eitaa logo
فتوحات عرفانی
1.1هزار دنبال‌کننده
67 عکس
16 ویدیو
10 فایل
يا هُوَ يَا مَنْ لا هُوَ إلا هُوَ ادمین: @fotuhat1 کانال در تلگرام: t.me/fotuhat
مشاهده در ایتا
دانلود
👥 مباحثه سلوکی پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف (دوره دوم) ▪️جلسه هفتم ( ) ▪️گزیده متن از مباحث طرح شده قسمت ۲ ادامه قبل... 🔸آقای ر: پس ما خودمون دوست داریم ادراکمان یک قدم از از متخیله عقب باشد؟ آقای ب: ببین ما در واقع در یک کشفی هستیم. این کشف را میترسیم از بین برود. ببین حتی در این متن علامه طباطبایی خارج را ول نمیکند! ببخشید اینطور میگویم ولی در فلسفه اسلامی آقایون فکر میکنند اگر خارج را هم ساخته و پرداخته خودمون بدونیم دیگه سنگ روی سنگ باقی نمیمونه! منجر به نسبیت میشود که فیلسوف اسلامی از این نسبیت می ترسد. 🔹ولی قضیه این است که ما آنچه را حقیقت می نامیم جای روشنی نیست. حقیقت اولا و بالذات غیب است. مگر در عرفان نمیگوئیم از غیب الغیوب شروع میشود تا.... اگر ظهوری هست با انسان است. «کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین : من نبی بودم آنگاه که آدم بین آب و خاک بود.» اصلا با ظهور انسان این غیب به ظهور میرسد. انسان منشا ظهور آن غیب است. با انسان خلقت شروع میشود. ائمه(ع) فرموده‌اند نَحنُ المَشیَّه. ماییم مشیت خدا... ما در ذیل کشف محمدی هستیم که هستیم. 🔸نکته بسیار ظریف و لطیف است. ما پیشاپیش فهم ها هستیم. ما با فهم ها درگیریم. اینجایی که ما فکر میکنیم ظرف وجود ماست، اینطور نیست. ظرف وجودی ما در فهم هاست. در یک فهمی، زمان اینگونه است ولی در یک فهم دیگری زمان به گونه دیگری است. اینکه نبی اکرم فرمودند کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین. دارند از زمان دیگری حرف میزنند. عبارات علامه را در باب رجعت بخوانید، میگوید چیزی است بین دنیا و آخرت! کجاست آنجا؟ نمی دانیم. دوران ظهور را میگوید ها! در واقع میگوید الان که شما در این فهم هستی و زمان برایت اینگونه می گذرد اصلا در عالم بقیه اللهی وارد نمیشوی. 🔹ما الان خودمان را هر لحظه در یک فهمی سفت گرفته ایم که زمان همینطور که تاحالا بوده برای ما هم بگذرد. افرادی که طی الزمان میکنند چطور این امکان را دارند؟ در یک فهم دیگری وارد میشوند که زمان برای آنها جور دیگری میگذرد. آقای ن: یعنی برای آنها کشف دیگری اتفاق می افتد؟ 🔸آقای ب: ببین قضیه اینطور نیست که آنها برگردند به فهم ما بلکه ما رشد میکنیم و میریم به آنجا. اسفل السافلین یعنی وارد شدن در حضیض ترین فهم. «خارج» و «نفس الامر» را درک کردن از یک دوره ای شروع شده است. ادامه دارد... 💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat 🌐‌ ‌بلاگ: https://fotuhat.blog.ir ‌ ‌
👥 مباحثه سلوکی پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف (دوره دوم) ▪️جلسه هفتم ( ) ▪️گزیده متن از مباحث طرح شده ▪قسمت ۳ 🔸ادامه بیان آقای ب: ...یعنی قرار شد ما اشیاء را چیزهایی جدا از خود بپنداریم. من وقتی به دنیا می آیم بهم میگویند تو اینی او هم پدرت هست او هم مادرت هست... درحالی که نوزاد ابتدا فهم بسیطی دارد یعنی خود را جدا از عالم نمی داند ولی بعد از مدتی که فهمش محدود به جسمش شد، خود را از اشیاء جدا می پندارد. 🔹 اصلا حقیقت قبر همین است. قبر چیست؟ قبر تنگی فهم انسان است که اگر برداشته شود دیگر فشار قبر وجود ندارد. اینکه میگوید «القبر اما روضه من ریاض الجنه او حفره من حفر النار» یعنی همین. دیوارهای قبر من همان فهم و ادراک تنگ من است. 🔸داستان معروفی است که فرد ساده دلی برای اینکه خودش را گم نکند یک کدو به گردنش آویزان کرد. در جایی خوابش میرود و یک نفر حیله گری میکند و کدو را از گردن او باز میکند و به گردن خودش می بندد. مرد ساده وقتی از خواب بیدار شد و متوجه وضعیت شد گفت: راستش را بگو این کدو در گردن تو چه می کند؟ مرد گفت: این کدو از اول همین جا بود که هست. مرد ساده دل گفت: یعنی چه ؟ مگر می شود ؟ مرد گفت: مگر چی شده ؟ مرد ساده دل گفت : اگر من منم ، پس کو کدوی گردنم؟ اگر تو منی، پس من کی ام؟ 🔹ما هم من بودنمون به همین نحو است یعنی خودمون را اینگونه می فهمیم و تعین میدهیم. در سلوک وقتی ادراک بسیط شود کم کم گم میشود (جسمش که خود غیر واقعی بود را گم میکند). عالم را میفهمد. این حال در فنا بوجود می آید. 🔸آقای ر: در کتاب روح مجرد آمده است: عارف بالله مرحوم حداد روزی با دوستانش به سمت کاظمین در راه بودند. در بین راه راننده برای گرفتن کرایه به ایشان مراجعه کرد. سید هاشم می گویند ما پنج نفر هستیم. راننده می گوید شما شش نفرید. حاج سید هاشم باز می شمارد و می گوید نه خیر! ما پنج نفر هستیم. دوستان ایشان متوجه جریان می شوند، ولی حرفی نمی زنند تا ماجرا کشف شود. راننده باز اصرار میکند و او نیز حرف خود را می زند. راننده می گوید آخر تو خودت را حساب نمی کنی ولی ایشان چنان غرق عالم توحید بوده که نمی توانسته خود را به حساب آورد. تا اینکه دوستان از ایشان خواهش می کنند که شما خودتان را هم حساب کنید و این راننده درست می گوید و می خواهد کرایه شش نفر را بگیرد. ایشان نیز برای اینکه خواهش دوستان را رد نکند، کرایه شش نفر را می دهد. خودشان می فرمودند: در آن موقعیت به هیچ وجه نمی توانستم خودم را به حساب آورم و آن کرایه را نه عینی که جهت تعبد سخن دوستان دادم. 🔹آقای ب: ما در زمان نوزادی دقیقا همین حال را داریم اما کم کم وارد این بازی زبانی میشیم و آروم آروم بابا را از مامان تمییز میدهیم و بعد هم خودمان را در حد همین جسم می یابیم. میگویند تا شش ماه اول، نوزاد را جلوی آینه نبرید! بزارید دیرتر خودش را این جسم جلوی آینده بداند. بزارید قریب العهد شود. ادامه دارد... 💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat 🌐‌ ‌بلاگ: https://fotuhat.blog.ir ‌ ‌
👥 مباحثه سلوکی پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف (دوره دوم) ▪️جلسه هفتم ( ) ▪️گزیده متن از مباحث طرح شده ▪قسمت ۴ •••••••••••••••••••••• 🔸ادامه بیان آقای ب: ...مصیبت ما این است که حتی امور اخلاقی را برای کلفت کردن این دیواره می خواهیم. یعنی سجایای اخلاقی برای این است که «من» بزرگتر شود. اگر سجایای اخلاقی را میخواهی برای اینکه خودت را بزرگتر کنی و از دیگران متمایز بشی دقیقا داری راه را برعکس میری. همه مراقبات و کشیک نفس کشیدن ها برای این است که این دیواره ها هی نازک شود مثل یک حباب که وقتی دستش میزنی بترکد! «يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ - نزدیک است بدون تماس با آتش شعله‌ور شود» یا امیرالمومنین در وصف سالکین در نهج البلاغه می فرمایند «حَتَّى دَقَّ جَلِيلُهُ وَ لَطُفَ غَلِيظُهُ» آن غلظته که دیواره کلفتی است از بین می رود. 🔹اینکه میگویند ما در خیال داریم سیر میکنیم همه اش زیر سر اُمّ الخیال است که همان جدا پنداشتن خود است از عالم. این ام الخیال دائم دارد تکثر میدهد. هی باعث تفرد و تمایز بیشتر خودت از دیگری هستی. حتی جدا شدن از کشف تام! تا وقتی انسان در این قبر است، عملش هم با خودش است. ولی وقتی از این قبر خود ساخته خارج شدی با ما اهل بیت هستی! 🔸به عبارت دیگر این همان برزخ ماست. قبر یعنی تمایز من از دیگری، این همان ساخت برزخ است. برخی برزخ ندارند چون از خیال گذشته اند. 🔹آقای ر: در کلام جناب استاد حاج آقای... آمده است: «اگر کسى از قوه خیال دربیاید عذاب برزخ ندارد.» آقای ب: بله مطلب همین است. آقای ر: اینکه میگویند شفاعت اهل بیت در برزخ نیست، به این معناست که اهل بیت نمیتوانند ما را از این قبر خودساخته و این ام الخیال رهایی ببخشند؟ 🔸آقای ب: ببین! تو برای خودن عالَم ساخته ای. تو سهیم نشده ای در عالم بقیه الله. در عالم امام حسین سهیم نشده ای بلکه برای خودت یک امام حسینی ساخته ای و روی دیوار خودت نصب کردی. یعنی خودیت خود را از بین نبرده ای. همان جریان شیخ رجبعلی که میرود پیش آیت الله قاضی... 🔹(کلام جناب استاد حاج آقای...: آشیخ رجبعلی از جهات توحیدی مثل مرحوم قاضی نبوده است، اما مشاهدات و مکاشفات شیرینی داشته است. یک روز آشیخ رجبعلی می‏گوید که مولایم می‏گویند چرا آقای قاضی حرم ما نمي‏ آید و این خبر به مرحوم قاضی می‏رسد، مرحوم قاضی می‏فرمایند: او مولای خودش بوده است و من مولایم همیشه اینجاست و خدمتشان هستم.) 🔸آیت الله قاضی لحظه ای بدون پیوند با حقیقت امیرالمومنین نمی تواند زندگی کند. ادامه دارد... •••••••••••••••••••••• 💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat 🌐‌ ‌بلاگ: https://fotuhat.blog.ir ‌ ‌
👥 مباحثه سلوکی پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف (دوره دوم) ▪️جلسه هفتم ( ) ▪️گزیده متن از مباحث طرح شده ▪قسمت ۵ •••••••••••••••••••••• ادامه قبل... 🔸آقای ر: حالا بحث سر این است که چگونه میتوان از این گردونه (خیال) خارج شد؟ 🔹آقای ب: یکی از صحبت ها به همین اشاره شد که مثلا شما حتی اگر دنبال سجایای اخلاقی هستی برای بزرگ کردن خودت، مسیر غلطی رفته ای. یعنی «من» را نباید پربار کنی. گاهی وقتی میگوئیم اخلاق، با رویه ملاحسینقلی همدانی قاطی میکنیم. ما باید بدونیم مرادمان از اخلاق چیست و آنچه سبک سلوکی نحله نجف بوده است به دنبال چه بوده اند. 🔸و همینجور است در قضیه اطلاعات و علوم. اینکه گفته اند «العلم هو الحجاب الاکبر» اشاره به این نکته دارد. یعنی اگر قرار است با جمع کردن اطلاعات و علوم، دیواره «من» خودت را کلفت تر میکنی، اشتباه میروی. اگر نادان و اُمّی باشی بهتر است چون زودتر میتونی این تمایز را از میان برداری. 🔹آقای ر: این گردونه خیال که ما درش گیر افتاده ایم به نحوی است که انگار به هر طریقی متوسل بشی برای رهایی، دوباره با خودت مواجه میشوی! اینکه در کلام جناب استاد حاج آقای... آمده است که «وقتی میخواهی ذکر بگوئی یا قرآن بخوانی، به ترجمه الفاظ توجه نکن!» گویا اشاره به یک راه حلی دارد. چون توجه کردن به معنا و ترجمه الفاظ، مستلزم تحریک خیال است.(تفصیل این مطلب در جلسات قبل بررسی شد) 🔸حالا ممکن است کسی بپرسد: پس ذکر گفتن با شعر یا حرف‌های دیگر چه فرقی داره؟ اگه قراره به معنا توجه نکنی پس میتونی هر لفظی غیر از اسماءالله را بگی و به معنا هم توجه نکنی! 🔹 آقای ب: ببین قضیه این است که ذکر و یا قرآن جنسش «لا یاتیه الباطل» است. یعنی اینجا جایی است که یک روزنه ای میتواند باشد به آن کشفی که تو دنبالش هستی. ولی اگر همین قرائت قرآن را بخواهی معنا و تفسیر همراهش بیاوری مثل این است که به حقیقت قرآن میگویی بیا تو خیال من تا من معنایت کنم. یعنی توجه میکنی به این ذکر به وسیله ترجمه و مفهموم؛ اینکار یعنی از فیلتر خیال من رد شو تا من تو را بازتولید کنم. 🔸 اینکه استاد میگوید ذکر بگو ولی به ترجمه لفظش توجه نکن یعنی این. اصلا به عدم فکر کن! ولی این ذکر را بگو. مثل یک موسیقی بی کلام (که مفهوم و ترجمه ندارد) که داری گوش میدی ولی داری گوش میدی ها! این مثال را از این جهت زدم که شما به موسیقی بی کلام توجه میکنی درحالی که در این توجه کردن هیچ گونه مفهوم یا فکری واسطه نمی شود. ادامه دارد... •••••••••••••••••••••• لینک قسمت اول جلسه هفتم: https://eitaa.com/fotuhat/279 •••••••••••••••••••••• 💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat 🌐‌ ‌بلاگ: https://fotuhat.blog.ir ‌ ‌
👥 مباحثه سلوکی پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف (دوره دوم) ▪️جلسه هفتم ( ) ▪️گزیده متن از مباحث طرح شده ▪قسمت ۶ •••••••••••••••••••••• ادامه قبل... 🔸آقای ح: اصلا این امکان دارد که شما به چیزی فکر نکنی؟ حتی در توجه به موسیقی بی کلام انگار ذهن دارد همچنان برایت تولید فکر میکند. 🔹آقای ر: یک عارفی دید یکی از شاگردانش در خودش فرو رفته. گفت فلانی به چی فکر میکنی؟ گفت به هیچی آن استاد گفت اگر به جایی برسی که بتوانی به هیچ چیزی فکر نکنی خیلی رشد کرده ای... 🔸 حال سوال این است که گویا این عدم فکر که قدم اول مراقبه در نحله نجف هست خیلی مشکل است یعنی درست است که قدم اول است ولی به این سادگی ها نیست حتی در مثال شما (موسیقی بی کلام) گویا آخرش فکر به میان می آید. 🔹 در ذکر گفتن شما وقتی میخواهی به چیزی فکر نکنی (عدم الفکر) و به تعبیر آن بزرگوار در کنار ذکرش باشی و به او گوش بدهی، آخرش در این درگیری می افتی که برای حاضر کردن خودت دائم فکر کنی که من الان اینجام و باید به ذکرم گوش کنم و اجازه ندهم فکر و خیال به میان آید. 🔸آقای ب: من این مثال موسیقی بی کلام را دقیقا برای همین زدم. الان مثال را بیشتر توضیح میدهم. ببین شما وقتی در ماشین درحال رانندگی هستی و موسیقی بی کلام هم داره پخش میشه، دو جور مواجهه با این موسیقی داری. 🔹 یا حواست به رانندگی و ماشین ها و ترافیک است و غافلی از موسیقی؛ یا اینکه یهو به خودت میای و به موسیقی «گوش» میدی، فقط همین! هیچی دیگه درکار نیست صرفا داری گوش میدی. یعنی تمایز بین اینکه الان حواست به موسیقی هست یا نیست را خودت میتونی بفهمی. 🔸 حاضر بودن در ذکر، که اساتید میگویند فقط در همین حد است (مثل توجه به موسیقی بی کلام که صرفا داری گوش میدی و هیچ مفهومی بین تو و آوای موسیقی واسطه نیست). 🔹آقای ر: گفتنش ساده است ولی همین کار در اجرا بسیار سخت است چون دائم مشغول این هستی که حواست باشه فقط به ذکر گوش کنی و مفهوم یا معنای الفاظ به میان نیاد. همین دغدغه تو را درگیر میکند و یهو به خودت میای می بینی یک ساعته ذکر گفته ای و در طول این زمان گرفتار این مساله بودی. 🔸آقای ب: برخی اساتید گفته اند هنگامی که دیدی درحال ذکر گفتن یا قرائت قرآن، ذهن داره میره سمت صورت گری و میخواهد پای مفاهیم را سط بکشد، قرائت را تندتر کن که فرصت به او ندهی! اشراب نفس همین جاست. نقل میکنند که آیت الله بهجت جوری سوره توحید را قرائت میکردند که انگار در یک سرازیری قرار گرفته و نمیتواند جلوی خودش را بگیرد و تند تند پشت سر هم قل هوالله را قرائت میکند. 🔹 ممکن است کسی بگوید آخه این چه حض نفسی است؟ درحالی که اتفاقا اینگونه درست است چون اجازه واسطه شدن مفاهیم را نمیدهد. این مساله خیلی لطیف است و درک تمایز بین توجه به ذکر یا به مفهوم بسیار سخت است چون ما تشتت ذهنی بالایی داریم. 🔸 آنقدر شلوغیم که اصلا در وادی ذکر قرار نمی گیریم. ما قرآن را میخوانیم ولی نه به نحوی که حس کنیم داره برامون اشراب نفسی صورت میگیره و افق جدیدی گشوده میشود. ادامه دارد... •••••••••••••••••••••• لینک قسمت اول جلسه هفتم: https://eitaa.com/fotuhat/279 •••••••••••••••••••••• 💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat 🌐‌ ‌بلاگ: https://fotuhat.blog.ir ‌ ‌
👥 مباحثه سلوکی پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف (دوره دوم) ▪️جلسه هفتم ( ) ▪️گزیده متن از مباحث طرح شده ▪قسمت ۷ •••••••••••••••••••••• ادامه قبل... 🔸آقای ح: هنگام ذکر و قرائت، حضور به معنای شنیدن آوا است؟ (تذکر ادمین: این بحث در جلسات قبل ذیل شرح نکته ای تفصیل یافت) 🔹آقای ب: بله. چنانچه در روایت اشاره شده است که مثل صدای زمزمه زنبور ها در کندوی عسل... یا مثلا توصیه میکنند با صدای حزین تلاوت کنید. علتش همین است که این سبک میتواند انس آور باشد و تو بتوانی صرفا به آن گوش دهی بدون واسطه شدن مفاهیم. 🔸آقای ح: ما ذکر را حاضر میکنیم یا میریم در حضور خودمان؟ آقای ب: ابتدای کار سه چیز است: ذکر و ذاکر و مذکور. کم کم ذاکر از میان میرود و تنها ذکر و مذکور می ماند سپس در نهایت ذکر نیز از میان میرود و مذکور می ماند. (شعر: ذکر و ذاکر، همه مذکور شود) 🔹انیمیشن روح را دیدید؟ در آنجا نشون میده که آن شخص وقت درگیر ملودی و آوای موسیقی میشود از آن فضا خارج میشود. یا علامه میگوید «پرستش به مستی است» این یعنی همین از خود خارج شدن. در روانشاسی میگویند «از خودآگاهی» خارج میشوند. 🔸آقای ح: این حرف ها با حرف عرفا یکیه؟ آقای ب: نه قطعا یکی نیست ولی میخوام بگم لااقل به این نکته دقت دارند که انسان از طریقی غیر از واسطه شدن مفاهیم میتواند به ساحت جدیدی وارد شود. 🔹آقای ح: پس در اینجا فرقی بین این هست که سکوت کنی و حضور داشته باشی یا ذکر بگوئی و حضور داشته باشی؟ (خود ذکر موضوعیت دارد؟) 🔸آقای ب: چینیش کلمات وحی در قرآن یا مثلا چینش اسماءالله در اذکار، جدای از اینکه خود حروف خواصی دارند (که در علم حروف مثلا حروف را به ناری و نوری تقسیم میکنند یا...) به نحوی است که انسان منتظر یک جرقه است تا منتقل بشه به آن عالم. این جرقه را تنها ذکری میتواند بوجود آورد که لایاتیه الباطل باشد. از بیرون بیاید. وحی باشد. ولی قبلش تو باید «یکاد زیتها یضیء» باشی یعنی آنقدر لطیف و آماده باشی که وقتی این نفحه آمد تو را با خود ببرد. 🔹سکوت هم مقدمه ای برای این تلطیف است. البته لطافت هم اینطور نیست که همیشه موضوعیت داشته باشد بلکه اینکه نفس شما کجا جمع شده باشد مهم است. مثلا اگر در ملکوت سفلی جمع شوی ممکن است اجنه بتوانند بر شما مسلط شوند. لطافت اصلا اینجا مطلوب نیست برای همین است که میگویند ترک حیوانی را به چهل روز تاخیر نندازید چون لطیف میشوی ولی جای شما اونجایی که باید باشد نیست. ترک حیوانی برای افراد خاصی است که از این مساله گذر کرده اند و توان تسلط بر او برای اجنه نیست. ادامه دارد... •••••••••••••••••••••• لینک قسمت اول جلسه هفتم: https://eitaa.com/fotuhat/279 •••••••••••••••••••••• 💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat 🌐‌ ‌بلاگ: https://fotuhat.blog.ir ‌ ‌
👥 مباحثه سلوکی پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف (دوره دوم) ▪️جلسه هفتم ( ) ▪️گزیده متن از مباحث طرح شده ▪قسمت ۸ •••••••••••••••••••••• ادامه قبل... 🔸 پس مرحله اول این است که زنگار قلب بوسیله همین ذکرالله یا قرائت قرآن کنار برود. تا وقتی ما در دایره خودآگاهی هستیم یعنی میفهمیم که داریم از قرآن چه می فهمیم، حضّ خاصی از قرآن نمی بریم چون بهره مون را در حد خودمان پائین آورده ایم. 🔹آقای ح: چطور وقتی به معانی توجه نمی کنیم فهمی از قرآن داریم؟ آقای ب: ما «فهم» را چه میدانیم؟ اگر فهم را فقط مقولی بدانیم حرف شما درست است. اما غیر از فهم مقولی، «غیب» است. پیغمبر فرمود «لا اقول لکم عندی خزائن الله و لا اعلم الغیب» غیب یک رکنش این است که «نمیدانم چیست»، غائب است. 🔸 آقای ح: در این هنگام چه اتفاقی برای مخاطب می افتد؟ آقای ب: مثل پیغمبر میگوید من اُمّی هستم و فقط منتظر وحی هستم. یعنی «هیچی». اینکه استاد حاج آقای... به برخی رفقا گفته اند هنوز نصیب برای شما نیامده یعنی چه؟ یعنی او هم منتظر است. این خیلی حرف هست ها! 🔹 یهودی ها به پیغمبر گفتند «انسب لنا ربک» نسب خدایت را برای ما بگو. حضرت سه روز سکوت کرد! بعد از سه روز سوره توحید بر پیامبر نازل شد. خب این سوال که جوابش برای پیغمبر خیلی راحت و ساده بود. چرا پیامبر سه روز سکوت میکند تا این جواب از طرف وحی برایش بیاید؟ 🔸 آقای ب: الان ما نمی فهمیم که این لیوان ربطش به پیغمبر چیه. ما پیشاپیش در کشف محمدی هستیم هرچند برای خودمان قبر بسازیم. مولوی میگه: «چندان که در آفاق نظر کردم و دیدم / بر روی زمین بر همه موجود علی بود» ما ربط این لیوان را به حضرت علی نمی فهمیم. 🔹 بر روی زمین بر همه موجود علی بود یعنی چه؟ یعنی تو در سیاره منِ علی داری زندگی میکنی. یعنی منِ علی به این لیوان امکان ظهور میدهم که تو میتوانی آن را بفهمی. مگر اینکه تو یک عالمی برای خودت ساخته باشی که در آن بگوئی این لیوان را جدای از خود بفهم. ادامه دارد... •••••••••••••••••••••• لینک قسمت اول جلسه هفتم: https://eitaa.com/fotuhat/279 •••••••••••••••••••••• 💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat 🌐‌ ‌بلاگ: https://fotuhat.blog.ir ‌ ‌
👥 مباحثه سلوکی پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف (دوره دوم) ▪️جلسه هفتم ( ) ▪️گزیده متن از مباحث طرح شده ▪قسمت ۹ •••••••••••••••••••••• ادامه قبل... 🔸 آقای ر: در مورد راه رهایی از گردونه خیال، دو روش گفته شده که به ظاهر ضد همدیگرند، روش اول این است که در هنگام ذکر یا عبادت، مطلقا اجازه ورود هچ گونه فکر و خیال را ندهی حتی توجه به ترجمه الفاظ (که این روش در بیانات استاد حاج آقای... اشاره شد) 🔹 یک روش هم این است که بگوئی «درویشی تصحیح خیال است» و از باب خیال صحیح وارد شوی تا خیال باطل کنار رود و بعد هم به مرور به حقیقت آن خیال صحیح برسی. برای نمونه میشود رساله نور وحدت خواجه حوراء را مثال زد. 🔸 این رساله را دو بار آیت الله سعادت پرور خدمت علامه طباطبایی درس می گیرند. بعد ایشان از علامه سوال می پرسد که «چه احتیاجی است به فکر در وحدت کردن؟ همان اعمال شرعیه، سالک را به مقصد می رسانند.» 🔹 علامه طباطبایی در جواب می فرمایند: «فکر در وحدت یعنی مراقبه و توجه به حق، اعمال شرعیه بدون آن منتج نیست. یک عمر کسی خدا را کناری قرار دهد و خود را کنار و عبادت حق کند، این جز دوری چیزی نتیجه نمی دهد. باید مراقبه و توجه به حق، آنطور که شایسته اوست باشد تا نتیجه بخش باشد.» 🔸 خود این رساله متنش جوری است که گویا در صدد ساختن یک خیال وحدت است.مثلا من چندتا از عبارت هاش را انتخاب کرده ام. برای مثال: «ای سید! از حقیقت تو به سوی تو راهی است اگر به چشم همت مطالعه فرمائی چنان دانم که از صورت به حقیقت رسی و بُد موهوم از میانه برخیزد.» 🔹 «ای سید موجود یکی است که به صورت موهوم متعدد می نماید» «ای سید تو را از وحدت به کثرت آورده اندو از یگانگی به دوئی نموده اند به جهت حکمتی که خدا داند» «ای سید احکام شرعی که مبنای آن اثنینیت است به خاصیت موصل به وحدت است و سر آن را خداوند و خاصان او می دانند پس از اتصال اعمال که مربوط به کثرت بود به سوی وحدت اشارت است به آنکه کثرت عین وحدت است» 🔸 «ای سید عابد اوست و معبود اوست. عابد است در مرتبه تقیید و معبود است در مرتبه اطلاق» «ای سید این همه اشتغال و اذکار و مراقبات و... برای رفع اثنینت است» این عبارت ها همه برای مخاطب نامه چیزی جر خیال نیست چون مخاطب که هنوز به حقیقت نرسیده است لذا با خواندن این عبارت ها عملا دارد خیال میکند ولو خیال صحیح. ادامه دارد... •••••••••••••••••••••• لینک قسمت اول جلسه هفتم: https://eitaa.com/fotuhat/279 •••••••••••••••••••••• 💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat 🌐‌ ‌بلاگ: https://fotuhat.blog.ir ‌ ‌
👥 مباحثه سلوکی پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف (دوره دوم) ▪️جلسه هفتم ( ) ▪️گزیده متن از مباحث طرح شده ▪قسمت ۱۰ •••••••••••••••••••••• 🔸ادامه بیان آقای ر: ...کار به جایی میرسد که تصریح میکند: «ای سید چون حجاب جز خیال نیست، رفع حجاب به خیال باید کرد! و شب و روز در خیال وحدت باید بود» اینجا دیگر صراحتا میگوید که طریقه، طریقه خیال است و برای رفع خیال باید از خیال کمک جست. 🔹 درحالی که در جلسات قبل ذیل گفتگو در بیانات استاد حاج آقای... این مساله بیان شد که به جهت یادآوری مجدد عبارت ایشان را می آورم: « یکى از مشکلاتى که ما داریم این است به عنوان جهاد و قطع ریشه قواى تخیلى خود خیالات‏مان را تشدید مى‏کنیم. اصلاً مرتبه بعد از خیال دیگه خیال نیست، یک وادى است پر از حقیقت و اصلاً قابل وصف نیست و ما نخواهیم با خیال خیال را از بین ببریم. مبارزه با آن مانعى ندارد مى‏گویند که بعضى از شاگردان مرحوم قاضى مى‏گفته‏اند که اگر یک فکر بدى در ذهن ما ایجاد شد چه جورى از ذهنمان دور کنیم؟ ایشان گفته بودند که سه بار تنفست را پشت بینى بینداز و آزاد کن گفته بودند آخه این چه دستورى است؟ گفته بود که خیال را با خیال باید جارو کرد... دفع خیال با خیال ممکن است اما ریشه کن کردن خیال با خیال ممکن نیست براى همیشه، و وادى‏اى که از پسِ خیال بر بیاید و ریشه‏اش را بکند آرام آرام لقمه حقیقى پر مایه باید به دل بنشیند تا خیال نیاید و الا همه‏اش مى‏شود خیال و این از قسمت‏هاى صعب طریق هست که کسى واردش نمى‏شود و خیلى مرسوم نیست حتى صحبتش... دفع خيال با خيال ممكن است اما ريشه كن كردن خيال با خيال براى هميشه، ممكن نيست. با مطالبی که از سبک و روش ایشان (آیت الله قاضی) نقل شده بعید است که ایشان هم به عنوان درمانِ ریشه ای، این روش را ارائه کرده باشند بلکه یک درمان سطحی و موقت ارائه فرموده اند.» 🔸 خلاصه پس در اینجا ظاهرا دو روش برای گذر از خیال طرح میشود که یکی میگوید باید از خیال کمک گرفت و دیگری میگوید اگر خواستی از خیال کمک بگیری عملا نقض غرض میشه 🔹 یا به بیان ساده مثل یک دومینو می ماند که هیچ گاه تمام نمیشود و تو ناچاری برای رهایی از خیال بالاخره از طریقی غیر ازخیال وارد شوی (خون به خون شستن محال است). 🔸 آقای ب: ببین اصلا الان برای ما «وحدت» و «کثرت» جفتش یکی است! چرا چون هر دو را به نحو ریاضی می فهمیم هم کثرت را و هم وحدت را به صورت عددی می فهمیم. و این چیزی جز خیال نیست. منتها نکته ای که هست این است که ما درگیری مان نسبت به خیالات متفاوت است... ادامه دارد... •••••••••••••••••••••• لینک قسمت اول جلسه هفتم: https://eitaa.com/fotuhat/279 •••••••••••••••••••••• 💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat 🌐‌ ‌بلاگ: https://fotuhat.blog.ir ‌ ‌
👥 مباحثه سلوکی پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف (دوره دوم) ▪️جلسه هفتم ( ) ▪️گزیده متن از مباحث طرح شده ▪قسمت ۱۱ •••••••••••••••••••••• ادامه قبل... 🔸 آقای ب: وحدت و کثرت برای ما جز انتزاع و فهمی ریاضی نیست. وحدت ما همان کثرت و توهم عددی است. 🔹 البته‌ فکر مرگ هم خیال است ولی باعث می‌شود انسان از محبت به برخی خیال‌ها، منصرف بشود. 🔸 درمان بعدی جارو کردن کلیت خیال است. اینکه مرحوم قاضی می‌فرمایند تا فکر منفی بر ذهن تو خطور کرد سه بار نفست را پشت بینی حبس کن، برای این است که آن فکر منفی بواسطه اشتغال شما به یک عمل دیگر دفع می‌شود. 🔹 نکته: اینکه من این کار را به دلیل آنکه مرحوم قاضی گفته‌اند انجام بدهم خیلی فرق دارد تا اینکه کاری را به صلاحدید خودم انجام بدهم. چون ایشان گفته‌اند اثرش فرق می‌کند. خیال بسیار لطیف است و شما مادامی که به آن توصیه عمل می‌کنید، خود مرحوم قاضی هم حاضر می‌شود. چون ایشان به من فرموده خودش هم در این موضوع رخنه می‌کند. 🔸 گفته اند به حدی نفس آیت الله کشمیری قوی بود که صرف اینکه ایشان ذکر می‌دادند اثرگذار بود. 🔹 وقتی شما ذکری را از استادی دریافت می‌کنید بیش از هرچیزی حاضر شدن نزد آن استاد است وگرنه شما آن ذکر را هزار مرتبه بگو، مهم این است که چه کسی این ذکر را به شما گفته است. ظهور آن غیب فقط بواسطه انسان است. 🔸 ملقِی ذکر بسیار مهم است. اصلا آن است که شما را وارد آن فضا می‌کند. همه کاره آن انسان است که شما را می‌برد. تا وقتی که ما وصل به آن آدم نباشیم، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. 🔹 کار به جایی می‌رسد که هر آیه ای نزد امام صادق علیه السلام می‌گذارند، می‌فرمایند این ولایت امیرالمؤمنین است... ادامه دارد... •••••••••••••••••••••• لینک قسمت اول جلسه هفتم: https://eitaa.com/fotuhat/279 •••••••••••••••••••••• 💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat 🌐‌ ‌بلاگ: https://fotuhat.blog.ir ‌ ‌
👥 مباحثه سلوکی پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف (دوره دوم) ▪️جلسه هفتم ( ) ▪️گزیده متن از مباحث طرح شده ▪قسمت ۱۲ •••••••••••••••••••••• ادامه بیان آقای ب... 🔸 تا شما به یک انسان وصل نباشی هیچ‌چیزی پیش نمی‌رود. در تاریخ صدر اسلام از یک دوره‌ای به بعد تصور این‌که می‌توان بدون امام دین‌داری کرد رواج پیدا کرد. ما نیز الان دقیقاً همان فکر را داریم که می‌توانیم بدون امام دین‌داری کنیم هرچند که مبانی اهل‌سنت را نقد کنیم. 🔹 سؤال: این‌که یک استادی می‌گوید فلان ذکر را بگو دارد با ما چکار می‌کند؟ 🔸 آقای ب: بگذار مقدمتاً جواب را با این مثال ساده بیان کنم. برخی از این جن گیرها هنگامی‌که شخصی برای حل مشکلشان به آن‌ها مراجعه می‌کند به او می‌گویند اگر می‌خواهی مشکلت حل شود مثلاً زیرپوشت را برعکس بپوش و فردا پیش من بیا.  🔹 علت این‌که این دستور را می‌دهد این است که می‌خواهد ببیند فرد مقابل این کار را انجام می‌دهد یا نه؟ چون با انجام دادن این کار به‌نحوی اجازه ورود آن جن‌گیر را به شخصیت خود می‌دهند یعنی به نوعی از او او تبعیت کرده و همین تبعیت باعث می‌شود اجازه تصرف به آن جن‌گیر بدهد.  🔸 ما فکر می‌کنیم که اختیار تام داریم درحالی‌که ما وسط یک جریان واقع شده‌ایم یا از طرف ملائکه داریم خط می‌گیریم یا از طرف شیاطین القاء می‌شویم و یا از طرف افراد و موارد دیگری که به آن‌ها توجه می‌کنیم دائم در حال القاء شدن هستیم ولی فکر می‌کنیم که انتخاب‌هایمان را خودمان با اختیار صددرصدی انجام می‌دهیم 🔹 فردی خدمت آیت‌الله کشمیری آمد و دستوری خواست ایشان ذکری با عدد بالا به او گفتند آن فرد با تعجب پرسید این ذکر را با این عدد بسیار زیاد بگویم! آیت‌الله کشمیری فرمودند دیگر نمی‌خواهد... (یعنی الان هم اگر بخواهی نمی‌توانی بگویی) 🔸 این یعنی این‌که همین‌که تو استبعاد کردی از این دستور، راه ورود من را که از طریق این ذکر به خودت می‌گشودی بر من بستی. همین‌که شک کردی به تشخیص من، راه ورود من را به خودت بستی.  🔹 فردی خدمت آیت‌الله بهاءالدینی رسید و برای شفای مریضش درخواست کرد که ایشان دعایی کنند آیت‌الله بهاءالدینی تکه نباتی به ایشان داد و گفت این را به مریض ات بده تا بخورد و خوب شود آن شخص با تعجب گفت آقا لااقل یک دعایی، سوره حمدی، چیزی بر این نبات بخوانید تا وقتی مریض می‌خورد خوب بشود. آیت‌الله بهاءالدینی نبات را پس گرفتند و گذاشتند دهن خودشان. 🔸 منظور این است که تو فکر می‌کنی از آن الفاظ بدون این‌که انسانی پشت آن باشد کاری برمی‌آید؟ وقتی من به تو می‌گویم این نبات را به آن بده یعنی کار او حل‌شده و مریض شفا پیدا کرده است چرا فکر می‌کنی حتما باید الفاظی گفته شود اگر هم الفاظی در میان باشد به‌خاطر این‌که از نفس انسانی نشأت‌گرفته است ثمره می‌دهد. 🔹 درواقع حتی همین نباتی هم که ایشان می‌خواستند تعارف کنند یک نوع بازی بوده‌است، اصل کار را ایشان در جای دیگری بسته بوده، این یک نمایش است برای مخاطب اگر هم می‌بینید فردی برای شفای مریضی مثلاً الفاظی را ذکر می‌کند اصل همان نفس انسانی اوست که کاری از آن برمی‌آید باقی صرفاً شبیه یک بازی است.  ادامه دارد... •••••••••••••••••••••• لینک قسمت اول جلسه هفتم: https://eitaa.com/fotuhat/279 •••••••••••••••••••••• 💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat 🌐‌ ‌بلاگ: https://fotuhat.blog.ir ‌ ‌
فتوحات عرفانی
👥 مباحثه سلوکی پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف (دوره دوم) ▪️جلسه هفتم (#قوه_خیال #حقیقت #انسان #کشف #س
👥 مباحثه سلوکی پیرامون طریقه عرفانی نحله نجف (دوره دوم) ▪️جلسه هفتم ( ) ▪️گزیده متن از مباحث طرح شده ▪قسمت ۱۳ •••••••••••••••••••••• ادامه قبل... 🔸 سوال: شخص جن‌گیر دارای چه رتبه ای است که می‌تواند در ما تصرفی بکند؟ او هم یکی است مثل ما… 🔹 آقای ب: او نفسش را قوی می‌کند، او با ریاضات نفسش را قوی میکند، ریاضاتی که ما مغزمان تاب بر میدارد، یک ریاضات عجیب و غریبی دارند، قرآن میفرماید: "هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَىٰ مَنْ تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ، تَنَزَّلُ عَلَىٰ كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ ". بگو به کافران که، آیا می‌خواهید من شما را آگاه سازم که شیاطین بر چه کسان نازل می‌شوند؟ شیاطین بر هر شخص بسیار دروغگوی بدکار نازل می‌شوند. شعراء-۲۲۱.۲۲۲ اصلا اینها این کارها را میکنند، تا تنزل شیطان برای این ها بشود؛ این محمد علی طاهری - عرفان حلقه - را که دستگیر کردند، روی دندانش اسم اشریف لله نوشته بود، در بازجویی این را خون می انداخت تا نجاست خون برسد به این اسم شریف و آن کاری را که میخواست بشود، آن چیزی که باید به او نازل شود، بشود . این ها قابلیت شیاطین است . قرآن کریم میفرماید: " وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰ أَوْلِيَائِهِمْ " و شیاطین به دوستان خود مطالبی مخفیانه القا می‌کنند. انعام-۱۲۱ . ولی او شدی دیگر…. 🔸 آقای ر: یاد آن داستانی افتادم که شیطان گفت پس حالا نماز بخوان فقط برای اینکه من گفتم... 🔹 آقای ب: بله، مرحوم آیت الله سید موسی زرآبادی میفرمایند: میرفتم در کوهستانهای قزوین برای ریاضت، یه وقت شیطان بر من حاضر شد، گفتم چه کار داری؟ گفت این چیزهایی که از کرامات داری، مثل اینکه همه جا را میبینی و غیره، اینها همه اش از جانب من بود، من جا خوردم!، شیطان گفت ببین شمه ای از آن این است و من تا شرق عالم همه چیز را میدیدم‌….، گفتم خب حالا که چه؟، گفت اگر میخواهی ادامه پیدا کند باید کاری را که میگویم انجام دهی، باید یک روز نماز نخوانی….، گفتم نه، من عبد خدا هستم، گفت خب یک روز نمازت را به تاخیر بینداز….، گفتم نه، من کار دیگری ندارم، شیطان گفت خب بخوان، سر وقت هم بخوان ولی چون من میگویم بخوان….، گفتم نه خیر، چون امر خداست میخوانم‌، در این هنگام میفرمایند شیطان رفت و من هم کور باطن شدم و دیگر هیچ چیز نمیدیدم، تا دو هفته ای به این صورت بودم و ترسیدم، ولی بعدا دیدم ما عبد هستیم و مگر بقیه چه طور هستند؟ تا اینکه بعدا بسیار فراتر از آن چیزی که داشتم و رفت، برایم آمد، خیلی بیشتر از آن چیزی که قبل از این آزمایش داشتم، برایم آمد . 🔸 سوال: چه طور میشود با وجود اینکه تحت ولایت آقا امیرالمومنین علیه السلام هستیم، آن جن گیر یا غیره، بر ما تسلط پیدا کند و تصرف کند؟ آیا ولایت را عقب میزند یا چیز دیگر؟ 🔹 آقای ب: شما وقتی چشمه ای از قدرت را میبینی، همین که در دلت رسمیت به آن میبخشی، این هم یک کاری ازش می آید، این هم یک کاری میکند؟ 🔸 آقای _: چه طور با آن ولایت جمع میشود؟ 🔹 آقای ب: جمع میشود . 🔸 آقای ر: به میزانی که از آن ولایت کم کردی دیگه… 🔹 آقای ب: تا قدرتی برای این حساب کردی، آنجا ' ولایت امیرالمومنین علیه السلام ' باختی، اول در دلت باختی، در دلت که باختی اون هم سلطان دارد، قرآن میفرماید: " إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ " تنها تسلط شیطان بر آن نفوسی است که او را دوست گرفته‌اند و کسانی که (به اغوای او) به خدا شرک می‌آورند. نحل-۱۰۰ . همین که یک حسابی برایش باز میکنی…. حساب را که باز کردی متولی آن هم می آید، قضیه می آید در دل، اینکه میفرماید: " كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ " مانند بنیان و سدّی آهنین همدست و پایدارند. صف-۴ ، تکانشان نمی‌شود داد، یک ذره هم زیر بار کار دیگری نمی‌رود. ادامه دارد... •••••••••••••••••••••• لینک قسمت اول جلسه هفتم: https://eitaa.com/fotuhat/279 •••••••••••••••••••••• 💠 کانال فتوحات عرفانی: @fotuhat 🌐‌ ‌بلاگ: https://fotuhat.blog.ir ‌ ‌