eitaa logo
فقه و احکام
282 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
4.7هزار ویدیو
115 فایل
©️ کپی ممنوع 🚫 👌 فقط فوروارد ✅
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 «به رنگ ایران» 📖 مجموعه داستانک 💬 مداد سبز را برداشت. هر چه روی کاغذ کشید، رنگی نداشت. مداد قرمز را دست گرفت، اما همین که شروع به رنگ آمیزی کرد، نوکش شکست. با تعجب، نگاهی به مارک خارجی حک شده روی جعبه انداخت. انگار مدادهای این جعبه، نمی‌خواستند پرچم ایران 🇮🇷، رنگ داشته باشد! 🖼 داستانک‌هایی درباره بچه‌‌های ما و نوشت‌افزارهایشان ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 «گران قیمت» 📖 مجموعه داستانک 💬 خودکار گران‌قیمت خارجی‌ را از جامدادی‌اش بیرون کشید و جلوی گزینه شغل پدر نوشت: بیکار... @khamenei_reyhaneh ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 «قهرمان» 📖 مجموعه داستانک 💬 بادی به غبغب انداخت، پوزخندی زد و گفت: «من قهرمان انیمیشن مورد علاقه شونم. همه منو دوست دارن، کی به تو نگاه می‌کنه؟» بغل دستی‌اش، لبخندی زد و ادامه داد: «اما من قهرمان ملی‌شون هستم.» پسرک از پشت ویترین، با ذوق کوله پشتی سمت راستی را نشان داد: «من اونو می خوام. دوست دارم مثل رستم قهرمان بشم.» ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 «حتی دفترهایشان!» 📖 مجموعه داستانک 💬 دفترش را تند تند ورق زد. نبود که نبود. دلش هری ریخت. انگار تمام چیزهایی که دیشب نوشته بود، غیب شده بودند. موضوع انشا این بود: «افتخارات ایران را بنویسید». از پدربزرگ شنیده بود، خارجی‌ها دوست ندارند ما افتخارات‌مان را بدانیم. نگاهی به مارک دفترش انداخت و زیر لب زمزمه کرد: «یعنی حتی دفتر‌هایشان هم...؟!» 🖼 داستانک‌هایی درباره بچه‌‌های ما و نوشت‌افزارهایشان @khamenei_reyhaneh ╭────๛- - - - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────