هدایت شده از رخ
رویداد خانواده برگزار میکند:
«خانواده و زندگی خانوادگی در نیجریه»
مهمان : فاطمه تی تی از نیجریه
میزبان : دکتر سمیه خراسانی
🔘روش شرکت: حضوری و مجازی
📆تاریخ: دوشنبه ۱۴۰۳/۱۱/۲۹
🕰زمان: ساعت ۱۷-۱۵
🌏مکان: قم،بلوار محمدامین،کوچه ۸،ساختمان جامعه المرتضی،طبقه دوم،سالن اجتماعات
🆔ثبت نام:
@Z_narges1400_m
#رویداد_خانواده
#دهمین_نشست
🔸@familyevent
بسمه تعالی
💠تنهای جاده
🔻عروسک صورتی اش را بیشتر بین بازوانش فشرد؛ حس می کرد با این کار از شیء باارزشی که برایش مانده بود حمایت می کند؛ نگاهش را به دود غلیظی که از دور و نزدیک به هوا می رفت، دوخت؛ لابد همین ها بودند که باعث سوزش گلویش شده بودند؛ مادرش همیشه او را از دود فاصله می داد؛ می گفت: حواست رو جمع کن دورت بگردم؛ تو آلرژی داری؛ یه وقت حالت بد نشه. حالا چه کار باید می کرد اگر آن سرفه های وحشتناک شروع می شد؟
🔻داروهایش چند ساعت قبل زیر آوار بمب ها جا مانده بود؛ مادری که دارویش را سر ساعت به او می داد هم با خواهر و برادرهایش همانجا جا خوش کرده بودند؛ حالا حتی پدری که هر وقت دارویش تمام می شد، جا خالی آن را پر می کرد هم کنارش نبود. خبر نداشت پدر، مثل بقیه، جایی زیر آوار مانده یا زنده است و به دنبالش می گردد؛ این بار کسی نبود جای خالی خودِ پدر را پر کند.
🔻در این چند ساعت بارها با خودش گفته بود: کاش به حرف خواهرم گوش کرده بودم و برای خوردن عصرانه ی خوش مزه مادر به خانه می رفتم؛ این طوری کنار آنها می ماندم. حتی وقتی از کنار مدرسه ویران شده اش می گذشت هم دلش می خواست الان زنگ کلاس بود و کنار دوستانش تشویق و تنبیه های دوست داشتنی معلم مهربانش را می چشید و بعد با هم کنار هم زیر آوار می ماندند؛ بی خبر بود از اینکه کدام دوستش تنها شده است و کدام را دیگر ندارد.
🔻آنقدر راه رفته بود که وقتی سر بلند کرد، جاده ای طولانی و خالی را روبه رویش دید. به پشت سرش نگاهی انداخت؛ آن حجم از ویرانی چطور قرار بود درست شود؛ اگر کسی درستش می کرد دوباره قصد آوار کردنش به سر دیوهای پلید نمی زد؟
🔻به طرف جاده برگشت؛ به امید یافتن کسی که از آن طرف بیاید، روی تخته سنگی که کنار راه بود، نشست؛ پدرش خیلی وقت ها با دوستانش از آن مسیر می آمدند. به فکرش فرصت داد تا تصور کند روزی را که شهر زیبایشان مثل روز اول که نه، حتی قشنگ تر شود. همین که عرسکش رو روی پایش گذاشت، سرما به تنش نشست. نمی دانست از گرمای بدن گرم و نرم عروسک تا حالا گرم بود یا از تصورات شیرین شهر زیبای بدون دیوهای پلید.
#منجی_جهان
https://eitaa.com/forsatezendegi
غروب جمعه است.
نیمه شعبان هم در حال تمام شدن است.
ای هستیِ هستی، برای شنیدن بانگ انا بقیهالله سرم به جانب کعبه میگردد.
منتظر خوبی شاید نباشم اما چشم امیدم برای دیدن دنیایی خالی از ظلم، دنیایی سرشار از امنیت و آرامش در پیِ تو میگردد.
آرامش بشر، زمان ظهورت به سر آمده، برای ما که هر روز فراموشت می کنیم نه؛ برای آنها که زندگی کردن بدون منجی برایشان غیر ممکن شده بیا.
سلام بر تو ای منجی زمان.
میلاد حضرت حجت برشما مبارک.
7.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰🖥 رئال موشن/ بِلاگری، بَلای خیانت و فروپاشی خانواده!
🔻چگونه ما را به سقوط میکشانند...
#سواد_رسانه
#بلاگر
7.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نوجوان ایرانیتبار ساکن هلند: ای کاش در ایران به دنیا میآمدم
حسرتهایی که خانوادههای ایرانی با مهاجرت برای فرزندانشون به وجود میارند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پادشاه انگلیس و ملکهاش در حال بستهبندی خرما برای فرستادن به مراسم افطار مسلمانان...!
استعمار پیر انگلیس در ۳۰۰ سال گذشته باعث عقب ماندگی و ریخته شدن خون صدها میلیون مسلمانی در دنیا شده است
انگلیسی خبیث یعنی این
15.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بعضیها رو به زور به بهشت میبرن...
میدونید اینا کیا هستن؟ 👆
تاسیان، پهلوی و فیلمسازی که برای شکنجهگرش کف میزند!
🔹در سالهای گذشته، برخی سریالها مانند تاسیان تصویری متفاوت از ساواک ارائه دادهاند؛ سازمانی حرفهای و با ملاحظات اخلاقی! اما این روایت در تضاد با شواهد تاریخی و خاطرات قربانیان این نهاد است.
🔹نویسندگان، شاعران و هنرمندان، قربانیان اصلی سرکوب ساواک بودند. از ساعدی، بیضایی و شاملو که سانسور و شکنجه شدند، تا کیمیایی و مهرجویی که با محدودیتهای شدید مواجه بودند. ساواک، نهتنها آزادیهای فرهنگی را سرکوب کرد، بلکه سرنوشت بسیاری از روشنفکران را تغییر داد.
🔹اما امروز برخی فیلمها ساواک را منظم و محترم نشان میدهند، حتی برخی قابلیتهای درام را در خدمت محترم نشان دادن اعضا آن درمیآورند با اینکه هنوز خاطرات پروانه معصومی از ساواک موجود است.
🔹با گذر زمان، خاطرات سرکوبهای ساواک کمرنگتر شده و موج سنگین تحریف و جنگ رسانهای و عدم آگاهی تاریخی در میان نسل جوان، زمینه را برای پذیرش روایتهای تحریفشده فراهم کرده است. هرچند شاید مهمترین دلیل اتفاق اهمیت دادن بیش از حد به نفع شخصی باشد.
@Farsna
رضوانه دباغ: تاسیان را دیدید، سری هم به موزۀ عبرت بزنید
🔹«اول که وارد زندان میشدیم،حجابمان را میدریدند تا عکسهای کذایی بگیرند. پتوهای موجود در سلول، آلوده و متعفن بود اما ما از همان پتوها بهعنوان حجاب استفاده میکردیم! منوچهری و تهرانی که بازجویان من و مادرم بودند با تمسخر به ما میگفتند: «مادر و دختر پتویی».
🔹«بعد از شکنجههای زندان ساواک، روزی ۱۸ قرص میخوردم و مجبور شدم قلبم را عمل کنم.» اینها گوشهای از روایت «رضوانه دباغ» است از آنچه در زندان ساواک بر سرش آمد.
رضوانه دباغ میگوید: «تمام کسانی که امروز در موزۀ عبرت (زندان کمیتۀ مشترک ضدخرابکاری سابق) برای مراجعان روایتگری میکنند، افرادی هستند که در این زندان مخوف توسط بازجویان ساواک شکنجه شدند. آثار آن شکنجههای بیرحمانه هنوز روی بدن بعضی از آنها باقی مانده. چطور یک عده میتوانند همه این شاهدان زنده را انکار کنند و در یک سریال چهره زیبا و آراسته به ساواک بدهند؟
🔸شکنجهگران ساواک، آموزشدیدۀ موساد بودند. حسینی، ۴کلاس بیشتر سواد نداشت اما معروف بود به «دکتر» چون دکترای شکنجهگری از اسرائیل داشت!»
🔗روایت رضوانه دباغ از شکنجههای ساواک را اینجا بخوانید
@Farsna