eitaa logo
فـــؤآد!
112 دنبال‌کننده
371 عکس
617 ویدیو
1 فایل
[ألسَّلامٌ عَلَیْکُمْ یٰا أهْلَ بَیْتِ النَّبُوَّة ] ‌ ✓ ‌صرفاََدِلی ‌ . ‌. ‌ -‌کپی؟! +فور کن مومن( : ‌ ‌. ‌ توفلسفه‌ی بودنِ این پنجره‌هایی🔗♥︎ .
مشاهده در ایتا
دانلود
چشمانش،رنگ‌شهادت‌بود.
.. من نمی‌گویم چه شد گویند در چشم علی(ع) سیل دشمن بود پیدا .. فاطمه(س) پیدا نبود ...
زهرا ...♥️ ---
.•|بِسمِ‌اللھِ‌‌الذۍخَلق‌الْحُسینْ🖤|•.
هدیه به روح مقدس ، بانویِ با کرامت حضرت فاطمه زهرا صلوات:)!
زندگی‌ما همچون یخ فروشیست . . که از او پرسیدند : فروختی ؟! گفت : نه ، ولی تمام شد . - آیت‌الله‌بهجت -
تصویـــر قشنگے ستــــ    که در صحنہ ی محشــــر   ما دور حسینیــــــم و  بهشتــ است که ماتـــ استــ....  
گاهی‌نصف‌غصه‌هامون ، بخاطر‌اینکه‌باور‌نداریم‌اگه‌خدا بخوادیه‌چیزی‌بشه‌عالمم‌نخوان،میشه...! و‌اگه‌خـدا‌نخواد‌محاله‌بشه((: پس‌غصه‌چی‌رو‌میخوریم!
بسیجیِ،سپاهی، افتخار ما شمایی:)))) !!🫀🍃
فـــؤآد!
_💔
دروسطِ‌کوچه‌تورامی‌زدند ، کاش‌بجای‌تومرامی‌زدند . .
فـــؤآد!
علی که دید ولی کاش بعد از این دیگر کسی میان شعله نبیند نگارش را …💔
. علـی ڪہ دید ولی ڪاش بعد از این دگࢪ″ میـان شعلـہ نبینـد ڪسی نگـاࢪش ࢪا 💔 .. .
آره‌خُ‌ـلاصہ فقط‌چندکلمه‌میگم: مــٰادر ؛ آتش ؛ در ؛ چادر ؛ سوختن ؛ پھلو ؛ سیلی ؛ ‌
نصفه‌شب‌نشسته‌بودگۅشـه‌حـٌجره آروم‌بـودسـٰاکِـت‌بودتـاریک‌بود . . . آروم‌واردحجره‌شدصدازد🚶‍♀ پسرم‌چرابامن‌حرف‌نمیزنۍ؟ تـوکـه‌میدونۍچراحالم‌بده .. حَـسنم‌تـوکه‌میدونۍچی‌شدبه‌کسی‌نگو . . ھی‌حرف‌زددیدجـَواب‌نمیـٰادگفت: مـٰادربمیره‌حسنم‌چرا جواب نمیدی ؟ تااینوگفت‌یهوصداۍگریه‌بلند شد گفت‌مادرمن‌حسن‌نیستم حسینم . . 💔 ‌
مادرمه... انقدربهش‌لگد‌نزن؛ مادرمه... انقدر‌حرف‌بدنزن؛ مگه‌زدن‌داره؟💔(: یه‌زنه‌هجده‌ساله‌که‌بچه‌به‌بغل‌داره...(: ‌
•💔🥀• علی‌جان... بعد‌من... سنگ‌میخوری...ناسزا میشنوی...نمک‌زخمت‌میشن...علی جانم‌غربت‌به‌سراغت‌میاد! ولی‌غریب‌تر‌از‌تو‌پسرم‌حسینه... قرار‌بعدیمون‌باشه‌گودال... میون‌تن‌صد‌پارش... ک‌میکنن‌لگد‌مال:) ‌
- یادم نمی رود که همه داد میزدند .. - طوری لگد بزن که علی بی پسر شود .. !💔
بمیرم برای خانم زینب کبری که......... ‌
تا پنج سالگی همه چی خوب بودا... یهو پدر بزرگش رفت... بعد دید مامانش آتیش گرفت... غسل مامان توسط بابا حیدر... کم کم شنیدن تیکه و کنایه از اهل محل و همسایه ها... دیدن خورد شدن بابا... شهادت برادر بزرگش حسن... شهادت پسراش... شهادت حسین‌ابن‌علی... دفن رقیه... ‌
اسارت .. خانمی که سایه‌شو زن همسایه ندیده بود رفت سر بازار رفت مجلس یزید نگم که چیشد تو مجلس یزید چون اینجا جاش نیست .. ‌
″🥀💔″ خداکنه دیگه هیچ بابایی شرمنده نشه... شرمندگی سخته... مثل شرمنده شدن علی پیش فاطمه... مثل شرمنده شدن حسین‌ابن‌علی پیش رباب... مثل شرمنده شدن علمدار پیشه رقیه... مثل شرمنده‌ شدن ام البنین پیشه رباب و‌‌ زینب... مثل شرمنده شدن گهواره پیش رباب... ‌
میگن‌بعد‌شھادت‌خانم... مغداد‌توی‌کوچه‌ردمیشده‌که‌دومے(لعنت‌الله‌علیه) جلوش‌و‌میگیره‌بهش‌میگه‌مغداد؛ قبرزهراڪجاست،بریم‌بالاسرش‌نماز‌بخونیم! مغدادمیگه‌علے(ع)خودش‌کاروتموم‌ڪرد:) چنان‌سیلےبه‌صورت‌مغداد‌میزنه... توکوچه‌دورخودش‌میچرخه،میشینه‌یه‌گوشه.. شروع‌میکنه‌زارزدن.. مسخرش‌میکنه‌،میگه تومثلامردجنگیا!یه‌سیلے‌خوردی‌گریه‌میکنے.. -برای‌خودم‌گریه‌نمیکنم فقط‌بگو.. اون‌روزتوکوچه‌فاطمه‌روهم‌همینجوری‌زدی... !؟💔 ‌
تو مدینه نمیزارن بلند گریه کُنیا بچه شیعه ... روایت داریم که حتی به صدای گریه ای که از تو خونه ی دختر پیغمبر میومده ایراد میگرفتن 💔! برا مادر باید بلند بلند گریه کنی بلند گریه کن برای گمنامی زهرا نه برای مظلومی حسین نه برای غریبی حسن نه برای یتیمی زینب نه برای بی کسی شاهِ لافتی گریه کن 💔! برای بی فاطمه شدن حیدر کرار گریه کن 💔 برای خونه نشین شدن ِ مولا گریه کن 💔 ‌
- کاشکی زودتر این پیروهن آماده شود .. بهرِ فردای حسینم ، کفن آماده شود .💔 ‌
مـولـای سی‌ســاله محـاسـنش سفید شد!😞😭
. مادر ؛ پس از تو آنچه سپید شد گیسوی حسن است ؛💔 پس از تو آنچه سیاه است روزگارِ علی‌‌ست :) ‌.