🏴آجرک الله یاصاحب الزمان💔
🏴با آمادگی خوانده شود😭
🏴التماس دعای فرج😭
😭هنگامى كه بدن مبارک امام حسين سلام الله علیه بوسيله زخم و جراحات داغ شد😭 و تيرها نظير خار خارپشت😭 بر بدن مقدسش😭 فرو رفتند🔥صالح بن وهب مزنى با نيزه بنحوى بر🩸 تهيگاه آن حضرت زد 🩸كه آن امام مظلوم از 😭اسب خود سقوط كرد😭 و با طرف راست صورت خود😭 روى زمين قرار گرفت و پس از آن برخاست😭
🔥زرية بن شريك 😭ضربهاى به كتف چپ آن حضرت زد و آن را جدا كرد😭 سپس ضربه بدوش مباركش زد و از اطراف آن بزرگوار پراكنده شدند😭 امام حسين سلام الله علیه😭 گاهى بصورت 😫روى زمين افتاد 🩸و گاهى بر 🩸ميخواست🩸
پس از اين جريان بود كه🔥 سنان بن انس نخعى نيزهاى 😫بگلوى🩸 مباركش زد و نيزه را خارج نموده😫 آن را به استخوانهاى 😫سينه مقدسش🩸 فرو برد
سپس 🔥سنان بن انس ملعون نيز تيرى بجانب آن 😫حضرت انداخت كه 🩸بگلوى🩸 مباركش فرو نشست😭آن بزرگوار سقوط كرد😭 و نشست
امام حسين سلام الله علیه😭 آن تير را از گلوى خود بيرون كشيد و 😫دو كف دست خود را زير😫 گلوى🩸 مبارك خود آورد🩸
🩸وقتى پر از 🩸خون ميشدند🩸🩸 سر و محاسن🩸 مبارك خود را بوسيله آن خضاب🩸 ميكرد 🩸و ميفرمود:🩸 من با همين قيافه خدا را ملاقات ميكنم 🩸كه با خون خود 🩸خضاب كردهام🩸 و 🩸حقم غصب🩸 شده است😭
🔥حصين ابن تميم 🩸تيرى به دهان🩸 مقدس او زد!
🔥ابو ايوب غنوى تيرى🩸 بحلق 🩸مباركش زد😫 🔥زرعه شريك تميمى ضربهاى به كتف وى زد😭سنان🔥 بن انس نيزهاى به🩸😫 سينه 😫مباركش زد🔥صالح بن وهب مزنى نيزهاى به پهلوى مباركش زد🩸 و آن حضرت از طرف راست صورت بروى زمين افتاد🩸 پس از آن نشست و تير را از حلق خود بيرون آورد.😭
بعد از شهادت امام حسین سلام الله علیه نزديك آن بزرگوار رفتم و😫 دست بردم تا آن بند شلوار🩸 را غارت نمايم😭ولى ديدم آن حضرت چندين گروه🩸 بآن زده است. من همچنان فعاليت ميكردم تا يك گره از آنها را باز كردم.🩸
ناگاه ديدم آن بزرگوار 😫دست راست خود را آورد و به نحوى آن بند شلوار را گرفت كه من نتوانستم دست مقدسش را🩸 رد كنم و بند شلوار را برگيرم و به آن دست يابم.🩸 نفس ملعون من مرا وادار نمود تا چيزى بدست آورم و دستهاى حسين سلام الله علیه را بوسيله آن قطع نمايم.🩸 لذا شمشير شكستهاى را كه بنظرم آمد 😫برداشتم و دست 🩸راست مقدس آن حضرت را بوسيله آن از بند 🩸جدا كردم. سپس دست آن مظلوم را از بند شلوار دور نمودم و دست خود را بردم تا گره بند شلوار را باز كنم. ولى ديدم آن حضرت دست🩸 چپ خود را دراز كرد و آن را گرفت، چون من نتوانستم آن بند شلوار را غارت كنم لذا آن🩸 شمشير شكسته را برداشتم و🩸 دست مبارك😫 او را بريدم و از آن بند شلوار 🩸جدا نمودم.😫 هنگامى كه امام حسين سلام الله علیه آخرين رمق را داشت و زبان خود را از تشنگى ميجويد و طلب😭 آب ميكرد آمدند. 🔥شمر لعين🔥 با لگد 😫به سينه😫 آن بزرگوار 🩸زد و گفت: اى پسر ابو تراب!
آيا نه چنين است كه تو 🩸گمان ميكنى: پدرت لب حوض كوثر است و هر كسى را كه دوست دارد سيراب مينمايد؟ پس تو نيز صبر كن تا🩸 از دست وى آب 🩸بگيرى سپس آن 🔥جنايت كار تعداد 😫دوازده ضربت به آن حضرت زد.😫🩸😫🩸😫🩸😫🩸😫🩸😫
منبع👈🏻بحارالانوار جلد ۴۵
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
#آه_کربلا
#اللهم_العن_قتلة_الحسین
🙏🏻التماس دعای فرج😭
https://eitaa.com/fazayell_amiralmomenin_Ali
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج