eitaa logo
خط مقدم رسانه دفاع مقدس
588 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
47 فایل
بسم‌رب‌‌الشهدا🌱 ‍ ‍‍ گروه‌ پژوهشی فرهنگی‌ خط‌ مقدم ‍ ‍ شهید‌آوینی؛ ای‌شهید‌!ای‌آنکه‌بر‌کرانه‌ی‌ازلی‌و‌ابدی‌وجود‌برنشسته‌ ای‌،دستی‌برار،و‌ما‌قبرستان‌نشینان‌‌عادات‌سخیف‌را‌نیز؛از‌این‌منجلاب‌بیرون‌کش!🌷 ارتباط‌ با‌ ادمین‌کانال👇🏻 @geniuspro7 @aslani70
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 ؟ 💠 💢 ⚫️ ماجرای مواجهه سهل ساعدی از صحابه پیامبر با کاروان اسرا در شام 📌 مى ‏گوید: به سوى بیت المقدس حركت كردم تا به دمشق رسیدم، شهرى را دیدم با رودخانه‏ هاى پر آب و درختان انبوه كه بر در و دیوار آن پرده ‏هاى دیبا آویخته شده بود و مردم شادى میكردند، و زنانى را دیدم كه دف و طبل میزدند! با خود گفتم براى شامیان عیدى نیست كه ما ندانیم! پس گروهى را دیدم كه با یكدیگر سخن میگفتند، به آنان گفتم: براى مردم شام عیدى هست كه ما از آن بى خبریم؟!🤔 گفتند: اى پیرمرد! گویا تو مردى اعرابى و بیانگردى !گفتم: من سهل بن سعدم كه محمد (صلى الله علیه و آله) را دیده ‏ام. گفتند: اى سهل! تعجب نمى‌كنى كه چرا آسمان خون نمى‌بارد؟ و زمین ساكنان خود را فرو نمى‌برد؟! گفتم: مگر چه روى داده است؟! گفتند: این سر حسین فرزند محمد(علیهم السلام) است كه از عراق به ارمغان آورده‏‌اند! گفتم: واعجبا! سر حسین(علیه‏ السلام) را آورده‏ اند و مردم شادى مى‏ كنند؟! 😰😨 🇮🇷 🇮🇷@frontlineIR🇮🇷
🔺 ؟ 💠 💢 ⚫️ ماجرای مواجهه سهل ساعدی از صحابه پیامبر با کاروان اسرا در شام .... در آن هنگام كه با آن افراد سرگرم گفتگو بودم، دیدم كه پرچم‌هایی یكى پس از دیگرى نمایان شد، ابتدا سرى نورانى و زیبا را بر سر نیزه دیدم احساس كردم میخندد و آن سر مبارك حضرت ابوالفضل العباس (علیه‏ السلام) بود، سپس سوارى را دیدم كه نیزه‏اى در دست داشت و سر مبارك امام حسین (علیه‏ السلام) بر آن قرار داشت! و آن سر از نظر صورت، شبیه ‏ترین مردم به رسول خدا (صلى الله علیه و آله) بود، و شكوه و عظمتى فوق العاده داشت و نور از او مى ‏تابید، محاسنش حاكى از پیرى بود اما خضاب شده بود، در حالى كه لبخندى بر لبان مباركش داشت چشم به سوى شرق دوخته بود، و باد محاسن شریفش را به چپ و راست حركت مى ‏داد، گویى امیرالمؤمنین علی(علیه‏السلام) بود. و آن نیزه را مردى به نام عمرو بن منذر در دست گرفته و پیش مى ‏آمد. 📌 گوید: را دیدم كه چادرى بسیار كهنه بر سر گرفته و روى خود را بسته بود. بر امام زین العابدین و اهل خاندان او سلام كرده خود را معرفى نمودم، گفتند: اگر می‌توانى چیزى به این نیزه‌دار كه سر امام را مببرد، بده تا جلوتر برود و در اینجا نایستد! كه ما از نگاه مردم در زحمتیم! (😭😭😭) رفتم و یكصد درهم به آن نیزه‌دار دادم كه شتاب كند و از بانوان دور شود؛ كار بدین منوال بود تا سرها را به نزد یزید (لعنت خدا بر آنها ) بردند.... 🇮🇷 🇮🇷@frontlineIR🇮🇷