#برگی_از_خاطرات
+از زبانِ همسـرشهید😊👇🏻
☘چند سال از انقلاب گذشته بود که مرتضی سیگارش را ترک کرد. دلیلی که برای این کار ذکر کرد این بود که آقا"امام زمان" در همه حال ناظر بر اعمال و رفتار ما هستند؛
🌱در این صورت من چطور می توانم در حضور ایشان سیگار بکشم؟ این گونه بود که دیگر هرگز لب به سیگار نزد...
#شهیدسیدمرتضےآوینی🌷
#برگی_از_خاطرات
#شهید_دکتر_سیدمحمد_شکری🕊
خیره شده بود به آسمان
حسابی رفته بود توی لاک خودش...
بهش گفتم: «چی شده محمد؟» 🤔
انگار که بغض کرده باشه، گفت: «بالاخره نفهمیدم ارباً اربا یعنی چی؟😔 میگن آدم مثل گوشت کوبیده میشه یا باید بعد از عملیات کربلای ۵ برم کتاب بخونم یا همین جا توی خط مقدم بهش برسم»
توی بهشت زهرا که میخواستند دفنش کنند، دیدمش؛ جواب سؤالش رو گرفته بود با گلوله💥 توپی که خورده بود به سنگرش، "ارباً اربا" شده بود مثل مولایش حسین (علیهالسلام).
#یـــازیـــنــب_کـــبری
❣یـــازهــرا سـلام الله عـلـیها❣
#مـــامــلت_شـــهادتــیـم🕊🥀
@shalamcheh114
~|#برگی_از_خاطرات🌸|~
آخر شبها از خاطرات به یاد ماندنی دوران مدرسه و آموزش سپاه میگفتیم و آنقدر میخندیدیم که دلمان درد میگرفت!😂
عباس پیامکهای طنزی که برایش میفرستادند را میخواند و آنقدر میخندید که اشکش در میآمد!((:
از همه همکارانش هم که بپرسید همه بدون استثناء میگویند عباس گشادهرو بود. این گشادهرویی بخشی از معنویتی بود که در وجود عباس موج میزد.🌿
🔖مجید دهقانیان_همکار شهید
#یازینب_کبری
❣یازهرا سلام الله علیها ❣
ماملت شهادتیم 🕊🥀
https://eitaa.com/joinchat/2743402551Cae912c0b47