eitaa logo
دختران فیروزه نشان
487 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
85 فایل
╔═💠🌸💠═════════╗ #گروه‌فرهنگی‌دختران‌فیروزه‌نشان‌‌ شهرستان‌کاشان #تمدن_ساز✌🏻 #عرصه_دار_میدان_فرهنگی☝️ @Maryam_kafizadeh: مدیر کانال @kademshohda:ادمین کانال ╚═════════💠🌸💠═╝
مشاهده در ایتا
دانلود
فاصله ی در خواست های نفس با استدلال های عقلم که در ذهنم می‌رود و می آید ، آنقدر کوتاه و نزدیک شده که نمی توانم تشخیص بدهم . بروی ، کیف می کنی ، بمانی ، کیفی دیگر . بخواهی ، یک خوشی دارد و نخواهی ، خوشی دیگر ! فقط می دانم زوری که می آورد و صحنه هایی از شیرینی اش که مقابلت به رژه در می آیند و آبی که از لب و لوچه ات راه می اندازد ، برای لحظه ای کوتاه است و زود تمام می شود . تو می مانی و حسرت معصومیتی که از دست رفته است . اما استدلال ها و التماس هایی که عقل بی چاره به عنوان چاره و راه حل ارایه می دهد ، اگرچه پدر در آور است و مجبور به صبرت می کند ، اما خب ، شیرینی پایدار و ماندگاری دارد . شاید این ها نتیجه ی خواندن دست نوشته های علی باشد . به دیوار تکیه می دهم و دفترش را بالا می آورم تا بخوانم : " سطح جامعه بالا کشیده . همه چیز تغییر کرده ، اگر اسمی" جان " پسوندش بود ، نشانه ی علاقه ای عمیق نیست . تفکیک بین جنس زن و جنس مرد برای عصری بود که مردها همه ی مردانگی شان را سر اداره ی زنشان نشان می دادند . نه الان که مردانگی به خط تولید بمب اتم رسیده و سفر به کره ی ماه و جهانی شدن همه چیز . شما اگر بخواهید چون گذشته مردانگی کنید ، من می پذیرم و همه ی دارایی ام را نابود می کنم . متنی بود که صحرا برایش ایمیل زد و این آخرین ایمیلی بود که از صحرا خواند . یعنی این که در ظاهر تعریفش کنم و تنها جسمش را ببینم ، در ظاهر ، او باشد و در باطن ، صد تصویر از غیر او در دل و ذهنم دور بزند ، این که دست او در دستم باشه و چشمم به هم جنس خودش ، این که در گوشی ام او را " عزیزدلم " ثبت کنم و در غیاب او صدتا عزیزدل داشته باشم ، این که او را نه برای خودم که سرویس همه بخواهم ، مردی است ؟ چشم بسته بود و لب گزیده بود تا فریاد نزند . آن که بمب اتم می سازد و کره ی ماه می رود مرد است ، اما آن که یک زندگی سالم را طلب می کند ، نامرد. این را خود غربی ها هم قبول ندارند. کافی است چند صفحه از رمان هایشان را بخوانی تا تنهایی و بی کسی بشریت را درک کنی . هرچه اراده کرده اند برای آسایش شان ساخته اند : ماشین هایی که می شورد ، می سابد ، می پزد ، می جود ، زشت را خوشگل می کند، دور را نزدیک می کند ! پس چرا با این حال ، باز هم از زندگی راضی نیستند و از خودکشی و دیگر کشی دست برنمی دارند !؟ دیگر نمی خواست دلش بسوزد . این چند روز آن قدر رفته بود و آمده بود که سنگ ریزه های کوه هم می شناختندش. در تنهایی کوه ، فکرهایش را فریاد زده بود . آخر هم برای خلاصی خودش و صحرا ایمیلش را برای همیشه معدوم کرده بود . کثرت پیام ها کلافه اش کرده بود ، باید کاری می کرد تا هم خودش و هم اورا راحت کند . وقتی گوشی اش را پرت کرد وسط خیابان ، آزاد شده بود انگار . دستش را کرد توی جیبش و راه افتاد به سمتی که باید می رفت . ٭٭٭٭٭--💌 💌 --٭٭٭٭٭