یارو رفت تو یه روستا. به مردم روستا گفت هر چی دارید به من بدید و گر نه با روستای شما همون کاری رو می کنم که با دِهِ پایین کردم. روستاییا از ترس دار و ندارشونو میدن بهش. وقتی با اموال روستاییا دور شد ازش پرسیدن راستی نگفتی با دهِ پایین چی کار کردی؟ همینجور که می رفت گفت ازشون خواستم هر چی دارن به من بدن ولی ندادن. منم ولشون کردم اومدم روستای شما. اگه شمام چیزی به من نمی دادین ولتون می کردم می رفتم یه روستای دیگه!
پ.ن: این حکایت انتقام قریب الوقوع! ایرانه. امشب قراره انتقام بگیرن ولی اگه نگرفتن میندازن یه شب دیگه... همینطور ادامه میدن تا بالاخره یه روز اگه بزنن! (:
#محمدحسین_فیض_اخلاقی
#طنز_سیاسی
#انتقام_سخت ؟!
@feyzefeyz 👈👈فیضِ فیض