eitaa logo
فکرت
9.8هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
152 فایل
💡 فکرت؛ روایتگر اندیشه، پیشرو در گفتمان 💡 در جست‌وجوی حقیقت، باید متفاوت اندیشید...💎 📚نگاهی عمیق به: فلسفه، سیاست و جامعه www.Fekrat.net 📮شبکه‌های اجتماعی: 💠 https://zil.ink/fekratnet 📩 ارتباط با سردبیر: @Fekrat_Admin1
مشاهده در ایتا
دانلود
📍 📰 📝 ♦️دستیابی به استقلال فرهنگی، راهبرد فرهنگی (ره) در عدم وابستگی فکری و ارزشی به کشورهای بیگانه 🔹امام خمینی (رحمه الله علیه) در مورد اهمیت فرهنگ و استقلال فرهنگی می‌فرماید: «اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می‌دهد و با انحراف فرهنگ، هرچند جامعه در بُعدهای اقتصادی، سیاسی، صنعتی و نظامی قدرتمند و قوی باشد، ولی پوچ و پوک و میان‌تهی است. 🔹استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت می‌گیرد و ساده‌اندیشی است که گمان شود با وابستگی فرهنگی، استقلال در ابعاد دیگر یا یکی از آن‌ها امکان‌پذیر است.» امام خمینی (رحمه الله علیه) در جای دیگر در باب اهمیت استقلال فرهنگی می‌گوید: «اگر فرهنگ جامعه‌ای وابسته و مرتزق از فرهنگ مخالف باشد، ناچار دیگر ابعاد جامعه به جانب مخالف گرایش پیدا می‌کند و در آن مستهلک شده و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می‌دهد. 🔹به عقیدۀ فقهای شیعه، استقلال فرهنگی در جامعه اسلامی و غیر اسلامی بر مسلمین واجب است. 🔹امام خمینی (ره) در رابطه با وجوب استقلال فرهنگی می‌فرماید: «ما باید با تمام وجود، به استقلال فرهنگی برسیم که استقلال فرهنگی پایه و اساس کشوری آزاد و مستقل است. 🔹استادان عزیز باید خود این اعتقاد را بیابند که تنها فرهنگ ایران اسلامی است که نجات‌بخش کشور و ملت‌مان می‌باشد. 🔹معلمان عزیز خود بهتر می‌دانند که فرهنگ استعماری در زمان این پسر و پدر، چه به روز این کشور و ملت آورده است. 🔹به فرهنگ غنی ایران اسلامی تکیه کنید و مطمئن باشید که پیروزی از آن شماست. 🔹فرزندان عزیزتان را در سر کلاس‌ها به صورتی تربیت نمائید که وقتی فارغ‌التحصیل می‌شوند، جوانان برومندی تحویل جامعه گردند که با تمام وجود معتقد باشند که آنچه بدبختی داشتند از ابرقدرت‌های شرق و غرب و شرق‌زدگی و غرب‌زدگی است.» 🔹ایشان در تحریرالوسیله می‌فرماید: «اگر در روابط بازرگانی و غیر آن، ترس آن رود که اجانب از نظر سیاسی یا جهات دیگر بر اسلام و بلاد مسلمین اسیتلاء یابند واین استیلاء به استعمار خود آنان و یا کشور اسلامی منتهی گردد؛ هرچند به‌شکل استعمار معنوی باشد، بر همه مسلمانان واجب است از این روابط و داد وستدها اجتناب کنند زیرا حرام است.» ✍️نویسنده: ابراهیم کارگران 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1202 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📍 📰 📝 ♦️معنویت و نبوت در اندیشه 🔹از نظر امام خمینی اگر انسان مثل سایر حیوانات بود، وجود انبیا لازم نبود؛ انسان به دنیا می‏آمد و مثل حیوانات زندگى مى‏کرد و مى‏خورد و مى‏خوابید و مى‏مرد یا کشته می‏شد. 🔹اینکه ما به انبیا احتیاج داریم براى این که انسان مثل حیوانات نیست که فقط یک حد حیوانى محدود داشته باشد. 🔹انسان یک حد و مراتب ما فوق حیوانى و بلکه ما فوق عقل دارد تا برسد به مقامى که مثلًا از آن به «فنا» تعبیر مى‏کنند؛ چون تربیت انسان در همه ابعادش، هم تربیت جسمى و هم روحى و هم عقلى و هم ما فوق آن، از عهده بشر برنمی‏آید، براى اینکه بشر از احتیاجات و کیفیت تربیت انسان نسبت به ماوراى طبیعت اصلاً اطلاع ندارد تا چه رسد به اینکه بخواهد تربیتش را بر عهده بگیرد؛ تمام قواى بشر را روى هم که بگذاریم، همین طبیعت را و خاصیت طبیعت را مى‏تواند بفهمد؛ در حالی که هنوز بسیاری از مسائل طبیعت هم براى بشر کشف نشده است، اما هر چه هم که کشف شود مربوط به عالم طبیعت و این ورق است. ✍️نویسنده: دکتر رضا لک‌زایی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1156 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📍 📰 📝 ♦️معنویت و نبوت در اندیشه 🔻(بخش اول) 🔰پرسش ما در این یادداشت این است که آیا بدون استفاده از معارف انبیا می‏توان به معنویت دست یافت؟ امام خمینی به این پرسش بر اساس تقریری انسان‏شناسانه پاسخ داده‏اند. 🔹بر اساس تحلیل امام خمینی ما وقتی انسان را وقتى ملاحظه مى‏کنیم، در ابتدای پیدایش با سایر گیاهان فرقى ندارد. 🔹هسته خرما یا هسته و بذر هر گیاهی را در خاک قرار می‏دهند و آبیاری می‏کنند و آن بذر هم می‏شکفد و می‏بالد. 🔹نطفه حیوان هم مثل یک بذر در رحم قرار می‏گیرد، محل بذر گیاه خاک است و محل بذر حیوان رحم، البته ممکن است زمانی بتوان نطفه را با فراهم نمودن شرایط و ویژگی‏هایی در بیرون از رحم کاشت. 🔹پس انسان در آغاز مثل سایر گیاهان است و با آنها تفاوتی ندارد؛ گیاه رشد دارد، انسان هم رشد دارد، هر دو از این جهت مثل هم‏اند. بذری که در زمین کاشته شده، تا آخر همان بذر است. 🔹بذرهایی که در رحم کاشته شده‏اند، یعنی حیوانات و از جمله انسان، کم کم از مرتبه نباتى بالاتر مى‏آیند و در همان رحم که هستند یک روح حیوانى پیدا مى‏کنند و از گیاهان تمایز می‏یابند از اینجا به بعد همه حیوانات در حیوانیت با هم مشترک‏اند و حس و حرکت دارند. 🔹وقتی متولد شدند و در این عالم قدم گذاشتند، از محل رویششان جدا مى‏شوند و باز از گیاه تفوت بیشتری می‏یابند چون اگر گیاه را از سر جایش جدا کنند، حیاتش خاتمه پیدا می‏کند. 🔹در این عالم هم همه حیوانات و از جمله انسان در خوردن و خوابیدن و … با هم شریک هستند و از این جهت تمایزی میانشان نیست. اگر هم تمایزی باشد منشأش همان جهت حیوانی است مثلاً یکی این غذا را می‏خورد و دیگری آن غذا را. 🔹حیوانات در ادراکات با یکدیگر تفاوت دارند؛ مثلًا درک میمون بیشتر از سایر حیوانات است. انسان نیز در بین این حیوانات از نظر ادراکات و غایات ادراکات متفاوت است. 🔹اندازه ادراک حیوانات محدود است؛ اما ادراکات انسان و قابلیتش براى تربیت، نامتناهى است. پس انسان همه عالَم را دارد با اضافه. 🔹انسان با همه حیوانات و گیاهان و معادن مشارکت دارد، اما یک چیز اضافه‏ای دارد، و آن اینکه در انسان یک قوه عاقله و قوه بالاتر هست که در آنها نیست. ✍️نویسنده: دکتر رضا لک‌زایی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1156 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📍 📰 📝 ♦️معنویت و نبوت در اندیشه 🔻(بخش دوم) 🔹از نظر امام خمینی اگر انسان مثل سایر حیوانات بود، وجود انبیا لازم نبود؛ انسان به دنیا می‏آمد و مثل حیوانات زندگى مى‏کرد و مى‏خورد و مى‏خوابید و مى‏مرد یا کشته می‏شد. 🔹اینکه ما به انبیا احتیاج داریم براى این که انسان مثل حیوانات نیست که فقط یک حد حیوانى محدود داشته باشد. 🔹انسان یک حد و مراتب ما فوق حیوانى و بلکه ما فوق عقل دارد تا برسد به مقامى که مثلًا از آن به «فنا» تعبیر مى‏کنند؛ چون تربیت انسان در همه ابعادش، هم تربیت جسمى و هم روحى و هم عقلى و هم ما فوق آن، از عهده بشر برنمی‏آید، براى اینکه بشر از احتیاجات و کیفیت تربیت انسان نسبت به ماوراى طبیعت اصلاً اطلاع ندارد تا چه رسد به اینکه بخواهد تربیتش را بر عهده بگیرد؛ تمام قواى بشر را روى هم که بگذاریم، همین طبیعت را و خاصیت طبیعت را مى‏تواند بفهمد؛ در حالی که هنوز بسیاری از مسائل طبیعت هم براى بشر کشف نشده است، اما هر چه هم که کشف شود مربوط به عالم طبیعت و این ورق است. 🔹حالا فرض کنید که بشر توانست که کشف کند مثلًا رابطه زلزله با زمین چه رابطه‏ای است و چه زمانی زلزله مى‏آید و همه نتایج و آثار و میزان و کیفیت و نوع زلزله که افقی است یا عمودی همه را فهمید تا جایی که فرضاً مجهولى برای بشر باقی نماند، اما باز این همه‏اش طبیعت است و انسان پایش را از طبیعت بالاتر نگذاشته است! 🔹از اینجا و بعد از این تحلیل تجربی امام خمینی به بررسی دیدگاه فلاسفه تجربه‏گرا (Empiricism) می‏پردازد و می‏فرماید گروهی از فلاسفه و فلاسفه طبیعى هستند که چون ماوراى عالم طبیعت با چشم دیده نمى‏شده آن را انکار کرده‏اند. 🔹امام این دیدگاه را فاقد دلیل و غیر علمی می‏داند و می‏فرماید آنها برای این انکار دلیلی ندارند؛ آنها گفته‏اند زیر چاقوى ما نیامده است پس نیست! در حالی که نباید بگوید «نیست»؛ بلکه باید بگوید «من تا این حد رسیدم و مابقى‏اش را نمى‏دانم»؛ اما اینکه «نیست» را مى‏گوید غلط است. از طرف دیگر بر همه چیز عالم احاطه هم ندارند. 🔹امام خمینی در ادامه وارد اثبات مابعدالطبیعه می‏شود. وقتی انسان بعد غیبی داشت، لاجرم به تربیت غیبی هم نیاز خواهد داشت. 🔹بنابرسخنان حضرت امام همین خودِ خصوصیاتى که در طبیعت هست بر این امر دلالت دارد که یک ماورایى براى طبیعت هست(صحیفه امام، ج‏۴، ص ۱۸۵ـ ۱۸۹)؛ مثلاً این از بدیهیات است که ماده و جسم هر چه باشد از خود بیخبر است. 🔹یک مجسمه سنگى یا مجسمه مادى انسان هر طرف آن از طرف دیگرش محجوب است. در صورتى که به عیان مى‏بینیم که انسان و حیوان از همه اطراف خود آگاه است. مى‏داند کجاست؛ در محیطش چه مى‏گذرد؛ در جهان چه غوغایى است. 🔹پس، در حیوان و انسان چیز دیگرى است که فوق ماده است و از عالم ماده جدا است و با مردن ماده نمى‏میرد و باقى است. انسان در فطرت خود هر کمالى را به طور مطلق مى‏خواهد. 🔹انسان مى‏خواهد قدرت مطلق جهان باشد و به هیچ قدرتى که ناقص است دل نبسته است. اگر عالم را در اختیار داشته باشد و گفته شود جهان دیگرى هم هست، فطرتاً مایل است آن جهان را هم در اختیار داشته باشد. 🔹انسان هر اندازه دانشمند باشد و گفته شود علوم دیگرى هم هست، فطرتاً مایل است آن علوم را هم بیاموزد. پس قدرت مطلق و علم مطلق باید باشد تا آدمى دل به آن ببندد. آن خداوند متعال است که همه به آن متوجهیم، گرچه خود ندانیم. 🔹انسان مى‏خواهد به «حق مطلق» برسد تا فانى در خدا شود. اصولًا اشتیاق به زندگى ابدى در نهاد هر انسانى نشانه وجود جهان جاوید و مصون از مرگ است(صحیفه امام، ج‏۲۱، ص ۲۲۳). ✍️نویسنده: دکتر رضا لک‌زایی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1156 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📍 📰 📝 ♦️معنویت و نبوت در اندیشه 🔻(بخش سوم) 🔹لذا چون انسان یک ماورایى دارد تربیت آن ورق که ورق معنوى انسان است را باید کسى بر عهده بگیرد که به آن طرف علم حقیقى داشته باشد و از روابطى که بین انسان و ماوراء طبیعت وجود دارد، آگاه باشد. 🔹اما این کار از عهده بشر برنمی‏آمد، بشر هر چه ذره بین دارد بیندازند! ماوراى طبیعت را که نمی‏تواند ببیند؛ آن روابط بر بشر مخفى است. 🔹خداى تبارک و تعالى که خالق همه چیز است این روابط را مى‏داند، از این جهت، به وحى الهى براى یک عده‏اى از اشخاصى که کمال پیدا کرده‏اند و دارای کمالات معنوی هستند، روابطى حاصل مى‏شود و به او وحى مى‏شود و آنها براى تربیت این ورقِ دومِ انسان مبعوث مى‏شوند و برای تربیت انسان در همه ابعاد به سراغ مردم مى‏آیند. 🔹برای اینکه اهمیت این تربیت را امام خمینی نشان بدهد می‏فرماید اگر این تربیت معنوی نباشد و انسان با همان خوى حیوانى از این عالَم به عالَم دیگر برود، در آن عالَم سعادت ندارد و به شقاوت مى‏رسد. انبیا آمده‏اند که ما را بر اساس وحی الهی تربیت معنوى کنند. تمام نکته آمدن انبیا این است که بشر را تربیت کنند. 🔹به نظر حضرت امام یک مقدار از امورى که انبیا فرموده‏اند «بکنید و نکنید»، براى تنظیم عالم طبیعت و اجتماع و سیاست و اقتصاد است، و بسیارى از امور راجع به ماوراى طبیعت است(صحیفه امام، ج‏۴، ص ۱۸۵ـ ۱۹۰). 🔹بنابراین باید طبق تعالیم انبیای الهی حرکت کرد. مسئله بعدی که امام خمینی به آن پاسخ می‏دهند این است که در جهان معاصر دستور انبیا را از کجا به دست بیاوریم. 🔹امام خمینی برای تبیین پاسخ این مسئله، ادیان معروف و پرطرفدار جهان معاصر یعنی مسیحیت، یهودیت و اسلام را مورد تحلیل و بررسی قرار می‏دهد و می‏فرماید مذهب مسیح در ابتدا اینگونه نبوده که همه‏اش روحانیت منهای امور مادى باشد، چنانکه مذهب موسى اینگونه نبوده که عنایتش به طبیعت بیشتر باشد؛ البته حضرت موسى و عیسی – علیهما السلام- از انبیاى معظم و از انبیاى اولى العزم هستند و شریعت‌شان به اندازه‏اى که بشر آن روز به آن محتاج بوده کامل بوده، اما کتاب حضرت موسى و کتاب حضرت عیسى از بین رفته‏اند؛ و خودِ متن تورات و انجیل کنونی دلالت مى‏کند که اینها تورات اصلى و انجیل اصلى نیستند، اما کتاب ما، قرآن مجید، بحمد اللَّه، از اول تا حالا محفوظ است، حتى قرآن به خط حضرت امیر یا به خط حضرت سجاد هم الآن موجود است(صحیفه امام، ج‏۴، ص ۱۹۱). 🔹بنابراین برای تربیت معنوی باید دستورات قرآن را در کنار معارف اهل بیت به کار بست و این برای این است که قرآن چراغ است و چراغ باید بالای سر باشد تا ما پایین پایمان را ببینیم و زمین نخوریم نه آنکه چراغ به بالا نشینی نیازی داشته باشد و درست به همین دلیل قرآن باید بالای سر علوم انسانی روشن باشد. ✍️نویسنده: دکتر رضا لک‌زایی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1156 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📝 ♦️فریادهای سرکوب شده 🔹شهردار واشنگتن در توییتی غیر معمول از رییس جمهور در انتقاد کرد و گفت: «درحالیکه وی پشت حصار مخفی شده است و می‌ترسد من در کنار مردمی ایستاده‌ام که پس از مرگ جرج فلوید و صدها سال نهادینه، به طریقی مسالمت‌آمیز، اکنون دارند حق خود در اصلاحیه اول قانون اساسی را اعمال می‌کنند. 🔹هیچ سگ درنده یا تسلیحات شوم و خطرناکی وجود ندارد بلکه فقط یک مرد ترسو و تنها وجود دارد.» 🔹پیش از این در توییتی با تهدید معرتضانی که جلوی کاخ سفید جمع شده بودند گفته بود که کسی نزدیک حصارها شود با شرورترین سگ‌ها و شوم‌ترین سلاح‌هایی که تا‌کنون دیده‌ام از آن‌ها استقبال می‌شود. 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1205 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📝 ♦️فریادهای سرکوب شده 🔹درپنجمین روز قتل فجیع جورج فلوید به دست پلیس در مینیا پولیس ۳۰شهر مهم غرق در آشوب و اعتراض‌های گسترده خیابانی شده و معترضان با نادیده گرفتن مقررات منع آمد و شد و با وجود فشارها همچنان اجرای عدالت را خواستارند. 🔶هدف قرار دادن خبرنگاران با گلوله پلاستیکی 🔹«متیومبن» خبرنگار شبکه در مینیاپولیس اینگونه حوادث شهرش را روایت می‌کند: « معترضان به مقررات منع آمدوشد که از سوی مقامات ایالت مینه‌سوتا از ساعت‌۲۰ اعمال شده است توجهی ندارند. 🔹نیروهای پلیس به طور گسترده وارد عمل شده‌اند. نیروهای گارد ملی هم برای تقویت نیروها اعزام شده‌اند. 🔹دستورالعمل‌های سخت‌گیرانه‌ای از سوی شهردار و فرماندار اعلام شده است. از مردم مینیاپولیس خواسته شده است از ساعت‌۲۰ به خانه‌های خود بازگردند. 🔹نیروهای پلیس برای متفرق کردن معترضان از گاز اشک‌آور استفاده کردند. با این حال باید یادآور شد پلیس میان معترضان و ساکنان مینیاپولیس که قصد دارند به خانه‌هایشان بروند تمایز قائل شوند. 🔹اما این رفتار با خبرنگاران نمی‌شود و ما به وضوح هدف گلوله‌های پلاستیکی قرار گرفتیم. ما تنها نبودیم و تیم سی‌ان‌ان هم که در نزدیکی ما بود هدف قرار گرفت.» 🔶فلونیز فلوید: کاری که با برادرم کردند انسان با حیوان نمی‌کند. 🔹فلونیز فلوید، برادر جرج فلوید درگفت‌وگو با شبکه تلویزیونی سی‌ان‌ان گفت: نه، اصلاً، من برادرم را دوست دارم، همه برادرم را دوست دارند، هر کسی که برادرم را می‌شناخت دوستش می‌داشت. 🔹آن‌ها می‌توانستند اقدامات دیگری بکنند، اما در عوض زانوی خود را روی گردن برادرم گذاشتند و روی وی نشستند. اصلاً هم برایشان مهم نبود. وی فریاد می‌زد. 🔹«مادر، مادر نمی‌توانم نفس بکشم، نمی‌توانم نفس بکشم». آن‌ها باز هم اهمیتی ندادند. من نمی‌فهمم. ماموران نباید این کار را با او می‌کردند. او آدم خوبی بود و به کسی بدی نکرد. 🔹وی به کسی صدمه نزد. آن‌ها اصلاً اهمیتی ندادند. رفتاری که آن‌ها با او (جرج فلوید) کردند انسان با حیوان نمی‌کند. آن‌ها جان برادرم را گرفتند. آن‌ها به من و خانواده‌ام لطمه زدند. 🔹من نمی‌توانم برادرم را به زندگی بازگردانم. آن‌ها خودشان خانه دارند، در آن استراحت می‌کنند، همسر دارند، بچه دارند. 🔹اگر این اتفاق برای آن‌ها رخ می‌داد آن‌ها هم مثل من می‌شدند. من نمی‌دانم که آن‌ها دارند چه کار می‌کنند. 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1205 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📑 📰 ♦️ویژگی‌های عرفان (قدس سره) از منظر 🔸خصوصیت بارز امام (ره) این بود که از مرگ نمی‌ترسید؛ چون مرگ ارادی را تجربه کرده بود. 🔸وقتی مرگ ارادی را تجربه کرده بود، وقتی که ترس از مرگ نباشد، انسان چیزی کم نمی‌آورد و بقیه مسائل برای او حل است. 🔸از این رو در مورد تبعیدشان بعد از واقعه ۱۵ خرداد می‌فرمودند: اینها می‌ترسیدند، من نمی‌ترسیدم. 🔸همچنین در واقعه ۲۵ شوال که عوامل رژیم پهلوی بعضی از طلاب را مجروح کردند و بعضی را به شهادت رساندند و بسیاری از آقایان ترسیدند و گفتند: «وقت تقیه است» و ساکت شدند، اعلامیه امام در فردای آن روز که در آن خطاب به رژیم فرمودند: «شما روی مغول را سفید کردید!» کسی که از مرگ نترسد، چنین آثاری دارد و کسی از مرگ طبیعی نمی‌ترسد که بالاترش را تجربه کرده باشد و آن مرگ ارادی است. 🔸انسان وقتی امیالش را اماته کند، متحرک بالهواء نباشد، متحرک بالهوس نباشد، متحرک بالمیل نباشد، بلکه متحرک بالولایه باشد، از مرگ هراسی ندارد. 🔸وقتی که از مرگ هراسی نداشت، چنین می‌شود. در انجام وظیفه، آنچه جلوی دیگران را می‌گرفت و می‌گیرد، همان ترس از مرگ است. 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1186 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📑 📰 ♦️ویژگی‌های عرفان (قدس سره) از منظر 📅 به مناسبت سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) 🔸امام خصوصیاتی داشتند که در دیگر عارفان کمتر بود. 🔸البته دیگر عارفان نیز خصوصیاتی داشتند که در امام فرصت ظهور و بروز پیدا نکرد. 🔸هر یک از عرفا مظهر اسمی از اسماءالله هستند. 🔸کاری که دیگران کرده‌اند، این است که کتابهای مبسوطی در این زمینه نوشته‌اند، امام فرصت این کار را پیدا نکردند، اما نوشته‌های دیگران را از علم به عین و از گوش به آغوش آوردند؛ چیزی که نهایت سعی و تلاش دیگران بود. 🔸خصوصیت ممتاز امام این بود که اولاً ایشان در سیره و سنت‌شان بین «اخلاق» و «عرفان» کاملاً فرق گذاشتند. 🔸فرق اخلاق و عرفان این نیست که یکی پویاست و دیگری غیر پویا. اخلاق در مرحله خیلی نازل است و عرفان در اوج قرار دارد و بین اخلاق و عرفان، «فلسفه» فاصله است. اصلاً نباید گفت بین اخلاق و عرفان چه تفاوتی هست تا بگوییم یکی پویاست و دیگری غیر پویا. اصلاً اینها قابل قیاس نیستند، دو کلی اند. 🔸عارف کسی است که بتواند با موت ارادی بر بدن مسلط بشود. وقتی که این چنین شد، مرگ طبیعی را تجربه کرده است. 🔸وقتی که مرگ طبیعی برایش تجربه شد، آن وقت آن سخن بلند مرحوم بوعلی در نمط نهم «اشارات» خوب روشن می‌شود که: «عارف هشّ است و بشّ است و شجاع است، کیف و هو بمعزل عن تقیه الموت؟» 🔸استاد ما مرحوم آقای شعرانی می‌فرمودند: «عبارتهای مرحوم ابن سینا شبیه نصوص است، روایت است؛ مخصوصاً آن نمط نهم و دهم اشارات.» بعد معلوم شد این سخن مرحوم خواجه نصیر است در اول «منطقیات اشارات» که: «ابن سینا عباراتی دارد، جواهری دارد، فصوصی دارد و نصوصی که عبارات ایشان مثل نگین است، مثل گوهری است که شبیه روایات است.» این سخن خواجه نصیر در وصف عبارات مرحوم بوعلی است. 🔸او در «مقامات‌العارفین» اشارات در مورد عارف می‌گوید: «هشٌ بشٌ بسّام و هو شجاع و کیف لا؟ و هو بمعزل عن تقیه الموت.» عارف از موت تقیه ای ندارد. 🔻متن کامل در pdf زیر: 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1186 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
ویژگی های عرفان امام خمینی (قدس سره) از منظر آیت الله جوادی آملی.pdf
152K
📑 📰 ♦️ویژگی‌های عرفان (قدس سره) از منظر 🔸خصوصیت بارز امام (ره) این بود که از مرگ نمی‌ترسید؛ چون مرگ ارادی را تجربه کرده بود. 🔸وقتی مرگ ارادی را تجربه کرده بود، وقتی که ترس از مرگ نباشد، انسان چیزی کم نمی‌آورد و بقیه مسائل برای او حل است. 🔸از این رو در مورد تبعیدشان بعد از واقعه ۱۵ خرداد می‌فرمودند: اینها می‌ترسیدند، من نمی‌ترسیدم. 🔸همچنین در واقعه ۲۵ شوال که عوامل رژیم پهلوی بعضی از طلاب را مجروح کردند و بعضی را به شهادت رساندند و بسیاری از آقایان ترسیدند و گفتند: «وقت تقیه است» و ساکت شدند، اعلامیه امام در فردای آن روز که در آن خطاب به رژیم فرمودند: «شما روی مغول را سفید کردید!» کسی که از مرگ نترسد، چنین آثاری دارد و کسی از مرگ طبیعی نمی‌ترسد که بالاترش را تجربه کرده باشد و آن مرگ ارادی است. 🔸انسان وقتی امیالش را اماته کند، متحرک بالهواء نباشد، متحرک بالهوس نباشد، متحرک بالمیل نباشد، بلکه متحرک بالولایه باشد، از مرگ هراسی ندارد. 🔸وقتی که از مرگ هراسی نداشت، چنین می‌شود. در انجام وظیفه، آنچه جلوی دیگران را می‌گرفت و می‌گیرد، همان ترس از مرگ است. 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1186 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📑 📰 📝 ♦️ جامع علم و عمل بود. 🔹امام خمینی فقیه و اصولی و مفسر و فیلسوف و عارف و کلامی بود اما آن همه، در وجود او در قوطی‌های جداگانه و بی‌ارتباط با هم بسته‌بندی نشده بود بلکه عرفان و فلسفه و تفسیر در وجود ایشان اساس بود و علوم فرعی همه به این‌ها بازمی‌گشت. 🔹یکی از همکاران اندیشمند من برای اینکه بر توجه و تعلق محی‌الدین ابن‌عربی به فقه تأکید کند می‌گفت: «من مدت‌ها گمان می‌کردم محیی‌الدین عارفِ فقیه است اما بالأخره فهمیدم که او فقیهِ عارف است». 🔹این عبارت چون به قصد نشان دادن اهمیت فقه در نظر ابن‌عربی گفته شده درست است اما شاید درست این باشد که بگوییم فقه را از عرفان محی‌الدین جدا نمی‌توان کرد. 🔹اگر مراد از فقیه عارف کسی باشد که عرفان را با فقه میزان کرده است، مشکل بتوان محی‌الدین و امام خمینی را مصداق فقیه عارف دانست. (زمانی کتابی از ابوالقاسم شعرانی می‌خواندم، فکرکردم که او فقیه عارف است، یعنی اولاً فقیه است و ثانیاً عارف.) 🔹این‌ها عارف فقیهند، یعنی عرفان و فقه را با هم جمع کرده‌اند و در این جمع، اصول را با میزان فروع نمی‌سنجند و تفسیر نمی‌کنند. ✍️نویسنده: رضا داوری اردکانی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1190 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net
📑 📰 📝 ♦️ جامع علم و عمل بود. 🔹بسیاری از سیاست‌مداران اهل علم و ادب و فرهنگ بوده‌اند یا هستند اما آن‌ها در وهله نخست سیاست‌مدارند و اگر در علم و ادب مقامی دارند، این مقام تحت‌الشعاع وجهه سیاسی آنان قرار دارد. 🔹حتی از زمانی که در عالم اسلام خلافت به سلطنت مبدل شد، کسانی که به نام خلافت سلطنت می‌کردند معمولاً سروکار چندانی با علم و فرهنگ نداشتند اما مردی که رسم دویست‌ساله سیاست رایج و غالب در غرب و در سراسر جهان- یعنی اصل استقلال سیاست از دین- را به مبارزه طلبید، سیاست‌مداری نظیر سیاست‌مداران دیگر نبود. 🔹او سیاست را پیشه خود نمی‌دانست اما از ابتدای جوانی راهی اختیار کرده بود که امکان داشت در پایان به رهبری انقلاب اسلامی و طرح سیاستی غیر از سیاست رایج مؤدی شود. مردی که از او سخن می‌گوییم امام خمینی(قدس‌سره)، رهبر و بنیانگذار عظیم‌الشأن جمهوری اسلامی است. گرچه این دو صفت اختصاص به سیاست‌مداران ندارد اما معمولاً صفت ایشان است. 🔹آیا ما هم امام خمینی را با سیاست می‌شناسیم و می‌شناسانیم؟ همه جهان آن بزرگ را رهبر انقلاب اسلامی می‌شناسند، یعنی اگر انقلاب پیش نیامده بود و مردمان جلوه شخصیت امام خمینی را در آیینه سیاست ندیده بودند قدر او مجهول می‌ماند. اگر امام در سیاست شناخته شد، این سیاست را چیزی زائد بر وجود او نباید دانست. 🔹یعنی امام خمینی فقیه و عارفی نبود که شصت سال به تحصیل و تعلیم و مجاهده نفس بگذراند و ناگهان به سیاست روی آورد و از عالم درس و بحث و تأمل و تفکر و تهذیب نفس به میدان سیاست و کسب قدرت وارد شود. 🔹سیاستی که امام خمینی به آن پرداخت مقتضای سیر طبیعیِ زندگی علمی و اخلاقی‌اش بود. این معنی را باید قدری توضیح داد. 🔹می‌دانیم که سیاست‌مدار بودن ربطی به تحصیلات علمی و علم اشخاص ندارد و به این جهت ممکن است یک پزشک یا مهندس، سیاست‌مدار قابل و لایقی باشد ولی یک استادِ علم سیاست بهره‌ای از تدبیر کار کشور و حکومت نداشته باشد. 🔹اگر این قضیه در سیاستِ جاری و رایج درست باشد، در مقام تأسیس، مطلب به گونه دیگری است؛ کسی که بنای سیاست و مدینه می‌گذارد باید از جهت روحی و فکری مهیای این مهم شده باشد اما مگر با خواندن ادبیات و فقه و اصول و حدیث و تفسیر و عرفان و کلام و فلسفه می‌توان طرحی نو در عالم درانداخت؟ این علوم را به دو نحو می‌توان آموخت. ✍️نویسنده: رضا داوری اردکانی 🔻لینک مطلب: 🌐 http://fekrat.net/?p=1190 📌کانال فکرت؛ 🆔 @fekrat_net