eitaa logo
❣️ پرچمداران بانوی دمشق:)
66 دنبال‌کننده
647 عکس
249 ویدیو
3 فایل
•[بـسمِ‌ربّ‌زهرا✋🏻💛]• با‌نام‌تو‌شروع‌کردیم‌وتمام‌خواهیم‌کرد.💕 راه ارتباط @Vgugqv387 (کپی از مطالب کانال با صلوات برای سلامتی و فرج آقا امام زمان(عج) آزاد..🌹) 🦋شروعمون↯ 1400,10,10پایانمون 💛 ظهور آقا صاحب از زمان
مشاهده در ایتا
دانلود
↶حجــــاب؛ ظاهرعاشقآنه‌دختریست‌ڪہ...♥️ 🌱
- محمد پاشو!..پاشو چقدر می خوابی!؟😬 -چته نصفه شبی؟بذار بخوابم..😩 -پاشو،من دارم نماز شب میخونم کسی نیست نگام کنه!!!😐😂 یا مثلا میگفت:«پاشو جون من ،اسم سه چهار نفر مؤمن رو بگو تو قنوت نماز شبم کم آوردم!😟😁 هرشب به ترفندی بیدارمان میکرد برای نماز شب..عادت کرده بودیم!😇 شهیدمسـعـوداحمدیان🕊 🖐🏻❤️˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
عبدالحمید گفت من سرد و گرم روزگار را چشیده ام اما تا حالا دختر شوهر ندادم آن آن آن هم به یک جوان شیعه از دیار غربت به حکیمه خاتون نگاه کرد و ادامه داد من تا خودشان بینم از حقیقت عقایدش باخبر نشوند نمی توانم حرفی بزنم نمیخوام تو را بدهم به یک آدم کم عقل و بی سواد حالا چه شیعه باشد چه سنی حکیم و خیلی آرام بدون اینکه سرش را بلند کند گفت بی سواد نیست عمو جان سه سال است که دانشگاه درس میخواند عبدالحمید سری تکان داد و گفت من کاری با دانشگاه رفتن کسی ندارد استاد دانشگاه داریم که بی دین و ایمان است من با قران و خدا و پیغمبر ش کار دارم خدا رو چه دیدی شاید دو سال کنار ما زندگی کرد و و او هم مثل ما سنی شد سرش را از داخل وانت آورد بیرون و گفت هیچ درباره صحابه ازش پرسیده اید ؟!درباره امیرالمومنین عاشیه ؟! قرار است میان خواهر و برادر ها و فامیل زندگی کند باید بفهمی چی توی سرش می گذارد. حکیمه خاتون سعید تکان داد و گفت پرسیدم عبدالحمید دقیق شد به صورت حکیمه خاتون. درباره صحابه و امیرالمومنین عاشیه پرسیده‌ای؟! حکیمه خاتون سرش تکان داد: بله . عبدالحمید متعجب نگاهش کرد و پرسید : خوب جوابش چه بود؟ گفت هرکس را که رسول خدا دوست داشته باشد تو را تایید کرده باشد من هم دوستش دارم و او را تایید می کنم گفتم ملاکش برای حب و بغض، قران و رسول خداست. عبدالحمید سری تکان داد و گفت خوب است، قرآن خوب است . یک دفعه متوجه چیزی در دوردست ها شد از وانت بار بیرون آمد ایستاد کنار جاده و نگاه کرد از اون نقطه کوچک در جاده پیش می آمد عبدالحمید رفت کنار حکیمه خاتون و گفت به گمانم آمد با دست اشاره کردن به دوردست ها ضربان قلب حکیمه خاتون تندتر شد سرش را چرخ آن طرف جاده نقطه متحرک پیش آمد و کم کم شبیه یک موتور شد به وانت که رسید از سرعتش کم کرد و ایستاد با لبخند و احترام آمد طرف عبدالحمید سلام کرد دست دراز کرد طرف عبدالحمید با هم دست دادند عبدالحمید با دقت تمام رفتارش را زیر نظر داشت. پارت 5 ادامه دارد.......... @fhhdhgdd
💢دیشب در هیاهوی رسانه ای برای مرحوم مهسا امینی یکی از کارکنان پلیس در استان گلستان که برای حل نزاع خانوادگی اعزام شده بودبا ضرب گلوله به شهادت رسید . 🔹نه کسی فهمید و نه کسی خبرو منتشر کرد. 🍃خدا به دل دختر سه ماهش آرامش بدهد . @z_kamae
...🙂↴ ⌈ نگویید جا مانده ایم .. کسی که قلب و روحش رفت، جامانده نیست ⌋ 💫 🌱