شعر نگاره ۳ فارسی اول دبستان:چراغراهنما
دویدم و دویدم
سر چهارراه رسیدم
سه تا چراغ رو دیدم
یکی از چشماش سبز بود
یکی از چشماش زرد بود
یکی از چشماش سرخ بود
از قرمزش ترسیدم
از ترس ب خود لرزیدم
زردش ک شد نمایان
رفتم لب خیابان
چراغ سبز دیدم از خوشحالی خندیدم
آی خنده خنده خنده
فریاد نزن راننده
آی خنده خنده خنده
هی بوق نزن راننده
شعر نگاره ی سه
یک دو سه زنگ مدرسه
چه رنگارنگه راه مدرسه
وقتی اومدی سمت خیابون
خوب نگاه بکن خط رو پیدا کن
از روی خطها آروم گذر کن
باید بدانی کوچک دانا
در هر خیابان ماشین زیاده
آزاده آنجاست پای پیاده
دست چپش را به باباش داده
امروز آزاده خیلی دل شاده
سمت مدرسه کودک زیاده
آنجا آن بالا مسجدی زیباست
مسجدی زیبا خانهی خداست