#رنج_مقدس
#قسمت_بیست_ششم
بلند می شود؛ می آید و مقابلم زانو می زند. چشمانش را تنگ می کند و می گوید:
- سهیل رو به چالش بکش. عقل رو ترازو قرار بده نه خودت رو. ببین این عقلت که دنیا رو یکی دو روز بیشتر تقدیمت نمی کنه، چی می گه. ولی بدون همین دنیا تو رو با تمام عقلها و بی عقلی هات فراموش می کنه. چه پولدار و چه بی پول.
از استدلال های علی لرز می کنم. پتو را محکم دور خودم می پیچم و سر روی متکا می گذارم. چه مریضی خوش موقعی! می توانم ساعت ها دراز بکشم و همه ی قبل و حال و بعد را تحلیل کنم. هرچند که بدن درد امانم را بریده باشد.
حالم خوب نشده است. گوشی را این دو روزه خاموش می کنم تا پیام هایش را نبینم. حرف هایش هوس انگیز بود و تیکه هایش دلگیر کننده. پدر جواب پیامک هایش را که نداد هیچ، اصلا به روی من هم نیاورد که چقدر منتظرم تا بشنوم. این همه ایمان به راهش عصبی ام می کند. نمی توانم حجم دوست داشتنی هایم را درک کنم.
دوست دارم کمی با خودم تنها باشم. در سکوت و خواب شب، روی فرش اتاقم دراز میکشم. عکس ماه از شیشه پیداست. طاقت نمیآورم. بلند میشوم و پرده را تا انتها عقب میزنم. پنجره را باز میکنم. رخت خوابم را از روی تخت جمع میکنم و در زاویهای میاندازم که بتوانم آسمان را نگاه کنم. نسیم خنک و تصویر سه بعدی ماه، حالم را بهتر میکند و ذهنم را طراوت میدهد. نفس عمیق که میکشم حس میکنم دانه دانهی سلولهای بدنم سهم خودشان از این طراوت را می بلعند. اجزای زیستی شان به تکاپو میافتند و همین جنب و جوش سلولی، من را در حال خوشی فرو میبرد.
به نظرم که ماه خوب جایی نشسته است. دلم میخواست کنارش قرار میگرفتم و من هم به همه جا مسلط میشدم. آدم یک برتری پیدا میکند که دیگر حاضر نیست زیر بار هیچ کس و هیچچیز برود. خدایی اش این جای دنیا که من الآن هستم از دیوار آن ورترم را هم نمیبینم. نهایتش شکافتن یک هسته است با هزار تا فرمول که باز هم کل دنیا را زیر دستم نمیآورد. هرچند ماه هم قسمتی از زمین را پوشش میدهد.
امپراتوری مطلق دنیا را میخواهم. چشم از ماه میگیرم و به سقف اتاق خیره میشوم و در ذهم دنبال این میگردم که واقعاً دلم چه میخواهد؟
#نرجس_شكوريان_فرد
#رنج_مقدس
٭٭٭٭٭--💌 #ادامه_دارد 💌 --٭٭٭٭٭
@firoozeneshan 💎
#صبح_بخیر🌈
#انگیزشی💐
مهربونی خدا رو از اونجا میشه فهمید که خودش تنهاس..✨
ولی هیچ وقت تنهامون نمیزاره..💫
روزتون پر از نگاه خدا..🌱
#رنگی_رنگی🍭
@firoozeneshan 💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ایده_فیروزهای💎
درست کردن🖼قاب عکس 🙃
مخصوص هنرمندای فیروزه نشان👩🏻🎨
@firoozeneshan 💎
دختران فیروزه نشان
اگه میخوای دخترِ حاجقاسم باشی گوش بده..:) #دفاع_مقدس #حاج_حسین_یکتا @firoozeneshan 💎
[🎧]
دارو ندار خدا رو زمین امام زمانه....🌥
دارو ندار امام زمان رو زمین حضرت آقاس...🌙
که ما قراره دار و ندارمون و
خرج دار و ندار امام زمان بکنیم
که حضرت آقاس...✌️🏻✨💫
#حاج_حسین_یکتا
#دختران_حاج_قاسم
@firoozeneshan 💎
💎💎💎💎💎
💎💎💎💎
💎💎💎
💎💎
💎
#دورهمی جذاب🦋
#فیروزه_نشان_ها 💎
🦋 با سخنرانی #سرکارخانم_جلوداریان✨
با اجرای محدثه ساعدی 🎤
⚡️کارگاه های شناختی مهارتی
📚 #پاتوق_کتاب
👇🏻❣👇🏻❣👇🏻❣👇🏻❣
🏴پنج شنبه ۱۰ مهر ماه 🏴
⏰ ساعت : ۱۸:۳۰
‼️ماسک یادتون نره😷😷‼️
🏢 آدرس:
کاشان ..میدان پانزده خرداد ابتدای خیابان طالقانی دانشگاه فرهنگیان 📍
💠 @firoozeneshan 💠
🌹🍃منتظر حضور سبزتان هستیم🍃🌹
💎
💎💎
💎💎💎
💎💎💎💎
💎💎💎💎💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دفاع_مقدس
تونستیم تحمل کنیم بدون این که کلیپ و بزنیم جلو کامل ببینیم؟
خیلیامون حوصله همین دو دقیقه نگاه کردن به این صحنه رو نداریم...
دختران فیروزه نشان
💎💎💎💎💎 💎💎💎💎 💎💎💎 💎💎 💎 #دورهمی جذاب🦋 #فیروزه_نشان_ها 💎 🦋 با سخنران
خب خب سلامی دوباره🖐🏻
این هفته قراره یه کار قشنگ انجام بدیم تو دورهمی🤩
هممون کتابای قشنگی که تو خونه داریم
میاریم ...
و بین دوستامون پخش میکنیم تا اونا همبخونن🙃📚
و دوباره بعد از خوندن به شما میدن🤓
این طوری هر هفته یه چرخش قشنگ کتاب خونی راه میافته😄😍
#پاتوق_کتاب📚
#رنج_مقدس
#قسمت_بیست_هفتم
چرا به همین مقدار موجود قانع نیستم؟ چرا مثل همهی دوستانم به سهیل و داراییهایش دل نمیدهم؟ چرا اینها سیرم نمیکند؟ نمیخواهم یا نمیتوانم؟ دست میبرم و بافت موهایم را باز میکنم. سرگیجهای گرفتهام در زندگی که هیچ جوره آرام نمیگیرد.
با صدای زنگ پیامک نیمخیز میشوم. مسعود است که پیام زده:
_ بیداری خواهری؟
_ سلام داداشِ خودم. نبینم بیداری خرس خواب!
فضولی زیر لب میگویم و مینویسم:
_ مسعود طوری شده؟
_ اگه بگم دلم میخواد با یکی صحبت کنم مسخرهم نمیکنی که؟
دلم برایش میسوزد و مینویسم:
_ قربون دلت داداش من. چیزی شده؟
_ با سعید دعوام شده.
سعید و دعوا. ته دعوای سعید این است که آنقدر در سکوت نگاهت میکند تا تو حالت ابلهی پیدا میکنی و تقصیرها را گردن میگیری، شکلک تعجب میفرستم و مینویسم:
_ سر چی؟ واقعاً میگی یا دوتایی دارید تایپ میکنید تا من رو سرکار بذارید؟
پیام نرسیده، همراهم زنگ میخورد، با عجله دکمهی وصل را میزنم تا کسی بیدار نشود. صدای مسعود میپیچد که:
_ چه عجله! همه خواباند؟
_ واقعا چیزی شده، گوشی رو بده سعید.
_ میگم با هم دعوامون شده، تو میگی گوشی رو بده به سعید
صدای بادی که توی گوشی می پیچید، باعث می شود که بپرسم :
- نمی خواهی بگی چی شده؟
نفسش را بیرون می دهد:
- ولش کن قضیه اش مفصله. الان دلم می خواد برام حرف بزنی. یه خورده حرف های متفاوت تا حالم عوض بشه.
چقدر خوب که سعید و مسعود قضیه ی سهیل را نمی دانند؛ و الا باید کلی حرف های این ها را هم بشنوم. می گویم :
- اول یه خبر خوب بهت بدم که امروز لباس جنابعالی رو تا حد پرو آماده کرده ام. علی وقتی اومد و دید برای تو رو آماده کرده ام پیراشکی شکلاتی هایی رو که خریده بود بهم نداد و گفت:
- برو به داداش مسعود جونت بگو برات بخره.
می خندد:
- برادر حسود. خودم برات چند کیلو می خرم میارم هر شب جلوش ده تا ده تا بخور تا دق کنه. البته حالش رو هم می گیرم. حالا اون لباس من رو دوختی؟
اوهومی می کنم و دراز می کشم. دوباره نگاهم به ماه می افتد :
- مسعود! الان داشتم فکر می کردم که کاش جای ماه بودم اما بعدش دلم نخواست؛ یعنی حس کردم که ماه بودن برام کمه. میدونی چرا؟
صدایش آرام است و از آن مسعود پر شر و شور خبری نیست.
- جالبه! چرا؟
دست آزادم را زیر سرم می گذارم :
-دارم فکر می کنم که آدم تا کجا میتونه پیش بره. منظورم رو متوجه می شی؟ جوابم را نمی دهد و فقط صدای نفس ها و خش خش پاهایش را می شنوم.
- مسعود من دلم نمی خواد مثل همه ی آدم ها باشم. امروز مامان حرف عجیبی زد. می گفت : این همه دور و برمون کسایی هستند که مدرک گرفتند و هیچ.
#نرجس_شكوريان_فرد
#رنج_مقدس
٭٭٭٭٭--💌 #ادامه_دارد 💌 --٭٭٭٭٭
@firoozeneshan💎
#رنج_مقدس
#قسمت_بیست_هشتم
راست می گفت این همه درس خوندن و مدرک گرفتن که چی بشه؟ که به همه بگن لیسانس داریم یا ارشد. خب بعدش چی؟ آدم احساس کوچیک بودن می کنه.
صدایی از مسعود نمی آید.
- هستی داداشی؟ حرف هام بیشتر اذیتت نمی کنه؟
- نه، نه، بگو. حرفات داره از خریتم کم می کنه.
با ناراحتی می گویم :
- ا مسعود...
- خب چی بگم؟ راستش رو گفتم دیگه. من خر سر چی با سعید دعوام شده و این قدر تو لکم. اون وقت تو چه حرف های گنده تر از قد و قواره ات می زنی!
- مسعود می کشمت. اصلا دیگه برات نمی گم.
به اعتراضم محل نمی دهد و می گوید:
- چند روز پیش یکی از بچه ها وقتی کلاس تموم شد با حالت مسخره ای گفت :
بخونید بخونید از صبح تا شب خربزنید. آخرش چی می شه؟ وقتی مردید تو آگهی ترحیمتون می نویسند مهندس ناکام بدبخت زجر کشیده ی پول ندیده، مرحوم فرید فریدی. حالا با این حرف های تو می بینم شوخی جدی ای کرد این بچه.
- بالاخره مسیر زندگی توی دنیا همینه دیگه. هر چند من نمی خوام اسیر این مسیر و تکرارهای بی خودش بشم.
مسعود نمی گذارد حرفم تمام شود:
- دوست داری ابر قدرت مطلق باشی؟
- آره.
- و اولین کاری که با این قدرتت می کردی؟
از سوالش جا می خورم و با تردید می پرسم :
- تو چی فکر می کنی؟
هردو سکوت می کنیم.......
هر دو سکوت میکنیم. واقعاً چه میخواهیم از این زندگی؟ گیرم که ابر قدرت هم شدم چه چیزی بیشتر نصیبم میشود. همه که یکسان هستند. دو چشم، دو ابرو، بینی، مو، دماغ، دهن، دست، پا ... اما اگر همین سلامتی نباشد هیچ ابر قدرتی، ابر قدرت نیست. مرگ هم که همه را یک جا میبرد. پس حقیقت را کجا پیدا کنم. مسعود میگوید:
_ نه همون حرف اولت. ماه بودن هم کمه، حالا که دارم نگاه میکنم نمیخواهم ماه باشم و باشی، وامداره خورشیده، از خودش چیزی نداره. دلم میخواد خودم باشم. پر قدرتتر و عظیمتر. دلم میگیره وقتی فکر میکنم که دارم مثل همه زندگی میکنم.
میخورم مثل همه،
میخوابم مثل همه،
عصبانی میشم و فحش و عربده مثل همه،
درس میخونم مثل همه...
نفس عمیقی میکشد. ذهنم آیندهای که هنوز نیامده را میبیند و بر زبانم مینشیند:
_ زن میگیری مثل همه،
بچهدار میشی مثل همه،
جون میکنی،
ماشین و خونه میخری مثل همه،
بیشتر جون میکنی و بزرگترش میکنی مثل همه، آخرش...
و دلم نمیآید آخرش را بگویم؛ اما مسعود ادامه میدهد:
_ میمیرم مثل همه،
چالم میکنند مثل همه،
بو میگیرم مثل همه،
میپوسم مثل همه...
اَه اَه اَه حالم بد شد لیلا.
دلم نمیخواد اینطوری باشم. دلم نمیخواد بپوسم. الآن که میگی میبینم حالاشم دارم میپوسم، نیاز به مردن و خاک شدن ندارم.
_ خداییش حالم از این روال عادی به هم میخوره. میدوند و کار میکنند که بخورند. میخورند که کار کنند.
_ مثل آقا گاوه و خانم خره.
_ اِ با ادب باش...
#نرجس_شكوريان_فرد
#رنج_مقدس
٭٭٭٭٭--💌 #ادامه_دارد 💌 --٭٭٭٭٭
@firoozeneshan 💎
دختران فیروزه نشان
سلاااام🤗🤗 قراره در این کانال جشنواره ای برگزار بشه😍😍😍 جشنواره ی 🌟#ستاره_بارون🌟 هر روز سوالاتی جذاب
بچه هاا😱😱
تا تموم شدن #پویش_سوم چیزی نمونده🤩🤩🤩🤩🤩🤩
پس عجله کنید‼️‼️
چند نفر دعوت کردید؟؟؟😍😍😍
چند امتیاز گرفتید ؟؟؟؟؟😻😻😻
#صبح_بخیر🌥
#انگیزشی🌈
طرفدار خودت باش♡✌️🏻
هیچ کوهی بیش از اندازه بلند نیست
هیچ مشکلی آنقدر سخت نیست
پس می تونیم از پس هرکاری بر بیایم✌️🏻
#رنگی_رنگی🍭
@firoozeneshan 💎
دختران فیروزه نشان
اگه میخوای دخترِ حاجقاسم باشی گوش بده..:) #دفاع_مقدس #حاج_حسین_یکتا @firoozeneshan 💎
[💎]
دختر حاج قاسم♡ یعنی دستش
یداللهِ حال همه رو خوب میکنه..🌱
@firoozeneshan 💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دفاع_مقدس✌️🏻
تمام دفاع مقدس رو میتوان توی این کلیپ درک کرد💔😭
@firoozeneshan 💎