یاعلی
از تو گرفته مهر و ولا شور یاعلی
شد شیعه از ولای تو مشهور یاعلی
هر بامداد چهره خورشید میشود
از بارگاه و صحن تو مسرور یاعلی
آنها که چشم روی ولای تو بستهاند
شد بخت صبح آینهشان کور یاعلی
نگرفتهای به قدرت تقوا و زهد خویش
کاهی به ظلم از دهن مور یاعلی
هر دل که از محبت تو غرق در نواست
کی باشدش نیاز به طنبور یاعلی
زد حلقه سخاوت تو در رکوع عشق
لطف و کرم به نام تو منشور یاعلی
بغض تو را به خانه خسران نمیبرد
جز ناکس منافق مغرور یاعلی
نان جوین سفره تو قوت میدهد
بر هر که خواست مائده نور یاعلی
سلمان و بوذرند چو عمار در رکاب
نگرفتهاند غیر تو دستور یاعلی
باشد بهانهای که تقرب بیاورد
عرض سلام ما به تو از دور یاعلی
#عبدالرضا_مدرس_زاده
#عید_غدیر
#کانون_اندیشه_و_قلم
#دانشگاه_آزاد_اسلامی_کاشان
✍ارتباط با ادمین:
@Kanon_Andishe_va_Ghalam_A
❇️ کانال:
@Kanon_Andishe_va_Ghalam
١٠ تیر؛ نکوداشت صائب تبریزی
▪️عبدالرضا مدرس زاده
بزرگداشت و ارجداشت صائب تبریزی در واقع پاسداشت بخشی بزرگ از شعر و ادب فارسی است که به تحول ساختار و بافت غزل فارسی مربوط میشود.
با همه آنچه در باره سبک صایب و شعر دوره صفویه گفتهاند، راست این است که کار و ابتکار او در بنیاد نهادن این شیوه از غزل، بهترین تدبیر و حتی ترفند برای رهاشدن از مضامین و تصاویر همیشه مکرر و نخنمای شعر فارسی است (مرور شعر دوره تیموری و عهد شاهرخ گواه روشن این سخن است) ضمن این به راه حافظ و سعدی نرفتن امثال صائب تبریزی و کلیم کاشانی، خود گرامیترین خدمت به شعر فارسی است.
شعر صائب آیینه تمامنمای اندیشه و نگرش حاکم بر دربار و جامعه شیعی است و خواص این دوره بهتر از این نمیتوانستهاند رفتار کنند. از این رو همین شعرهای رنگین و خیالانگیز بهترین اسناد جامعهشناسی و روانشناسی است که میتوان روش و منش افراد را در ساحت متنوع جامعه مرور کرد.
شعر و هنر صایب بی آن که ناشی از ناتوانی شاعر باشد؛ رنگین و برجسته و البته کوتاه و فشرده است و به همین سبب است که او ابیات پراکنده را با مضامین متفاوت به صرف وزن و قافیه و ردیف کنار هم قرار میدهد. مگر نه این است که در دوره صفویه؛ میدان چوگان و کاخ عشرت و مسجد و شربتخانه و.... هم در یک مجموعه و در کنار هم هستند؟
این هم که نه صایب سرزمین هند را مناسب حال و هوای شاعری خود دانست و نه شاعران آن دیار او را در حد انتظار گرامی داشتند، بدان معنی است که شاعر ِمضمونسازیهای رنگین پیش از آن که مخاطب برایش مهم باشد، خاستگاه و زادگاه اجتماعی و فرهنگی مضمون را ارج مینهد وگرنه صائب از امثال عرفی شیرازی چیزی کم ندارد که نتواند مضمونسراییهای کشمیری را در شعر خود جای دهد.
با همه انتقادی که به شاه صفوی در کوچدادن ناچاری اقوام ایرانی هست: اما عجالتا در این یک فقره، حضور خاندان صایب در اصفهان موجب شکوفایی شعر این شاعر در شهری شد که پیشهها و اندیشهها زندهتر و روشنتر از همانندان خود در تبریز آن روزگاران بود.
شاید اگر امثال رضاقلیخان هدایت کمی ذهن و ذوق خود را از چارچوب بسته مکررات تذکرهای رها میکردند، مجبور نبودند از دهها هزار بیت صایب به دشواری ده بیت را برگزینند و در عمل کسی چون صائب را به چیزی نشمارند.
این نگرش صاحب تذکره مجمعالفصحا البته تا عهد دایر شدن دانشکده ادبیات هم البته خالی از هوادار نبود، اما این یکسونگریهای آلوده به تعصب ( و شاید کجذوقی) مانع بهرهمندی دوستداران شعر فارسی از سخن صایب تبریزی نیست.
#صائب_تبریزی
#عبدالرضا_مدرس_زاده
#کانون_اندیشه_و_قلم
#دانشگاه_آزاد_اسلامی_کاشان
✍ارتباط با ادمین:
@Kanon_Andishe_va_Ghalam_A
❇️ کانال:
@Kanon_Andishe_va_Ghalam
اسلام را قبول نکردند راهبان
گفتند بین ما و شما خط فاصله است
ناچار با غرور درآمیخته به کفر
گفتند داوری به حق در مباهله است
از دور آمدند به دیدار بیت نور
آن اسقفان دور از ایمان راستین
دیدند پیشوای جهان با علی و آل
دارد حدیث برتری خود در آستین
آوردهاست جای صحابی پیر خویش
مردی جوان که نام یدالله زیب اوست
جان پیمبر است به تعبیر جبرییل
چونان که مصطفی ز محبت حبیب اوست
نفس حضور نفس پیمبر در این میان
یعنی که امتداد نبوت، ولایت است
یعنی که بر خلاف مسیحیت جدید
اسلام استوار بر اصل امامت است
آوردهاست بانویی از جنس آفتاب
آنجا که از کرامت زن نکتهای نماند
در دوره گریز ز شرم و حیا کسی
جز او ز حس عفت و ایمان سخن نراند
آوردهاست دختر خود را میان جمع
تا گوید ای گروه کحآیین که بی زناید
با این گریختن ز فروغ صفای زن
کی رهسپار وادی ایمان روشناید؟
آوردهاست سبط اصیل و کریم خویش
او را که در تمامی اوصاف مجتباست
از قول وحی میشود این گونه فهم کرد
هم پور دخترش بود و پور مصطفاست
فریاد نرم و گرم پیمبر جز این نبود
ششساله طفل نیز از اجزای دین بود
هر کس که خواست نعمت جاوید آخرت
بایست امام و رهبر او اینچنین بود
آورده است خون خدا را میان بحث
یعنی حسین نیز امام بشر بود
تفسیرها ز نکته ابناءنا گواست
او هم به حکم وحی نبی را پسر بود
نازم پیمبری که چنین خانوادهاش
بر راهبان بی زن و فرزند شد دلیل
گفتند عرشیان که به وقت مباهله
با اشک شوق، وحی بیاورد جبرییل
از عهد استوار چنین جمع با خدا
افتاد شور و ولوله در جان راهبان
ماندند بی نصیب اگر چه ز فیض دین
پاکیزه شد ز وسوسه، ایمان راهبان
#مباهله
#عبدالرضا_مدرس_زاده
#کانون_اندیشه_و_قلم
#دانشگاه_آزاد_اسلامی_کاشان
✍ارتباط با ادمین:
@Kanon_Andishe_va_Ghalam_A
❇️ کانال:
@Kanon_Andishe_va_Ghalam
نون و القلم یا نان و قلم؟!!
در این شب ها که بودم بی پناه و خسته و پژمان
نشستم با قلم تا سر دهم اندوه بی پایان
رفیق هرچه هذیانهای نافرجام بی حاصل
امید سر به راه لحظههای سرد و سرگردان
هزاران دانشی مرد چراغافروز آگاهی
نشستند و به توفیق قلم کردند کارستان
زهی کلکی که دارد جوهر جانش صفای دل
خوشا ذوقی که با صد نسخ و تعلیق آورد ریحان
من از عهد دوات و لیقه همراه قلم بودم
بَدل کرده سیاهی را همیشه به نگارستان
چه پیش آمد که در عهد سراسر فضلمندی هم
نمیگیرد سراغی کس از این دانای بیعصیان
به مزد اندکی شان قلم را زیر و رو کردند
فرومایه کسانی که نبرده بویی از ایمان
هنر چون بید میلرزد ،جنون از جان فروریزد
قلم دلواپس است و ما دچار تلخی بحران
نی شیرین زبان فر و فرهنگ آنچنان پژمرد
که لحن رستگاری گم شدهاست از دفتر و دیوان
هر آنکس در پی آبادی خود با قلم باشد
شود دلتنگ و افسرده ، الهی دفترش ویران
هر آن کاو با قلم دنبال نان و نام خود باشد
به نون و والقلم بادا همیشه سفرهاش بینان
قلم آموخت حفظ تن رها سازم در این عسرت
که گیرد جای آن دلبستگی نخنما ، ایران
مرید سینهچاکان قلمفرسای نامیرا
بسی بهتر که باشم شهریار شهر سنگستان
#عبدالرضا_مدرس_زاده
#روز_قلم
#کانون_اندیشه_و_قلم
#دانشگاه_آزاد_اسلامی_کاشان
روز محتشم کاشانی
تا گریه است زینت دیوان محتشم
سرخ و سبز ساحت ایمان محتشم
هرگز نشد که کوفه تزویر بر زند
رنگ جفا به جوهر پیمان محتشم
"جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند"
خوردند بس که غم به سر خوان محتشم
هر کس که خواند مدح شهید دیار طَف
باشد به احترام، ثناخوان محتشم
باید به طرح دیگری از حزن رو کند
هر روضه گر نبود به عنوان محتشم
تا بهره از عنایت مولا گرفته است،
پاک است و بیمناقشه دوران محتشم
" خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار "
تا سر نهد به دفتر تابان محتشم
هستند شاعران ثناخوان کربلا؛
آیینهدار طبع ِ درخشان محتشم
از عطر گیسوان رها روی نیزهها
سامان گرفت طبع پریشان محتشم
تا یاد تشنگی امام عطش بود
باشد زلال، چشمه جوشان محتشم
دادند مژده ابدیت به شعر او
تا شد ردیف ِ قافیه دربان محتشم
کاشان
١۶ تیر ١۴٠٣
شب یکم محرم ١۴۴۶
#عبدالرضا_مدرس_زاده
#کانون_اندیشه_و_قلم
#دانشگاه_آزاد_اسلامی_کاشان
✍ارتباط با ادمین:
@Kanon_Andishe_va_Ghalam_A
⚫️ کانال:
@Kanon_Andishe_va_Ghalam
مثل حُر
مثل حر در پیش تو روی سیاه آوردهام
از گناه خود به پیش تو پناه آوردهام
پیش تو ای پیشوای مهربان جن و انس
بار سنگین ندامت از گناه آوردهام
بردهام جان از فریبآباد وحشتزای عمر
تا دل خود را درست و سر به راه آوردهام
برنمیگردانی از من رخ که دل را با امید
رویگردان از مسیر اشتباه آوردهام
نشکند تا وسوسه پشت مرا، همراه عشق
شرمساری را به پیش خود سپاه آوردهام
پیش تو ای گوشوار عرش رحمان با ادب
زینت افسوس خود را اشک و آه آوردهام
تا به روی من گشایی خیمهگاه قرب را
نام زهرا را برای خود گواه آوردهام
٢٠ تیر ١۴٠٣
چهارم محرم
#عبدالرضا_مدرس_زاده
#کانون_اندیشه_و_قلم
#دانشگاه_آزاد_اسلامی_کاشان
✍ارتباط با ادمین:
@Kanon_Andishe_va_Ghalam_A
⚫️ کانال:
@Kanon_Andishe_va_Ghalam
شیرخوار شهید
محتاج شرح نیست در این غم، اشاره را
حتی به حال خود بگذار استعاره را
جانسوز و اشکبار شود در فضای حزن
شعری که آورد سخن شیرخواره را
آه از نهاد خون خدا شد برون چو کرد
تیر سه شعبه، معنی سرخ گزاره را
خون گلوی اصغرش این بار تازه کرد؛
آن زخمهای داغ ِفزون از ستاره را
نگذاشت بر زمین چکد آن غیرت خدا
خون مطهر گلوی پاره پاره را
بابالحوایج است و بگیرند اهل درد
در اوج یاس و خستهدلی، گاهواره را
وقتی رباب مویه جانسوز سر دهد
آرد میان روضه غم، برکناره را
لطف توسل ِ به چنین طفل میدهد
آرامشی ز جنس نجات، اشکخواره را
از طفل شیرخوار حسیناند مستفیض
آنان که در پی اند به هر درد، چاره را
کی سرد میشود که بیفتد ز چشم دهر
داغی که زیر پای گذارد هزاره را
کاشان
٢٢ تیر ١۴٠٣
شب هفتم محرم
#عبدالرضا_مدرس_زاده
#کانون_اندیشه_و_قلم
#دانشگاه_آزاد_اسلامی_کاشان
✍ارتباط با ادمین:
@Kanon_Andishe_va_Ghalam_A
⚫️ کانال:
@Kanon_Andishe_va_Ghalam
دست و چشم
ای از تو شد عصاره ایثار دست و چشم
دارند بر رشادتت اقرار دست و چشم
مشکلگشای عالمی از بس که بودهاست
از تو به کار ِ هر چه گرفتار دست و چشم
قامت چنان نسب بود از مادرت نصیب
میراثدار حیدر کرار دست و چشم
هرگز به یمن غیرت عباس منزلت
خسته نشد ز حمله بسیار دست و چشم
از صولت علی چو نشانی به جان توست
دادند درس تازه به احرار دست و چشم
در رزم بینظیر تو ای پهلوان عشق
نگذاشت جای طعنه و انکار دست و چشم
در جنگ با پلیدی و نامردمی هنوز
این گونه کس نداد به پیکار دست و چشم
با سرخی شریعه، کجا گم شریعت است؟
جایی که هست قافلهسالار دست و چشم
آن را که سر به خاک رکاب تو میرسد
هرگز نرفت در پی اغیار دست و چشم
مبهوت محتشم شده از مقتلی که گفت:
شرمنده شد ز طفل عطشدار دست و چشم
بر دست غیر ننگرد و فخر میکند
تا شیعه را ز توست هوادار دست و چشم
کاشان
٢۴ تیر ١۴٠٣
شب تاسوعا
#عبدالرضا_مدرس_زاده
#کانون_اندیشه_و_قلم
#دانشگاه_آزاد_اسلامی_کاشان
✍ارتباط با ادمین:
@Kanon_Andishe_va_Ghalam_A
⚫️ کانال:
@Kanon_Andishe_va_Ghalam
عاشورا
همیشه سرخ و درخشان قیام عاشورا
همیشه تازه و خوانا پیام عاشورا
حسین خون خدا شد که تا ابد باشد
برای اهل حقیقت، امام عاشورا
به زیر اسب بیفتادهاند و سالم ماند
به رغم هر چه جنایت مرام عاشورا
نداشت غیر ظفر در فراسوی تاریخ
به خون نشست اگر صبح و شام عاشورا
فرات هست خجل همچنان که شدهاست
به تشنگی ِ حرم، تلخ، کام عاشورا
طلوع صبح ظفر شد که مردمان شرف
زدند بیرق خون را به بام عاشورا
چه باک این که بیفتد ز چشم بدخواهان
رسید هر که به فیض سلام عاشورا
برای روشنی چشم جان و دل کافی است
غبار سرخ نشسته به گام عاشورا
شگفت نیست که تا صبح رستخیز عظیم
به تشنگان برسد فیض عام عاشورا
گذشتهاند ز سودای سود، اهل ولا
زنند سکه ایمان به نام عاشورا
چه دست و پای زنند اشقیا که بربندند
دهان پر سخن سرخفام عاشورا
کاشان
٢۵ تیر ١۴٠٣
شب عاشورا
#عبدالرضا_مدرس_زاده
#کانون_اندیشه_و_قلم
#دانشگاه_آزاد_اسلامی_کاشان
✍ارتباط با ادمین:
@Kanon_Andishe_va_Ghalam_A
⚫️ کانال:
@Kanon_Andishe_va_Ghalam
عصر عاشورا
ز قتل شاه شهیدان در عصر عاشورا
به خون نشست دل و جان در عصر عاشورا
بهار سرخ رقم خورد بس که میآویخت
ز روی نی گل و ریحان در عصر عاشورا
سرود حنجر عطشان سرخ رنگ حسین
سرود تازه ایمان در عصر عاشورا
ز تشنگان، اثر ناله رفت تا عیوق
گریست دیده کیوان در عصر عاشورا
ز بس ستاره که افتاد روی خاک بلا
درید مهر، گریبان در عصر عاشورا
به غیر خاک که بر سر بریخت چاره نداشت
هر آن که بود پشیمان در عصر عاشورا
فراهم است کجا از حماسههای شگرف؟
شنیدنیتر از ایران در عصر عاشورا
کاشان
٢۶ تیر ١۴٠٣
عصر عاشورا
#عبدالرضا_مدرس_زاده
#کانون_اندیشه_و_قلم
#دانشگاه_آزاد_اسلامی_کاشان
✍ارتباط با ادمین جهت ارسال آثار:
@Kanon_Andishe_va_Ghalam_A
⚫️ کانال:
@Kanon_Andishe_va_Ghalam
بهنامخدا
روی ماه خدا
میرسد با شکوه ماه خدا
میگذاریم سر به راه خدا
جلوهگر میشود به ماه صیام
عفو بالاتر از گناه خدا
هر سحر دلشکستگان بروند
همره اشک در پناه خدا
سر گذارند روی خاک دعا
تا نیفتند از نگاه خدا
میتوان دید پشت پرده اشک
هر سحرگاه روی ماه خدا
بشکند پشت لشکر شیطان
هر که شد عضو در سپاه خدا
بنده را میرهاند از ذلت
اعتمادش به تکیهگاه خدا
۱۱ اسفند ۱۴۰۳
شب اول رمضانالمبارک
#عبدالرضا_مدرس_زاده
#کانون_ادبی_اندیشه_و_قلم
#معاونت_فرهنگی_دانشجویی
#دانشگاه_آزاد_اسلامی_کاشان
✍ارتباط با ادمین:
@Kanon_Andishe_va_Ghalam_A
🟢 کانال:
@Kanon_Andishe_va_Ghalam
شهادت امام جواد علیهالسلام
ابنالرضا که پرتوی از آفتاب داشت
دست سحر به راه ولایش رکاب داشت
چونان پدر به مکتب ارشاد مردمان
آیینهای ز جنس دل بوتراب داشت
انگار مرتضی و رضا حرف میزنند
وقتی که او به منبر ایمان خطاب داشت
کودکترین امام به هنگام بحث و درس
در آستین علم لدنی جواب داشت
فضل بلندپایهاش از دست امفضل
کی بیمی از مجادله پیچ و تاب داشت
در فرصت هیاهوی گمراهیان دین
با لهجه ولایت خود حرف ناب داشت
با نفس مطمئنه نشد غرق جان او
تا ساحلی به ورطه یومالحساب داشت
وقتی که غصههای دلش غرق درد بود
آرامشی به وسعت صد اضطراب داشت
جز زهر غم به جام نگاهش نریختند
با آن که از عنایت عصمت نقاب داشت
در پیش ناکسان سرابآفرین دهر
لبتشنه بود و روضهای از جنس آب داشت
سر زد جنایتی که به تاریخ شرم داد
از امتی که چشم به کار ثواب داشت
#شهادت
#عبدالرضا_مدرس_زاده
#کانون_ادبی_اندیشه_و_قلم
#معاونت_فرهنگی_دانشجویی
#دانشگاه_آزاد_اسلامی_کاشان
✅ارتباط با ادمین
@Kanon_Andishe_va_Ghalam_A
🆔کانال
@Kanon_Andishe_va_Ghalam