eitaa logo
﴿آخـرین‌خاطرھ﴾
378 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
526 ویدیو
13 فایل
گمگشتہ در خیال خویش بہ دنبال خاطره‌اۍ یادۍ گذشتہ‌اۍ صداۍخنده‌اۍ محو شدیم دیگر قلب‌ها هم یاریمان نمےڪند # آنہ‌باموهاۍمشکے اطلاعات: @aramesh_00 هرچہ‌مۍخواهد دل‌تنگت بگو :) https://daigo.ir/secret/916609249
مشاهده در ایتا
دانلود
خدایا تو تنها امیدی بودی که هرگز طعم نا امیدی را به لبانم نچشاندی :")
ولی من همیشه راضی بودم از چیزهایی که پیش میاد چون باور داشتم بزرگ ترین اشتباهاهم به طور درست چیده شدند و برای رشدما باد اتفاق می افتاند
دیگه قرار نیس از گذشتن از یه چیزهایی و شکستن چیزهای مهمی بترسم(: اگه رشد نیست پس چیه (:
بعضی چیزها هم هس هرچقدر تلاش کنی درستش کنی نمیشه ... هرچقدر رفتارهایی که انجام میشه رو نادیده بگیری نمیشه... هر چقدر یه تنه تلاش کنی برا یه قرار داد دو طرفه نمیشه... بعضی وقت ها دیگه نمیشه... دیگه قرار نیست درست بشه ! باید فقط گذشت و گذشت و گذشت!
هدایت شده از ﴿آخـرین‌خاطرھ﴾
قرار نبود انقدر گریه کنم، قول داده بود همیشه لبم مثل غنچه بخنده گفته بود زندگی مون مثل چایی قند پهلو ساده و صمیمی اع الان حس میکنم ،گرفتار یه طوفان سیاه شدم که نمی تونم ازش نجات پیدا کنم همه چی سخت تر میشه قرار بود باهم گریه کنیم ، باهم بخندیم باهم بخوابیم،باهم بیدار شیم قرار بود هیچ قدرتی باعث نشه بینمون فاصله بیوفته میگم... شوخیه ؟! یا واقعاا این قرارها یادش رفته ما قرار بود دنیا رو باهم جابه جا کنیم اما اخیرا زیاد تنها میمونم و فکر میکنم اشتباه من کجا بود شاید مسخره باشه ولی من شده بودم استاد اشتباه کردن نه اینکه اون اشتباه نمی کرد ها نه ! فقط من بیشتر بلد بودم بی تفاوت بگذرم از کنارشون حتی اگ صدای شکسته شدن قلبم رو بعدش هم میشنیدم قرار نبود تنهایی تلاش کنم یا حس کنم مهم نیستم بگذریم... میگذرد و چو میگذرد غمی نیست ...
ادما همیشه بزرگترین اسیب از کسی میبینن که بیشتر از بقیه دوسش داشتن ادما همیشه بیشترین قطرات اشکو بخاطر کسی ریختن که بیشتر از بقیه باورش داشتن ما ادما همیشه دلیل دردامون کسی بود که بیشتر از بقیه بهش عشق ورزیدیم نمی دونم این دوست داشتن ها چطور میتونه هم ادمارو نابود و هم اونارو قدرتمند کنه انتظار از ادما مثل مرگ تدریجی میمونه یه درد مداوم که تموم نمیشه سکوت باعث میشه داخل دهانمون دریای خون راه بیوفته از حرفهایی که کشتیم در خلوت و قلبمون میسوزه و خون جگرها میخوره از چیزهای کوچیک من نمی فهمم کجای این روزگار یهو زندگی انقدر پیچیده شد یهو عادت کردم به قلبی که درد میکنه ... دلی که شکسته میشه و اه ای که از اعماق وجود سرداده میشه، قرار بود همه چیز زیبا باشه ! زیبابود. اما هر چیز زیبایی درد داره هر چیز ارزشمندی تلاش میخواد ! و باید خون جگرها خورد در این راه !
هدایت شده از ﴿آخـرین‌خاطرھ﴾
به خدا گفتم میگم اگه قرار شد ما نشیم ... میدونم برا اون سخت تره :) میدونم خاطرات بیشتر اذیتش میکنه... میخوام اگه یه روز ما نشدیم همه چی فراموش کنه :) ولی من بمونم من بمونم و... و یادش و خاطراتی که بوی اونو میدن :)
هدایت شده از ﴿آخـرین‌خاطرھ﴾
نامه ای به سرم : سر عزیز باور کن علم ثابت کرده در تو گیرنده ی دردی وجود ندارد محض حفظ ابرو کمی هم که شده ارام بگیر ما ایمانمان به علم سست نشود :/
چند وقته وقتی به‌ عکسام نگاه میکنه ... مثل قبل داخل چشاش برق و ذوق دیده نمی شد، چند وقته مثل قبل با شنیدن صدام ذوق زده نمیشه ، حتی دلتنگ دیدنم نمیشه... بودن باهام اذیتش میکنه حرف زدن باهام اذیتش میکنه بودنم کنارش اذیتش میکنه تماسهام اذیتش میکنه ، چند وقته نمی دونم شاید چند ساله ، دیگه از اون عشق آتشین ابتدا چیزی درونش نمونده ؛ دیگه بودنش کنارم .. فقط از روی اخلاقشه(: میگم چرا برا من هنوز شنیدن صداش دواست! برا من هنوز گریه هر شب از روی دلتنگی اش عادت شده! میگم چرا من تنها ابلح ایم که با خیره شدن به عکس هاش خوابم میبره آروم میشم.. میگم خدایا هیچ کدوم از اینا قرارمون نبود مگه قرار نبود برا اون من بشم شاهدخت قصه ها سرم درد میکنه ، میدونم ازم دور شده چون ناراحت ام ناراحتی دارم ، از فردا باید روی پیشونیم بنویسم : به من نزدیک نشوید من پاره ای از زخم و درد ام من کودکی خود را در میان این گریه های طولانی شبانه از دست داده ام من روزهاست دیگر ذوق زده نمیشم ، من روح خویش را باخته ام ... نزدیک ترینهایم دیگر فقط در نام نزدیک ترینند، نمی دانم کی و کجا من بی کس شده ام اما، گاه یاد روزهای گرم دیروز میکنم و قلبم را گرم نگه میدارم صورت خویش را با سیلی سرخ و دردهایم را مخفی نمیکنم من از این تقدیر نمی ترسم حتی اگر در بخت من حقیر درد پس از درد نوشته شده است هم اکنون بیش از هر کسی می توانم تنهایی را شرح دهم اگر اطراف تو کسی نیست تا به او پناه ببری تو تنها هستی اما آیا شده اما آیا کسی می فهمد بودن هایی را که دیگر فقط بوی بودن می دهند؟!
بیاید یکم بنویسم ؛ از این بگم که من عاشق این کانالم باهمه نقص هاش (: از این بگم که می تونم خودم رو بخاطر تجربه های بد گذشته ببخشم (: از این بگم که از خودم برای کم نیاوردن و شکسته نشدن الانم ممنونم(: از این بگم که ایمان و باور دارم به پایان خوش این قصه (: و از اینجا بگم که به تک تک افرادی که دارن از رمضشون استفاده میکنن غبطه میخورم اما خودمو بخاطر اونم میبخشم دارم سعی میکنم بیشتر خودمو دوست داشته باشم به زخم هام اهمیت بدم و از خودم مراقبت میکنم (: و تو اون وضعیتی ام که سارن میگه : الانم سختمونه ولی میرسیم به جایی که حقمونه...
دوستان یادتون باشه هیچ وقت از هیچ کس هیچ انتظاری نداشته باشید من نمیگم اون موقع خوشبت میشید اما فقط به آرامش می‌رسید بعضی وقت ها لازمه برای محافظت از خودت از خیلی چیزها بگذری و خیلی چیز هارو فدا کنی به خودت میای و میبینی که چیزهایی تو خودت تغییر دادی و دیگه برات مهم نیس که اهمیتشون قبلا به اطرافیانت آسیب زده اینا دقیقا همون چیزهایی هستن که فکر میکردی هرگز نمی تونی ازشون بگذری یه چیز صادقانه و دلی بهتون میگم اگه من تونستم بگذرم و رها کنم شما هم می تونید اصلا ادعا ندارم خوشبختم ها شاید تو خلاف این شرایط خوشبخت بودم اما میدونم آرامش دارم و دوست منی که فکر میکنی هرگز نمی تونی تغییر کنی دست از آزار دادن افرادی ک دوسشون داری و بردار و فقط رها کن باور کنید می تونید و تا مجبور نشید متوجه نمی شید چقدر قابلیت دارید !
به هر دری زدم بشنوم صداشو چشمامو بستم گفتم خواهش میکنم خواهش میکنم خواهش میکنم این آخرین تلاشمه صدامو بشنو! بزار صدات بشنوم،فقط یه بار دیگه قول میدم آخرین بار باشه... این آخرین بار این آخرین بوقه این آخرین تلاشمه! تنها چیزی ک میخوام یه بار دیگه دیدنته یه بار دیگه مرور تک تک جزئیاتت یه بار دیگه دیدن چشات زیر نور خورشید یه بار دیگه شمردن مژه هات! گفتی نمیزاری اشکم در بیاد ، گفتی نمیزاری درد بکشم حتی گفتی هیچ وقت تنهام نمیزاری اما نشد میدونم نشد این ما، ما بشه میدونم ما نشدیم ، میدونم دستات نگاهت صدات قلبت الان برای یکی دیگه است منم نمیخواستم بگم اومدم یه بار دیگه بگم ما بشیم فقط میخواستم یه بار دیگه از دور نگات کنم تک تک جزئیاتت مرور کنم صداتو تو قلبم ضبط کنم ! اما نشد چون قلبی ک دیگ برا من نیست حتما صدامو نمی شنوه صدایی ک از دور داره خواهش میکنه: این آخرین بوقه، آخرین تلاش من برا دوباره شنیدن صدات:) جواب بده :) جواب نداد ! جواب ندادی و این غم شد خونه ام این قلب شد غم خونه ام :) جواب ندادی و گذشتم... الان فقط یه کار ازم ساخته است بخشیدنت به اونی که الان مالک قلبته! الان دیگه من موندم و زانوهایی ک بغل میکنم و خاطراتی ک تلاش میکنم ازشون بگذرم! کاش میشد حس دستام تو دستات برای همیشه از یاد ببرم ! قلبم در حال تیکه تیکه شدنه از قلبم برو بیرون؛ بزار نفس بکشم ... خیلی آروم داشتم زندگی مو میکردم تا روزی ک عطر تو روی تن یکی دیگه حس کردم ! آره فقط بو کردن این عطر دردام زنده کرد ، کاش میشد فراموش کنم ، کاش میتونستم ادعا کنم این عشق نیس کاش میتونستم فقط دوست نداشته باشم!