بعد از مدتی، درد خصوصی میشه و گفتنش به دیگران لطفی نداره، شروعِ انزوا از همین نقطه‌ست... #علی_قاضی_نظام @fazel_nazarrii

از بس‌که غم به سینهٔ من بسته راه را دیگر مجالِ آمد و شد نیست آه را... #فرخی_یزدی @fazel_nazarrii

چشم، شوق‌‌ِ گریه در سَر داشت، من نگذاشتم... #اخوان_ثالث

من نگذاشتم...

درختان را هنوز ای برف! شوق برگ و باری هست زمستان گرچه طولانی‌ست، آخر نوبهاری هست #یلداتون‌مبارک‌عزیزان

چه کم! باید فکری کرد دوستت دارم جملهٔ کاملی نیست سیر نمی‌کند کاش کلمه‌ها بیشتر بلد بودند... #صابر_ابر @fazel_nazarrii

مرا به بَر بگیر و بگریز چون قحطی‌زده‌ای که نانِ خشکی را... #علی_خباز @fazel_nazarrii

چندقرن است که یلدای منِ کهنه چنار به غزل خوانیِ چشمانِ شما می گذرد... #حامد_عسکری @fazel_nazarrii

شرح صحیفهٔ غمِ ما گَر مطوّل است، معذور دار؛ در شبِ یلدا نوشته ایم... #صحبت_لاری @fazel_nazarrii

"من سوء حظي نسيت أن الليل طويل و من حسن حظك تذكرتك حتى الصباح..." از بختِ بدم از یاد بردم که شب چه طولانی‌ست و از بختِ خوبت تا صبح به یادت بودم... #محمود_درويش #یلدا @fazel_nazarrii

‏دست‌هایت کجا هستند؟ دست‌هایت که مثل خبر بیداری از روی پوستم می‌گذشتند. دست‌هایت که وقتی می‌گرفتم‌شان از وحشت سرنگون بودن میان زمین و آسمان خالی می‌شدم. #فروغ_فرخزاد نامه به "ابراهیم_گلستان" @fazel_nazarrii

وقتِ نماز پهلوی او جا گرفته‌ایم باشد گَهِ سلام نگاهی به ما کند... #مقبول_قمی @fazel_nazarrii