eitaa logo
خط مقدم رسانه دفاع مقدس
588 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
47 فایل
بسم‌رب‌‌الشهدا🌱 ‍ ‍‍ گروه‌ پژوهشی فرهنگی‌ خط‌ مقدم ‍ ‍ شهید‌آوینی؛ ای‌شهید‌!ای‌آنکه‌بر‌کرانه‌ی‌ازلی‌و‌ابدی‌وجود‌برنشسته‌ ای‌،دستی‌برار،و‌ما‌قبرستان‌نشینان‌‌عادات‌سخیف‌را‌نیز؛از‌این‌منجلاب‌بیرون‌کش!🌷 ارتباط‌ با‌ ادمین‌کانال👇🏻 @geniuspro7 @aslani70
مشاهده در ایتا
دانلود
؛) 🔆آبروي ما رو بردين! مقر آموزش نظامی بودیم! بعد از عمليات کربلاي پنج، جغله هاي جهاد رو بردن براي آموزش نظامي. گفتند: لازمه. 🤨 چهارمين شب آموزشي بود. گفته بودند که امشب، شب سختي داريم. شام مونو خورديم. کفشامونو گذاشتيم زير پتوها و به کیف خوابيديم. 😴 ساعت دو نصف شب بود که پاسدارا با يه سر و صداي عجيب و غريبي ريختند داخل سالن. هرچه گاز اشک آور داشتند، زدند و هرچه تير مشقي بود، شليک کردند.😨 اما کسي ککش هم نگزيد. اين قدر گلوله ی خمپاره و کاتيوشا دورمون خورده بود که چشم و دل مون از این چیزا پر شده بود.😏 ديدن فايده نداره، شروع کردن به داد زدن: "برادر! بلند شو! پاشو!" فایده ای نکرد. حسابی عصبانی شدن و افتادن به جون بچه ها شروع کردن بچه ها رو زدن و از تخت انداختن شون پايين و هل شون دادن بيرون. منصور داد زد:"چرا مي زنيد؟ چرا هل مي ديد؟"😠 يکي شون داد زد:" خب، بريد بيرون! آبرمونو برديد، شما اومدين آموزش نظامي!"😡 هنوز حرفش تموم نشده بود که بچه ها از خنده ريسه رفتند و ولو شدند وسط سالن. 😂 يکي از پاسدارا رو به دیگران کرد و در حالی می خنديد گفت:" فايده اي نداره، بريم. اينا آدم بشو نيستند." آن ها رفتند و ما تا صبح خنديديم... 🤣🤣🤣🤣🤣🤣 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🇮🇷💕 خط مقدم💕🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس 🆔️@frontlineIR 🆔️@frontlineIR
؛) 🔆آبروي ما رو بردين! مقر آموزش نظامی بودیم! بعد از عمليات کربلاي پنج، جغله هاي جهاد رو بردن براي آموزش نظامي. گفتند: لازمه. 🤨 چهارمين شب آموزشي بود. گفته بودند که امشب، شب سختي داريم. شام مونو خورديم. کفشامونو گذاشتيم زير پتوها و به کیف خوابيديم. 😴 ساعت دو نصف شب بود که پاسدارا با يه سر و صداي عجيب و غريبي ريختند داخل سالن. هرچه گاز اشک آور داشتند، زدند و هرچه تير مشقي بود، شليک کردند.😨 اما کسي ککش هم نگزيد. اين قدر گلوله ی خمپاره و کاتيوشا دورمون خورده بود که چشم و دل مون از این چیزا پر شده بود.😏 ديدن فايده نداره، شروع کردن به داد زدن: "برادر! بلند شو! پاشو!" فایده ای نکرد. حسابی عصبانی شدن و افتادن به جون بچه ها شروع کردن بچه ها رو زدن و از تخت انداختن شون پايين و هل شون دادن بيرون. منصور داد زد:"چرا مي زنيد؟ چرا هل مي ديد؟"😠 يکي شون داد زد:" خب، بريد بيرون! آبرمونو برديد، شما اومدين آموزش نظامي!"😡 هنوز حرفش تموم نشده بود که بچه ها از خنده ريسه رفتند و ولو شدند وسط سالن. 😂 يکي از پاسدارا رو به دیگران کرد و در حالی می خنديد گفت:" فايده اي نداره، بريم. اينا آدم بشو نيستند." آن ها رفتند و ما تا صبح خنديديم... 🤣🤣🤣🤣🤣🤣 ─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝