#قسمت_بیست_و_نهم
+ها یره تو کاری نداری؟بیا اینجا ب مو کمک کن .
رفتمسمتشو
_من آموزشِ تفحص ندیدما !!
من مسئول هماهنگیم !!
+ایراد نداره بیا پیش من یاد میگیری .
باشه گفتمو رفتمکنارش رو خاک نشستم.
اسمش سید مرتضی بود آروم با دستش با خاکا ور میرفت
به منم میگف با دقت همین کارو کنم واگه چیز مشکوکی دیدم بهش بگم .
کل روز به همین منوال گذشت .
همه مشغول بودن تا اذان ظهر که برا نماز جماعت پاشدیم .
بعد از اینکه نماز خوندیم قرار شد من و محسن بریم غذاها رو بیاریم که همه ممانعت کردن و گفتن تا چیزی پیدا نکنن کسی نهار نمیخوره.
دوباره همه رفتن سر کارشون و مشغول شدن .
منم رفتم سمت سید مرتضی که فرمانده صدام زد !
+برو دوربین و از تو اتوبوس بگیر بیار چندتا عکس بگیر .
با عجله حرکت کردم سمت اتوبوس .
تا اتوبوس خیلی راه بود .
بچه ها به خاطر قداسَت این منطقه اجازه ندادن راننده، اتوبوسو جلو تر از ورودی یادمان بیاره .
راهِ زیادیو دوییدم .
دوربینو گرفتم و دوباره همین راهو دوییدم تا بچه ها .
از زوایای مختلف چندتا عکس گرفتم
هوا دیگه غروب کرده بود .
بچه ها هم برا اینکه دقت بالایِ کار کم نشه وسایلا رو جمع کرده بودن و حرکت کردن سمت اتوبوس!
همه پکر بودیم .
از ساعت ۷ تا ۶ این همه آدم این همه زحمت بی نتیجه .
اما یه شور و شوق خاصی داشتیم و بی نتیجه موندن و پای بی لیاقتی گذاشتیم.
وسط راه منو محسن از بچه ها جدا شدیم تا بریم و شام و نهار فردای بچه ها رو یه جا از آشپزخونه ای که قرار داد بسته بودن بگیریم.
صبح با صدای اذان پاشدم !!
با صمیمیتی که با بچه ها پیدا کرده بودیم بقیه روهم بیدار کردم که نمازشون قضا نشه.
طلبه ی جمع جلو وایستاد و بقیه بهش اقتدا کردن .
بعد نماز جماعت محسن رفت از نونوایی بغل حسینیه نون بگیره .
ما همتو همون فاصله سفره پهن کردیم و همون شامِ کبابِ دیشب که مونده بود و صبحانه ی دیروز و گذاشتیم وسط سفره و چایی دم کردیم تا محسن برسه .
بچه ها خیلی خوب بودن.
اکثرا متاهل بودن و مجردای جمع جز منو محسن دو نفر بودن .
این دفعه عزممونو جزمکردیم وزودتر آماده رفتن شدیم که به اذن خدا ان شالله بتونیم چیزی پیدا کنیم.
وسایلا رو جمع کردیم و نشستیم تو اتوبوس .
طبق معمول بعد یه ساعت رسیدیم منطقه .
تو راه هم هی نذر صلوات و زیارت عاشورا که یه معجزه ای بشه .
به محض رسیدن، بچه ها کارشونو شروع کردن .
هر کسی نشست سر جای خودشو مشغول شد ....
یازده روز از وقتی که اومدیم میگذشت و هنوز هیج خبری نبود !
بچه ها امشب به نیت روزه و با وضو بعد دعای توسل و روضه امام زمان خوابشون برد بعضی ها هم مث من بیدار بودن.
تو این مدت چند باری با بابا و داداش علی و ریحانه صحبت کرده بودم.
به ریحانه هم گفتم که با پولایی که براش گذاشتم برا عیدش لباس بخره!
و یکم هم راجع به روح الله باهاش حرف زدم .
همش از من گله داشت که چرا تو این شرایط ولش کردم .
سه روزدیگه عقدش بود .
تو این دو هفته چندباری با حضور زنداداش رفته بودن بیرون و باهم حرف زدن و تقریبا شناخت کافی پیدا کردن از هم.
حتی پیش مشاور هم رفته بودن.
از طرف دیگه ای هم از قبل میشناختن همو.
خیلی مطمئن از ریحانه خواستم که فکر کنه و عجولانه تصمیم نگیره .
با اینکه عادت داشتم ولی یه کوچولو دلم برا بابا تنگ شده بود .
تاصبح با محسن و سید مرتضی و فرمانده نشستیم و ذکر گفتیم .
دم دمای صبح بود که بقیه خوابشون برد .
با بطری آب معدنی بالا سرم وضو گرفتم و ایستادم برا نماز .
دلم نمیخواست دست خالی برگردیم .
حداقل اگه شده یه شهید ..
فقط یدونه...
قبل اذان بچه ها رو بیدار کردم یه آبی چیزی بخورن فردا تو اون گرما نَمیرن از تشنگی که میخوان روزه بگیرن!
نمازو به جماعت حاج احمد طلبه ی ۲۹ ساله ی گروه خوندیم روز سه شنبه روزآقا امام زمان بود
نشستیم و دعای عهدم خوندیم و بعدش راهی منطقه شدیم .
روزِ آخر موندنمون تو این شهر و این منطقه بود .
بعدش باید برمیگشتیم تهران .
همه ی چشم و امیدمون به امام زمان بود که ما رو دست خالی برنگردونه ...
برا نماز ظهرو عصر پاشدیم و بعد خوندن دوباره همه مشغول شدن.
منم دیگه تو این چند روز یاد گرفته بودم و با اجازه ی فرمانده کمک میکردم .
بچه ها تو این چند روز خوب پیش رفته بودن .
خیلی دیگه جلو رفته بودیم و تقریبا یک پنجم منطقه پاک سازی شده بود.
تو حال و هوای خودم بودم و تو دلممداحی میخوندم .
بچه ها دیگه با زبون روزه نا نداشتن کار کنن .
دیگه تقریبا همه چشما گریون شده بود که همزمان دو نفر داد زدن!
+یا علیییییی!!الله اکبرررر بچه ها بیاین اینجااااا!!!
با شنیدن این صدا همه دوییدن سمتشون و دورشون حلقه زدن
بچه ها شهیدددد!!! .
اینجاااا کانالههه
بشینین همین جا با دقت ....
همه نشستن .
منم رو خاک زانو زدم و با دستم آروم
#قسمت_سی_ام
دیگه از شدت گریه چشام جایی رو نمیدید که احساس کردم دستم به چیز زبری برخورد کرد !
اشکامو با آستینم پاککردم و با دستم خاک و از روش کنار زدم .
یه چفیه و یه دفترچه ی تیکه تیکه شده.
گذاشتمشون رو وسایلی که بقیه پیدا کردن.
با دقت خاکا رو فوت کردم سمت دیگه.
دستمو گذاشتم تو خاک که حس کردم دستم با یه استخون برخورد کرد !
سید مرتضی رو صدا زدم .
خودم رفتم کنار .
فرمانده هم نشسته بود
یکی دو ساعتی گذشت و دقیقا دوازده تا شهید پیدا شد .
هیچکی تو پوست خودش نمیگنجید
خیلی گشتیم
۱۲ تا شهید حتی دریغ از یه پلاک !!
فوری با سپاه تهران تماس گرفتم و گزارش دادم .
قرار شد در اسرع وقت شهدا رو ببریم معراج و بعدشم برن برا DNA.
شهدا منتقل شدن معراج
از بچه های شناسایی اومدن برا آزمایش!
بعد اینکه کارشون تموم شد بچه های تفحص و به زور فرستادیم حسینیه.
من و محسن موندیم و شهدا.
منتظر جواب DNA شدیم .
انقدر وقت عشق بازی بود که تونستم از شهدا عکس و فیلم بگیرم و تو پیجم پست بزارم
خیلیا التماس دعا گفتن .
اصلا حال و هوامون دگرگون شده بود بین اون همه شهید .
از اذان ۴ ساعت میگذشت و من و محسن هنوز روزَمونو باز نکرده بودیم .
با ریحانه تماس گرفتم و بهش اطلاع دادم.
از لرزش صداش فهمیدمکه اونم گریش گرفته .
محسن از جاش بلند شد و
+حاجی من برم یه چیزی بگیرمبخوریم میمیریم الان .
سرمو تکون دادمو
_باشه برو
نفهمیدم چند دقیقه گذشت که با چندتا ساندویچ و نوشابه برگشت.اصلا میل خوردن نداشتم .
دوتا گاز زدم و گذاشتمش کنار
به معنای واقعی کلمه حالم خوب بود.
از هیجان قلبم داشت کنده میشد.
از تو جیبم قرصمو برداشتم و بدون آب گذاشتم تو دهنم . شبو پیش شهدا موندیم .
خلاصه انقدر باهاشون حرف زدیم و از دلتنگیامون گفتیم که خالی شدیم از درد و غصه!!!
و من مطمئن بودم اونا بهترین شنوندن .
تلفنم زنگ خورد
بعد چند ثانیه جواب دادم
____
اشک ازچشامجاری شد. بین این همه شهید هیچکدوم نه نامی نه نشونی.
خانواده هاشون چی..
تلفن و قطع کردم
زنگزدم به فرمانده و اطلاع دادم که همشون گمنامن .
سریع خودشو رسوند به من .
بعد تموم شدن کارا خیلی سریع شهدا رو منتقل کردن.
ما هم قرار بود فردا صبح حرکت کنیم سمت تهران
_
فاطمه: فردا عقد ریحانه بود
خدا رو شکر مشکل لباس نداشتم. لباسی که مامان خریده بود برامو میپوشیدم .
تو این ده دوازده روز از این سال مضخرف همه ی توانمو گذاشته بودم رو درسام .
چند باری هم مصطفی بهم پیام داده بود ولی سعی کردم بی توجهی کنم .
ولی درعوضش محو پیج داداشِ ریحانه شدم .
چقدر از شخصیتش خوشم اومده بود .
هر روز از اتفاقات اطرافش پست میذاشت و خاطره هاشو مینوشت.
چه قلم گیرایی داشت .
تو وقتای استراحتم بقیه پُستاشم نگا میکردم و نظراتشو راجع به مسائل مختلف میخوندم
مثلا حجاب یا مثلا ازدواج .
حس میکردم پر بیراهم نمیگه .
ولی هر چی هم بود نباید بی ادبی میکرد
#نویسندگان:فاطمه زهرا درزی وغزاله میرزاپور
#لطفا_کانال_را_به_دوستان_خود_معرفی_کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم همه سرباز توایم✋🖤💔
#استوری
#سرداردلها
#حاج_قاسم
#ما_ملت_امام_حسینیم
به کانال بیت الحسین بپیوندید😘❤️😉
@ftalangor
Fadaeian_Moharam_99011_7.mp3
12.45M
♥️🔹♥️🔹♥️
قلبم را غمت رها نمی کند..🌱
دل بی تو دمی صفا نمی کند..
حتی مرگ مرا جدانمیکند..
#سید_رضا_نریمانی😍
#رزق_شبانهـ✨
#مداحی
#شور
#محرم
#ما_ملت_امام_حسینیم
به کانال بیت الحسین بپیوندید😘❤️😉
@ftalangor
ویژه ای مادر ها برای سال تحصیلی
مجازی جدید😂
گل دار 40 تومن🤣
ساده 30 تومن 😅
@ftalangor
#زیاࢪٺعاشوࢪا🌹
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیم
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكَ يَا بْنَ اَميرِالْمُؤْمِنين ، وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيّينَ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسٰاءِ الْعٰالَمينَ ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِەِ ، وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِكَ ، عَلَيْكُمْ مِنّى جَميعاً سَلاٰمُ اللهِ اَبَداً مٰا بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ،
يا اَباعَبْدِاللهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَجَلَّتْ وَعَظُمَتِ الْمُصيبَةُ بِكَ عَلَيْنا وَعَلىٰ جَميعِ اَهْل ِالْاِسْلامِ وَجَلَّتْ وَعَظُمَتْ مُصيبَتُكَ فِى السَّمٰوٰاتِ عَلىٰ جَميعِ اَهْلِ السَّمٰوٰاتِ، فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَسٰاسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَيْكُمْ اَهْلَ الْبَيْتِ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ ، وَ اَزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتى رَتَّبَكُمُ اللهُ فيهٰا ، وَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْكُمْ ، وَ لَعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْكينِ مِنْ قِتالِكُم ، بَرِئْتُ اِلَى اللهِ وَاِلَيْكُمْ مِنْهُمْ ، وَ مِنْ اَشْياعِهِمْ وَ اَتْباعِهِمْ وَ اَوْلِيٰائِهِمْ ، يا اَباعَبْدِاللهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ،وَ لَعَنَ اللهُ آلَ زِيادٍ وَآلَ مَرْوانَ،وَ لَعَنَ اللهُ بَنى اُمَيَّةَ قاطِبَةً وَلَعَنَ اللهُ ابْنَ مَرْجٰانَةَ ، وَ لَعَنَ اللهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللهُ شِمْراً ، وَ لَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِكَ ، بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى ، لَقَدْ عَظُمَ مُصٰابى بِكَ ، فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذى اَکْرَمَ مَقامَكَ ، وَاَکْرَمَنى بِكَ اَنْ يَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِكَ مَعَ اِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ،
اَللّٰهُمَّ ٱجْعَلْنى عِنْدَكَ وَجيهاً بِالْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْيا وَ الاْخِرَةِ ،
يا اَبا عَبْدِاللهِ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللهِ وَ اِلىٰ رَسُولِهِ ، وَاِلىٰ اميرِالْمُؤْمِنينَ وَ اِلىٰ فاطِمَةَ ، وَاِلَى الْحَسَنِ وَ اِلَيْكَ بِمُوالاتِكَ ، وَبِالْبَرائَةِ مِمَّنْ قاتَلَكَ وَ نَصَبَ لَكَ الْحَرْبَ ، وَ بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اَسَّسَ اَسٰاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِعَلَيْكُمْ وَ اَبْرَءُ اِلَى اللّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ ،مِمَّنْ اَسَسَّ اَسٰاسَ ذٰلِكَ وَبَنىٰ عَلَيْهِ بُنْيانَهُ وَجَرىٰ فى ظُلْمِهِ وَجَوْرِہِ عَلَيْكُمْ وَعَلىٰ اَشْيٰاعِكُمْ ،بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَ اِلَيْكُمْ مِنْهُمْ وَاَتَقَرَّبُ اِلَى اللهِ ثُمَّ اِلَيْكُمْ بِمُوٰالاتِكُمْ وَمُوالاةِ وَلِيِّكُمْ ،وَبِالْبَرائَةِ مِنْ اَعْدائِكُمْ وَ النّاصِبينَ لَكُمُ الْحَرْبَ وَبِالْبَر ائَةِ مِنْ اَشْياعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ،اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ وَ وَلِىٌّ لِمَنْ والاکُمْ وَعَدُوٌّ لِمَنْ عادٰاکُمْ ، فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِكُمْ وَ مَعْرِفَةِ اَوْلِيٰائِكُمْ ،وَرَزَقَنِى الْبَرائَةَ مِنْ اَعْدائِكُمْ،اَنْ يَجْعَلَنى مَعَكُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْاٰخِرَةِ،وَاَنْ يُثَبِّتَ لى عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِى الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ وَ اَسْئَلُهُ اَنْ يُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ، وَ اَنْ يَرْزُقَنى طَلَبَ ثاریکُم مَعَ اِمامٍ مَهْدیٍ هُدىً ظاهِرٍ ناطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْكُمْ ، وَ اَسْئَلُ اللهَ بِحَقِّكُمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَكُمْ عِنْدَەُ اَنْ يُعْطِيَنى بِمُصابى بِكُمْ ،اَفْضَلَ ما يُعْطى مُصاباً بِمُصيبَتِهِ،مُصيبَةً مٰا اَعْظَمَهٰا وَاَعْظَمَ رَزِيَّتَها فِى الْاِسْلامِ وَفى جَميعِ السَّمٰوٰاتِ وَالْاَرْضِ،
اَللّهُمَّ اجْعَلْنى فى مَقامى هٰذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْكَ صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ،
اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيٰاىَ مَحْيٰا مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،وَ مَمٰاتى مَمٰاتَ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ،
اَللّهُمَّ اِنَّ هٰذا يَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو اُمَيَّةَ وَابْنُ آکِلَةِ الْاَکْبٰادِ اللَّعينُ ابْنُ اللَّعينِ،عَلىٰ لِسٰانِكَ وَ لِسانِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، فى کُلِّ مَوْطِنٍ وَمَوْقِفٍ وَقَفَ فيهِ نَبِيُّكَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ،
اَللّهُمَّ الْعَنْ اَبا سُفْيانَ وَمُعٰوِيَةَ،وَ يَزيدَبْنَ مُعاوِيَةَ،عَلَيْهِمْ مِنْكَ اللَّعْنَةُ اَبَدَ الاْبِدينَ، وَهٰذايَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زيٰادٍوَآلُ مَرْوانَ،بِقَتْلِهِمُ الْحُسَيْنَ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْه اَللّٰهُمَّ فَضاعِفْ عَلَيْهِمُ اللَّعْنَ مِنْكَ وَالْعَذابَ
اَللّٰهُمَّ فَضاعِفْ عَلَيْهِمُ اللَّعْنَ مِنْكَ وَالْعَذابَ [الاَْليمَ] ،
اَللّٰهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَيْكَ فى هٰذَالْيَوْمِ وَفى مَوْقِفى هٰذا وَ اَيّامِ حَيٰوتى بِالْبَراَّئَةِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَيْهِمْ ، وَبِالْمُوالاتِ لِنَبِيِّكَ وَآلِ نَبِيِّكَ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمُ اَلسَّلامُ
🌴پس مى گوئى صد مرتبه : اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِكَ ،
اَللّهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ ، وَشٰايَعَتْ وَبٰايَعَتْ وَتٰابَعَتْ عَلىٰ قَتْلِهِ ، اَللّٰهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعا
🌴ً پس مى گوئى صد مرتبه : اَلسَّلٰامُ عَلَيْكَ يٰا اَبٰا عَبْدِ اللهِ ، وَعَلَى الْاَرْوٰاحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنٰائِكَ ، عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهٰارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيٰارَتِكُمْ ،
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن
🌴پس مى گوئى :
اَللّٰهُمَّ خُصَّ اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ،ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَالرّابِعَ اَللّهُمَّ الْعَنْ يَزيدَ خامِساً ، وَالْعَنْ عُبَيْدَ اللهِ بْنَ زِيٰادٍ وَابْنَ مَرْجٰانَةَ وَعُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَشِمْراً وَآلَ اَبى سُفْيانَ وَآلَ زِيادٍ وَآلَ مَرْوانَ اِلى يَوْمِ الْقِيمَةِ
🌴پس به سجده مى روى ومى گوئى :
اَللّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاكِرينَ لَكَ عَلٰى مُصابِهِمْ ، اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ عَلٰى عَظيمِ رَزِيَّتى ، اَللّهُمَّ ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ ، وَثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَاَصْحابِ الْحُسَيْن ،ِ الَّذينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلامُ.
یارَبَّ الحُسَینِ ،بِحَقِّ الحُسَینِ ،اشفِ صَدرَالحُسَینِ ، #بظُهورِالحُجَّة
التماس دعا
•┈┈••✾•🖤🖤•✾••┈┈•
به کانال بیت الحسین بپیوندید🖤🖤
@ftalangor
36b17f6865aded80274b902a791db06e16896358-360p__97882.mp3
11.21M
زیارت عاشورا🍃
بانوای گرم علی فانی😌🌹
#روز_هشتم
#قبول_باشه
«مَجـٰانیـنُالحَسَــنْ»
دیدین توی روبیکا یه چیزی به اسم نظر سنجی یا دوراهی هست😁 ما هم میخوایم از این دوراهی ها توی کانال قرا
سلام رفقا😊
چه میکنین با درسا🤪
اول اینکه خیر مقدم به اعضای جدید☺️🌹
و اینکه تا ۱۵۰ تا شدن منتظر هستیم😁
خب این نظر سنجی ها به نظر من استقبال زیادی از طرف شماها شد خوشبختانه😍😘
و ان شاءالله که سعی میکنیم (دوراهی) هایی از همین جنس ها براتون بذاریم😌☘
#افسر_جنگ_نرم
#مخلصیم
به کانال بیت الحسین بپیوندید😘❤️😉
@ftalangor
#شهیدانهـ✨🥀
°°°
شہادت💔یعنے:متفاوتبہپایانبرسیم
وگرنہمرگپایانتکرارۍهمہ
قصہهاستبہقولحاجۍ↓
بےشہادتمرگباخُسرانچہفرقیمۍکند🙃
به کانال بیت الحسین بپیوندید😘❤️😉
@ftalangor