eitaa logo
یادگاری .‌.. !
443 دنبال‌کننده
2هزار عکس
836 ویدیو
10 فایل
{بِسمِ‌ربِ‌شھدآ} السلام علیك یااباصالح ؛♥️🕊 کآنالِ‌رسمیِ،فیلم‌نویس ! شعبه‌ی دیگری‌ ندارد 🤍🇮🇷 خواندن رمان بدون عضویت حرام است هموطن ! چاکِرِشما: @Arbabghalam وَ به شَرطِ‌ها:‌ @roomanzibaee وقفِ‌اباصالح بَدرِ‌تولد ¹⁴⁰⁰.⁶.¹⁴ لفت‌دادی‌صلوات‌بفرس‌مومن
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤 《ڪآش بودے》 کل خونه پر بود از عکسهای دونفری‌مون ! اگه میدونستم وحیده میخواد همچین کاری کنه اصلا بهش نمیگفتم ، الان حامد یه فکرِ دیگه میکنه ... باید یکاری کنم که این افکار توی سرش نچرخه، گفتم : _ میخواستم اینجوری ازت تشکر کنم تا عمر دارم مدیونتم . حتی اگه برم یه جایی که ازت دور باشم هیچوقت محبت ها و حمایت های برادرانه‌ت رو فراموش نمیکنم ! نیم نگاهی به من انداخت و برخلافِ تصورم ، لبخندی زد و گفت : _ ممنون . . . اینهمه کار لازم نبود که _ وحیده اینارو چسبونده . _ دستش دردنکنه ! واردِ پذیرایی شدیم‌. همه جا رو تزیین کرده ، انقدر قشنگ شده که دلم میخواد عکس بگیرم . گوشی‌م رو درآوردم و شروع به عکاسی از فضا کردم . حامد به شوخی گفت : _ الان آدمایِ توی این مکان مهم هستن یا این مکان ...؟ _ ببخشید هواسم نبود . بشین ازت عکس بگیرم. لبخندی زد و دستم رو گرفت و گفت : _ باهم عکس میگیریم . برای اینکه دلشُ نشکنم کنارش نشستم،تاجایی که میتونست من رو نزدیک خودش کرد ، زیاد راحت نبودم اما مجبور بود . گوشی رو روی حالت سلفی گذاشت و عکس گرفت . نگاهی به عکس انداخت و رو به من گفت: _ نه این نشد ، چرا لبخند نمیزنی ؟ _ خب باشه دوباره بگیر . دوباره همون ژست رو گرفتیم ، کمی لبخند چاشنی لبهام کردم . نگاهش رو دوباره به من داد : _ بهتر شد ولی بیشتر کن این لبخندُ .‌.. از حرص خندم گرفت و باعث شد لبخندم پهن‌تر بشه . همونطور که عکس میگرفت گفت : _ نمیدونستم چالِ‌گونه داری ! عکسهارو ورق میزد و نگاه میکرد. از کنارش بلند شدم و کیک رو آوردم . نگاهش بین من و کیک جابه‌جا شد؛ گفت : _ خیلی زحمت کشیدی ، ممنونم ازت ! کیک رو روی میز گذاشتم و گفتم : _ حالا گوشی رو بده ازت تنها عکس بگیرم. دستش رو روی چشمش گذاشت و گفت : _ اطاعت . گوشی رو به دستم داد و منتظر شد. دوربینش رو فعال کردم و سمتش گرفتم . گفتم : _ به دوربین نگاه کن ، لبخند . . ۱ ، ۲ ، ۳ عکس رو گرفتم و بی صبرانه نگاهم رو به تصویری که گرفتم دوختم‌. اخمی وسط پیشونیم کاشتم و رو بهش گفتم: _ پس چرا به دوربین نگاه نمیکنی؟ _ ببخشید محو یه چیز دیگه شدم ! •°•°•°•°•°•°•°•°•°•° نویسنده:ارباب‌قلم @film_nevis کپی ، خیر . .