eitaa logo
خط مقدم رسانه دفاع مقدس
576 دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
83 فایل
بسم‌رب‌‌الشهدا🌱 ‍ ‍‍ گروه‌ پژوهشی فرهنگی‌ خط‌ مقدم🌷 یک گروه جهادی و مردمی است که توسط خانم های تحصیلکرده و دغدغه مند اداره می شود ، مستند بودن محتوا ها و جلوگیری از تحریف اصل اساسی در این گروه است ارتباط‌ با‌ مدیر کانال👇🏻 @komeyl5484 @aslani70
مشاهده در ایتا
دانلود
🗯روایت کم‌تر شنيده شده از ؛ فرمانده عملیات از روز عملیات ▫منافقین می‌خواستند به طرف کرمانشاه بیایند اما مردم از اسلام‌آباد تا کرمانشاه با هر وسیله‌ای که داشتند -از تراکتور و ماشین- آمده بودند در جاده و راه را بند آورده بودند. اولین کسی که جلوی این‌ها را گرفت، خود مردم بودند. ▫ساعت ۵ صبح رفتیم. همه‌ی خلبان‌ها در پناه‌گاه آماده بودند. توجیه‌شان کردم که اوضاع در چه مرحله‌ای هست. دو تا هلی‌کوپتر کبری و یک هلی‌کوپتر ۲۱۴ آماده شدند که با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا کبری را داشتیم؛ خودمان توی هلی‌کوپتر ۲۱۴ جلو نشستیم. گفتم: همین‌جور سرپائین برو جلو ببینیم، این منافقین کجایند. همین‌طور از روی جاده می‌رفتیم، نگاه می‌کردیم، مردم سرگردان را می‌دیدیم. ۲۵ کیلومتر که گذشتیم، رسیدیم به گردنه‌ی «چهار زبر» که الان، اسمش را گذاشته‌اند «گردنه‌ی مرصاد». ▫یکدفعه نگاه کردم، مقابل آن‌ور خاک‌ریز، پشت سر هم تانک، خودرو و نفربر همین‌جور چسبیده و همه معلوم بود مربوط به منافقین است و فشار می‌آورند تا از این خاک‌ریز رد بشوند. به خلبان‌ها گفتم: دور بزنید و گرنه ما را می‌زنند. به این‌ها گفتم: بروید از توی دشت. یعنی از بغل برویم؛ رفتیم از توی دشت از بغل، معلوم شد که حدود ۳ تا ۴ کیلومتر طول این ستون است. من کلاه گوشی داشتم. می‌توانستم صحبت کنم: به خلبان گفتم: این‌ها را می‌بینید؟ این‌ها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. ▫خلبان‌های دو تا کبری‌ها رفتند به طرف ستون، دیدم هر دوی‌شان برگشتند. من یک‌دفعه دادو بی‌دادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفت: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم این‌ها هم خودی‌اند. چی‌چی بزنیم این‌ها رو؟! ▫خوب این‌ها ایرانی بودند، دیگر مشخص بود که ظاهراً مثل خودی‌ها بودند و من هر چه سعی داشتم به آن‌ها بفهمانم که بابا! این‌ها منافقند. گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم! برای ما مسئله دارد؛ فردا دادگاه انقلاب، فلان. آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدوداً ۵۰۰ متری ستون زرهی نشسته‌ایم و ما هم پیاده شدیم و من هم به‌خاطر این‌که درجه‌هایم مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی هلی‌کوپتر. ▫ عصبانی بودم، ناراحت که چه‌جوری به این‌ها بفهمانم که این دشمن است؟! گفتم: بابا! من با این درجه‌ام مسئولم. آمدم که تو راحت بزنی؛ مسئولیت با منه. گفت: به خدا من می‌ترسم؛ من اگر بزنم، این‌ها خودی‌اند، ما را می‌برند دادگاه انقلاب. ▫حالا کار خدا را ببینید! منافقین مثل این‌که متوجه بودند که ما داریم بحث می‌کنیم راجع به این‌که می‌خواهیم بزنیم آن‌ها را، منافقین سر لوله‌ی توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. این‌ها مثل این‌که وارد هم نبودند، زدند. گلوله، ۵۰ متری ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلی آمد که این‌ها خودی نیستند. گفتم: دیدی خودی‌ها را؟ این‌ها بچه‌ی کرمانشاه بودند، با لهجه‌ی کرمانشاهی گفتند: به علی قسم الان حسابش را می‌رسیم. سوار هلی‌کوپتر شدند و رفتند. ▫اولین راکتی که زد، کار خدا بود، اولین راکت خورد به ماشین مهمات‌شان، خود ماشین منفجر شد. بعد هم این گلوله‌ها که داخل بود، مثل آتش‌فشان می‌رفت بالا. بعد هم این‌ها را هرچه می‌زدند، از این طرف، جای‌شان سبز می‌شدند، باز می‌آمدند. ▫بعد از ۲۴ ساعت با لطف خداوند، اینان چه عذابی دیدند. بعضی از آن‌ها فراری می‌شدند توی این شیارهای ارتفاعات، که شیارها بسته بود، راه نداشت، هرچه انتظار می‌کشیدیم، نمی‌آمدند. می‌رفتیم دنبال آن‌ها، می‌دیدیم مرده‌اند. این‌ها همه سیانور خوردند، خودشان را کشتند. توی این‌ها، دخترها مثلاً فرماندهی می‌کردند. از بی‌سیم‌ها شنیده می‌شد: زری، زری! من به‌گوشم. التماس، درخواست، چه بکنند؟ اوضاع برای آن‌ها خراب بود. ▫به ‌هر حال خداوند متعال در آخر این روز جنگ یا عملیات «مرصاد» به آن آیه‌ی شریفه، عمل کرد که خداوند در آیه‌ی شریفه می‌فرماید: «با این‌ها بجنگید، من این‌ها را به دست شما عذاب می‌کنم و دل‌های مؤمن را شفا می‌دهم و به شما پیروزی می‌دهم.» و نقطه‌ی آخر جنگ با پیروزی تمام شد که کثیف‌ترین و خبیث‌ترین دشمنان ما (منافقین) در این‌جا به درک واصل شدند و پیروزی نهایی ما، یک پیروزی عظیمی بود.» 📚رمز عبور، ۱، صفحه‌ی ۱۱۳ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 «..........🇮🇷@frontlineIR🇮🇷..........»
👈 نام عملیات: ✅ رمز عملیات: يا علی‌بن‌ابیطالب(ع) 📍 منطقه عملیات: اسلام آباد – سرپل ذهاب 🗓 زمان عملیات: ۱۳۶۷/۵/۳ تا ۱۳۶۷/۵/۶ 📌 هدف: آزادسازی زمین‌های اشغالی در غرب کرمانشاه و دفع حمله سازمان مجاهدین خلق (منافقین) 🗺 نوع عملیات: گسترده ❇️ فرماندهی عملیات: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 👈 سازمان عملیات: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران 🚹 استعداد نیروهای درگیر خودی: لشكرهای 5، 6، 9، 17، 21، 27، 32، 33، 57، 31،155 و تيپ‌های 12، 29 ،36، 59 ،66 ، 75 از سپاه و نیروهایی از معاونت فرهنگی قرارگاه نجف، قرارگاه مقدم نيروی زمینی سپاه، سپاه ناحیه لرستان، قرارگاه سپاه هشتم، كمیته انقلاب اسلامی، نیروهای كرند و اسلام آباد. و عناصری از ارتش. 💣 استعداد نیروهای درگیر دشمن: حدود 30 تيپ رزمی منافقین (هر تیپ 170 تن نیروی رزمی متشکل از 20 زن و 150 مرد كه به همراه نیروهای پشتیبانی به 280 تن می‌رسید و این تیپ‌ها دارای دو گردان پیاده، یك گردان تانك، یك گردان ادوات و یك گردان اركان و پشتیبانی رزم بود.) تعداد كل نیروی رزمی نیز حدود 5200 تن و نیروی در صحنه حدود 7000 تن 📊 نتایج عملیات: انهدام و دفع حمله منافقین به غرب کرمانشاه؛ عقب راندن دشمن از خاك ایران اسلامی ─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝
16.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊🕊 ششم مرداد 1367 - سالروز آسمانی شدن خلبان شهید علیرضا سلمانی 📹 فیلم بسیار زیبا از مداحی خلبان علیرضا سلمانی| یک روز قبل از شهادت | 🌴 در میدان صبحگاه دوکوهه قبل از سوار شدن بچه های گردان مسلم ابن عقیل(ع) لشگر27 به هلیکوپتر برای اعزام به منطقه 🌷 خلبان شهید علیرضا سلمانی که در این فیلم مداحی می کند از رزمندگان قدیم بود که در تاریخ 6 مرداد 1367 در منطقه عملیات به شهادت رسید ◇ من به قدس می روم از کربلا؛ الله واکبر ♡ مومنان جهاد بنمایید در راه خدا؛ الله واکبر ◇ این طرف مهدی است با رزمندگان؛ الله واکبر ♡ آن طرف کفار بی ایمان و قوم بی حیا؛ الله واکبر ─━━━━━⊱✿⊰━━━━━─ 🇮🇷خط مقدم🇮🇷 رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس ╔═══ ࿇ ═══╗ 🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷 ╚═══ ࿇ ═══╝