eitaa logo
دختران فیروزه نشان
520 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
83 فایل
╔═💠🌸💠═════════╗ #گروه‌فرهنگی‌دختران‌فیروزه‌نشان‌‌ شهرستان‌کاشان #تمدن_ساز✌🏻 #عرصه_دار_میدان_فرهنگی☝️ @Maryam_kafizadeh: مدیر کانال @kademshohda:ادمین کانال ╚═════════💠🌸💠═╝
مشاهده در ایتا
دانلود
-یعنی هر چی که ما هزار و چهارصد سال پیش ترک کردیم، اینا تا همین دویست سال پیش هنوز داشتن. پلاستیک میوه را می کشم طرف خودم. بچه ها دارند نظر می دهند: کنارم گلبهار و عطیه نشسته اند. بچه ها دارند دو تایی صحبت می کنند -داره بی شعور بازی در می آره. نه به اون طاهر سازیش، نه به این افکار و اخلاق بدش. -تو هم داری شلوغش می کنی. -اه ببین چه جوری پیام داده. مشغول خواندن پیام ها که می شوند، دوباره می توانم حرف های بچه ها را بشنوم که هنوز دارند درباره ی داشته آن ها بحث می کنند. یاد کتاب های ارنست همینگوی می افتم. آخر داستان ها همه اش به هیچ می رسند؛ یعنی مبارزه ای که منفعتی ندارد. عطیه می گوید: -بچه ها رمان دزیره معشوقه ناپلئون رو می خوندم، تاریخ همین یکی دو قرن اخیر. سالی یکی دو بار بیش تر حموم نمی رفتن. ریحانه گوشی ام را خاموش می کند و می گذارد توی کیفم و می گوید: -ولی خیلی عجیبه ها این که این قدر توی داشته ها و دانسته های درست از ما عقب بودن. گلبهار می گوید: -خودش هم خیلی مغروره. همه چیز رو برای خودش می خواد. مگه من ماشینم که مالکم باشه ؟ سعی می کنم حواسم را از گلبهار دور کنم. می گویم: -ما هم اگر جنگ خارجی،تفرقه، تحریم، ترور، تهاجم فرهنگی سرمون هوار نمی شد از طرف همین کشورهای بی دست شویی حالا جلوتر بودیم. تازه خودشون می گن تو کشوری انقلاب بشه، پنجاه سال زمان می بره تا اون کشور سر پا شه. اگه جنگی بشه، باید بیست و پنج سال تلاش کنه تا برگرده به وضعیت درست. ما هر دو تاشو داشتیم، بازم خودشون توی آمارشون ما رو از نظر علمی جزو ده کشور اول نام می برن. برین تو اینترنت بزنید دستاوردهای ایران. سارا که همیشه معترض است می گوید: -لیلا اینا راسته؟یغنی دروغ نیس؟شبکه های ماهواره ای که می گن ایران که از پیش رفت هاس تعریف می کنه دروغ می گه. همش تو سرما میزنن. مسخره مون می کنن. گلبهار به عطیه می گوید: -اونم همین طوره. مدام تو سرم می زنه.مسخره ام می کنه. هر کاری که من می کنم اما و اگر و چرا می آره. کارای خودشو بزرگ و درست می دونه. جدیدا دروغ هم می گه. -یکی عین خودت. چرا ناراحت میشی؟ -الان تو طرفدار منی یا اون؟ عطیه سکوت می کند، چون دارد تکه پرتقالی را که دستش داده ام، می خورد. سارا رو می کند به من و می گوید: -آره راست می گه. آدم حس می کنه چه قدر عقب هستیم. اونا چه قدر توی آسایش و رفاه هستن و احساس خوشبختی می کنن. همش آرزومه با یکی ازدواج کنم بزنم از ایران برم. -می گم سارا جون وقت داری؟ یه برنامه ی دوست داشتنی برات دارم. -وای جذاب باشه، رمانتیک باشد. صد ساعت هم وقت دارم. -می گم پس برو یه رمان جذاب امریکایی هست بخون. -واقعا؟من عاشق ادبیات آمریکای. سمیه می پرسد: ٭٭٭٭٭--💌 💌 --٭٭٭٭٭