فرکانس۵۷
ماجرای نیمروز ۲ #ردخون
goo.gl/bPF21R
ساسان سروش/ یادداشت رو با مراعات این مسئله که فیلم توسط مخاطب دیده نشده نوشتم/ مهدویان سبک کار جالبی داره. وقتی فیلمهای ایشون رو میبینید، به تمام معنا حس میکنید در حال تماشای تصاویر واقعی از داستان هستید. گویا یک نفر دست شما را گرفته به دهه شصت برده و یا انگار فیلم در دهه شصت ساخته شده، یا انگار در حال تماشای یک مستند هستید. افکتهای تصویری،فضاسازی و میزانسن در فیلم آخر ایشان فوقالعاده بود. شناخت سازمان منافقین و شناخت دهه شصت مسئله بسیار مهمی است. اگر یک نمونه از آسیبهای عدم شناخت کافی نسل جوان از این سازمان مخوف تروریستی را بخواهیم بگوییم، جابهجایی جای شهید و جلاد توسط یکی از نامزدهای انتخابات بود که به ناحق و ظالمانه انجام شد. ناگفته نماند با تمام اندیشههای سیاسی آقای مهدویان موافق نیستیم، چرا که شاید همین یک حجت(جابهجایی جای شهید و جلاد) کافی بود تا تکلیف برای خود ایشان مشخص شود که متاسفانه نشد. اما در هر صورت ایشان دست روی مفاهیم ارزشمند و سوژههای مهمی گذاشتهاند و جدا از اشکالات اندکی که به فیلمها وارد است، مجموعا کارهای ارزشمندی از ایشان ارائه شده. برای مثال یکی از اشکالات، ساده گذشتن از کنار لحظات شهادت است. گویی تفاوتی بین فردی که تصادف کرده و فردی که شهید شده احساس نمیشود. شهادت در فیلم اخیر، مثل فیلمهای دیگر ایشان، مسئله آسمانی شدن نیست، بیشتر به قربانی شدن میماند. نمیگویم عمدی در این کار است، اما واقعیت همین است که تفاوتی حس نمیشود. چون فیلم توسط مخاطبان دیده نشده، مجبور به مراعات هستم، اما مجموعا فیلم خوبی بود. تصاویر جنگی جذاب، شکافت نسبی اندیشه و منش سازمان منافقین، به تصویر کشیدن اردوگاه اشرف و برخی ابعاد عملیات مرصاد از نکات برجسته فیلم بود.
ساسان سروش
@seraj_khabari