هرکس که گرفتار نگردد به کمندی
در قیدِ غمت حالِ گرفتار ندارند...
#خواجوی_کرمانی
@fazel_nazarrii
گر دست دهد شادیِ وصلِ تو زمانی
غمهای جهان جمله فراموش توان کرد...
#خواجوی_کرمانی
@fazel_nazarrii
مرا در جهان، خود دلی بود و بس
کنون خون شد از دردِ هجرانِ او...
#خواجوی_کرمانی
@fazel_nazarrii
زِ روزگار هرآن محنتم که پیش آمد
دلم شکایتِ آن هم به روزگار کند...
#خواجوی_کرمانی
@fazel_nazarrii
در کمالیّتِ حُسنت نرسد درکِ عُقول
هرچه در خاطرم آید تو از آن خوبتری...
#خواجوی_کرمانی
@fazel_nazarrii
عاشق اندیشهٔ دوری نَتَواند کردن
دوربینی صفتِ عاقلِ دوراندیش است...
#خواجوی_کرمانی
@fazel_nazarrii
خیالِ رویِ نگارم اگر نگیرد دست
کِهْ طاقتِ غمِ هجرانِ آن نگار آرد؟
#خواجوی_کرمانی
@fazel_nazarrii
در دیدهٔ من، حسرتِ رخسارِ تو تا کی؟
در سینهٔ من، آتشِ هجرانِ تو تا چند؟
#خواجوی_کرمانی
@fazel_nazarrii
دردم به جان رسید و طبیبم پدید نیست
دارو فروشِ خسته دلان را دُکان کجاست...؟!
#خواجوی_کرمانی
@fazel_nazarrii