☘🍃🌾🌷
#نهضت_روایتگری
🔖 اندر حکایات دیانت و سیاست
در ابتدای عرائضم، به دو مورد فقط جهت نمونه اشاره میکنم:
📌 فرمایشات امام خامنهای، نماز جمعه چهارمین سالگرد ارتحال امام خمینی🔻
« دین مقدّس اسلام، نیامدهاست تا انسانها در کنج معبدها، فقط به عبادت مشغول شوند. بلکه صحنه زندگی مردم، صحنه سیاست و عرصه مسائل عظیم اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، در قلمرو احکام مقدّس اسلامی است. این، مسأله اوّل است. این، مهمترین خصوصیتی است که استکبار با آن مخالفت میکند. هرکس که طرفدار دین مقدّس اسلام باشد، اگر دین را از سیاست جدا کند، استکبار جهانی با او کاری ندارد. آنجایی که دین وارد میدان سیاست میشود و به زندگی مردم و امور اساسی حیات جهان و امور دنیوی مردم کار دارد، استکبار جهانی ظاهر میشود. چون میداند که در چنان وضعی، دین جلوِ زورگوییها و سوءاستفادههای آنها را میگیرد و مانع چپاولهای آنها از منابع طبیعی و انسانی جهان اسلام میشود.»
📌دوم فرمایش امام خمینی (رحمةالله علیه) چند روز قبل از پیروزی انقلاب در دیدار جمعی از روحانیون با ایشان، که فرمودند:
«آنقدر آیه و روایت که در سیاست وارد شدهاست، در عبادت وارد نشدهاست؛ شما اگر از پنجاه و چند کتاب فقه را ملاحظه کنید، هفت، هشت تایش کتابی است که مربوط به عبادت است، باقیش مربوط به سیاسات و اجتماعات و معاشرات و این طور چیزهاست... اسلام را بد معرفی کردهاند به ما، که ما هم باورمان آمدهاست که اسلام به سیاست چه؟
سیاست، مال قیصر و محراب، مال آخوند.»
⚠️ جناب آقای محقق داماد! حتما شما میدانید که علت انزوای دین مسیحیت، همین جدایی دین، از سیاست و تضاد بین علم و دین بود. امروز تحجر و جمود فکری مدرن شما به شکل پیچیدهای تلاش میکند تا تفسیر و تعریف مورد نظر خود را جانشین چهرهای از دین کند.
✳️ کجایند مدرسها و سید جمالالدین اسدآبادیها تا ببینند که از متن حوزه علمیه، طرح جدایی دین از سیاست مطرح میشود، آنهم، درست در زمانی که در دنیای مسیحیت، جنبشی به نام جنبش «الهیات رهایی بخش» شکل گرفته و معتقدند که زندگی حضرت عیسی، سراسر مبارزه با ظلم و ستم بوده و چرا پاپ و کلیسا مبارزه با حکومتهای ظالم را منع میکند. این جنبش، مداخله در سیاست را وظیفه کلیسا و مسیحیت میداند و مبارزه با استعمارگران را وظیفهی همه مسیحیان میشمارند.
⚠️ جناب آقای محقق داماد! آیا میدانید که در چنین شرایطی یک طرف دست بلوک غرب، و یک طرف دست بلوک شرق گرفتهاید. در بلوک غرب، فساد سبب شده که مردم ندانند اصلاً برای چه به دنیا آمدهاند و وظیفه انسان چیست و حکومتها بهطور مطلق، به امور زندگی و مادی مردم میپردازند و بهطور خودکار، حکومت دین را کاملاً از سیاست جدا میکند، و در بلوک شرق هم حکومتهای دیکتاتوری همواره اعلام میکنند که دین، افیون تودههاست و مخرب پیشرفت ملل.
❇️ بهتر نیست در چنین شرایطی، دست از غرب و شرق کشیده و آموزههای دین مبین اسلام را بهیاد بیاورید که هدف دین عبارت است از برقراری عدل و قسط و حاکمیت احکام الهی در روی زمین و باور کنیم که نظام سلطه میداند آنچه که در برابر ظلم میایستد و علیه نظامهای فاسد، قد علم میکند، همین دین است و برای خنثی کردن حرکتی به ضد، خود آن را در قالب جریانی اجتماعی نفی میکند و دین را از صحنه سیاست کنار میزند.
آیا در چنین شرایطی، محبوبیت روحانیت آنهم نه در پیشگاه خدا که در نزد مردم مهم است که بخاطر آن پا روی اینهمه بدیهیات باید گذاشت.
✍ آلادین