eitaa logo
دختران فیروزه نشان
539 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
83 فایل
╔═💠🌸💠═════════╗ #گروه‌فرهنگی‌دختران‌فیروزه‌نشان‌‌ شهرستان‌کاشان #تمدن_ساز✌🏻 #عرصه_دار_میدان_فرهنگی☝️ @Maryam_kafizadeh: مدیر کانال @kademshohda:ادمین کانال ╚═════════💠🌸💠═╝
مشاهده در ایتا
دانلود
مَنۅ حَݪاݪَم ڪُݩ گُݩاه اۅمَد عِشقِ ٺۅ یادَم رَفٺ...😔 🖤 ✌️🏻 @firoozeneshan 💎
🎀🌈 🍭 ☁️☀️☁️ هیچ حس خوبی تو زندگیت دو بار تکرار نمی شه حواست باشه راحت از کنارش نگذری قدر زندگیتون رو بدونید 💞 🎀 🌸🌷 @firoozenwshan 💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍬 📱 🖤 ○━━⊰♡💎♡⊱━━○ @firoozeneshan ○━━⊰♡💎♡⊱━━○
🍭 📱 🧕🏻 ○━━⊰♡💎♡⊱━━○ @firoozeneshan ○━━⊰♡💎♡⊱━━○
💚 بچه شیعه باس😌☝️🏻: هر چی آقاش بگه چشم❤️ و بهش عمل کنه... یادمون باشه تا روزی که میاد خورشید از راه...💛 روشنه راهمون با نور ماه🌙 یاور و یار رهبر میمونیم✌️🏻 تا جمعه ظهور ان‌شاالله📿🤲🏻 ☘@firoozeneshan
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 🥀🏴🥀🏴🥀🏴 🏴🥀🏴🥀🏴 🥀🏴🥀🏴 🏴🥀🏴 🥀🏴 🏴 این کیست که عالم همه دیوانه اوست 🏴 بازخوانی کتاب نوشته علامه جوادی آملی ✅ با حضور سرکارخانم نصیری 🗓 زمان : چهارشنبه ۱۹ الی ۲۸ شهریور ۹۹ 🕜 ساعت ۱۷ 🏠 مکان : خیابان باباافضل، تالار نورجهان ✅ عزیزانی که قصد خرید این کتاب را دارند میتوانند جهت سفارش با شماره تلفن زیر تماس بگیرند تا هرچه سریع‌تر برایشان ارسال شود. 📲 09378853535 •┈••✾• 🥀🏴🥀🏴🥀 •✾••┈• @hamianekhanevade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📙 ✍حتی با یک محاسبه ی سرانگشتی هم می شود فهمید که شهاب کجا و بهزاد کجا!تفاوت از زمین تا آسمان است... هرچند دل کندن به ظاهر ناگهانی بهزاد غافلگیرم کرد،اما با حرف های امروزش مطمئن شدم که هنوز گلویش گیر دارد! منتها من انتخاب خودم را کرده بودم... _حالا پاشو بریم تا اذان نشده +کجا؟ _حرم می گوید و به چشمانم خیره می شود. مثل همیشه نگاهم را بی هدف می چرخانم و جواب می دهم: +خونه کار دارم _مگه نگفتی بهزاد و مامانش اونجان؟ _خب آره +پس برنمی گردی خونه _ولی حرمم نمیام +میشه بگی دردت چیه؟تو مگه مدام نمیگی اون پناه قبلی نیستم،پس کو؟ آخه آدم مشهد باشه و چندسال نره زیارت؟خیلی سنگدلی بخدا...یا این دفعه میای یا دیگه نه من نه تو!خود دانی _چرا گروکشی می کنی لاله؟ همانطور که جورابش را می پوشد می گوید: +همین که گفتم.خجالت آوره ،این رفتارت رو نمی تونم درک کنم _به خودم مربوطه +آره اما تو فقط یه بار یه دلیل محکم بیار که چرا با آقا قهری،لاله دیگه لال میشه...اوم اوم و می کوبد روی دهانش.نفس عمیقی می کشم و به دلیلی که خودم هم نمی دانم فکر می کنم!این شاید صدمین باریست که در چنین شرایطی قرارم می دهد. باعجز پاسخ می دهم: _نمی دونم +پس برو وضو بگیر تا بریم _ول کن دستمو +پس دیگه... _باشه حالا روش فکر می کنم! +پشیمون نمیشی.همین که بری تو حرم،خودت می فهمی چه توفیقی رو از دست داده بودی. اونوقت می شینی یه گوشه زار می زنی _هه... +مرض!تو ماشین منتظرتم. هنوز نرفته بر می گردد و می گوید: _بیا و از خود امام رضا حاجتت رو بگیر دستت رو رد نمی کنه.حداقل حالا که کارت گیره بیا...پایین منتظرم کدام حاجتم را بگیرم؟شهاب؟!خنده ام می گیرد...هرچقدر توی ذهنم مرور می کنم دلیلی برای نرفتن ندارم.قبل از این همیشه حسی مانع می شد تا اصلا به حرم رفتن فکر کنم،اما لاله راست می گفت.مگر ادعا نداشتم که پناه سابق نیستم؟مگر حاجت نداشتم؟اصلا مگر قرار بود با رفتن یا نرفتنم اتفاق خاصی بیفتد!؟...شاید بد هم نباشد،هم تجدید خاطراتی بشود و هم ... نمی خواهم خودم را بیشتر از این درگیر چیزی بکنم،فعلا از طرف شهاب و بهزاد و افسانه و درس و دانشگاه و سوگند و...همه جوره تحت فشار فکری هستم. به این اعتقاد رسیده ام که خنثی بودن بهتر از بد بودن عمل می کند!کیفم را بر می دارم و از خانه ی عمه بیرون می زنم. لاله پشت فرمان نشسته و با دیدنم لبخند می زنم.لااقل دل او را شاد می کنم! استرس دارم و کف دست هایم عرق کرده اما مقابل لاله بروز نمی دهم.بی تفاوت بودن را ترجیح می دهم.از پارکینگ که بیرون می آییم حس آدمی را دارم که بعد از سال ها قرار است به دیدن عزیزی برود که حالا شک دارد حتی او را بشناسد یا نه! مقابل درب ورودی می ایستم و از روی عادت بسم الله می گویم.لاله دست دور شانه ام می اندازد و کنار گوشم می گوید: +خدمت شما،بدون این که مجوز ورود نداری دختردایی جان دست های خیسم را به کنار مانتو می کشم و چادر تا شده ای که روبه رویم گرفته را می گیرم.از وقتی از تهران برگشته بودم به چادر فکر هم نکرده ام. توی هوا بازش می کنم و می اندازم روی سرم.آینه ی کوچکی می گیرد و می گوید: _بفرمایید تنظیم کنید،فکر همه جا رو کردم.ببین چه لاله ای داریا کش ندارد.می پرسم: +چرا ازین ساده ها نیاوردی که کش داره؟ _عربه...راحته که +آخه سر می خوره _اولش سخته +برای تو بله _نق نزن.بریم؟ +بریم از بازرسی که می گذریم و وارد حیاط می شوم دلم هری می ریزد.از بلندگوها صدای مناجات پخش می شود.به روی خودم نمی آورم و هم قدم لاله می شوم. انگار با هر گامی که بر می دارم چیزی از دلم کنده می شود و سرعتم تغییر می کند! نمی فهمم من ناآرامم یا همه؟به خادم ها نگاه می کنم و عابرانی که از کنارم می گذرند.زمزمه می کنم: "حال همه خوب است من اما نگرانم..." 👈نویسنده:الهام تیموری ⏪ ... ‌ 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📙 ✍لبه های چادر را با دست نگه داشته ام و مثل بچه ها دنبال لاله راه می روم.خدایا چقدر خاطره ای دور دارم از اینجا وارد صحن می شویم و روبه روی پنجره فولاد می ایستم.لاله می گوید: _چرا وایسادی؟بریم تو دیگه همونجا هم نماز می خونیم +تو برو _باز لوس... +یادم رفت وضو بگیرم _ای بابا!خب حداقل زودتر می گفتی +میشینم همینجا که دارن فرش پهن می کنن.تو برو زیارتت رو بکن و بیا فقط خیلی لفتش نده انگار ناامید شده که بدون هیچ حرفی می رود سمت کفشداری ها گوشه ای می نشینم و به همه جا با دقت نگاه می کنم.به پسرهای جوانی که فرش های لوله شده را تند و تند پهن می کنند و مردمی که با عشق همراهیشان می کنند. به صف هایی که بسته می شود و کبوترهایی که دور سقاخانه پرواز می کنند.صدای اذان پخش می شود و به این فکر می کنم که با چه رویی اینجا آمده ام؟!منی که با آرایش و لاک زدن دائمی هیچ وقت روبه قبله هم نمی کردم. زنی کنارم نشسته و از زیر چادر مشکی اش با لحن عاجزانه ای با امام رضا درددل می کند.طوری اشک می ریزد که انگار بدبخت ترین آدم دنیاست و هیچ چاره ای جز توسل نداشته... دلم می خواهد که من هم حرف بزنم اما بلد نیستم!زبانم انگار الکن شده واژه ها را گم کرده ام و یا از شرم و خجالتی که فقط خودم چرایش را خبر دارم لال شدم. صدای پیامک گوشیم بلند می شود.بازش می کنم و پیامی را که لاله فرستاده زیرلب هزار بار با چشمانی که حالا بارانی شده می خوانم: "سکوت کرده ام و خیره بر ضریح تو ام که بشنود دلتان التماسِ باران را..." و بالاخره قفل دهانم باز می شود "سلام،رو سیاه اومدم ولی توقع ندارم ببخشیم.نمی دونم حاجتی دارم با نه ولی وسط یه دوراهی گیر کردم.اگه میشه کمکم کن بهتر از این بلد نیستم به قول زهرا خانوم متوسل بشم! میشه یه کاری کنی منم مثل همه ی آدمایی که بخاطر شما اومدن تو حرم بشم و وقتی چشمم به گنبدت میفته دلم بره؟میشه حاجتمو بدی؟میشه معجزه کنی تا بفهمم هنوزم خدا منو می بینه؟ همین امروز همین امروز برام نشونه بفرست بند دلم انقدرام محکم نیست که زود پاره نشه.خودت گره بزن و نزدیکش کن به خدا!سپردم دست خودتتون..." می گویم و نفس عمیقی می کشم.انگار سبک شده ام.جماعت که تمام می شود لاله هم می رسد و می گوید: _قبول باشه +من که نماز نخوندم _زیارتت رو گفتم +هه...خوبه تو حیاط بودم! _مهم دله در ضمن اگه لیاقت زیارت نداشتی تا همینجا هم نمی تونستی بیای. حاجت روا ان شاالله حتی او هم عجیب شده این روزها!هر حرکت و هر رفتارش یکجوری حساب شده است انگار... شب شده و هیچ معجزه ای نبود!روی تختم جابجا می شوم و از پشت پنجره به ماه نگاه می کنم.نیشخندی می زنم و می گویم: +بهش گفتم سستم،گفتم یه کاری کن که ایمان بیارم بهت دوباره...نخواست و پتو را می کشم روی سرم.ویبره ی گوشی که صدا می دهد کلافه چشم باز می کنم و به لاله ی مزاحم بد و بیراه می گویم.پیام را باز می کنم و با دیدن اسم فرشته لبخند پت و پهنی می زنم. "سلام پناه جان،خوبی خانوم؟خواب که نبودی؟شهاب برای یه کاری داره میاد مشهد،چند ساعت بیشتر نمی مونه اما گفتم سوغاتی هات رو بیاره،زحمتت نمیشه خودت بری و بگیری؟" گوشی از دستم سر می خورد،بغض می کنم.دوباره به مهتاب سرک کشیده به اتاقم خیره می شوم و زمزمه می کنم: "شهاب داره میاد مشهد... نگاه کن که غم درون دیده‌ام چگونه قطره قطره آب می شود چگونه سایهٔ سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می شود! نگاه کن تمام هستیم خراب می شود نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب می شود!! و حس می کنم اولین گره ای که دلم را بند گرمای آفتاب امامم می کند! به فرشته می نویسم "سلام عروس خانوم نه بیدارم.مگه میشه از سوغاتی گذشت؟" و جواب می دهد:"خداروشکر که مثل خودمی و از خیر هیچی نمی گذری اشکالی نداره شمارت رو بدم بهش تا خودش باهات قرار بذاره؟" و من با ذوق می نویسم!"نه عزیزم هرجور خودت صلاح می دونی..." هنوز هم احساس می کنم که نخوابیده رویا می بینم! دلم می خواهد زودتر صبح بشود،چشمانم را می بندم و با یک عالمه فکر و خیال شیرین خوابم می برد به امید فردا 👈نویسنده:الهام تیموری ‌ 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 •°از همه دنیا °•شش‌گوشه‌تو میخوام •°عاشق شدن یعنے °•آغوشتو میخوام 🌴🌤@firoozeneshan 🌤🌴
😍💛 🍭🐥 به داشته ها ،موقعیت ها و آدم های خوب زندگی ام فکر میکنم💫 به هرچیز یا هرکسی که دنیای مرا زیبا و حال مرا خوب می کند..🌙🌼 و میخندم..🙃 به تمام روزهای خوبی که در راهند...🌤 اتفاقات خوبی که خواهند افتاد..⭐️ و ارزو هایی که براورده خواهند شد⚡️ خوشبختی یعنی همین..👑 که زندگی را سخت نگیریم.!🍋 که حال من خوب باشد...🌻 💫 💛 @firoizeneshan 🕯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧕🏻 مخصوص دختران شیک پوش فیروزه نشان😌 ○━━⊰♡💎♡⊱━━○ @firoozeneshan ○━━⊰♡💎♡⊱━━○
{•🖤🔗•} 🌱 برسه‌اون‌روز...✨ ڪه‌خستہ‌ازگناهامون جلـو 💚 زانـوبزنیـم سرمونوپایین‌بندازیم وفقط‌یہ‌چیزبشنویم من‌خیلی‌وقتـه‌بخشیدمت...💔 عـزیزترینم،❣️ امـام‌تنھـای‌مـن ببخش‌اگـه‌برات نشدم...😔 *ڪِےشَود* *حُــربشـوَم* *تـوبـہ‌مردانـِہ‌ڪُنم...* اللّٰھُمَ‌عجلْ‌لِّوَلیڪَ‌الفࢪَج💚 🌤 @firoozeneshan 🌤
ظرفیت تکمیل‼️
╔═💠🌸💠═════════╗ 🎁 ♥️ با دوستات رقابت کن♥️ 🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁 و اما جوایز امسال جشنواره👇🏻👇🏻👇🏻 1⃣ نفر اول ساعت هوشمند 12⌚️🥇 2⃣ نفر دوم کوله 🎒🥈 3⃣ و نفر سوم اســلایـــم🤤🤤🥉 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 🎁از فردا جشنواره آغاز می شود🎁 @firoozeneshan ╚═════════💠🌸💠═╝
ما هر چالشی ک میزاریم بجای جایزه ستاره براش ثبت میکنیم بعد هر روز سوال مسابقه با تعداد ستاره گوناگون داریم از جمله قرآنی هنری حدسی آموزشی و.... تعداد ستاره های گوناگون تازه مهم تر از همه اینه از شهر های گوناگون وارد جشنواره میشن بعد به کسی که در یک ماه بیشترین ستاره رو کسب کنه جایزه داده میشه ... 👇🏻‼️👇🏻‼️👇🏻‼️👇🏻 خب حالا دوستانی که ثبت نام کردند و دریافت کردند از این به بعد هر سوالی که در کانال گذاشته شود به آیدی زیر می فرمایید و در صورت صحیح بودن جواب برای شما ستاره ثبت می شود🌟🌟🌟 @Roozamodir اما خوبی این جشنواره اینکه اگر کسی سوالی رو اشتباه جواب بده بلکه می‌تونه در مرحله بعدی شرکت کنه ... 🌈🎁پس هدف ما اینکه کسانی که بیشترین 🌟🌟 را کسب کنند برنده جشنواره هستن... فقط ³ نفر از برگزیدگان جوایزی اهدا می شود✨🌺🌺🌺🌺🌺
رمان و ایشالا فردا میزارم❣ 💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باسلام خدمت تک تک شما عزیزان🦋 فیروزه نشان های عزیزی که در جشنواره ثبت نام نکردند حتما حتما اقدام فرمایید✅🦋 نکته دوم اینکه : شما جهت ثبت نام کردن 🌹نام و نام خانوادگی 🌹سن 🌹تحصیلات را به آیدی زیر ارسال میکنید👇🏻👇🏻👇🏻 @Sadat_83 @firoozeneshan 👆🏻👆🏻لینک کانال برای گذاشتن سوالات👆🏻👆🏻 نکته سوم اینکه : وقتی ثبت نام شما کامل صورت گرفت از طرف ادمین برای شما یک کد داده می شود . ‼️این کد را نزد خود نگه دارید و به دیگران ندهید‼️ چرا⁉️ ❌چون اگر شما برنده خوش شانس🤩 ما باشید فقط با داشتن میتوانید جایزه را دریافت کنید🎁🎁 نکته چهارم : زمانی که ثبت نام شما کامل صورت گرفت مطمئن شوید💚🦋 ‼️ امشب افتتاحیه جشنواره آغاز می گردد و خدارا شاکریم که تاکنون مورد استقبال قرار گرفته🙂 🍫 زمانی که ادمین جشنواره (کسی که سوالات را طراحی می‌کند ) سوال را در کانال گذاشت . ⏰برای شما فرصتی تعیین می شود .. چنانچه پاسخ شما صحیح بود ستاره ای به شما تعلق میگیرد🌟✅✅ و اما اگر پاسخ شما غلط باشد از جشنواره حذف نمی شوید اما هیچ ستاره ای کسب نمی کنید❌❌ از الان به بعد توجه داشته باشید ⁉️ برای فرستادن پاسخ سوالات فقط و فقط به آیدی زیر مراجعه فرمایید👇🏻👇🏻👇🏻 @Roozamodir و برای ثبت نام و دریافت کد اهراز هویت به آیدی زیر مراجعه فرمایید 👇🏻👇🏻👇🏻 @Sadat_83 سخنم تمام🌺🌺🌺🌺 حتما شرکت کنید و برنده یکی از جوایز نفیسمان باشید🌸✨💐💐💐💐