°•╼﷽╾•°
📖 کتاب #شهید_شاهرخ_ضرغام
🔷 قسمت ۱۲۴
🔸از آذربایجان شرقی به راهیان نور آمده بود اصرار داشت که به یادمان شهدای ذوالفقاری آبادان برود وقتی به آبادان آمد از همه سوال میکرد که محل شهادت شاهرخ کجاست میگفت باید برای عرض تشکر به آنجا بروم، وقتی برای مدتی در محل شهادت شاهرخ تنها بود به جمع اعضای کاروان برگشت من هم بلافاصله به سراغ این خانم رفتم و گفتم دخترم شما با شاهرخ نسبتی دارید؟ گفت خیر اما ارادت قلبی به ایشان دارم من به او مدیونم.
🔹از ایشان خواستم برای بقیه از خودش بگوید و توضیح دهد که ماجرا چیست این خانم شروع به صحبت کرد و خانمهایی که به یادمان آمده بودند دور او جمع شدند
او گفت من دختری بودم که به هیچ کدام از دستورات دینی مقید نبودم با اینکه در خانواده مذهبی و اهل سنت بزرگ شده بودم اما در سنین جوانی به دلایل مختلف راهی ترکیه شدم حضور در کابارهها و کارهای خلاف شرع و ... از کارهای من بود.
🔸تا اینکه خبر رسید مادرم به شدت مریض شده تنها کسی که در دنیا خیلی دوستش داشتم مادرم بود به ایران آمدم و آنچه تلاش کردم بیفایده بود پزشکان مادرم را جواب کرده بودند هر کاری که امکان داشت در بهبودی مادرم موثر باشد انجام دادم از مراجعه به طب سنتی تا نذر و ... اما نتیجه نگرفتم.
🔹یکی از دوستانم به دیدنم آمد وقتی بیتابی مرا دید به من گفت این کتاب را بخوان تو که همه کار کردی از این شهید هم بخواه که مشکل مادرت را برطرف کند به این شهید هم قول بده که به مسائل دینی توجه خواهی کرد به این مسائل اعتقاد نداشتم اما وقتی دوستم با اصرار از من چنین چیزی خواست گفتم باشه.
🔸من که مشکلات مادرم را میدیدم به این شهید قول دادم که اگر مادرم بهبود یابد کارهای گذشته را ترک کنم و انسان دیگری میشوم باور کردنی نبود مادرم پس از مدت کوتاهی بهبودی یافت و مانند قبل مشغول فعالیت شد.
🔹من قول داده بودم که کارهای گذشته را ترک کرده و به معنویات توجه بیشتری داشته باشم برای همین به سراغ دوستان دوران دانشجویی رفتم کتابهای بسیاری خواندم ثمره مدتها مطالعه این شد که حجاب حضرت زهرا را انتخاب کردم من جواب بسیاری از سوالاتم را در میان کتابهای شیعیان یافتم و پس از تحقیق فراوان مذهب شیعه را انتخاب کردم ارادت من به شهدا نیز باعث شد که راهی این سفر شوم خدا را برای تمام نعمتهایش به خصوص آشنایی با شهدا شکر میکنم.
📍ادامه دارد...
─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس
╔═══ ࿇ ═══╗
🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷
╚═══ ࿇ ═══╝
#صفحه ۷۲ از مصحف شریف🌱
💠 سوره مبارکه بقره
✅ ثواب تلاوت امروز به نیابت از
#شهید بزرگوار رسول پورمراد
✨ هدیه به امام زمان (عج) 💚
#قرآن
─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس
╔═══ ࿇ ═══╗
🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷
╚═══ ࿇ ═══╝
نمک شناسی حق شهدا این است که...
در راهی که آن ها باز کرده اند،حرکت کنیم.
🌷امام خامنه ای 🌷
#شهدا_را_فراموش_نکنیم
💐سالروز شهادت سردار شهید مدافع حرم غلامرضا سمائی
💐سالروز شهادت شهید مدافع حرم حامد سلطانی
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده_فی_سبیلک
#عطرشهدانثارتان
#ذکرصلوات_همراهتان
#یــازیــنــب
─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس
╔═══ ࿇ ═══╗
🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷
╚═══ ࿇ ═══╝
وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنينَ«روم۴۷»
و يارى مؤمنان،همواره حقّى است بر عهده ما
دنیای آینده دنیای فلسطین است، دنیای رژیم غاصب صهیونیستی نیست، و آینده متعلّق به اینها است. بله، [صهیونیستها] ظلم میکنند، جنایت میکنند، فاجعهآفرینی میکنند، لکن تلاشی که اینها دارند میکنند بیهوده است و به جایی نخواهد رسید انشاءالله، بِاذناللهتعالی. امیدواریم انشاءالله خدای متعال آنچه خیر دنیای اسلام و امّت اسلامی است تقدیر بفرماید و دشمنان امّت اسلامی را انشاءالله خداوند منکوب و مقهور و ذلیل کند.
─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس
╔═══ ࿇ ═══╗
🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷
╚═══ ࿇ ═══╝
اساسِ تخریـب،
تخریـبِ هوایِ نفس است!
#شهیدعلیچیتسازیان
─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس
╔═══ ࿇ ═══╗
🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷
╚═══ ࿇ ═══╝
#طنز_جبهه
«احمد جدیدی» یکی از رزمندگان لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب(ع) بود. او رفیقی داشت به نام «مجید علیمحمدی» که بچه محل بودند. احمدآقا کمک تیربارچی «مرحوم لطفالله صالحی» بود و آقامجید هم امدادگر دسته بود.
بهار سال۶۶ در خط شلمچه ـ کانال ماهی بودیم. یادم هست که احمد جدیدی خیلی وقتها به شوخی آقامجید، رفیق امدادگرش را صدا میزد و با لهجه اراکی میگفت: آی امدادگر... بعد که مجید جوابش را میداد، دوباره میگفت: لِنگم رفت! بعد میخندیدند و در ادامه احمدآقا کارش را میگفت. در واقع از شوخیهای دائمی احمد جدیدی این بود که داد میزد: «آی امدادگر! لِنگم رفت!»
در منطقه شلمچه، بعثیها آتش سنگینی میریختند. احمد جدیدی که کمک تیربارچی بود، رفت تا نوار تیربار بیاورد، اما ترکش به پاهای وی اصابت کرد و پاهایش قطع شد. احمد جدیدی در آن تاریکی شب داد میزد، «آی امدادگر! لنگم رفت!» اما کسی توجه نمیکرد. او مقداری هم روی همان پاهای قطع شده، البته به صورت چهار دست و پا به سمت پست امداد رفته بود؛ وقتی بچهها دیده بودند صدایش ضعیف شده، به سراغش رفتند و دیدند که جدی جدی پاهای احمد جدیدی قطع شده است.
منبع: http://fna.ir/3etbip
─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس
╔═══ ࿇ ═══╗
🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷
╚═══ ࿇ ═══╝
#صفحه ۷۳ از مصحف شریف🌱
💠 سوره مبارکه بقره
✅ ثواب تلاوت امروز به نیابت از
#شهید بزرگوار ماشاالله رشیدی
✨ هدیه به امام زمان (عج) 💚
#قرآن
─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس
╔═══ ࿇ ═══╗
🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷
╚═══ ࿇ ═══╝
°•╼﷽╾•°
#شهیدانه ⚘🕊
🔴 سردار شهید میر محمود بنیهاشم:
✅ جنگ را یک مسئولیت بدانیم نه مأموریت
◀ شهید بنیهاشم هميشه میگفت: جنگ را بايد يك مسئوليت بدانيم نه يك مأموريت؛ و خودشان با حضور دائمی در جبهه به گفته خود جامه عمل پوشانيد.
ادامه مطلب👇
https://defamoghaddas.ir/2414
─━━━━━━⊱✿⊰━━━━━━─
🇮🇷خط مقدم🇮🇷
رسانه پژوهشی فرهنگی دفاع مقدس
╔═══ ࿇ ═══╗
🇮🇷 @frontlineIR 🇮🇷
╚═══ ࿇ ═══╝