🤲توسل علامه امینی به اميرالمومنين براي اسناد الغدير
علامه اميني مي گوید: در يك شب جمعه زائر حرم حضرت امير المؤمنين بودم مشغول زيارت و دعا بودم و از خدا ميخواستم به خاطر حضرت امير عليهالسلام، كتاب «دُرَرُ السّمطين» كه در آن زمان كمياب بود و در تكميل مباحث كتاب الغدير نياز داشتم براي من مهيا كند.
در اين زمان يك روستایی عرب، براي زيارت حضرت مشرف شد. و از حضرت ميخواست كه حاجت او را بر آورده كند و گاوش را كه مريض بود شفا دهد.
يك هفته گذشت و كتاب را پيدا نكردم، بعد از يك هفته دوباره براي زيارت مشرف شدم، از حسن اتفاق در وقتي كه مشغول زيارت بودم ديدم همان روستایی عرب، به حرم مشرف شد و از حضرت تشكر مينمود كه حاجت او را بر آورده كرده، وقتي من كلام آن مرد را شنيدم محزون شدم چون ديدم امام، حاجت او را برآورده كرده بود، ولي حاجت مرا برآورده نكرده...!
گريه كردم، از حرم بيرون آمدم آن شب از ناراحتي چيزي نخوردم و خوابيدم، در عالم خواب ديدم مشرف به خدمت حضرت امير شده ام حضرت به من فرمود: آن مرد ضعيف الايمان بود و نمي توانست صبر كند، از خواب بيدار شدم و صبح سر سفره بودم كه در زده شد در را باز كردم، ديدم همسايهاي، كه شغلش بنّايي بود داخل شد و سلام كرد سپس گفت: من خانه جديدي خريدهام كه بزرگتر از اين خانه است و بيشتر اساس خانه را به آنجا نقل دادهام، اين كتاب را در گوشه خانهي پيدا كردم خانمم گفت: اين كتاب به درد شما نميخورد و شما آن را نميخواني آن را به همسايمان شيخ عبدالحسين اميني هديه كن شايد او استفاده كند.
من كتاب را گرفتم و غبارش را پاك كردم ديدم همان كتاب خطي «درر السمطين» است كه دنبالش بودم.
#جرعه_نوش_غدیر 💧
┄━═✿🌺💠🌺✿═━┄
🌏 کانال فعلِ خوبان 👉