eitaa logo
| فضائل مولـٰا
455 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
35 ویدیو
42 فایل
.﷽. آن مايه اميدى كه به بقاى او دنيا باقى مانده و به بركت او خلق روزى خورند و به وجود او زمين و آسمان پابرجا مانده و بدست او خداوند زمين را پر از عدل و داد كند.✨️ #بقیه‌الله‌عج🌸 @shams_hoda :شمس هدی| ناشناس: https://daigo.ir/secret/71655673
مشاهده در ایتا
دانلود
| فضائل مولـٰا
کتاب مدینة المعاجز ج۱
کتاب مدینة المعاجز کتابی جامع است درباره‌ی معجزات و فضائل اهل بیت ع.
| فضائل مولـٰا
سعید اعرج می‌گوید: من و سلیمان بن خالد بر امام صادق علیه السّلام داخل شدیم. پس امام شروع به سخن کرد و فرمود: ای سلیمان! می‌بایست به هر آنچه از سوی امیر مؤمنان علی بن ابی طالب آمده است عمل شود. و از هر آنچه او نهی فرموده است دوری گردد.او هر برتری که رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله دارد را دارا است و فرستاده او بر تمامی آفریدگان خدا برتری دارد.کسی که بر امیر مؤمنان در امری عیب بگیرد چون کسی است که بر خدا و فرستاده او عیب گرفته است و کسی که در امر کوچک و یا بزرگی بر او خرده گیرد چون کسی است که به خدا شرک ورزیده است. امیر مؤمنان درِ[شناخت]خداوند بود که جز از آن نمی توان وارد شد و راه او بود که هرکس به غیر او دست یازد نابود می‌شود و حکم امامان پس از او یکی پس از دیگری نیز همین است. خداوند آنان را ستون‌های زمین قرار داد. و آنان دلیل رسای خداوندند بر کسانی که بر روی زمین و یا زیر خاک باشند. آیا نمی دانی که امیر مؤمنان علیه السّلام می‌فرمود: من از سوی خدا قسمت کننده بهشت و دوزخ و جداکننده بزرگ[میان حق و باطل]و صاحب عصا و نشان[فرمانروایی]هستم، ✨و تمامی فرشتگان و روح همانند آنچه برای محمد صلّی اللّه علیه و اله اقرار نموده اند بر من اقرار کرده اند و همچون وظیفه ای که بر دوش پیامبر نهاده شد بر دوش من نیز قرار گرفت و آن وظیفه ای است از سوی خدا و به درستی که محمد صلّی اللّه علیه و اله خوانده می‌شد پس [به جامه وحی]پوشانده می‌شد و به حرف طلبیده می‌شد پس سخن می‌گفت و من نیز خوانده شده و[به جامه الهام]پوشانده می‌شوم و به حرف خوانده می‌شوم پس سخن می‌گویم و خصوصیاتی به من عطا گردید که به هیچ کس پیش از من عطا نشده بود: دانش بلاها و رویدادهای آسمانی و زمینی و قضاوت به من عطا گشت. ---------- | امالی شیخ طوسی ج۱
امام زين العابدين عليه‌‌السلام: مَن ثَبَتَ عَلى مُوالاتِنا في غَيبَةِ قائِمِنا، أعطاهُ اللّهُ عز و جل أجرَ ألفِ شَهيدٍ مِن شُهَداءِ بَدرٍ واُحُدٍ. هر كه در روزگار غيبت قائم ما، بر ولايت ما استوار بماند، خداوند، پاداش هزار شهيد مانند شهيدان بدر و اُحُد را به وى عطا مى‌فرمايد. كمال الدين : ص ۳۲۳ ح ۷
امام زین العابدین علیه السلام: في دُعائِهِ لِلعافِيَةِ ـ: وأَعِذني وذُرِّيَّتي مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيمِ، ومِن شَرِّ السّامَّةِ وَالهامَّةِ وَاللاّمَّةِ وَالعامَّةِ، ومِن شَرِّ كُلِّ شَيطانٍ مَريدٍ، ومِن شَرِّ كُلِّ سُلطانٍ عَنيدٍ، ومِن شَرِّ كُلِّ مُترَفٍ حَفيدٍ . ـ از دعاى ايشان در طلب عافيت ـ: مرا و فرزندان مرا از شيطان رانده شده و از گزند هر جانور زَهردار كُشنده و غير كُشنده و از چشم بد و از گزند همه چيز و همه كس و از گزند هر شيطان سركش و از گزند هر پادشاه ستمگر و از گزند هر مرفّهِ داراى خَدَم و حَشَم، دور بدار. صحيفه سجاديه : ص ۹۸ دعاء ۲۳
امام زين العابدين عليه‌‌السلام: اللّهُمَّ إنَّكَ أعلَمُ بِما عَمِلتُ فَاغفِر لي ما عَلِمتَ، وَاصرِفني بِقُدرَتِكَ إلى ما أحبَبتَ. بار خدايا! تو به كارهايى كه من كرده‌ام، داناترى. پس آنچه را مى‌دانى، بر من ببخشاى و با قدرت خويش، مرا به كارهايى كه دوست مى‌دارى، باز گردان. صحيفه سجاديه : ص ۱۲۳ دعاء ۳
امام زين العابدين عليه‌‌السلام: اللّهُمَّ وإنّي أتوبُ إلَيكَ مِن كُلِّ ما خالَفَ إرادَتَكَ، أو زالَ عَن مَحَبَّتِكَ ؛ مِن خَطَراتِ قَلبي، ولَحَظاتِ عَيني، وحِكاياتِ لِساني، تَوبَةً تَسلَمُ بِها كُلُّ جارِحَةٍ عَلى حِيالِها مِن تَبِعاتِكَ، وتَأمَنُ مِمّا يَخافُ المُعتَدونَ مِن أليمِ سَطَواتِكَ. بار خدايا! من از هر آنچه بر دلم گذشته يا چشمم بر آن افتاده يا بر زبانم رفته است و برخلاف خواست تو بوده يا دوستش نداشته‌اى، به درگاه تو توبه مى‌كنم، چنان توبه‌اى كه به سبب آن، يكايك اعضايم از عقوبت‌هاى تو به سلامت مانند و از ضربات دردناك تو كه تجاوزگران از آن بيمناك‌اند، در امان باشند. صحيفه سجاديه : ص ۱۲۶ دعاء ۳۱ .
| فضائل مولـٰا
روایت شده با اسناد از جمهور بن حکم که می‌گوید: 🌸روزی امام سجاد علیه السلام را دیدم در حالی که دو بال نورانی برای ایشان ظاهر شده بود و ایشان در آسمان پرواز می‌کردند. یک باره از نظرم پنهان شد بعد از چند ساعتی ایشان را دیدم، به نزد ایشان رفتم و در مورد پرواز ایشان در آسمان پرسیدم. فرمود: در این ساعتی که به آسمان رفتم جعفر طیار علیه السلام را در علیین بالاترین درجۀ بهشت ملاقات کردم. به ایشان عرض کردم: آیا می‌توانید به آن جا بروید؟ فرمودند: چگونه می‌توانیم پرواز کنیم در حالی که ما به اذن خداوند متعال آسمان را درست کردیم. ✨چگونه نتوانیم به نزد آن چه را که درست کردیم پرواز کنیم و به آن جا برویم و به راستی که ما حاملان عرش الهی و کرسی می‌باشیم. راوی می‌گوید: یک باره غوره درخت خرما که با آن گرده افشانی می‌کنند به من داد در حالی که فصل غوره نخل نبود. ---------- | الامامة شيخ طبرى، مدينة المعاجز ج۳ 🌸https://eitaa.com/fazael_mowla
929_6362351572144.mp3
10.07M
زیارت‌حضرت‌‌سیدالشهدا 'ع ‌ " السَلامُ عَلَی الحُسَین " وَ عَلیٰ عَلیِّ ابنِ الحُسَین " وَ عَلیٰ اَولادِ الحُسَین " وَ عَلیٰ اَصحابِ الحُسَین‌ ‌
062.mp3
1.58M
امام صادق علیه السلام : هر كس سوره جمعه را در هر شب جمعه بخواند كفاره گناهان ما بین دو جمعه خواهد بود. بحارالانوار، ج86، ص362
AudioCutter_سوره‌واقعه!♡.mp3
10.32M
امام صادق (علیه السلام): هرکس در شب‌های جمعه سوره‌ی واقعه را بخواند: خداوند او را دوست می‌دارد و محبوب همه‌ی مردم می‌گرداند و در دنیا با هیچ سختی و فقر و نیازی روبه‌رو نخواهد شد و به هیچ مصیبتی از مصیبت‌های دنیا دچار نمی‌گردد. از دوستان علی (علیه السلام) به شمار می‌آید و در قیامت با امیرالمومنین مشهور می‌شود. این سوره مخصوص امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‌باشد و هیچ‌کس در این سوره با او مشارکت ندارد. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۵، ص۴۴۶ وسایل الشیعه، ج۶، ص۱۱۲/ نورالثقلین/ البرهان
هدایت شده از کتابخانه فضائل
روایت شده است که شخصی را روز قیامت بیاورند در حالی که در دیوان اعمال او خیر زیادی نباشد پس دستور دهند او را به آتش ببرند اما ناگهان مژه ای از مژگان چشم آن مرد صدا بزند : ای خدا! من برای صاحب خود شهادت می دهم که روزی یاد تو کرد و از ترس تو گریست و در روایت دیگر آمده است آن مژه بگوید : خدایا! روزی جمله ای از مصیبت های حضرت حسين سيد الشهدا صلوات الله علیه را یاد کرد صاحب من و گریست و مرا تر نمود. پس خداوند بفرماید : راست گفتی ای مو! پس آن شخص را به بهشت ببرند. 📚مقتل خطی بشارة الباکین (حسین بن عبدالرزاق تبریزی)
| فضائل مولـٰا
🌸فضائل مولا در روبیکا: https://rubika.ir/fazael_mowla 🌸فضائل مولا در ایتا: https://eitaa.com/fazael_mowla
| فضائل مولـٰا
(مرد یهودی روی آب راه می‌رفت) شیخ برسی از عیون اخبار الرضا روایت کرده است: یک روز امام علی علیه السلام از کنار یک یهودی گذشتند و آن یهودی با اسبش (بدون این که اسبش وارد آب شود یا خیس شود) از رود عبور می‌کرد، پس در همان لحظه امام علی علیه السلام را صدا زد و عرض کرد: ای آقا! اگر این چیزی که نزد من است نزد شما بود، چکار می‌کردید؟ امام علی علیه السلام در جوابش فرمودند: در جایت بایست، سپس روی آب ایستاد و آن یهودی میخ کوب شد، امام علی علیه السلام نزد او رفت، آن گاه یهودی به امام علی علیه السلام گفت: ای جوان! چه چیزی گفتی که آب برایت مانند سنگ شد؟ امام علی علیه السلام در جوابش فرمودند: تو چه چیزی گفتی که از آب عبور کردی؟ ✨آن یهودی در جواب حضرت گفت: من اسم وصی پیامبر اسلام علی علیه السلام را بر زبان آوردم و از آب عبور کردم، 🌸پس امام علی علیه السلام فرمودند: من همان وصی محمد صلی الله علیه و اله هستم، آن گاه آن یهودی گفت: حق است و اسلام آورد. ---------- مدینة المعاجز ج۱
| فضائل مولـٰا
قشيرى از علماى شافعى در كتاب خود «احسن الكبائر» نقل كرده است: اميرالمؤمنين عليه السلام بالاى بام خانه خرما تناول مى كرد و در آن زمان سنّ آن حضرت بيست و هفت سال بود، و سلمان (رحمة الله علیه) در حياط آن خانه لباس خود را مى دوخت، على عليه السلام دانه خرمائى به طرف او رها كرد، سلمان (رحمة الله علیه) گفت: اى على بامن شوخى مى كنى در حاليكه من پيرمردم و تو جوان كم سنّ و سال هستى؟ على عليه السلام فرمود: يا سلمان؛ حسبت نفسك كبيراً ورأيتنى صغيراً! أنسيت «دشت أرژن» ومن خلّصك هناك من الأسد؟ اى سلمان ؛ مرا از نظر سنّ و سال كوچك و خودت را خيلى بزرگ خيال كرده اى؟ آيا قصّه دشت ارژن را فراموش كرده اى؟ درآن بيابان كه گرفتار شير درنده شدى چه كسى تو را نجات داد؟ ...
سلمان (رحمة الله علیه) با شنيدن اين كلمات از اميرالمؤمنين عليه السلام به وحشت افتاد و عرض كرد: از كيفيّت آن جريان برايم بگو. على عليه السلام فرمود: تو در وسط آب ايستاده بودى و از شيرى كه در آنجا بود مى ترسيدى، دستها را به دعا بلند كردى و از خداوند نجات خود را طلبيدى، خداوند هم دعايت را اجابت فرمود، و مرا كه در آن صحرا عبور مى كردم بفرياد تو رساند. من همان اسب سوارى هستم كه زره او بر روى شانه و شمشيرش به دستش بود. شمشير كشيدم و ضربه اى بر آن شيروارد كردم كه او را دو نيم كرد و تو خلاص شدى. سلمان (رحمه الله علیه) عرض كرد: نشانه ديگرى كه در آنجا بود برايم بگو. اميرالمؤمنين عليه السلام دست خود را دراز كرد و از آستين يك شاخه گل تازه بيرون آورد و فرمود: اين همان هديه تو است كه به آن اسب سوار دادى. سلمان (رحمة الله علیه) با ديدن آن بيشتر دچار حيرت و سرگردانى شد و ناگهان صدائى شنيد كه: خدمت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم شرفياب شو و قصّه ات را براى آن حضرت بازگو. ..
سلمان خدمت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم آمد و قصّه خود را چنين آغاز كرد: اى رسول خدا ؛ من اوصاف شما را در انجيل خواندم و محبّت شما در دلم جاى گرفت، همه اديان غير از دين شما را رها كردم و آن را از پدرم مخفى كردم تا سرانجام متوجّه شد و نقشه كشتن مرا كشيد ولى دلسوزى او نسبت به مادرم مانع مى شد و دائماً چاره اى در قتل من مى انديشيد، و مرا به كارهاى سخت و دشوار وادار مى كرد، تا اينكه فرار كردم، به سرزمينى به نام «ارژن» برخورد كردم ودر آنجا خواستم ساعتى استراحت كنم، خوابم برد و محتلم شدم. وقتى از خواب بيدار شدم كنار چشمه اى كه در همان نزديكى بود رفتم، لباسهاى خود را بيرون آوردم و داخل آب شدم تا غسل كنم، ناگهان شيرى ظاهر شد و نزديك آمد تا روى لباسهاى من قرارگرفت، وقتى او را ديدم به وحشت افتادم، ناله و زارى كردم و از خداوند نجات خود را از چنگال او درخواست نمودم كه اسب سوارى پديدار شد و شير را با شمشير خود ضربه اى زد و دو نيم كرد. من از آب بيرون آمدم و خود را بر ركاب اسبش انداختم و آن را بوسيدم، و چون فصل بهار بود و صحرا پر از گلها و سبزيها بود شاخه گلى گرفتم و به او هديه كردم و چون گل‌ها را گرفت از چشمان من ناپديد گشت و بعد از آن از او اثرى نديدم، از اين جريان بيشتر از سيصد سال مى گذرد و من اين قصّه را براى هيچكس نگفته ام، امروز پسر عموى شما علىّ بن ابى طالب عليه السلام به من آن قضيّه را گفت. ..
رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: اى سلمان ؛ هنگامى كه مرا به آسمان بردند، به سدرة المنتهى كه رسيدم جبرئيل از من جدا شد و فاصله گرفت، من تا كنارعرش پروردگارم بالا رفتم و در حاليكه با خداوند گفتگو مى كردم ناگهان شيرى را مشاهده كردم در كنارم ايستاده است، نگاه كردم ديدم على بن ابى طالب عليه السلام است.وقتى به زمين برگشتم على عليه السلام بر من وارد شد، و پس از عرض سلام، به من بخاطر الطاف و عناياتى كه خداوند در اين سير ملكوتى نموده تبريك گفت سپس از تمام گفتگوهاى من با پروردگارم خبر داد.اعلم يا سلمان، أنّه ما ابتلي أحد من الأنبياء والأولياء منذ عهد آدم إلى الآن ببلاء إلّا كان عليّ هو الّذي نجّاه من ذلك. بدان اى سلمان ؛ هر كدام از انبياء و اولياء از زمان حضرت آدم عليه السلام تاكنون كه گرفتار شده است على عليه السلام او را از گرفتارى نجات داده است. [۱] ---------- [۱]: محدّث نورى رحمه الله اين حديث را در كتاب «نفس الرحمان: ۲۷» با كمى اختلاف روايت كرده است.
امام علی علیه‌السلام: «کَفی بالرجُلِ غَفلَهً أن یُضَیِّعَ عُمُرَهُ فیما لا یُنجِیهِ» در غفلت آدمی همین بس که عمر خود را در راه چیزهایی که او را نجات نمی‌دهد هدر کند. . حدیث نوشته @mohebanmahdi
| فضائل مولـٰا
(سنگی که با گفتن نام مبارک امام علی علیه السلام به طلا تبدیل شد) شیخ برسی با استناد از عمار بن یاسر روایت کرده است: روزی نزد مولایم امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام مشرف شدم، در حالی که غمگین و ناراحت بودم، حضرت علی علیه السلام به من فرمودند: ای عمار! چرا تو را نگران و غمگین می‌بینم؟ عرض کرد: مولای من! قرض زیادی دارم و طلب کاران طلب شان را از من می‌خواهند و چیزی ندارم به آن‌ها بدهم، آن گاه ایشان به سنگی اشاره کردند و فرمودند: برو آن سنگ را بردار و قرضت را بده، عرض کرد: مولای من! این سنگ است، چطور ممکن است؟ ✨ایشان فرمودند: اسمم را به حق بخوان، آن سنگ طلا خواهد شد، عمار می‌گوید: اسم مبارک شان را به حق خواندم و آن سنگ، طلا شد، آن گاه به من فرمودند: حاجت خود را از آن بردار و قرضت را بده، عرض کرد: چطور از آن بردارم؟ به من فرمودند: ای ضعیف! خدا را به حق اسمم بخوان، آن گاه آن سنگ نرم می‌شود، به درستی که خدا به حق اسم من آهن را برای داوود نرم کرد، پس به حق اسم مبارک شان از خدا خواستم و آن سنگ نرم شد و حاجتم را برداشتم، سپس به من فرمودند: ای عمار! به حق اسمم از خدا بخواه تا باقی مانده آن به سنگ تبدیل شود، من نیز به حق اسم مبارک شان از خدا خواستم و دوباره آن طلا به سنگ تبدیل شد. --------- |مدینة المعاجز ج۱
| فضائل مولـٰا
در كتاب «اختصاص» منسوب به شيخ مفيد قدس سره و كتاب «بصائر الدرجات» آمده است: ابان بن تغلب گويد: در محضر باسعادت امام صادق عليه السلام شرف حضور داشتم كه شخصى از علماى يمن وارد شد، امام صادق عليه السلام فرمود: اى يمنى! آيا در ميان شما علما و دانشمندانى هستند؟ گفت: آرى. حضرت فرمود: دانش علماى شما تا كجا مى رسد؟ گفت: در يك شب مسافت يك ماه راه را [۱] طى مى كند، و از پرنده فال مى گيرد واز آثار و علايم پى زنى مى كند. حضرت فرمود: پس عالم و دانشمند مدينه از عالم شما داناترست. گفت: دانش عالم شما به كجا منتهى مى شود؟ حضرت فرمود:
إنّه يسير في ]كلّ[ صباح واحد مسيرة سنة كالشمس إذا اُمرت، إنّها اليوم غير مأمورة، ولكن إذا اُمرت تقطع إثني عشر شمساً، وإثني عشر قمراً، وإثني عشر مشرقاً، وإثني عشر مغرباً، وإثني عشر برّاً، وإثني عشربحراً، وإثني عشر عالماً. 
او هر بامداد مسافت يك سال راه را طى مى كند، مانند خورشيد اگر مأموريّت پيداكند، همانا امروز بيش از آن مأموريّت ندارد، اگر مأموريّت پيدا كند، مسافت دوازده خورشيد، دوازده ماه، دوازده مشرق، دوازده مغرب، دوازده خشكى، دوازده دريا و دوازده جهان را طى مى كند. راوى گويد: چيزى در دست يمنى نماند و ندانست چه بگويد، به همين جهت، امام صادق عليه السلام سخن خود را ادامه ندادند. ---------- [۱]: در «بصائر» و «بحار الأنوار» آمده: در يك شب مسافت دو ماه راه. | الإختصاص: ۳۱۲ (با اندكى تفاوت)، بصائر الدرجات: ۴۰۱ ح ۱۴، بحار الأنوار: ۳۴۲/۵۷ ح ۳۲ و ۲۲۷/۵۸ ح ۹.
در كتاب «البصائر» مي‌نويسد: علىّ بن جعفر گويد: از امام كاظم عليه السلام شنيدم كه فرمود: لو اُذن لنا لأخبرنا بفضلنا. اگر به ما اجازه داده شود مردم را از فضايل خودمان آگاه مى نماييم. گفتم: آيا علم و دانش شما نيز شامل آن فضايل است؟ فرمود: العلم أيسر من ذلك؛ علم كمترين فضايل ماست. ---------- | القطره ج۲