eitaa logo
دفترچه مداحی
50 دنبال‌کننده
162 عکس
26 ویدیو
2 فایل
💠کپی مطلقا جایز
مشاهده در ایتا
دانلود
10-nemidonam ta be key.mp3
12.14M
سید رضا نریمانی - نمی دونم تا به کی ....
دفترچه مداحی
سید رضا نریمانی - نمی دونم تا به کی ....
نمیدونم تا به کی ، باید آقا بمونم | شور آرشیو مداحی های شهدایی کربلایی سید رضا نریمانی | توشه راهیان نور _______________________________ نمیدونم تا به کی ، باید آقا بمونم رفیقام شهید بشن، ولی من جا بمونم دنبال شهادتم، ولی عُرضه ندارم یه نگاه به من بکن، میدونم گُنَه کارم همه آرزوم اینه، روی پات شهید بشم عاقبت به خیر بشم، آقا رو سپید بشم نمیدونم قرارِ مرگه من کجا باشه همه ترسم اینه، مجلس گناه باشه خوشا به حال اونیکه، برای دینش جون میده سلام میده به ارباب و روی پای زهرا جون میده “اباعبدالله اباعبدالله” @seyedrezanarimani خوش به حال شهدا، وقتی خواستن جون بدن دردی حس نکردن و غرق در لبخند بودن دست رو سینه میذارن، یه کلام میگن حسین روحشون پر میکشه توی بین الحرمین تنها دلخوشی من، شده یک سنگ مزار توی این دنیا فقط، همین مونده یادگار چجوری دل بکنم، مگه دوری آسونه دل من تنگ براش،میگره باز بهونه تو رفتی من تنها موندم، تو اوج سختی وا موندم تو بیش اربابی و من، تو حسرت و غم ها موندم “اباعبدالله اباعبدالله” @seyedrezanarimani منم و خاطره هات، منم و عکس های تو هنوزم حس میکنم، رو سرم دستای تو توی خواب دیدم تو رو، توی کربلا بودی داشتی لبخند میزدی، غرق در صفا بودی خوش به حالت که شدی، آخر عاقبت به خیر دعا کن منم بشم، یه کسی مثل زهیر من کجا، شما کجا، شما رو سپید شدی شما روی دامن فاطمه شهید شدی خیلی دل تنگ میشی، از سفر جا بمونی رفیقات شهید بشن، باز تو تنها بمونی تو بودی تنها درمونم، نگاهم کنی ممنونم کنار قبرت میشینم، زیارت نامه میخونم اونقدر آشوبم که دلم آروم نمیشه پرسیدن تو کی میری، چی بگم روم نمیشه “اباعبدالله اباعبدالله” ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کانال مداحی های کربلایی سید رضا نریمانی👇👇👇 @seyedrezanarimani کانال متن اشعار مداحی های کربلایی سید رضا نریمانی👇👇👇 @narimani_matn
یک دلم رو بسوی قبله ی هشتم دارد یک دلم میل حریم حرم قم دارد خواستم روضه بخوانم ز برادر، دل گفت خواهرش وقت عزا حقّ تقدم دارد *** چه قدر، جان برادر به زمین می افتی ای عزیز دل خواهر به زمین می افتی تو علی هستی و در کوچه بسمت حجره مثل زهرای پیمبر به زمین می افتی *** این عبایی که کشیدی به سرت یعنی چه این قد خم شده و مختصرت یعنی چه کاخ مأمون چه به روز دل تو آورده روی لب، لخته ی خون جگرت یعنی چه *** از نفس های تو اندوه و غمت می ریزد هر قدم، عمر تو پای قدمت می ریزد هی نفس، سرفه، نفس، سرفه، نفس، وای چقدر پاره پاره جگر از بازدمت می ریزد *** حجره بسته است برادر، چه سرت می آید چه کسی بر بدن محتضرت می آید خواهرت نیست اگر، مانده برایت پسری شکر حق، لحظه ی آخر پسرت می آید *** خوش بحالت! پسری مانده برایت، مولا قوّت بال و پری مانده برایت، مولا خوش بحال پسرت، هست سرت در بر او خوش بحالت که سری مانده برایت مولا Narvansoft.ir
قَالَ الرَّاوِي ثُمَّ أُخْرِجَ النِّسَاءُ مِنَ الْخَيْمَةِ وَ أَشْعَلُوا فِيهَا النَّارَ فَخَرَجْنَ حَوَاسِرَ مُسَلَّبَاتٍ حَافِيَاتٍ بَاكِيَاتٍ يَمْشِينَ سَبَايَا فِي أَسْرِ الذِّلَّةِ وَ قُلْنَ بِحَقِّ اللَّهِ إِلَّا مَا مَرَرْتُمْ بِنَا عَلَى مَصْرَعِ الْحُسَيْنِ ع فَلَمَّا نَظَرَ النِّسْوَةُ إِلَى الْقَتْلَى صِحْنَ‏ وَ ضَرَبْنَ وُجُوهَهُنَّ قَالَ فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ ع تَنْدُبُ الْحُسَيْنَ ع وَ تُنَادِي بِصَوْتٍ حَزِينٍ وَ قَلْبٍ كَئِيبٍ يَا مُحَمَّدَاهْ صَلَّى عَلَيْكَ مَلَائِكَةُ السَّمَاءِ هَذَا الْحُسَيْنُ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ مُقَطَّعُ الْأَعْضَاءِ وَ بَنَاتُكَ سَبَايَا إِلَى اللَّهِ الْمُشْتَكَى وَ إِلَى مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ إِلَى عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى وَ إِلَى فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ إِلَى حَمْزَةَ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ يَا مُحَمَّدَاهْ هَذَا حُسَيْنٌ بِالْعَرَاءِ تَسْفِي عَلَيْهِ الصَّبَا قَتِيلُ أَوْلَادِ الْبَغَايَا وَا حُزْنَاهْ وَا كَرْبَاهْ الْيَوْمَ مَاتَ جَدِّي رَسُولُ اللَّهِ ص يَا أَصْحَابَ مُحَمَّدَاهْ هَؤُلَاءِ ذُرِّيَّةُ الْمُصْطَفَى يُسَاقُونَ سَوْقَ السَّبَايَا وَ فِي رِوَايَةٍ يَا مُحَمَّدَاهْ بَنَاتُكَ سَبَايَا وَ ذُرِّيَّتُكَ مَقْتَلَةً تَسْفِي عَلَيْهِمْ رِيحُ الصَّبَا وَ هَذَا حُسَيْنٌ مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ بِأَبِي مَنْ أَضْحَى عَسْكَرُهُ فِي يَوْمِ الْإِثْنَيْنِ نَهْباً بِأَبِي مَنْ فُسْطَاطُهُ‏ مُقَطَّعُ الْعُرَى بِأَبِي مَنْ لَا غَائِبٌ فَيُرْتَجَى وَ لَا جَرِيحٌ فَيُدَاوَى بِأَبِي مَنْ نَفْسِي لَهُ الْفِدَاءُ بِأَبِي الْمَهْمُومُ حَتَّى قَضَى بِأَبِي الْعَطْشَانُ حَتَّى مَضَى بِأَبِي مَنْ شَيْبَتُهُ تَقْطُرُ بِالدِّمَاءِ بِأَبِي مَنْ جَدُّهُ مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى بِأَبِي مَنْ جَدُّهُ رَسُولُ إِلَهِ السَّمَاءِ بِأَبِي مَنْ هُوَ سِبْطُ نَبِيِّ الْهُدَى بِأَبِي مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَى بِأَبِي خَدِيجَةُ الْكُبْرَى بِأَبِي عَلِيٌّ الْمُرْتَضَى ع بِأَبِي فَاطِمَةُ الزَّهْرَاءُ سَيِّدَةُ النِّسَاءِ بِأَبِي مَنْ رُدَّتْ لَهُ الشَّمْسُ صَلَّى. قَالَ الرَّاوِي: فَأَبْكَتْ وَ اللَّهِ كُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِيقٍ ثُم‏.... (اللهوف على قتلى الطفوف ) راوى گويد: سپس زنان را برهنه سر، غارت شده، با پاى برهنه و در كسوت اسارت در آمده از خيمه‏ها بيرون رانده آتش در خيمه‏ها زدند. زنان مى‏گفتند: به حقّ خدا ما را به قتلگاه بريد، چون نظر زنان به كشتگان افتاد صيحه كشيده بر چهره‏ها تپانچه نواختند. گويد: به خدا سوگند، فراموش نمى‏كنم زينب دخت علىّ عليه السّلام را كه بر حسين عليه السّلام نوحه مى‏كرد و با آوايى حزين و دلى دردمند ندا كرده مى‏گفت: وا محمّداه! خداى‏ ______________________________ (1)- شرح حال دختر حبيب بن بديل به دست نيامد. حبيب از راويان حديث ولايت است، الغدير 251. لهوف / ترجمه مير ابو طالبى، ص: 160 آسمان بر تو درود فرستاد، اين حسين توست كه عريان و خون آلود با اعضاى قطعه قطعه بيفتاده، واى از اين مصيبت، دختران تو اسيرند، شكايتها را به نزد خدا و نزد محمّد مصطفى و نزد علىّ مرتضى و فاطمه زهرا و حمزه سيّد الشهداء مى‏برم. وا محمّداه! اين حسين است كه در اين بيابان كه باد صبا بر آن خاك پاشد كشته زنازادگان است، امان از اين همه حزن و اندوه، و اين همه سختى و بلا بر تو اى ابا عبد اللَّه، گوئيا جدّم رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله امروز دنيا را ترك فرمود. اى اصحاب محمّد، اينان ذرّيّه مصطفى‏اند كه چون اسيران برده شوند. در روايات ديگر: وا محمّداه! دخترانت اسير و ذرّيّه تو كشته‏شدگانى هستند كه باد صبا بر پيكرهايشان خاك فرو پاشد، اين حسين است كه سر انورش از قفا بريده شده بى‏هيچ عمامه و ردا. پدرم فداى عزيزى كه سپاهش در روز دوشنبه تار و مار و خيامش طناب بريده بر باد رفت، پدرم فداى آن عزيز كه به سفر نرفته تا اميد بازگشتش باشد، و مجروح نيست تا مداوا گردد، پدرم به فداى آن كه جانم فداى اوست، پدرم فداى غمزده‏اى كه شهيد شد، تشنه‏اى كه تشنه لب رفت، پدرم به فداى عزيزى كه از محاسن وى خون چكيد، پدرم فداى آن كه جدّش رسول اللَّه است، پدرم فداى آن كه سبط پيامبر است. پدرم به فداى محمّد مصطفى باد، پدرم به فداى على مرتضى، پدرم به فداى خديجه كبرى، پدرم به فداى فاطمه زهرا سيده زنان، پدرم به فداى آن كه آفتاب برايش بازگشت تا نماز گزارد. راوى گويد: به خدا كه زينب در اين نوحه‏سرايى دوست و دشمن را گريانيد.
هدایت شده از پوستر شو
4_5785125153037878734.mp3
9.07M
👌👌 🌴کربلایی نریمان پناهی 🎤 مسیر روضه باز به سمت گودال رفت حسین کنار اب تشنه لب از حال رفت به سرزنان زینب کنار مقتل گفت از سر من دیگر سایه ی اقبال رفت (خستگی از بدنت می ریزه داره نیزه ز تنت می ریزه مگه چی گفتی عدو سنگت زد داره خون از دهنت می ریزه ) وای من وای من ای حسین در ان کشا کش ها پیرو هن خونی عبا و عمامه میانه جنجال رفت در ان شلوغی ها برای انگشتر سار بان انگشت و بریدو خوشحال رفت (گرد و خاک از سپرت می ریزه العطش از جگرت می ریزه مگه گودال چقد جا داره یه سپاه داره سرت می ریزه ) وای من وای من ای حسین میونه اتیش ها خیمه ها می سوختن شعله ی اتش تا دامن اطفال رفت دست ابا الفضل تا به روی خاک افتاد دست حرومی ها به سمت خلخال رفت (باشه من میرم دلت می گیره داره کار قاتلت می گیره این همونیه که گفتی خواهر. جونم و مقابلت می گیره ) وای من وای من ای حسین 🤲لطفا برای فرج دعا کنید🤲 🤲الهم عجل لولیک الفرج 🤲 ⬛️پیشنهاد مدیر⬛️ 👇👇👇👇👇 👉@Ali1183👈 👆👆👆👆👆
🌾احادیث_مقتل 🍁ما_زالت_بعد_أبیها وَ رُوِیَ أَنَّهَا مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ نَاحِلَةَ الْجِسْمِ مُنَهَّدَةَ الرُّكنِ بَاكِیَةَ الْعَیْنِ مُحْتَرِقَةَ الْقَلْبِ یُغْشَى عَلَیْهَا سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ وَ تَقُولُ لِوَلَدَیْهَا أَیْنَ أَبُوكُمَا الَّذِی كَانَ یُكْرِمُكُمَا وَ یَحْمِلُكُمَا مَرَّةً بَعْدَ مَرَّةٍ أَیْنَ أَبُوكُمَا الَّذِی كَانَ أَشَدَّ النَّاسِ شَفَقَةً عَلَیْكُمَا فَلَا یَدَعُكُمَا تَمْشِیَانِ عَلَى الْأَرْضِ وَ لَا أَرَاهُ یَفْتَحُ هَذَا الْبَابَ أَبَداً وَ لَا یَحْمِلُكُمَا عَلَى عَاتِقِهِ كَمَا لَمْ یَزَلْ یَفْعَلُ بِكُمَا ثُمَّ مَرِضَتْ وَ مَكَثَتْ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً روایت شده كه حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از فوت پدر بزرگوارش دائماً سر خود را می بست جسمش ناتوان بود قوّت خود را از دست داده بود چشمانش گریان و قلبى سوخته داشت ساعت به ساعت غش میكرد و به حسنین علیهما السّلام میفرمود: پدر یعنى جدّ شما كه شما را گرامى میداشت و مرتّب شما را در آغوش میگرفت كجاست؟ كجاست آن جدّ شما كه از همه مردم بیشتر به شما مهربان بود، نمیگذاشت كه روى زمین راه بروید، افسوس كه هرگز نخواهم دید جدّ شما در خانه مرا باز نماید و شما را به دوش خود بگیرد، در صورتى كه دائما این عمل را انجام میداد. سپس حضرت زهرا سلام الله علیها مریض شد و مدت چهل شب بیمارى او ادامه پیدا كرد. 📚مناقب ابن شهر آشوب 🍂احادیث_مقتل ما_زالت_بعد_أبیها
هدایت شده از محمدرضا
ناحلة الجسم یعنی ... نحیف و دلشکسته میری جوونی اما مادر پیری بهونه ی سفر می گیری باکیة العین یعنی ... بارون غصه ها می باره چشای مادر ما تاره دیگه علی (علیه السلام) شده بیچاره منهدة الرکن یعنی ... توون برات نمونده بانو کی قلبتو سوزونده بانو کی بالتو شکونده بانو معصبة الراس یعنی ... بستی سری رو که پر درده رنگ رخ تو مادر زرده تو کوچه کی جسارت کرده جوری لگد خوردی که ؛ نمی تونی بلند شی از جات جای غلاف رو بازوهات داری میری کنار بابات هیچ کسی ای وای من ؛ نگفت تو کوچه به اون کافر نزن زن رو جلوی شوهر بمیره زینبت ، ای مادر وای مادرم وای مادرم وای مادرم وای مادرم
آقا سلام خواهرتان روبه‌راه نیست دور از تو کار هر شب او غیر آه نیست می‌خواست تا به طوس بیاید ولی نشد ور نه رفیق بی‌کسی‌ات نیمه راه نیست وقتی به قم رسید خرابه‌نشین نشد آسوده باش خواهر تو بی‌پناه نیست یک مرد هم نیامده نزدیک محملش شب را به آفتاب که اذن نگاه نیست اذنم بده به‌طعنه بگویم به شامیان در قم محب فاطمه بودن گناه نیست دروازه را که دید به‌یاد رباب گفت در شهر شام هیچ کسی سربه‌راه نیست زینب کجا و محمل بی‌سایبان کجا بال و پر رقیه کجا ریسمان کجا زهر فراق خورد ولی دست‌وپا نزد معصومه‌ات به‌جز تو کسی را صدا نزد مسموم شد ولی به‌هوای زیارتت با اهل خویش حرفی ازین ماجرا نزد می‌خواست تا شهیده شود مثل مادرش هرچند تازیانه به او بی‌حیا نزد از کوچه‌ای گذشت که نامحرمی نداشت اطراف او کسی سخن نابجا نزد آقا اجازه؟! فاطمه تو زمین نخورد اینجا کسی به ساحت او پشت‌پا نزد اصلاً به جان فاطمه سوگند یارضا او را کسی برای رضای خدا نزد اذنم بده به‌طعنه بگویم مدینه را قم، امن بود، فاطمه را بی‌هوا نزد این کوچه‌ها کجا غم آن کوچه‌ها کجا زهرا کجا و سیلی آن بی‌حیا کجا...
گفتن ندارد گفتن ندارد کوچه شلوغ و جاي يک سوزن ندارد نامرد مردم حق علي و فاطمه خوردن ندارد مادر به خود گفت شايد کسي کاري به کار زن ندارد من از نبي‌ام حتما کسي کاري به کار من ندارد افتادن زن درپيش چشم ديگران ديدن ندارد برخيز مادر زينب پناهي غير اين دامن ندارد وقتي حسينت درلحظ? گودال پيراهن ندارد... مجید تال
گر نگاهی به ما کند زهرا دردها را دوا کند زهرا بر دل وجان ما صفا بخشد گوشه چشمی به ما کند زهرا کم مخواه از عطای بسیارش کآنچه خواهی عطا کند زهرا نه عجب به شأن او گویند خاک را کیمیا کند زهرا این مقـام کنیز او باشد تا دگر خود چه هـا کند زهرا روز محشر که از شفاعت خویش حشر دیگر به پا کند زهرا همچو مرغی که دانه برچیند دوستان را جدا کند زهرا (سید رضا موید)