ای دل! تو که مستی -چه بنوشی چه ننوشی-
با هر مِیِ ناپخته نبینم که بجوشی!
این منزل دلباز نه دزدی ست نه غصبی
میراث رسیده ست به ما خانه به دوشی
دلسردم و بیزار از این گرمی بازار
غمهای دم دستی و دلهای فروشی
رفته ست ز یاد آن همه فریاد و نمانده ست
جز چند اذان، چند اذان در گوشی
نه کفر ابوجهل و نه ایمان ابوذر
ماییم و میانمایگی عصر خموشی
ما شاعرکان قافیه بافیم و زبان باز
در ما ندمیده ست نه دیوی نه سروشی
#محمدمهدی_سیار
از کتاب #رود_خوانی
@feyzefeyz 👈👈👈👈فیضِ فیض