eitaa logo
فیلم‌شناخت | نقد و تحلیل📺
1.4هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
370 ویدیو
7 فایل
نقد و تحلیل فیلم و سریال های ایرانی 📺🎬📽 . . اخرین اخبار سینمای ایران و جهان . .ارسال نظرات https://eitaayar.ir/anonymous/WH68.G12wf . www.filmshenakht.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
📌قصه‌گو برای نسل بی‌صدا 🔸در روزگاری که سینما هنوز زبان نیافته بود، ژرژ ملی‌یس آن را به زبان خیال کودکان تبدیل کرد. او با فیلم‌هایی چون سیندرلا (1899) و ریش‌آبی (1901)، نخستین افسانه‌های کودکانه را به تصویر کشید. 🔹ملی‌یس با جلوه‌های ویژه جادویی، شخصیت‌های پری‌وار و روایت‌های بدون خشونت، دنیایی ساخت که کودکان می‌توانستند بی‌نیاز از کلام، با آن خیال ببافند. او بی‌آن‌که ژانر کودک را بشناسد، سنگ‌بنای آن را گذاشت. 🆔 @filmshenakht_ir
🎞️پیشگام نقد سینمایی 🔸لوئیس دلوک ، نویسنده و نظریه‌پرداز فرانسوی، از نخستین کسانی بود که سینما را به‌عنوان یک هنر مستقل درک کرد. او با نگاهی شناختی و زیبایی‌شناسانه ، نقد فیلم را فراتر از داوری‌های سلیقه‌ای برد و آن را به یک فرآیند تحلیلی تبدیل کرد. 🔹از دیدگاه دلوک، سینما تنها یک روایت تصویری نبود، بلکه شکلی از ادراک بصری و تجربه ذهنی به‌شمار می‌رفت. او معتقد بود تماشاگر نه فقط داستان، بلکه ریتم درونی تصاویر را درک می‌کند. به همین دلیل، در نقدهایش بر "بیان نور" و "حرکت درونی" تأکید داشت. 🔸دلوک با معرفی مفهوم درام نوری ، بنیان‌های نخستین نظریه فیلم را گذاشت؛ نظریه‌ای که بعداً توسط منتقدانی مانند آندره بازن و زیگفرید کراکائر ادامه یافت. 🆔 @filmshenakht_ir
🎞️«چشم بادومی» به بخش مسابقه جشنواره فیلم کازان راه یافت 🔸فیلم سینمایی «چشم بادومی» با نام بین‌المللی «K-Popper» به کارگردانی ابراهیم امینی، در بخش رقابتی فیلم‌های سینمایی بلند بیست‌ویکمین دوره جشنواره فیلم کازان «Altyn Minbar» که از ۵ تا ۹ سپتامبر (۱۴ تا ۱۸ شهریور) برگزار خواهدشد، به نمایش درمی‌آید. 🔹«چشم بادومی» با محوریت داستانِ دختری شیرازی و علاقه‌مند به کی‌پاپ، در کنار آثار سینمایی از ۱۰ کشور دیگر به رقابت می‌پردازد. 🔸بازیگران: ساره بیات ، مهدی هاشمی، علی باقری و ستایش دهقان، با معرفی حسین رامه 🔹کارگردان: ابراهیم امینی 🔸تهیه‌کننده: سجاد نصراللهی‌نسب 🔹نویسندگان: ابراهیم امینی و علی‌محمد حسام‌فر 🆔 @filmshenakht_ir
🪞آینه‌ای برای ارتقاء سینما 🔸نقد فیلم، تنها نظر شخصی نیست؛ بلکه نگاهی تحلیلی است که می‌تواند کیفیت سینما را دگرگون کند. وقتی منتقدی منصفانه و آگاهانه درباره یک فیلم می‌نویسد، در واقع دارد آینه‌ای پیش روی فیلم‌ساز می‌گذارد تا نقاط قوت و ضعف خود را شفاف‌تر ببیند. این بازخورد، در آثار بعدی نمود پیدا می‌کند؛ در روایت دقیق‌تر، بازی‌های عمیق‌تر و تصویرهای فکرشده‌تر. 🔹از سوی دیگر، نقد خوب، تماشاگر را تربیت می‌کند. او یاد می‌گیرد فیلم را فراتر از داستان دنبال کند؛ نشانه‌ها را بخواند، معناها را کشف کند و ارتباطی عمیق‌تر با هنر هفتم برقرار سازد. 🔸در نهایت، نقد، قلب تپنده‌ی گفتگوی هنری است؛ نه فقط برای لحظه‌ی حال، بلکه برای ثبت حافظه‌ی فرهنگی و ارتقاء سلیقه‌ی عمومی. هر فیلمی، شاید با یک نقد متحول شود، و هر سینمایی، با نقدی جدی، بالغ‌تر خواهد شد. 🆔 @filmshenakht_ir
🌴دیوانگی‌ای در دل جنگل 🔸فرانسیس فورد کوپولا در سال ۱۹۷۹ با ساخت " اینک آخرالزمان " نه فقط روایتی بی‌رحمانه از جنگ ویتنام را به تصویر کشید، بلکه خود نیز وارد جنگی واقعی شد؛ جنگی با طبیعت، بازیگران، بودجه و روان خویش. 🔹فیلم‌برداری در جنگل‌های پرمخاطره فیلیپین، بارها متوقف شد. مارتین شین دچار حمله قلبی شد، مارلون براندو چاق‌تر از انتظار و بی‌حوصله وارد صحنه شد، و خود کوپولا با افسردگی، ورشکستگی مالی و افکار خودکشی دست‌وپنجه نرم کرد. 🔸پروژه‌ای که قرار بود در چند هفته به پایان برسد، ۱۶ ماه به درازا کشید و ده‌ها میلیون دلار هزینه برداشت. اما حاصل، شاهکاری ماندگار در تاریخ سینما بود؛ روایتی از جنون، هم در داستان و هم در پشت صحنه. 🔹کوپولا بعدها اعتراف کرد: «ما فیلمی درباره‌ی ویتنام نساختیم، بلکه خود ویتنام را زندگی کردیم.» 🆔 @filmshenakht_ir
📌روایتی تکان‌دهنده از وجدان در میدان نبرد 🔸فیلم «ضایعات جنگ» به کارگردانی" برایان دی پالما" ، یک درام روان‌شناختی بر پایه‌ی یک جنایت واقعی در جنگ ویتنام است. این اثر نه با گلوله و انفجار، بلکه با تقابل وجدان و وحشی‌گری، مخاطب را میخکوب می‌کند. 🔹مایکل جی. فاکس در نقش سرباز اریکسون، نماد انسانیت در دل جهنم جنگ است؛ تنها صدای اعتراض در برابر جنایتی که توسط هم‌رزمانش، به رهبری( شان پن)در نقش گروهبان مسرو، رقم می‌خورد: ربودن، تجاوز و قتل یک دختر بی‌گناه ویتنامی. 🔸فیلم نه درباره‌ی دشمن خارجی، بلکه درباره‌ی ویرانی درونی انسان در سایه‌ی جنگ است. «ضایعات جنگ» با روایت سنگین، سکوت‌های عمیق و پایانی تلخ، یک اثر ضدجنگ تمام‌عیار است؛ دفاعی جانانه از اخلاق، در برابر فرمان. 🆔 @filmshenakht_ir
💠وقتی طنز، سلاح شناختی می‌شود 🔸در فیلم «صبح بخیر ویتنام»، رابین ویلیامز در نقش اَدریان کروناور، گوینده‌ای سرکش و شوخ‌طبع است که با صدای بلندش، از پشت میکروفن رادیو به جنگ معنا می‌دهد. 🔹اما در زیر خنده‌ها، فیلم جنگ را از زاویه‌ای شناختی بازمی‌کاود: کروناور با استفاده از طنز، موسیقی و زبان انسانی، واقعیت تلخ جنگ را قابل هضم‌تر می‌کند. 🔸طنز اینجا یک ابزار دفاعی نیست؛ یک مقاومت شناختی‌،انسانی در برابر ماشین جنگی است. فیلم تضاد میان حقیقت و پروپاگاندا، اطاعت و انسانیت را هوشمندانه تصویر می‌کند. 🆔 @filmshenakht_ir
🔰نگاه ضد قهرمان جامعه به قهرمان 🔸در اولین خون، جان رمبو نه با نشان افتخار، بلکه با نگاه شکاک جامعه وارد می‌شود. این کهنه‌سرباز جنگ ویتنام، به جای تقدیر، طرد و تحقیر می‌شود؛ رفتاری که در نهایت او را به لبه‌ی فروپاشی روانی می‌کشاند. 🔹فیلم با ساختاری ضدکلیشه‌ای، ابتدا او را به‌عنوان تهدیدی بی‌نام نشان می‌دهد، اما به‌تدریج چهره‌ی واقعی‌اش را نمایان می‌کند: قهرمانی که از جنگ برگشته، اما هنوز درگیر جنگی دیگر است، با جامعه‌ای که نمی‌خواهد او را بفهمد. 🔸رمبو نه به‌دنبال قهرمان بودن است، نه انتقام؛ او فقط می‌خواهد دیده شود. اولین خون یک تراژدی مدرن است؛ تصویری از قهرمانی که دشمنش دیگر در ویتنام نیست، بلکه در خانه است. 🆔 @filmshenakht_ir
⚔️جنگی علیه ذهن و اخلاق 🔸فیلم(غلاف تمام فلزی)، ساخته‌ی استنلی کوبریک، تنها درباره جنگ ویتنام نیست، بلکه محکومیتی صریح علیه سیاست نظامی آمریکا در این جنگ است. 🔹در بخش اول، آموزش‌های خشن پادگان، هویت انسانی سربازان را می‌زداید و آن‌ها را به ابزار کشتار تبدیل می‌کند. فروپاشی روانی «گومر پایل» نتیجه‌ی مستقیم خشونت ساختاری ارتش است. 🔸در بخش دوم، جنگ واقعی نه در میدان نبرد، بلکه در ذهن شخصیت «جوکر» رخ می‌دهد؛ جایی که دوگانگی میان نماد صلح و شعار «برای کشتن زاده شده‌ام» نشان‌دهنده‌ی تناقضات اخلاقی سرباز آمریکایی است. 🔹کوبریک با نگاهی سرد و دقیق، ذهن سرباز را کالبدشکافی می‌کند و دخالت نظامی آمریکا را به‌عنوان یک فاجعه‌ی روانی و اخلاقی افشا می‌سازد. 🆔 @filmshenakht_ir
📌آینه‌ی تاریک سینمای هالیوود 🔸جنگ ویتنام زخم عمیقی بر پیکر هالیوود گذاشت و چهره‌ی سینمای جنگی آمریکا را دگرگون کرد. دیگر خبری از قهرمانان پیروز و پرچم‌های برافراشته نبود؛ جایشان را سربازانی شکسته، کابوس‌زده و سرگردان گرفتند. 🔹فیلم‌هایی چون (اینک آخرالزمان)، (جوخه) و (غلاف کامل فلزی)، جنگ را نه حماسه‌ای ملی، بلکه جنونی بی‌پایان نشان دادند؛ پر از خون، دود، و تردید. قهرمان کلاسیک جای خود را به ضدقهرمان داد، و اعتماد به دولت و ارتش با تردید و خشم جایگزین شد. 🆔 @filmshenakht_ir
💠بازتاب کابوس‌های یک ملت 🔸در دهه‌ی ۱۹۲۰، سینمای آلمان به صحنه‌ای برای بیان اضطراب‌های جمعی یک ملت تبدیل شد. جنبش اکسپرسیونیسم با نورهای تند، سایه‌های اغراق‌شده و دکورهایی غیرواقعی، درون‌مایه‌های تاریک روان انسان را به تصویر کشید. 🔹فیلم‌هایی چون، (اتاق دکتر کالیگاری)، (نوسفراتو؛ سمفونی وحشت) و (متروپلیس) با زبانی بصری و آوانگارد، مرز بین واقعیت و کابوس را شکستند. 🔸این سبک نه‌تنها صدای درونی آلمان پس از جنگ جهانی اول بود، بلکه پایه‌گذار ژانرهایی چون فیلم نوآر و ترسناک در هالیوود شد. اکسپرسیونیسم، بیش از یک سبک بصری، شیوه‌ای برای دیدن جهان از پس ذهن‌های درگیر و پرآشوب بود. 🆔 @filmshenakht_ir
🔰تکنیک پلان سکانس 🔸پلان‌سکانس، تکنیکی است که در آن یک سکانس کامل بدون هیچ کات و توقفی در یک برداشت پیوسته فیلم‌برداری می‌شود. 🔹این روش با حرکت مداوم دوربین و هماهنگی دقیق بازیگران و عوامل، حس تداوم و حضور در لحظه را به بیننده منتقل می‌کند. 🔸از نمونه‌های شاخص آن می‌توان به افتتاحیه (لمس شر)، فیلم (طناب) هیچکاک و برداشت‌های نفس‌گیر(هزار و نهصد و هفده) اشاره کرد. 🆔 @filmshenakht_ir