اشکالات قانون جذب ۲
🔸سنجشگریزی فرضیه جذب؛ در تفکر جذب به صراحت چنین عنوان میشود: « هیچ قانون ثابت و مستندی در این زمینه وجود ندارد که رسیدن به مطلوب چقدر طول میکشد» و چون زمانی برای تحقق رؤیاها مشخص نشده، هیچگاه نمیتوان این فرضیه را باطل کرد؛ زیرا تا آخرین لحظه عمر، امکان تحقق فرضیه وجود دارد. بنابراین هنگامی میتوان این فرضیه را باطل کرد که یک نفر با اندیشه و احساس مثبت نسبت به آرزویش ناکام بمیرد. به این ترتیب برای هیچ کس در این دنیا امکان سعی و خطا و تجربه کردن قانون جذب وجود ندارد. با این ترفند رهبران قانون جذب هیچگاه خود را #پاسخگو نمیدانند.
🔸فرار از اقدام و عمل؛ در فرضیه جذب بال عمل شکسته است یعنی آنچه شاهکلید محسوب میشود، تمرکز و تجسم مطلوب است، نه اقدام عملی و برنامهریزی و مشورت.
در قانون جذب، انرژیها نه در میدان عمل که در کنجی خلوت به کار گرفته میشود. عرصه عمل و تلاش جای خود را به گوشهنشینی و انزوا میدهد و عملی کردن طرحها و ایدهها، جای خود را به تمرکز صرف بر آرزوها و اهداف میدهد.
🔸تبلیغ غیرمستقیم امور #منفی؛ طرفداران این ایده مدعی میشوند که زندگی باید با تفکرات مثبت اداره شود، نه تفکرات منفی. به همین جهت توصیه میکنند: «به جای اینکه علیه تروریسم و جنگ، اعلام انزجار کنید، طرفدار صلح باشید. اگر شما علیه چیزی باشید، نفاق و اختلاف در ضمیر شما نقش خواهد بست. علیه هر چه بایستید، همان چیز علیه شما خواهد ایستاد.»¹
شعار مذکور خواسته یا ناخواسته در خدمت آمال و نقشههای #متجاوزان و #جنگطلبان و #نظام_سلطه جهانی است و بیش از همه، ایشان از آن سود خواهند برد و به خوبی انسانهای معنویتگرا را ظلمپذیر و بسترساز تداوم بیعدالتی موجود خواهد نمود. این ایده که «بر ضد هیچ چیز جبههگیری نکنید» ،دست تبهکاران را در چپاول و ظلم بازتر خواهد کرد.
🔸نبود پشتوانه #علمی؛ برای اثبات هر ادعایی باید از یکی از این سه دلیل کمک گرفت: تجربه قطعی، عقل بدیهی و وحی. قائلین به تئوری جذب، دلیل تجربی کافی برای ادعای خود ندارند چرا که دلیل تجربی باید قابلیت آزمون و خطا داشته باشد تا بتوان یقینی بودن آن را اثبات نمود.
علاوه بر آن از دلیل عقلی و برهان قانعکننده نیز در تفکر جذب، خبری نیست و استدلال مروّجین داخلی هم که به دستهای از آیات متشابه و روایات غیرمرتبط تمسک میکنند، نمیتواند پشتوانه وحیانی و دینی درست نماید.
🔸ادله نارسای #دینی؛ دستورات دینی و شریعت به عنوان برنامه زندگی، از طرف خالق هستی به انسان ابلاغ گردیده است؛ یعنی از جانب وجودی که هم حکیم است و هم آگاه به تمامی ظرفیت وجودی انسان است.
پرسش این است که این ذات حکیم، همچنان که دیگر ابزارها همانند: دعا، صدقه، نماز، زیارت و توسل را به عنوان ابزار تعالیبخش و پیشبرنده معرفی کرد و بر کارایی این ابزارها صحه گذاشت، چرا ابزار ذهن و قدرت خداگونه آن را معرفی ننمود؟ معلوم میشود که برخلاف تصور بعضی از مبلغین جذب، معصومین ابزارهای دیگر را برای تکامل روحی و تعالی دنیوی و اخروی قویتر و کاراتر یافتند.
۱. وین دایر، خود مقدس شما، صفحه ۲۲۸.