🧣👕👖👨🎤🤳
# لوتی_مدرنیته
.
🤦♂تازه فهمیدم اینی كه ما توش زندگی میكنیم محیط زیست نیست طویله است .
لابد اونجاهایی كه اختلاس میشه سر توربه 💰 مثل این بازوی ما لخت💪 و بازه كه گاه گاهی یه تكونی به همه میده .
〽️⚠️🌀
القصه هر چند ثانیه چند بار، این چندتا مگس و🐝 پشه، عین چندتا طراح و كارشناس بین المللی، از بازو تا سرانگشت ما رو متر و وارسی می كردن.😳
😎 اینجانب هم، با حفظ جایگاه و كلاس خود، عینهو رباطی كه برقش اتصالی پیدا كنه هر چند ثانیه یك زلزله ی هفت ریشتری رو تولید می فرمودیم تا بترسن و برن .🙄
مگس هم مگس های قدیم .
😶🤭
نمیدونم این مگس های نسل جدید با كدوم شبكه ی اجتماعی در ارتباطن كه اینقده چشم سفید شدن.🙀
گاهی هم كه شلوغش میكردن عصبانی😡میشدم و برای اقدام نظامی و كشتن یكی شون، چنان با كف دست بر بازو و دستم میكوفتم كه رد پنج انگشتم روی بازو میافتاد. 👋
ولی لامصب مگس و پشهه نمی افتادن . 🤨
🤣😅😁
#داستان_طنز
#قسمت_سوم
#نویسنده_جناب_مسعوداسدی
#تلنگرانه📛
👕👖🤳👨🎤😁
#لوتی_مدرنیته
🤨از طرف دیگه از پشت سر و رو به رو ، چندتا آدم با تحصیلات فضول،🧐
خیره خیره به كلمات روی پیراهنم🔠 زل زده بودن و در پیرامون معانی این كلمات با هم گفتگوی علمی میكردن .
😛
هر وقت ما در اثر اقدامات ایذایی در مقابل گزینه های روی میز پشه و مگس تكانی
🌀 میل می فرمودیم آقایان فرمایش میكردن كه آقای محترم بچه❗️ كه نیستی اینقدر ورجه ووروجه نكن ببینیم رو پیراهنت👕چی نوشتن⁉️
سر زبون گفتم خواهش میكنم بفرمایید ؛ ☺️
ولی تو دلم می گفتم :😏
نوشته مرگ😤نوشته زهرمار من بدبخت با اون هیكل قناس شده بودم بحث روز چندتا قزمیت تو اتوبوس .
😰😡
😱 اینا همه یك طرف . مهمتر از همه گل به روتون یك حاجتی هم داشتیم 🙄
كه بایستی قضا می شد اون همه درگیری و فشاری كه از بالا و پایین و از درون و برون وارد شده بود داشت چاكرتون رو به مرز خطر ترق و تروق و انفجار می رسوند😬
🤣🤣🤣🤣🤣
#داستان_طنز
#قسمت_پنجم
#نویسنده_جناب_مسعوداسدی
به کانال بیت الحسین بپیوندید😘❤️😉
https://eitaa.com/ftalangor