eitaa logo
«مَجـٰانیـنُ‌الحَسَــنْ»
192 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
2هزار ویدیو
180 فایل
هرکه دل‌بسته‌ی یاریست‌ در‌این‌ وادی‌‌ِعشق ما که دل‌بسته‌ی آقایِ‌کریمان حسَنیم...💚 | صد و هجده بار یاحسن‌کریم‌اهل‌بیت(:‌ | - - - موقوفه‌ی‌آقام‌ابالفضلِ کپی؟ حلالتون🌿 ولی تا وقتی بی‌صدا هست چرا لِف؟ - - -
مشاهده در ایتا
دانلود
☺️ لبخند بزن رزمنده 😁 قبل از عملیات بود ... داشتیم با هم تصمیم میگرفتیم اگر گیر افتادیم چطور توی بی سیم به همرزمامون خبر بدیم ... ڪه تڪفیریا نفهمن ... یهو سید ابراهیم (شهید صدرزاده) از فرمانده های تیپ فاطمیون😍 بلند گفت : آقا اگر من پشت بی سیم گفتم همه چی آرومه من چقدر خوشبختم ... بدونید دهنم سرویس شده ..... 😂😂😐 ♥️ 🌱🦋 به کانال بیت الحسین بپیوندید😘❤️😉 @ftalangor
آقا مصطفی همیشه به مادرش میگفت دعا کن موثر باشم؛ شهید شدن و نشدن زیاد مهم نیست ...! 💔•💔•💔 🥀✨ 😍 💚✌️🏻 🕊 ═════•.○♡○.•═════ @ftalangor
آقا مصطفی همیشه به مادرش میگفت دعا کن موثر باشم؛ شهید شدن و نشدن زیاد مهم نیست ...! 💔•💔•💔 🥀✨ 😍 💚✌️🏻 🕊 ═════•.○♡○.•═════ •💌• ↷ #ʝøɪɴ ↯ https://eitaa.com/ftalangor
«مَجـٰانیـنُ‌الحَسَــنْ»
😭😭😭💔💔💔‌ ‌خاطرات همسر شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده😍😔 ‌ #ݪشڪر_حسݩیۅݩ💚✌️🏻 #مݩتقمـاݩ_شہـدا🕊 ═════•.○♡○.
سروده شهید عطایی در فراق شهید صدرزاده 💔 《چشمم به سوی درب مانده تا بیایی تا با طلوع نور در فردا بیایی》 《این هفتمین ماه است رفتی از بر من تا رو کنی، رو سوی این تنها، بیایی》 《با قلب خونین مینویسم نامه ها را شاید بخوانی مصطفی،شاید بیایی》 《این اشکها مرهم به روی درد من نیست شاید ببینی اشکهایم را، بیایی》 《شهد شهادت نوش جانت مصطفی جان اما بدان چشم انتظارم تا بیایی》 《آخر تو که هم زنده و هم مهربانی باید در این قحطی جانفرسا بیایی》 قحطی ایمان، عاطفه، رحم و مروت باید نمایی یک نظر بر ما، بیایی》 《در کربلای سوریه عباس بودی عباس زینب، میشود فردا بیایی؟》 《فردا قرار ظهر را در یاد دارم گل میفشانم جاده ها را تا بیایی》 《در ظهر آدینه، نرفتی، آمدی تو میخوانمت سید، دوباره تا بیایی》 ۲۴ اردیبھشت ۱۳۹۵ ساعت ۱:۱۳ بامداد ♥️ ❤️ 💚✌️🏻 🕊 ═════•.○♡○.•═════ •💌• ↷ #ʝøɪɴ ↯ https://eitaa.com/ftalangor
معرفی کتابی دیگر از شهدا 🌿 بخشی از کتاب :↓↓↓↓ با فریاد لبیک یا زینب (س) یک محور از محاصره را شکستیم و در قلب دشمن قرار گرفتیم. نه راه برگشتی بود نه می شد پیشروی کرد. سید من را صدا زد و گفت «به تکفیری ها بگو ما مسلمونیم و نباید آتیش به سر خودمون بریزیم. باید برای دفاع مردم مظلوم فلسطین سر اسرائیل بمب و خمپاره بریزیم.» این جملات را به عربی برایشان گفتم. تکفیری ها هم شروع به ناسزا گفتن کردند. بار دیگر سید ابراهیم چند آیه از قرآن برایشان خواند. یکی از تکفیری ها پشت بی سیم گفت «مگه شما مسلمانید؟» گفتم «بله ما مسلمانیم و رسول خدا پیامبر ماست و قرآن کتاب ما.» نفهمیدیم چه شد اما دشمن روستای جلوتر را هم تخلیه کرد و ما توانستیم با تعداد کم از محاصره دربیاییم 💚✌️🏻 🕊 ═════•.○♡○.•═════ •💌• ↷ #ʝøɪɴ ↯ https://eitaa.com/ftalangor
هدایت شده از شهید مصطفی صدرزاده
📱 ❤️ دستت درد نکنه آقا مصطفی (((((: •┈┈•••✾•♥️♡♡♡♡♡°•✾•••┈┈• @ShahidMostafaSadrzadeh •┈┈•••✾•°♡♡♡♡♡♥️•✾•••┈┈•
❤️✍ و دل دوباره می نویسد . امشب شب آرزو هاست ... شبی که نمی دانم " تو " چه خواستی از خدا که سرنوشتت چنین زیبا نوشته شد. رفیق سلام ... شب آرزو ها که شب جمعه باشد ، دل ناخودگاه می رود به ... ک ر ب ل ا این مکان کجاست ؟ داداش مصطفی راستش هنوز نرفتم و خیلی نمی دونم چه شکلیه ... اما می دونم کجاست ! خیلی نزدیکه ... تو قلــــــ♥️ــــبـــمہ ...! داداش شب آرزو هاست ... شبی که خدا صد البته مثل همیشه .. اما در درگاهش رو حسسسابی باز گذاشته ... رفیقٍ شفیق ... یه آرزو امیشه از بچگی تو ذهنم بود ... نمی دونم تا حالا به کی آرزوم رو گفتم ... اما ارزوم این بود ، یه رفیق داشته باشم که رفاقت رو در حقم تموم کنه ...🤗 یادمه همیشه آرزوم بود ... جزو اون آرزوهای کوچولو اما مهم ... اما من حالا نه تنها یه رفیق ، بلکه یه داداش هم دارم ... دلم تنگ شد یه هوووووو 😖♥️ ندیده مرید مرامت شدم ...🌸 شب آرزو ها بهترین دعا رو تو برامون بکن ... از اون دعا قشنگا که برا خودت کردی و حالا ... رفیق ... داداش ... با مرام .... مثل همیشه برامون کم نزار ... مثلا دعا کن با امام زمان بیایم تو بین الحرمین و بمونیم اول بریم تو کدوم حرم 😭💔 بعد امام زمان بگه اول بزرگتر ... با اشک بریم تو یه صحنی که الان نمب دونم جه شکلیه ... بعد تو برامون توضیح بدی که شب جمعه حضرت مادر حرمه ... یا بگی بقیه شهدا تو صحن بقلین 😭 ... ♡ امان از بغض ... امان از اشک که نمیزاره بنویسم... بعد آروم آروم بریم تو یه حرم دیگه که اسمش باب الحوائجه و عشق قلب کوچیکه منه 😭💔 هر جا رفتم اسمش بود ... دقیقا عین خودت داداش ... می فهمم عشق علمداری روووو😭 بعد از حرم با امام زمان بریم نجف و شعری که تو دوست داری رو بخونیم ، ایوان نجف عجب صفایی دارد ... و قلبامون پر بشه از محبت امیر المومنین ❤️😊 و دوباره دلتنگی برای یه امام مهربون ... قلبمونو میبره تو ایران و مستقیم تو مشهد ... یه بابای مهربون که همیشه سایه اش رو سرمونه و لطفش بی نهایته ... خب ... حرف که زیاده و بغض هم زیاد ... سکـــــــوت همچناݩ جارے استــــ !!! ♥️ 💚✌️🏻 🕊 ═════•.○♡○.•═════ •💌• ↷ #ʝøɪɴ ↯ https://eitaa.com/ftalangor
هدایت شده از شهید مصطفی صدرزاده
❤️✍ و دل دوباره می نویسد . امشب شب آرزو هاست ... شبی که نمی دانم " تو " چه خواستی از خدا که سرنوشتت چنین زیبا نوشته شد. رفیق سلام ... شب آرزو ها که شب جمعه باشد ، دل ناخودگاه می رود به ... ک ر ب ل ا این مکان کجاست ؟ داداش مصطفی راستش هنوز نرفتم و خیلی نمی دونم چه شکلیه ... اما می دونم کجاست ! خیلی نزدیکه ... تو قلــــــ♥️ــــبـــمہ ...! داداش شب آرزو هاست ... شبی که خدا صد البته مثل همیشه .. اما در درگاهش رو حسسسابی باز گذاشته ... رفیقٍ شفیق ... یه آرزو امیشه از بچگی تو ذهنم بود ... نمی دونم تا حالا به کی آرزوم رو گفتم ... اما ارزوم این بود ، یه رفیق داشته باشم که رفاقت رو در حقم تموم کنه ...🤗 یادمه همیشه آرزوم بود ... جزو اون آرزوهای کوچولو اما مهم ... اما من حالا نه تنها یه رفیق ، بلکه یه داداش هم دارم ... دلم تنگ شد یه هوووووو 😖♥️ ندیده مرید مرامت شدم ...🌸 شب آرزو ها بهترین دعا رو تو برامون بکن ... از اون دعا قشنگا که برا خودت کردی و حالا ... رفیق ... داداش ... با مرام .... مثل همیشه برامون کم نزار ... مثلا دعا کن با امام زمان بیایم تو بین الحرمین و بمونیم اول بریم تو کدوم حرم 😭💔 بعد امام زمان بگه اول بزرگتر ... با اشک بریم تو یه صحنی که الان نمب دونم جه شکلیه ... بعد تو برامون توضیح بدی که شب جمعه حضرت مادر حرمه ... یا بگی بقیه شهدا تو صحن بقلین 😭 ... ♡ امان از بغض ... امان از اشک که نمیزاره بنویسم... بعد آروم آروم بریم تو یه حرم دیگه که اسمش باب الحوائجه و عشق قلب کوچیکه منه 😭💔 هر جا رفتم اسمش بود ... دقیقا عین خودت داداش ... می فهمم عشق علمداری روووو😭 بعد از حرم با امام زمان بریم نجف و شعری که تو دوست داری رو بخونیم ، ایوان نجف عجب صفایی دارد ... و قلبامون پر بشه از محبت امیر المومنین ❤️😊 و دوباره دلتنگی برای یه امام مهربون ... قلبمونو میبره تو ایران و مستقیم تو مشهد ... یه بابای مهربون که همیشه سایه اش رو سرمونه و لطفش بی نهایته ... خب ... حرف که زیاده و بغض هم زیاد ... سکـــــــوت همچناݩ جارے استــــ !!! ♥️ ┄┅═══✼❤️❤️❤️❤️💛💛💛 @ShahidMostafaSadrzadeh 💛💛💛💛❤️❤️❤️✼═══┅┄
هدایت شده از شهید مصطفی صدرزاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🎤 بازی کردن با بچه ها 😍🌸 توضیح : ۱۳ فروردین ۹۰ لباس نارنجی فاطمه دختر مصطفی لباس سبزه سارا خواهر زاده مصطفی لباس قرمزها علیرضا نوه عموی مصطفی ♥️ ┄┅═══✼‌–💛–🧡–❤️–💖– @ShahidMostafaSadrzadeh –💛–🧡–❤️–💖–✼═══┅┄