🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#خاطرات_شهدا
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
سرماي شديدي خورده بود. احساس ميكردم به زور روي پاهايش ايستاده است. من #مسئول_تداركات لشكر بودم. با خودم گفتم: خوبه يك #سوپ براي حاجي درست كنم تا بخوره #حالش_بهتر بشه.
همين كار را هم كردم. با چيزهايي كه توي آشپزخانه داشتيم، يك سوپ ساده و مختصر درست كردم.
از حالت نگاهش معلوم بود خيلي ناراحت شده است. گفت: چرا براي من سوپ درست كردي؟
گفتم: حاجي آخه شما مريضي، ناسلامتي #فرماندهي_لشكرم_هستي؛ شما كه سرحال باشي، يعني لشكر سرحاله!
گفت: اين حرفا چيه ميزني فاضل؟ من سؤالم اينه كه چرا بين من و بقيهي نيروهام فرق گذاشتي؟ توي اين لشكر، هر كسي كه مريض بشه، تو براش سوپ درست ميكني؟
گفتم: خوب نه حاجي!
گفت: پس اين سوپ رو بردار ببر؛ من همون غذايي رو ميخورم كه بقيهي نيروها خوردن.
#پنجشنبه های شهدایی
✨هادیان بصیر✨
🆔sapp.ir/hadianebasir1
🆔eitaa.com/hadianebasir
🆔rubika.ir/hadianebasir1