هدایت شده از مباحث
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
🔍 فهرستی از مباحث کانال و دسترسی سریع تر به مطالب
┈┄┅═✾ #قرار_روزانه ✾═┅┄┈
#قرآن_کریم | #نهج_البلاغه
#صحیفه_سجادیه | #حکمت | #حدیث | #حدیث_زندگی | #شرح_حدیث
┅───🎧──┅
#مستند_صوتی_شنود
#آن_سوی_مرگ |
┅───🏴──┅
#محرم | #عاشورا | #کربلا | #اربعین | #شب_جمعه | #امام_حسین علیه السلام
┅───🎙️──┅
#امام_خمینی | #امام_خامنه_ای | #آیت_الله_مجتهدی | #شهید_دستغیب | #شهید_مطهری | #مصباح_یزدی | #شهید_بهشتی | #فاطمی_نیا | #پناهیان | #عالی | #ناصری | #رحیم_پور | #حسن_عباسی | #رائفی_پور | #علیرضا_پورمسعود
┅───🌷──┅
#یاد_شهدا | #شهید_آوینی | #شهید_همت | #شهید_فخری_زاده | #ابراهیم_هادی | #حاج_قاسم | #سردار_دلها
┅───📚📖──┅
#مطالعه | #جزوه | #کتاب | #بروشور | #اطلاع_نگاشت | #سه_دقیقه_در_قیامت |
#داستانهای_شگفت | #توصیه
┅───📿──┅
#دعای_کمیل | #دعای_عهد |
┅───🌸──┅
#حجاب | #فرهنگ | #سبک_زندگی | #هویت | #حق_الناس | #نماز | #امر_به_معروف | #نهی_از_منکر | #جهاد_تبیین | #اخلاص
┅───🍯──┅
#تغذیه | #نمک | #روازاده | #حسن_اکبری |
┅───🎼 ──┅
#پادکست | #نماهنگ | #مداحی | #کلیپ_ویژه | #پست_ویژه | #سخنرانی | #کلیپ
┅───🎤──┅
#حاج_محمود_کریمی | #سلحشور | #حاج_منصور | #نریمانی | #رسولی | #میثم_مطیعی
📱🔗 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/@Mabaheeth
هدایت شده از مباحث
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄
🔍 فهرستی از مباحث کانال و دسترسی سریع تر به مطالب
┈┄┅═✾ #قرار_روزانه ✾═┅┄┈
#قرآن_کریم #نهج_البلاغه #صحیفه_سجادیه #حکمت #حدیث #حدیث_زندگی #شرح_حدیث #رساله_حقوق
┅─🎧─┅
#مستند_صوتی_شنود #آن_سوی_مرگ
┅─🏴─┅
#محرم #عاشورا #کربلا #اربعین #شب_جمعه #امام_حسین علیه السلام
┅─🎙─┅
#امام_خمینی #امام_خامنه_ای #آیت_الله_مجتهدی #شهید_دستغیب #شهید_مطهری #مصباح_یزدی #شهید_بهشتی #فاطمی_نیا #جوادی_آملی #پناهیان #عالی #ناصری #رحیم_پور #حسن_عباسی #رائفی_پور #علیرضا_پورمسعود #پورآقایی #ایمان_اکبرآبادی
┅─🌷─┅
#یاد_شهدا #شهید_آوینی #شهید_همت #شهید_فخری_زاده #ابراهیم_هادی #حاج_قاسم #سردار_دلها
┅─📚📖─┅
#مطالعه #جزوه #کتاب #بروشور #اطلاع_نگاشت #سه_دقیقه_در_قیامت
#داستانهای_شگفت #استغفار_امیرالمومنین
┅─📿─┅
#دعای_کمیل #دعای_عهد
┅─🌸─┅
#حجاب #فرهنگ #سبک_زندگی #هویت #حق_الناس #نماز #امر_به_معروف #نهی_از_منکر #جهاد_تبیین #اخلاص
┅─🍯─┅
#تغذیه #نمک #روازاده #حسن_اکبری
┅─🎼 ─┅
#پادکست #نماهنگ #مداحی #کلیپ_ویژه #پست_ویژه #سخنرانی #کلیپ #اطلاع_نگاشت
┅─🎤─┅
#حاج_محمود_کریمی #سلحشور #حاج_منصور #نریمانی #رسولی #میثم_مطیعی | #پویانفر
┅─📱─┅
#نرم_افزار #برنامه_اندروید
┅─ 🆔 ─┅
🔗 به ما بپیوندید...
🌐 مباحث | فقه و احکام | تلاوت | خزائن | کشکول
╚═
هدایت شده از فقه و احکام
﷽
🗒 عناوین #مَباحِث
#قرار_روزانه
#قرآن_کریم ؛ ...
#نهج_البلاغه ؛ حکمت ها
#صحیفه_سجادیه ؛ ...
#داستانهای_شگفت
#رساله_حقوق
🔗 مباحث | فقه و احکام | تلاوت | کشکول | آرامِ جان | خزائن
👆 کانال ها عمومی می باشد و با کلیک رو هر عنوان میتوانید در آن عضو شوید.
🌸 ممنون خواهم شد اگر نظر و پیشنهادی داشتید بفرمائید.
📨 دریافت نظرات:
📩 @ali_Shamabadi
هدایت شده از 📚📖 مطالعه
#داستانهای_شگفت
4 - جنابت ، پلیدی معنوی است
آقای رضوی فرمودند که مرحوم بیدآبادی سابق الذکر، به قصد تشرف به مدینه منوره از طریق بوشهر به شیراز تشریف آوردند و قریب دو ماه در این شهر توقف فرمودند و در منزل آقای علی اکبر مغازه ای میهمان بودند و در همان منزل برای اقامه نماز جماعت و درک فیض حضورشان هر سه وقت، جمعی از خواص حاضر می شدند.
شبی غسل جنابت بر من واجب شده بود؛ پس از اذان صبح از خانه بیرون آمدم به قصد رفتن حمام 🧼🚿، ناگاه حاج شیخ محمد باقر شیخ الاسلام را دیدم که عازم رفتن خدمت آقای بیدآبادی بود، به من گفتند مگر نمی آیی برویم، من حیا کردم بگویم قصد حمام 🛁 دارم، لذا با ایشان موافقت کرده پیش خودم گفتم وقت زیاد است می روم سلامی خدمت آقای بیدآبادی عرض کنم و بعد به حمام می روم .
چون هر دو بر ایشان وارد شدیم، اول آقای شیخ الاسلام با ایشان مصافحه کرد و نشست، بعد من نزدیک رفته مصافحه کردم، آهسته در گوشم👂 فرمود: حمام لازمتر بود. من از اطلاع ایشان به خود لرزیدم و با خجلت😓 و شرمساری برگشتم.
مرحوم شیخ الاسلام گفت آقای رضوی کجا می روی؟
مرحوم بیدآبادی فرمود بگذارید برود که کار لازمتری دارد .
از این داستان به خوبی دانسته می شود که حدث جنابت و سایر احداث از امور اعتباریه محضه نیستند که شارع مقدس برای آنها احکامی مقرر داشته، چنانچه بعضی از اهل علم چنین تصور کرده اند؛ بلکه تمام حدثها یعنی تمام موجبات غسل و وضو خصوصا جنابت، تماما از امور حقیقی و واقعی هستند؛ یعنی یک نوع قذارت و کثافت و تیرگی به واسطه آنها عارض روح می شود که در آن حال هیچ مناسبتی با #نماز که مناجات و حضور با حضرت آفریدگار است ندارد و نماز باطل است و اگر حدثِ اکبر مانند جنابت و حیض باشد، در آن حالت توقف در مساجد و مسّ خط قرآن مجید نیز حرام است .
به واسطه همان قذارت معنوی است که در آن حالت چیز خوردن و خوابیدن و بیش از هفت آیه از قرآن تلاوت کردن و نزد مُحتضَر حاضر شدن مکروه است؛ زیرا در آن حالت محتضر سخت محتاج ملاقات ملائکه رحمت است و ملائکه از قذارت جنابت و حیض سخت متنفرند و غیر اینها از محرمات و مکروهات در حالت جنابت و حیض که تماما به واسطه آن قذارت معنوی است که بعضی از خالصین از شیعیان و پیروان اهل بیت - علیهم السلام - که به واسطه مجاهدات نفسانیه و ریاضات شرعیه خداوند به آنها دل روشنی داده و امور ماورای حس را درک می کنند ممکن است آن قذارت را بفهمند چنانچه مرحوم بیدآبادی درک فرمود.
و نظیر این داستان بسیار است از آن جمله در کتاب قصص العلماء، مرحوم تنکابنی نقل کرده است از مرحوم آقا سید عبدالکریم ابن سید زین العابدین لاهیجی که گفت پدرم می گفت که در عتبات عالیات تحصیل می نمودم و در آخر زمان مرحوم آقا باقر وحید بهبهانی - علیه الرحمه - بود و آقا به واسطه کهولت، تدریس نمی فرمود و تلامذه آن بزرگوار تدریس می کردند؛ لکن آقا برای تبرّک در خانه اش مجلس درسی داشت که شرح لمعه را سطحی درس می گفت و ما چند نفر به قصد تبرک به مجلس درس او مشرف می شدیم .
از قضا روزی مرا احتلام عارض شد و نماز هم قضا شده بود و وقت درس آقا رسیده بود، پس به خود گفتم می روم به درس تا درس فوت نشود و از آنجا به حمام رفته غسل🚿 می کنم. پس وارد مجلس شدیم و آقا هنوز تشریف نیاورده بود و چون وارد شد با کمال بهجت و بشاشت به اطراف مجلس نظر می نمود، به یک دفعه آثار همّ و غم در بَشَرهاش ظاهر شد و فرمود امروز #درس نیست به منازل خود بروید و همه برخاستند و رفتند و من چون خواستم بروم آقا به من فرمود بنشین؛ پس نشستم، چون همه رفتند و کسی دیگر نبود، فرمود در آنجا که نشسته ای پولِ کمی زیر بساط است آن را بردار و برو غسل کن و از این به بعد با جنابت در چنین مجلسی حاضر مشو. 🚫
هدایت شده از 📚📖 مطالعه
#داستانهای_شگفت
۱۹ - توسل به #قرآن و فرج قریب
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
جناب حاج محمد حسن ایمانی گفتند زمانی امر تجارت مرحوم پدرشان آقای علی اکبر مغازه ای مختل شد و گرفتار مُطالبات بسیار و نبودن قدرت بر ادا شدند، در آن اوان جناب عالم ربانی مرحوم حاج شیخ محمد جواد بیدآبادی که در داستان اول و چهارم از ایشان ذکری شد از اصفهان به قصد شیراز حرکت نمودند و چون آن بزرگوار مورد علاقه و ارادت مرحوم والد بودند در شیراز منزل ما وارد می شدند.
به مرحوم والد خبر رسید که آقای بیدآبادی به آباده رسیده اند.
مرحوم والد گفت: در این هنگامِ شدتِ گرفتاری، آمدن ایشان مناسب نبود.
چون ایشان به زرقان می رسند، پنج تومان اضافه می دهند و مَرکب تندروی کرایه می نمایند تا اینکه قبل از ظهر روز جمعه به شیراز برسند و #غسل_جمعه را بجا آورند ( چون آن بزرگوار سخت مواظب مستحبات بودند خصوصاً غسل جمعه که از سُنن أکیده است ) و خلاصه پیش از ظهر جمعه وارد منزل شدند و هنگام ملاقات مرحوم والد با ایشان، فرمودند بی موقع و بی مناسبت نیامدم، شما از امشب با تمام اهل خانه سرگرم خواندن سوره مبارکه انعام شوید به این تفصیل که بین الطلوعین مشغول قرائت شوید و آیه : ﴿ وَ رَبُّکَ اْلغَنِیُّ ذُوالرَّحْمَهِ ﴾ را تا آخر، 202 مرتبه تکرار کنید به عدد اسماء مبارکه رب و محمد و علی علیه السلام پس به حمام رفته و غسل جمعه را بجا آوردند و به منزل مراجعت فرمودند و ما از همان شب شروع به خواندن کردیم؛ پس از دو هفته فرج شد و از هرجهت رفع گرفتاریها گردید و تا آخر عمر مرحوم والد، در کمال رفاه و آسایش بودیم.
https://eitaa.com/mabaheeth/45812
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
هدایت شده از 📚📖 مطالعه
#داستانهای_شگفت
۳۷ - تحقیر به مؤمن نباید کرد
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
عالم متقی جناب حاج شیخ محمد باقر شیخ الاسلام - رحمة اللّه علیه - فرمود من عادت داشتم همیشه پس از فراغت از #نماز_جماعت با کسی که طرف راست و چپ من بود ، مصافحه می کردم.
وقتی در نماز جماعت مرحوم میرزای شیرازی - اعلی اللّه مقامه - در سامرا پس از نماز، با طرف راست خود که یک نفر از اهل علم و بزرگوار بود، مصافحه می کردم و در طرف چپ، یک نفر دهاتی بود که به نظرم کوچک آمد و با او مصافحه نکردم، بلافاصله از خیال فاسد خود پشیمان شده و به خودم گفتم شاید همین شخصی که به نظر تو شأنی ندارد، نزد خدا محترم و عزیز باشد، فوراً با کمال #ادب با او مصافحه کردم؛ پس بوی مُشکی عجیب که مانند مشکهای دنیوی نبود به مشامم رسید و سخت مُبتهِج و خوشوقت و دلشاد شدم و احتیاطا از او پرسیدم با شما مشک است؟
فرمود نه من هیچوقت مشک نداشتم.
یقین کردم که از بوهای روحانی و معنوی است و نیز یقین کردم که شخصی است جلیل القدر و روحانی.
از آن روز متعهد شدم که هیچوقت به حقارت به مؤمنی ننگرم .
🇯 🇴 🇮 🇳
https://eitaa.com/mabaheeth/47291
╭═══════๛ - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - -
هدایت شده از 📚📖 مطالعه
#داستانهای_شگفت
۸۶ - اطلاع از 💭 خیال
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
و نیز جناب سید مزبور نقل فرمود از مرحوم شیخ حسین حلاوی شاگرد عالم ربانی حاج سیدمرتضی #کشمیری که گفت در نظر داشتم با صبیه مرحوم آقای سید محسن عاملی ازدواج نمایم و برای #استخاره گرفتن جهت این امر خدمت سید استاد مشرّف شدم. پیش از آنکه قصد خود را بگویم عرض کردم استخاره ای برایم بگیرید جناب سید قدری تأمّل کرد؛ پس فرمود خوش ندارم علویه با غیر علوی ازدواج کند.
چون ابتدا چنین فرمود از گرفتن استخاره منصرف شدم.
🇯 🇴 🇮 🇳
https://eitaa.com/mabaheeth/51289
—— ⃟ ————————
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
هدایت شده از 📚📖 مطالعه
#داستانهای_شگفت
۸۹ - مقام فقیه عادل
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
و نیز نقل کردند از مرحوم شیخ محمد نهاوندی که شبی در عالم رؤیا می بیند #مشهد_مقدس رضوی علیه السّلام مشرف شده و داخل حرم گردیده. سمت بالای سر، حضرت حجت بن الحسن عجل اللّه تعالی فرجه را می بیند، بخاطرش می گذرد که اجازه تصرف در سهم امام علیه السّلام را که از آقایان مراجع تقلید دارد، خوب است که از خود آن بزرگوار إذن بگیرد؛ پس خدمت آن حضرت رسیده پس از بوسیدن دست مبارک عرض می کند تا چه اندازه اذن می فرمایید در سهم حضرتت تصرف کنم؟
حضرت می فرماید : ماهی فلان مبلغ (مقدار آن از نظر قائل محو گردیده بود).
پس از چند سال شیخ محمد مزبور به مشهد مقدس مشرف می شود و در همان اوقات، مرحوم آیت اللّه حاج آقا حسین بروجردی هم مشرف شده بودند.
روزی شیخ محمد، حرم مشرف می شود، سمت بالای سر می آید می بیند همانجایی که حضرت حجت علیه السّلام نشسته بودند آقای بروجردی نشسته است.
بخاطرش می گذرد که از أکثر آقایان مراجع اجازه تصرف در سهم امام گرفته، خوب است از آقای بروجردی هم اذن بگیرد؛ پس خدمت آن مرحوم رسیده و طلب اذن می کند. ایشان هم می فرمایند ماهی فلان مبلغ ( همان مبلغی که حضرت حجت علیه السّلام در خواب فرموده بودند).
پس شیخ محمد تفصیل خواب چند سال پیش در نظرش می آید و می فهمد که تمامش واقع شده الا اینکه به جای حضرت حجت علیه السّلام، آقای بروجردی است.
از این داستان دانسته می شود که شیعیان در زمان غیبت امام علیه السّلام باید مقام فقیه عادل را بشناسند و او را نایب امام خود بدانند و از او قدردانی کنند و در دانستن وظایف شرعیه و #احکام الهی به او مراجعه نمایند و حکم او را حکم امام دانند و در داستان حاج علی بغدادی که در کتاب مفاتیح الجنان نقل شده، حضرت حجت علیه السّلام به حاج علی فرمود: که مراجع نجف اشرف یعنی شیخ مرتضی نصاری و شیخ محمد حسین کاظمینی و شیخ محمد حسن شروقی ، وکلاء منند و نیز فرمود آنچه از حق من به آنها رساندی قبول است .
🇯 🇴 🇮 🇳
https://eitaa.com/mabaheeth/51545
📖 مطالعه حکایت حاجی علی بغدادی
https://eitaa.com/mabaheeth/51548
—— ⃟ ————————
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
هدایت شده از 📚📖 مطالعه
#داستانهای_شگفت
۱۰۰ - شفای مریض به وسیله حضرت سیدالشهداء (علیه السلام)
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
و نیز جناب مولوی مزبور نقل کردند : در قندهار حسینیه ای است از اجداد ما برای اقامه عزای #حضرت_سیدالشهداء علیه السّلام.
دختر عموی مادرم به نام ( عالمتاب ) که عمه مرحوم حاج شیخ محمد طاهر قندهاری بود با اینکه به مکتب نرفته و درس نخوانده و نمی توانست خط بخواند به واسطه صفای عقیده ای که داشت وضو می گرفت و یک #صلوات می فرستاد و دست روی سطر قرآن مجید گذارده آن را تلاوت می کرد و برای هر سطری صلواتی می فرستاد و آن را می خواند و به این ترتیب قرآن را به خوبی می خواند و الان هم چنین است .
این زن پسری دارد به نام ( عبدالرؤ وف ) در بچگی در سینه و پشت او کاملاً برآمدگی ( قوز ) داشت و من خود بارها مشاهده کردم.
در حسینیه مزبور، شب عاشورا برای عزاداری، عالمتاب بچه چهارساله قوزی خودش را همراه می آورد و پدر و مادرش آرزوی مرگش را داشتند؛ چون هم خودش و هم آنها ناراحت بودند؛ پس از پایان عزاداری گردنش را به منبر می بندند و می گویند یا حسین علیه السّلام از خدا بخواه که این بچه را تا فردا یا شفا دهد یا مرگ!
ما خواب بودیم که ناگهان از صدای غُرّش همه بیدار شدیم، دیدیم بدن بچه می لرزد و بلند می شود و می افتد و نعره می زند!
ما پریشان شدیم، مادرم به عالمتاب گفت بچه را به خانه رسان که آنجا بمیرد تا پدرش، که عصبانی است اعتراض نکند.
مادر، بچه را در برگرفت از شدت لرزش بچه، مادر هم می لرزید تا منزلش رفتم.
لرزش بچه تا سه چهار روز ادامه داشت.
پس از این لرزشهایِ متوالی گوشتهای زیادتی آب شد و سینه و پشت او صاف گردید به طوری که هیچ اثری از برآمدگی نماند و چندی قبل که برای زیارت به اتفاق مادرش به عراق آمده بود او را ملاقات کردم جوانی رشید و بلند قد و هنوز خودش و مادرش زنده هستند.
🇯 🇴 🇮 🇳
https://eitaa.com/mabaheeth/52262
—— ⃟ ————————
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
هدایت شده از 📚📖 مطالعه
🖱🔍 برای دسترسی به مطالب و محتوای کانال مطالعه، بر روی هشتگ #⃣ مورد نظر کلیک کنید ...
💫✨ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نهج_البلاغه | #توصیه_های_پدرانه
#ترجمه_نامه۳۱ | #شرح_و_تفسیر
#نهج_البلاغه_بخوانیم | #نامه
#صحیفه_سجادیه_جامعه
📘📖 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کتاب | #خاطرات
#پرسش_و_پاسخ
#سرّ_دلبران
#مثل_شاخه_های_گیلاس
#داستانهای_شگفت
#منازل_الآخرة
#آن_چهارده_روز
#ثواب الأعمال و عقاب الأعمال
🎙🎧 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#مستند_صوتی | #کتاب_صوتی
#طرح_کلی_اندیشۀ_اسلامی
#صوت_خلاصه | #انسان_۲۵۰_ساله
#خون_دلی_که_لعل_شد
#انقلاب_اسلامی_و_آینده_جهان
#آن_سوی_مرگ
#انسان_شناسی | #لاالهالاالله
#گپ_و_گفتی_اعتقادی_با_نوجوانان
#سفر_پرماجرا
🎞🎙🎬 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حاج_قاسم_سلیمانی
#پاسخ_به_شبهات
#ولایت_فقیه
https://eitaa.com/joinchat/1140064696C1ae59c4850
🖱 با کلیک بر روی آدرس☝️وارد کانال مطالـ📖ـعه شوید ...
╭═══════๛- - - ┅ ╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
هدایت شده از 📚📖 مطالعه
#داستانهای_شگفت
۱۳۳ - دادرسی از محتضر
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
حضرت حجه الاسلام آقای حاج سید اسداللّه مدنی در نامه ای که مرقوم فرموده اند چنین می نویسند :
روز عیدی بود ( یکی از اعیاد مذهبی ) نزدیک ظهر به قصد زیارت مرحوم آیت اللّه حاج سید محمود شاهرودی قدس اللّه نفسه الزکیه به منزلشان رفتم با اینکه وقت دیر و رفت و آمد تمام شده و معظم له اندرون تشریف برده بودند اظهار لطف فرموده دوباره به بیرونی برگشتند.
به مناسبتی که پیش آمد، فرمودند وقتی با مرحوم عباچی از بلده مقدسه کاظمین علیهما السّلام پیاده به قصد زیارت سامرا حرکت کردیم، بعد از زیارت حضرت سیدمحمد سلام اللّه علیه در بلد یک فرسخی راه رفته بودیم که آقای عباچی بکلی از حال رفته و قدرت حرکت از او سلب و افتادند و به من گفتند چون #مرگ من حتمی است نه راه رفتن و نه برگشتن و از دست شما نسبت به من کاری نمی آید.
اگر شما اینجا بمانید القای نفس در تهلکه و حرام است؛ بنابراین بر شما واجب است که حرکت کرده و خودتان را نجات بدهید و نسبت به من هم چون هیچ کاری از شما ساخته نیست تکلیفی ندارید.
به هرحال، با کمال ناراحتی، من ایشان را همانجا گذاشته و بر حسب تکلیف، حرکت کردم.
فردا که به سامرا رسیده وارد خان شدم ناگهان دیدم آقای عباچی از خان رو به بیرون می آیند، بعد از سلام و دیدنی پرسیدم چطور شد که قبل از من آمدید؟
ایشان فرمودند بلی چنانچه دیروز دیدی من مهیّای مرگ بوده و هیچ چاره ای تصور نمی کردم؛ حتی دراز کشیده و چشمها را هم کرده ( روی هم گذاشته ) و منتظر مرگ بودم، فقط گاهی که صدای نسیم را می شنیدم به خیال اینکه حضرت ملک الموت است به قصد دیدار و زیارتش چشمها را باز کرده، چون چیزی نمی دیدم دوباره چشمها را می بستم تا وقتی به صدای پایی چشم باز کرده دیدم شخصی لباس عربی معمولی به تن و افسار الاغی به دستش بالای سرم ایستاده است از من احوالپرسی فرموده و جهت خوابیدنم را در وسط بیابان پرسیدند؟
جواب دادم تمام بدنم درد می کند قدرت حرکتی نداشته و منتظر مرگ هستم.
فرمودند بلند شوید تا شما را برسانم.
عرض کردم قدرت ندارم.
به دست خودشان مرا بلند نموده سوارم کرد و احساس می کردم به هر جایی از بدنم دستش می رسید بکلی راحت می شد تا تدریجاً دست مبارکش به اعضایم رسیده و تمام اعضا راحت شد به جوری که اصلاً هیچ خستگی نداشتم و آن شخص افسار حیوان را می کشید. هرچه از ایشان خواهش کردم که سوار شوند قبول نفرموده و فرمودند من به پیاده روی عادت دارم.
در آن بین ملتفت شدم که شال سبزی به کمر دارد، به خودم خطاب کردم که خجالت نمی کشی سیدی از ذریه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله پیاده و افسار بکشد و تو سوار باشی، فوراً دست و پایم را جمع کرده خودم را پایین انداخته و عرض کردم آقا ! خواهش می کنم شما سوار شوید ، آن موقع بود که خودم را در خان دیده و از کسی خبری نبود ، به تاریخ ۲۹ ربیع الثانی ۹۵
نظیر این داستان است داستانی که از آیت اللّه سید شهاب الدین مرعشی دامت برکاته نقل گردیده و مرقومه ایشان که در کتاب منتقم حقیقی، صفحه ۱۷۵ ثبت شده است برای مزید بصیرت اینجا نقل می گردد.
فهرست کتاب
🇯 🇴 🇮 🇳
https://eitaa.com/mabaheeth/56077
— ⃟ ———
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - -
هدایت شده از 📚📖 مطالعه
#داستانهای_شگفت
۱۳۴ - فریادرسی از درمانده بیابان
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
سید جلیلی که از اهل علم و قطعِ به صدقْ و سَداد و تقوای او هست وقتی پیاده از سامرا برای زیارت حضرت سید محمد(علیه السلام) می رفته و جاده را گم کرده بوده و پس از یأس از زندگی خود به واسطه عطش🥵 فوق العاده و گرسنگی و وزیدن باد سموم در قلب الأسد، بیهوش شده روی خاکهای گرم افتاده بود، دفعتاً چشم باز کرده سر خود را بر دامن شخصی می بیند.
آن شخص کوزه آبی به لب او رسانده.
سید می گوید چنین آبی در مدت عمر در شیرینی و گوارایی نچشیده بودم؛
پس از سیراب شدن سفره را باز نموده دو سه قرص نان ارزن به جهت سید تهیه فرموده سید غذا میل نموده و آن عرب به سید فرمود یا سید در این نهر جاری خود را شستشو بده.
سید می گوید عرض کردم یا أخا ! اینجا نهری نیست، من از عطش مُشرِف به هلاکت بودم و شما به داد من رسیدید.
عرب فرمود این آب است و جاری و زلال و خوشگوار؛
می گوید به مجرد صدور این کلمه از شخص عرب متوجه شدم دیدم نهر باصفایی است و تعجب کردم نهر به این نزدیکی و من از عطش مُشرِف به تلف بودم.
الحاصل ، عرب فرمود یا سید قصد کجا را داری؟
عرض کرد حرم مطهر حضرت سیدمحمد(علیه السلام).
عرب فرمود این حرم سیدمحمد است.
سید می گوید دیدم نزدیک سایه بقعه حضرت سیدمحمد (علیهالسلام) هستم و حال آنکه محلی را که راه را گم کرده بودم قادسیه بود و مسافت زیادی تا سیدمحمد(علیه السلام) بود.
به هرحال از فوایدی که در این چند قدم آن عرب مذاکره فرموده بود تأکید شدید در #تلاوت قرآن مجید و انکار شدید بر کسانی که می گویند قرآن تحریف شده حتی نفرین فرمودند بر رُواتی که جعل احادیث تحریف را نموده اند.
و نیز تأکید در برّ والدین حیّاً و میّتاً و تأکید در زیارت بقاع متبرکه ائمه و امامزاده ها و تعظیم آنها و تأکید در احترام ذرّیه علویه و تأکید در #نماز_شب و فرمود یا سید! حیف است از اهل علم که خود را وابسته به ما بدانند و مداومت بر این عمل ننمایند و سفارشهای دیگری هم فرمود.
سید می گوید چون به نظرم خطور کرد که این شخص عرب کیست که این امور غریبه از او دیدم و این نصایح از او شنیدم، فوراً از نظرم ناپدید شد.
فهرست کتاب
🇯 🇴 🇮 🇳
https://eitaa.com/mabaheeth/56360
— ⃟ ———
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - -