eitaa logo
موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
3.7هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
60 ویدیو
49 فایل
─━━━━━━ا﷽ا━━━━━━─ ⭕️موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی (فتوت) 💢با مدیریت حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا فلاح شیروانی 📍قم، میدان سپاه، بلوار شهید اخلاقی، پلاک۱۲ 📩درگاه ارتباطی و تبادل: @Admin_fotovat 🔺نشر مطالب همراه با آدرس
مشاهده در ایتا
دانلود
🎤مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین استاد امینی نژاد 🔰موضوع مصاحبه: امتداد حکمت 🔺امتداد فلسفه در عرصه ­های نو 🔸در عرصه­ های نو و جدیدی که داریم، شاهد هستیم که به نحو جدی ­تر مسئله­ ی امتداد حکمت و فلسفه­ ی اسلامی پی گرفته شده. به نحو خیلی واضح­ تر و با التفات بیشتر در آثار علامه طباطبائی رضوان الله تعالی علیه ما این را مشاهده می­ کنیم. 🔹مثلاً از جمله نظریات بسیار راقی علامه طباطبایی که مبدأ اساسی ­ای برای بسیاری از پژوهش ­ها در دنیای علوم انسانی و علوم اجتماعی می­ تواند باشد، بحث اعتباریات ایشان است. 🔸ایشان از منظر فلسفه ورود به این بحث کرده، و پیامدهای بسیار گسترده و مبسوطی هم در حوزه ­ی علوم اجتماعی و علوم انسانی خواهد داشت. 🔹افزون بر این اگر احصا بشود تلاش ­هایی که ایشان در آثار خودش مثل تفسیر المیزان به خرج داده، رگه­ های اندیشه­ های فلسفی که دارد حضور پیدا می­ کند برای تبیین، برای تحلیل، برای توسعه ­ی آن مباحث را کاملاً مشاهده می ­کنید. ⚠️اینکه بعضی افراد بگویند که اساساً فلسفه ­ی اسلامی ذاتاً عقیم هست و فلسفه­ ی اسلامی ذاتاً امتداد ندارد، این حرف بالکل باطل است. 🔸اصلاً بحث فلسفه ­ی اسلامی نیست، اساساً هر اندیشه ­ی بنیادینی اقتضای اندیشه­ های میانی متناسب با خودش و اندیشه ­های سر صحنه ­ی متناسب با خودش را دارد و فلسفه ­ی اسلامی هم همین طوری است. ❇️هر اندیشه ­ی بنیادینی خودش را در همه­ ی عرصه ­ها نشان می ­دهد، 🔹اصلاً معنا ندارد که بگوییم فلسفه ­ی اسلامی و نتایجی که فلسفه­ ی اسلامی به آن رسیده، نتوانسته خودش را در عرصه ­های متعدد نشان بدهد و امتداد پیدا بکند. اصلا این طور نیست و قطعاً فلسفه اسلامی ذاتاً امتداد دارد؛ 🔸چنانچه ما در طول تاریخ این امتدادها را مشاهده کردیم، در عصر جدید به دلیل پیدا شدن زوایای خاص، فیلسوفان ما تلاش ­هایی را هر چند اندک در این راستا عرضه کرده اند. ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤مصاحبه مجله رهنامه پژوهش با استاد یزدانپناه 3️⃣ 🔰موضوع مصاحبه: رابطه فلسفه و دین ❇️هستی شناسی دینی 🔺در دین اسلام، هستی شناسی خاصی مستبطن است. 🔸به این دلیل می گوییم مُستبطن است که دین مثل یک علم نیست که از جایی شروع کند و با مقدماتی به نتایجی برسد. ولی می توانیم بگوییم در دین گزاره هایی معطوف به حقایق هستی شناسانه داریم؛ 🔹فعلاً به آن هستی شناسی نظام مند دینی دست پیدا نکرده ایم. بعضی گفته اند به اجمال دست پیدا کرده ایم؛ ولی اینکه آشکارا بتوانیم بگوییم چیست و مستندش کنیم، هنوز نمی توانیم. 🔸بعضی از هستی شناسی هایی که در دین اسلام آمده، با ادیان دیگر مشترک است و بعضی ویژه اسلام است. این بخش اختصاصی را دو گونه می توان توضیح داد: یکی اینکه بگوییم دین کمال یافته چیزهایی را بیان کرده است که دیگران نگفته اند؛ دوم اینکه چه بسا بعضی چیزها در دین اصلی بوده، ولی تحریف شده است. 🔹از سوی دیگر یک بستر عقلانی خاصی هم بر این هستی شناسی حاکم است که برای ما مهم است؛ به این معنا که متناقض سخن نمی گوید. در متون دینی هم به صراحت آمده است که هیچ تهافت و اختلافی در دین نیست. 🔸بستر دینی ما، بستر خاصی است و در آن گزاره هایی هست که به خوبی نشان می دهد دین اوّلاً دارای یک هستی شناسی منظم، یعنی بی اختلاف است؛ ثانیاً ناظر به حقایق واقعی است. 🔹همچنین نه تنها بین دو گزاره دینی در سطح خودشان تناقض وجود ندارد، بلکه بین لوازم هستی شناسی یک گزاره دینی و گزاره دیگر نیز تهافت و تناقضی نیست. همچنین این هستی شناسی با انگیزه خاصی، مثلاً هدایت عرضه شده است، بدون اینکه سهم واقع نمایی آن کم رنگ شود. حتی تحلیل های عقلانی خاصی در متون دینی آمده است. _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤مصاحبه مجله رهنامه پژوهش با استاد یزدانپناه 4️⃣ 🔰موضوع مصاحبه: رابطه فلسفه و دین ❇️آیا فلسفه اسلامی داریم؟ ✅هم افق بودن دین و فلسفه 🔺حال در پاسخ به این پرسش که «آیا فلسفه اسلامی داریم یا نه؟» در چند مرحله باید بحثمان را سامان دهیم. 🔻یکی بحث تحلیلی است که آیا اساساً فلسفه با اسلامی بودن جمع می شود یا خیر؟ 🔸اگر قرار باشد هستی شناسی وحیانی داشته باشیم و فلسفه هم در راه استقلالی خودش حرکت کند، باز هم به دلیل تأثیرپذیری هایی که فلسفه از هستی شناسی وحیانی دارد، می توان از فلسفه اسلامی سخن گفت؟. 🔹فیلسوف در عین حال که از کار فلسفی خود دست نمی کشد، می تواند از فضاهایی نیز تأثیر پذیرد؛ 🔸برای مثال می تواند از فیلسوفی که شهود عرفانی دارد، تأثیر بپذیرد و برای تثبیت آن تلاش فیلسوفانه کند. به نظر من اگر دین بخواهد هستی شناسی وحیانی داشته باشد، در این صورت یک بستر موافق با فلسفه و به تعبیری هم افق به وجود می آید. ⚠️گاهی دو حوزه معرفتی هم افق نیستند؛ مثلاً علم تجربی با شریعت در مورد ماورای طبیعت هم افق نیست. علم تجربی نمی تواند ادعا کند که می تواند مدعاهای شریعت را در مسائل ماورای طبیعت اثبات کند؛ چون حوزه کاری اش جدا است؛ 👈ولی فلسفه و دین هم افق اند؛ چون دین نیز به هستی شناسی می پردازد و این هستی شناسی هم بستر عقلانی دارد. این امکان دارد که فلسفه بتواند خود را به افق دین نزدیک کند. _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤مصاحبه مجله رهنامه پژوهش با استاد یزدانپناه 5️⃣ 🔰موضوع مصاحبه: رابطه فلسفه و دین ❇️آیا فلسفه اسلامی داریم؟ ✅دغدغه فیلسوف مسلمان 🔺نکته مهم دیگر این است که پشت صحنه فیلسوف مسلمان چیست که دغدغه اسلامی بودن دارد. 🔸در پشت صحنه اندیشه فلسفیِ فیلسوف مسلمان، دغدغه کشف حقیقت است و به باور او، دین در گزاره های معرفتی، به متن واقع آن گونه که هست اشاره کرده است و صدق محض است و هیچ خطایی هم در آن راه ندارد. 🔹فیلسوف مسلمان با هر دلیلی، خواه از راه عقل، خواه از راه شهود یا از راه های دیگر، چنین برداشتی از دین دارد؛ 🔸از این رو برای مثال ابن سینا و ملاصدرا تعبیرهایی مانند «صادق مصدّق»، «شریعت حقّه» و عبارت هایی مانند «مرگ بر آن فلسفه ای که اقوالش با شریعت حقّه نخواند» در کتاب هایشان فراوان دارند؛ 🔹به تعبیر دیگر برای فیلسوف مسلمان، دین منبع هستی شناسی قدسی است؛ لذا در مسیر فلسفه اش اگر به تعارضی با دین برسد، مشکل را در مسیر فلسفه ورزی اش می داند؛ ⚠️از این رو در سیر فلسفه اسلامی اگر فیلسوف قبلی نتوانست تعارضی را حل کند، فیلسوف بعدی برای رفع آن تلاش می کند. به همین دلیل می گویم عقلِ دوره اسلامی نوعی گشودگی نسبت به شریعت دارد. 🔸فیلسوف مسلمان، در مسیر فلسفه ورزی اش به تحلیل های پیشرفته تری از دین می رسد. کار عقلانی می کند؛ ولی به جایی می رسد که تحلیل های بعدی از دین حاصل می شود. تحلیل از دین به عنوان «صادق مصدّق» عمیق تر می شود و مثلاً به «عقل بالمستفاد بودن نبی» می رسد و حتی به جایی می رسد که گویی نبی «عقل کل» است؛ یعنی وقتی رسول الله چیزی را می گویند، متن واقع است، نه مثل ما که عقلمان گاهی به خطا هم دچار می شود؛ 🔹از این رو وقتی فلسفه اسلامی به مرور خود را سامان داد، به ادعاهای پیشرفته تری از دین دست می یابد؛ 🔸مثلاً به علم ربوبی می رسد و بعد می گوید دین بازتابِ علم ربوبی است. فیلسوف مسلمان در کار تحلیل فلسفی به چنین مسائلی دست می یابد؛ 🔹مثلاً منظور فیلسوفان مشاء در علم عنایی، این است که همه چیز آنجا سامان یافته است؛ یعنی خداوند نظام احسن را آن گونه که هست ساخته و در بیرون ایجاد کرده و سپس همین حقیقت را به صورت وحی ابلاغ کرده است؛ لذا به نوعی تطابق بین وحی و متنِ واقع قائل اند؛ 🔸از این رو متن دینی برای فیلسوف مسلمان، هم معیار، هم انگیزه و هم الهام بخش است. فیلسوف مسلمان هر چه پیش می رود، به تطابق این دو بیشتر صحه می گذارد. _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
استاد امینی نژاد-مصاحبه امتداد حکمت-مقایسه­ی امتدادیابی فلسفه­ی غرب و فلسفه­ی اسلامی.mp3
3.24M
🔲 #مصاحبه #امتداد_حکمت #استاد_امینی_نژاد ▫️ #امتدادیابی_فلسفه_ی_اسلامی 🎧 #صوت #گزیده —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین استاد امینی نژاد 🔰موضوع مصاحبه: امتداد حکمت 🔺مقایسه ­ی امتدادیابی فلسفه­ ی غرب و فلسفه ­ی اسلامی 🔸ما باید دنبال این باشیم که چرا این امتدادیابی فلسفه و حکمت سرعت لازم را ندارد. 🔹این طور به چشم می­ آید که فلسفه ی غربی خودش را در همه جا حاضر می ­کند، در تمام علوم زیرمجموعه حاضر است، در تمام شئون حیات انسانی حاضر است. - در هنر حاضر است، - در علوم سیاسی حاضر است، - در مجموعه علوم اجتماعی حاضر است، - در بحث ­های اخلاق حاضر است، - در قانون و حقوق حاضر است، - حتی اگر عمیق بشویم و توجه بکنیم فلسفه­ ی غرب در تکنولوژی ­اش حاضر است، - در تمام نمودهای بسیار سخت ­افزاری­ای که الان ما در دنیا مشاهده می ­کنیم هم حاضر است، 🔸یعنی فلسفه­ ی غرب در همه جا حضور دارد و لذا تحولات این فلسفه هم خودش را در تحولات و در بستر زندگی افراد نشان می­ دهد. فلسفه­ ی غرب این طور است. ❓آیا فلسفه ی اسلامی هم اینگونه است؟ چه تفاوتی بین فلسفه ­ی غرب و امتدادهایی که پیدا کرده وجود دارد با فلسفه ­ی اسلامی و مجموعه امتدادهایی که ما الان انتظار داریم. مسئله چیست؟ 🔹در دنیای غرب، عملاً دین کنار گذاشته شد، نه تنها دین کنار گذاشته شد، دریافت­ های معرفت عرفانی هم کنار گذاشته شد، فقط یک مسئله باقی ماند، وقتی یکه ­تاز میدان، فقط عقلانیت بشری باشد، یعنی بنیادین ­ترین اندیشه ­ها را فلسفه و حکمت در دنیای غرب انجام می ­دهد. 🔸یعنی در فضای تمدن غرب، بنیادین ­ترین اندیشه ­ها که معتبر دانسته می ­شود، اندیشه­ های عقلی و فلسفی است و انسان کاملاً می ­فهمد که اگر بخواهد گزاره­ ای تهیه بکند، این گزاره ­ها متوقف است بر نوع شناخت ما از مباحث علم و معرفت، به نوع شناخت ما از جهان، از هستی و از انسان. ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤مصاحبه مجله رهنامه پژوهش با استاد یزدانپناه 6️⃣ 🔰موضوع مصاحبه: رابطه فلسفه و دین ❇️آیا فلسفه اسلامی داریم؟ ✅تأثیرات دین بر فلسفه اسلامی 🔺بنابر آنچه گفتیم، تأثیرات دین بسیار زیاد است. وقتی پشت صحنه فیلسوف مسلمان چنین باشد، چند تأثیر وجود دارد: 1️⃣رفع اشتباه؛ فیلسوف با خود می گوید آیا می توانم چیزی بگویم که با مُرّ شریعت نسازد؟! 2️⃣مسائلی مانند ملائکه، واسطه ها، تکامل برزخی، شعور موجودات که دین مطرح کرده است، برای فیلسوف مسلمان نیز مطرح می شود. 3️⃣از آنجا که در دین به برخی مسائل مانند توحید و معاد بسیار توجه شده و از آن به طور جدی بحث شده است، در فلسفه نیز درباره این مسائل به صورت جدی تر بحث می شود. 🔸با در نظر گرفتن روایات، تأثیر دین بر فلسفه اسلامی به ویژه فلسفه ملاصدرا بسیار زیاد می شود. گاهی روایت معصوم(علیه السلام) در تحلیلِ مسئله موثر است؛ 🔹مثلاً بیان امام علی(علیه السلام) در مورد توحید یا معاد بر تحلیل های فلسفی، بسیار تأثیر گذاشته است. همین تفسیر و تحلیل، مقدمه کارهای عقلی بعدی است. 🔸فیلسوف مسلمان هم در مقدمه و هم در برهان و هم در نتیجه می نگرد که آیا این امور می توانند مدعای شریعت را اثبات کنند یا نه؟ 👈به نظر من سیر فلسفه اسلامی این است که خواسته است مدعاهای شریعت را بیشتر با عقل بفهمد. ⚠️این انگیزه او را از فیلسوف بودن نمی اندازد. هر فیلسوفی انگیزه ای دارد؛ 🔹پوزیتیویست ها هم انگیزه های خود را دارند. مهم این است که ببینیم آنچه ارائه شده است، آیا معیارهای فلسفه را دارد یا نه. به اعتقاد ما در فلسفه اسلامی این معیارها وجود دارد. ⁉️شاید کسی بگوید با این سخن، فلسفه اسلامی به کلام تبدیل می شود. ✅در پاسخ می گوییم در کلام لزومی ندارد دغدغه های فیلسوفانه، مثل کشف حقیقت آن گونه که هست، وجود داشته باشد. همین که متکلم مسئله را موجه کند، کافی است؛ هرچند از مقدمات مشهور استفاده کند؛ ثانیاً حتی اگر متکلم کاری فلسفی کند، فلسفه ورزی کرده است. 👈این پشت صحنه حتی در فلسفه مشاء که اولین حرکت های فلسفه اسلامی است، وجود دارد. 🔸بحث تکامل برزخی و مسئله بُله و مجانین که فارابی مطرح می کند و ابن سینا نیز در اشارات بر آن تأکید می کند، از دین گرفته شده است. 🔹در فلسفه اشراق نیز بحث عالم مثال جدی تر می شود. مباحث مربوط به خداوند نیز که فیلسوفان مسلمان و حتی مشاء مطرح می کنند، از شریعت تأثیر پذیرفته است. عینِ ذات بودن صفات خداوند نیز چنین است؛ 🔸حتی عرفان نظری ابن عربی در حکمت متعالیه، درصد اسلامی بودن آن را بالا می برد. ابن عربی نیز بیشتر از شریعت تأثیر پذیرفته است و خودش می گوید از خزائن قرآن مطالب را گرفته است. کسی که فصوص الحکم می خواند، احساس نمی کند فقط عرفان می خواند؛ زیرا ابن عربی مدام با آیات و روایات بحث می کند. ⁉️برخی گفته اند چون فلسفه از یونان آمده است، یونانی است و قرآنی نیست. ✅از اینان باید پرسید آیا دین گزاره های معرفتی دارد یا خیر و ناظر به واقع است یا نه. اگر قبول داریم که دین هستی شناسی وحیانی دارد، فلسفه هم کم کم خود را به آن نزدیک می کند. 🔺امروزه بحث های «فلسفه سیاست» و «فلسفه اخلاق» از غرب به اینجا آمده است که در بسیاری موارد با دین متعارض است. 🔸فیلسوفان مسلمان امروز در باب سیاست و اخلاق به همان شیوه بحث می کنند؛ ولی می خواهند آن را به شریعت و دین نزدیک کنند. فیلسوفان مسلمان نسبت به فلسفه یونان نیز همین گونه بودند؛ مثلاً از همان ابتدا مباحث سوفسطاییان را کنار نهادند. _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
مصاحبه امتداد حکمت_حکمت عملی.mp3
2.91M
🔲 #مصاحبه #امتداد_حکمت #استاد_امینی_نژاد ▫️ #حکمت_عملی 🎧 #صوت #گزیده —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین استاد امینی نژاد 🔰موضوع مصاحبه: امتداد حکمت 🔺حکمت عملی، امتداد فلسفه ­ی اسلامی ❔اما وضعیت در دنیای اسلام چگونه است؟ 🔸خود شکل­ گیری حکمت عملی در زیرمجموعه­ ی حکمت نظری، خودش تبیین امتدادهای فلسفه ­ی اسلامی است. 🔹حکمت عملی به تدریج در دنیای اسلام لاغر و لاغر و لاغرتر شده، یعنی شما در آثار فارابی، مبسوط ­ترین مباحث را در کل اندیشه­ ورزی فلسفی اسلامی مشاهده می کنید که در حکمت عملی وجود دارد و لی در آثار ابن سینا می ­بینید این ها خیلی محدود شده است. 👈با وجود فقه که عرصه­ ی عمل را پوشش می­ دهد، ما شاید چندان نیازی به حکمت عملی نداشته باشیم. 🔸الان ما می­ فهمیم که از یک جهت کاملاً یک هوشمندی بزرگی بود، ولی از یک جهت ما دچار یک چالش جدی شدیم، چون حکمت عملی قرار نبود کار فقه را انجام بدهد. 🔹حکمت عملی موجب ارتباط حکمت نظری با بدنه ­ی فقهی بود که ما داشتیم و الان هم اگر ما دوباره می­ خواهیم مسئله ­ی امتدادهای فلسفه جدی بشود و فوایدش را ببریم که این موجب بارور شدن عمیق و مبسوط شدن فقه ما می­ شود، احیای دوباره ی حکمت عملی است. 🔸وقتی در دنیای اسلام راجع به امتدادهای فلسفه­ ی اسلامی بحث می ­کنیم باید مواظب باشیم. - فلسفه­ ی اسلامی کاملاً آمادگی دارد در فلسفه ­های مضاف خودش را حاضر بکند. - فلسفه­ ی اسلامی کاملاً آمادگی دارد خودش را در حکمت عملی حاضر بکند 🔹ولی یک نکته بسیار مهم است و آن این است که امتدادهای فلسفه­ ی اسلامی را در عرصه ­ی عمل و در عرصه­ ی اقدام و عینیت چه طور باید پیگیری بکنیم، عرصه ­ای که آنجا فقه حاضر است. ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤مصاحبه مجله رهنامه پژوهش با استاد یزدانپناه 7️⃣ 🔰موضوع مصاحبه: رابطه فلسفه و دین ❇️نسبت فلسفه اسلامی با دین و عرفان چیست؟ ❓ابتدا باید پرسید عقلِ دوره اسلامی چیست و چگونه شکل گرفته است. 🔺به باور من فلسفه اسلامی در عین حال که کار فلسفی کرده است، درباره دو امر در سنت اسلامی، نوعی برداشت مثبت داشته و گشودگی نشان داده است: ➖فلسفه اسلامی در درجه اول نسبت به شریعت گشودگی نشان داد ➖و در درجه دوم نسبت به عرفان. ❇️گشودگی نسبت به عرفان ✅ابن سینا، در نمط نهم و دهم اشارات می گوید: 🔸عرفا حقیقت را شهود می کنند، نه از راه کسب و عقل، بلکه مستقیم به واقع می رسند. فیلسوفی که دغدغه رسیدن به واقع دارد، به محض اینکه چنین حرفی می زند، یعنی راه بدیل را پذیرفته است. 🔹ابن سینا سپس نمونه هایی را در سنت اسلامی ذکر می کند و می پذیرد؛ البته اصطلاح هایی مثل عابد، عارف و زاهد را که به کار می گیرد، بیشتر در فرهنگ اسلامی شکل گرفته اند، نه اینکه ابن سینا شکل داده باشد. 🔸وی در نمط دهم، اخبار غیب و شهود عرفا را تثبیت کرده است؛ همان گونه که درباره وحی چنین کاری کرده است. ✅در آثار سهروردی این امر را جدی تر می یابیم. 🔸او با تحلیل می گوید شهود قلبی قوی تر است؛ از این رو می توان آن را در فلسفه به کار گرفت. 🔹اگرچه سهرودی چنین مطلبی را بیان کرد، در محتوا نتوانست چندان خود را به عارفان نزدیک کند؛ زیرا محتوایی که پیش از سهروردی در عرفان نظری شکل گرفت، به عنوان حکمت صوفیانه و عرفان اسلامی، بسیار اندک و پراکنده بود و انسجام لازم را ندشت؛ ✅ولی ملاصدرا، هم این روش را تثبیت می کند و هم خود از آن بهره می گیرد. 🔸او نه تنها صاحب این مکاشفه ها است و خودش را در محتوا به عرفان نزدیک می کند، بلکه می گوید بیشتر مباحث کتاب اسفار برای حل ادعای عارفان است. 🔹عرفان نظری با محی الدین جهش بی نظیری پیدا می کند و بسیار نیرومند می شود و همین برای ملاصدرا منبع تفکر می شود؛ البته او بر روی آن کار فلسفی انجام می دهد. 👈پس دین و عرفان، منبع اندیشه در فلسفه اسلامی اند؛ 🔸یعنی فلسفه هم در فهم مدعا، هم در رسیدن به آن، هم در ترسیم آینده و طرحی که دارد و هم به عنوان واقعی که باید به آن نگاه کند، از آن ایده می گیرد؛ از این رو در سنت اسلامی به برکت شهود و شریعت و کار فلسفیِ ناظر به این دو، کم کم فلسفه اسلامی شکل گرفت و بر منبع تفکر، عقلِ دوره اسلامی افزوده شد. 👈ما ادعایمان این است که منطق، منطق عام است؛ اما در عین اینکه منطق عام داریم، ➖منطق مشایی داریم با اصول خاص خودش، ➖منطق اشراقی داریم با اصول مخصوص به خودش ➖و حتی می‌توانیم مدعی شویم منطق صدرایی داریم با اصول و ضوابط ویژه. 🔸ملاصدرا درباره شهود می گوید: ➖«فیلسوف وقتی به حقیقت می نگرد، از هوای غبارآلود می نگرد؛ ولی عارف از نزدیک می نگرد»؛ یعنی در عرفان درجه مطابقت با واقع بیشتر است. ➖وی سپس می گوید: ➖«یافت حقایق از طریق فلسفه به آثار و لوازم است؛ ولی از راه عرفان و شهود به صریحِ واقع می توان رسید». ➖این نوع برداشت از کارهای عارفان نشان می دهد که او عارفان را یک گام جلوتر می بیند؛ سپس خود او هم اهل شهود می شود. 🔹در سنت اسلامی هم سهروردی و هم ملاصدرا را داریم که اهل شهودند. ⚠️فلسفه راه مستقل خود را دارد؛ از این رو گاهی به عرفان نزدیک می شود و گاهی فاصله می گیرد و دوباره تلاش می کند تا خود را نزدیک کند و اگر تعارض جدی شد و نتوانست تحلیل عقلیِ موافق ارائه دهد، آن را تأویل می کند. _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤مصاحبه مجله رهنامه پژوهش با استاد یزدانپناه 8️⃣ 🔰موضوع مصاحبه: رابطه فلسفه و دین ❇️برای اسلامی شدن فلسفه چه باید کرد؟ 1️⃣باید پیش از هر چیز، متون شریعت را به صورت استقلالی بفهمیم تا به فلسفه اخص برسیم؛ 2️⃣دوم اینکه مدعاهای فیلسوفان هم ادامه بیابد؛ 3️⃣سوم اینکه این دو مورد بررسی شوند و با هم تطبیق شوند تا به اسلامی تر شدن فلسفه ما کمک کنند. 🔺از قضا فیلسوفان مسلمان بعضی از راه ها را طی کرده اند. ✅ملاصدرا در فهمِ متون دینی به عنوان یک عالم دینی کار کرده است؛ از این رو فلسفه اش او را به تفسیر و تفسیرش او را به فلسفه کشانده است. 🔸یکی از کارهای بسیار خوبی که ملاصدرا کرده، این است که فهم منضبطی از متون دینی ارائه کرده است. این فهم منضبط مسئله ای بود که عالمان در کل دوره اسلامی برای حل آن می اندیشیدند و ملاصدرا در مفاتیح الغیب و دیگر آثارش این کار را کرد. ✅پس از او، فیض کاشانی در عین الیقین به این کار پرداخته است. فیض کسی بود که با آیات و روایات ارتباط مستقیم داشت، در عین حال، در سنت صدرایی می زیست. ✅این حرکت تا علامه طباطبایی ادامه یافت. تفسیر المیزان در عین حال که می خواهد فهم منضبطی از دین ارائه کند، وامدار عرفان و فلسفه است؛ البته نه اینکه عرفان و فلسفه را تحمیل کرده باشد؛ ✔️از این رو سنت صدرایی به جاهایی دست یافته که بزرگانی مانند علامه طباطبایی را به فرهنگ اسلامی تقدیم کرده است. ❇️فیلسوف مسلمان وقتی مراحلی را طی کرد و به جایی رسید که شریعت را حق محض یافت، آن شریعت، منبعِ تفکر او می شود. ◾️فیلسوف مسلمان علی رغم اینکه باید از راه عقلی مسیرش را طی کند، ◻️از آنجایی که همیشه این گونه نیست که راه عقلی درست باشد، 🔳در نتیجه به تعارض با شریعت نیز کشیده می شود. 🔶موارد زیادی داریم که فیلسوفان ما به تعارض کشیده شده اند و خود آنان یا آیندگان آن را چاره کرده اند. 👈این راهی است که معمولاً فلسفه طی می کند. 🔹فیلسوف کار خودش را می کند؛ در تعارض ➖گاهی فیلسوف از ادعای خودش دست بر می دارد ➖و گاهی هم آن را توجیه می کند و موارد تعارض را با هم جمع می کند. ➖گاهی نیز فیلسوف بعدی می یابد که این مسئله با متون شریعت نمی سازد؛ از این رو از آن دست برمی دارد. ⁉️وقتی فیلسوف مسلمان دچار تعارض می شود، باید برای آن فکری کند. ⚠️مگر آنکه حجت عقلی چنان برای او قوی باشد و مقدماتش آن قدر واضح باشد که هیچ خدشه ای بر آن وارد نشود. در این موارد فیلسوف مسلمان می گوید معنای متن دینی، حتی به گواه متون دینی، دیگر این نیست؛ ✔️البته آنان به لحاظ تاریخی در بیشتر مواردی که به تعارض رسیده اند، به تدریج از نظر فلسفی شان فاصله گرفته اند؛ نه به این معنا که گفته دین را بپذیرند، بلکه به این معنا که باز هم تلاش فیلسوفانه می کنند و می گویند به طبع مقدمات غلطی وجود داشته است. ❗️اگر کسی بگوید عقل مستند است و فیلسوف چگونه در تعارض، حرف دین را می پذیرد، ✔️در جواب باید گفت به این دلیل که عقل برای خود راهی را باز می کند و اگر آن راه را قوی دید، بر آن پافشاری می کند. 🔶من معتقدم فیلسوفان اسلامی ما، به ویژه سه فیلسوفی که به عنوان شاخص سه مکتب در نظر می گیریم، تلاششان این است در عین اینکه کار عقلانی مستقل می کنند، خود را با متن دینی ارتباط دهند. 🔹به لحاظ سیر تارخی، معمولاً چنین است که فیلسوفی، نظری را گفته است و فیلسوف بعدی کاستی های او را به لحاظ شریعت اصلاح کرده است. همچنان که امروزه نیز احساس می شود برخی از آرای ملاصدرا با شریعت نمی سازد و باز این تلاش ها ادامه دارد؛ ولی اگر انصاف را رعایت کنیم باید بگوییم مطابقت حکمت متعالیه با شریعت نسبت به گذشتگان، بسیار بیشتر است. _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین استاد امینی نژاد 🔰موضوع مصاحبه: امتداد حکمت 🔺دین و امتداد فلسفه ­ی اسلامی 🔸ما به دلیل وجود منابع زیرزمینی عظیم مثل نفت، بسیار تنبل شده ایم و این تنبلی باعث شده که ما رکودهای فراوانی در عرصه­ های مختلف زندگی خودمان داشته باشیم. ⚠️وجود دین در کنار فلسفه ­ی اسلامی مثل ذخایر نفتی می ­ماند که ما را تنبل کرده. 🔹دنیای غرب به دلیل اینکه دین را کنار گذاشتند، چاره­ ای جز اینکه استنباط بکنند و استنطاق بکنند و استخراج بکنند تمام شئون عرصه­ های زندگی انسان را از همان اندیشه­ های بنیادین فلسفی، وجود نداشت و لذا فلسفه مجبور بود خودش را در ساحت­ های متعدد پیاده بکند و تقاضاهای موجود هم به حدی وسیع بود که فیلسوفان و فلسفه ­ها خودشان را در آن ساحت ­ها عرضه می ­کردند. 🔸اما در دنیای اسلام به دلیل وجود دین، یک وضعیت ویژه به وجود آمده یعنی ما از سرمایه خوردیم، از این سرمایه استفاده کردن، در عین اینکه یک سرمایه برای ما هست، آفت­ هایی را هم برای ما ایجاد کرده که ما باید به آن توجه بکنیم. 🔺امتدادهای فلسفی تمدن غرب ⚠️در کنار دین، ما تمدن غرب را هم داریم. یعنی وجود تمدن غرب در کنار ما باعث شده احساس نیاز چندانی نمی­کنیم که اندیشه­های بنیادین فلسفی ما خودش را در عرصه ­های متعدد حاضر کند، کأنّه سیری کاذب حاصل می­شود. 👈من تقاضایم این است در ارتباط بین فلسفه و فقه و اینکه این ها چطور باید با هم تعامل داشته باشند و چه خدماتی فلسفه به فقه می ­تواند بکند، چه خدماتی فقه می ­تواند به فلسفه بکند، بحث های بسیار مبسوطی است که در نهایت ما به امتدادهای بسیار راقی فلسفه­ ی اسلامی در همه­ ی عرصه­ ها برسیم. 🔹از یک جهت این موجب شده که امتدادهای ما ضعیف بشود و من فکر می­کنم اگر درست این ها روبروی همدیگر گذاشته بشود، مسئله­ ی امتدادها می­ تواند یک جهش بسیار وسیعی داشته باشد که هم خدمت عظیمی به فلسفه است و هم خدمت عظیمی به فقه است و به مبسوط شدن فقه بسیار کمک می­ کند و به جا پیدا کردن مسائل فقه بسیار کمک می ­کند و در نهایت این خدمات به جامعه و به همه ­ی عرصه­ های حیات بشری خواهد رسید. 🔸هم این را باید فکر کنیم و هم نحوه­ی تعامل تمدن اسلامی با تمدن غرب را در این ساحت باید توجه بکنیم یعنی باید مواظب باشیم این بی ­اشتهایی که به خاطر سیری کاذب در کنار تمدن غرب بودن برای ما ایجاد شده، این را باید چکار بکنیم در این میدان و چه طور ما از این تهدیدی که تمدن غرب از این منظر برای ما دارد، این را تبدیل به فرصت بکنیم. 🔹این یک فرصت هم برای ما می­تواند باشد، می ­توانیم با مطالعه­ ی کیفیت امتدادیابی فلسفه­ ی غرب در مجموعه امتدادهایی که در عرصه ­های متعدد پیدا کرده، نکته­ های خوب را دریابیم و اشتباهاتی را که در آن ساحت پیدا شده، کشف بکنیم و فضاها جدی­ تر بشود. ❇️این بحث واقعاً جای دقت و توجه دارد، خصوصاً نحوه­ی تعامل فلسفه­ ی اسلامی با فقه برای شکل دادن به امتدادها، بسیار جدی و اساسی است. ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤 مصاحبه مجله رهنامه پژوهش با استاد یزدانپناه 9️⃣ 🔰موضوع مصاحبه: رابطه فلسفه و دین ❇️برای اسلامی شدن فلسفه چه باید کرد؟ 🔺باید فهم منضبط و علم اصولِ مربوط به معارف داشت. 🔸اصول فقه متعارف و به ویژه بحث ظهورگیری آن بسیار مفید است؛ 🔹دو قسم تاویل وجود دارد؛ تأویل طولی و تأویل عرضی. این دو نوع تأویل به بحث های هستی شناسانه ای مربوط است که ما در پی آنیم و نباید همه الفاظ شریعت در این وادی، همچون عرش، کرسی، ید و سماء را مجاز کنیم، بلکه باید در جای خود درباره آنها بحث شود. 🔸به باور من اگر کار منضبط دیگری در متون دینی انجام شود، تمام آنچه در متون دینی موجود است، به طور جدی به هم گره می خورد؛ فلسفه به تدریج بسیاری از مسائلی را که در شریعت آمده است، سامان داده و فهم عقلانی از آن ها ارائه می کند. ☑️برای حل تعارض ها نیز راه های بسیاری وجود دارد. ◻️تعارض را باید به ▫️تعارض صریح، ▫️تعارض به لوازم و ▫️تعارض به مبانی تقسیم کرد. فیلسوف مسلمان، خود را با تمام این ها درگیر می کند. ▪️اگر سرانجام تعارضی پیش آید، فیلسوف مسلمان غالباً به نفع دین کنار می رود؛ به این معنا که راه فلسفی دیگری باز می کند؛ ▪️اما در برخی موارد فیلسوف مسلمان هر چه تلاش می کند، باز می بیند متن دینی آن گویایی را ندارد. در این گونه موارد او می کوشد نظر خودش را نگه دارد و متن دینی را تأویل کند. ▪️در مواردی نیز متن دینی واضح است؛ 🔳پس فیلسوف مسلمان یا خودش تعارض را حل می کند و یا فیلسوف بعدی آن را حل می کند. از این رو، اعتقاد این است که به تدریج سیر فلسفه اسلامی در اسلام قوی تر شد. ⚠️البته در مواردی که متن دینی وضوح ندارد، کار فیلسوفان مانند کار فقیهان می شود. مثلاً فقیه در مسائلی که روایات زیادی دارد، کرّ و فرّ بسیاری دارد؛ اما در مواردی که روایت، واضح نیست، در نهایت می گوید علمش را به اهلش رد می کنیم؛ یعنی ائمه می فهمند. تعبیری وجود دارد که می گوید هر روایتی را رد نکنید و به اهلش ارجاع دهید تا آن را حل کنند. 🔸متن دینی نیز قرار نیست همه اش در مرحله وضوح باشد؛ مثلاً در مورد بداء بیست ویژگی مطرح شده است؛ ولی گاهی نیز مطلبی گفته می شود؛ اما ویژگی های آن نمی آید. در این موارد است که به مشکل برمی خوریم؛ برای مثال درباره اینکه حضرت آدم پیش از اینجا کجا بود که هبوط کرد، متون دینی چندان وضوح ندارد. گاهی نیز روایت ها با هم تعارض دارند و هرگز با هم جمع نمی شوند. 🔺البته تلاش دیگری که باید بکنیم و بسیار مهم است، این است که فهمی فیلسوفانه از متون دینی و فهمی منضبط و در عین حال گسترده ایجاد کنیم. 🔸اگر تمام ادعاها فراهم آید، می تواند فیلسوف مسلمان را در تحلیل ها، استدلال ها، فهم فضاها و رفتن به فضاهای جدید بسیار کمک کند؛ از این رو معنایی که به آن استناد می کنند و می گویند امتناع در تفکر لازم می آید، به باور من برعکس است. _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤 مصاحبه مجله رهنامه پژوهش با استاد یزدانپناه 1️⃣0️⃣ 🔰موضوع مصاحبه: رابطه فلسفه و دین ❇️بحث معرفت نفس در فلسفه اسلامی بسیار کم رنگ است؛ در حالی که متون دینی بیشتر به معرفت نفس فراخوانده اند؛ پس اگر فلسفه اسلامی از دین متأثر بود، باید بیشتر به معرفت نفس می پرداخت؟ 🔺نباید در معارف دین مجامله کنیم. در متون دینی مسائل بسیاری مطرح شده است؛ ولی فیلسوف مدعی نیست که عهده دار همه این مسائل و بحث احکام شریعت است. 👈ادعای فیلسوف این است که در فضای معارف دین تلاش می کند؛ به تعبیر دیگر فیلسوف مسلمان در کار خود به بخشی از متون دینی نظر دارد. ➖سخن فقیه نیز همین است. ➖بخشی از متون دینی هم مباحث سیر و سلوک است که عرفان عملی بدان می پردازد. ➖یک بخش هم مباحث حالات روحی انسان و معامله های احساسی است که با خدا دارد. در شریعت، بحث های احساس، اطمینان قلب و… آمده است که باید به آن بپردازیم و آن را تحلیل کنیم. ✔️فلسفه ای که اکنون محل بحث ما است، معارف دین را مد نظر دارد. ⚠️مجامله نکنیم و نگوییم این گونه معارف وجود ندارد. اگر وجود دارد، باید کسی عهده دار آن باشد. عالِم دینی ما از راه فلسفه اسلامی و عرفان نظری عهده دار این مسئله است. 🔸اتفاقاً عرفان عملی تا حدودی مباحث مربوط به معرفت نفس را با چنین زاویه دیدی عهده دار شده است. دین هم بدان تشویق کرده است؛ اما این گونه نیست که فقط به این مسئله تشویق کند. 🔹امیرالمؤمنین می فرماید صفت، زائد بر ذات نیست و دلیل آن را هم می آورد؛ یعنی بدان استدلال می کند. پس این گونه نیست که دین فقط به احساسات و حالت های ارتباط با خدا دعوت کرده باشد؛ 🔸تمام مسئله دین، در احساس منحصر نمی شود، بلکه معرفت هم جدی است؛ دین با گزاره های معرفتی ما را به احساس دعوت می کند و سپس ما را به تجربه عملی مثل نماز، روزه و... می کشاند؛ 🔹البته احساس نیز در دین وجود دارد و بازکردن این باب اشکالی ندارد و من نیز قبول دارم؛ گرچه معتقدم بخشی از آن را عرفان عملی بر عهده گرفته است. _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤 مصاحبه مجله رهنامه پژوهش با استاد یزدانپناه 1️⃣1️⃣ 🔰موضوع مصاحبه: رابطه فلسفه و دین ❇️بحث های موجود در فلسفه ما، الهیات بالمعنی الاخص است. آیا می توان گفت در الهیات بالمعنی الاعم، فلسفه اسلامی و غیر اسلامی ندارد؟ 🔺حتی در الهیات بالمعنی الاعم نیز اسلامی بودن وجود دارد؛ 🔸برای مثال ➖مسئله علم در الهیات بالمعنی الاعم وجود دارد. ➖بحث «وجود مجرد لمجرد» با مسئله علم ربوبی به اشیای مادی در متون دینی گره می خورد. ➖تکامل برزخی به الهیات بالمنعی الاخص مربوط است؛ ولی با بحث حرکت در مجردات گره می خورد ➖در بحث علیت که در دوره اسلامی مطرح شد. باید گفت بحث خلقت در متون دینی فیلسوف مسلمان را به این سمت کشانده است. علیت در فلسفه ما چنان ترقیق می شود که به تجلی می رسد و به باور برخی از بزرگان، در بحث خلقت، متون دینی به تجلی اشاره دارند. این مسئله در بسیاری از موارد به صراحت در متون دینی آمده است که به الهیات بالمعنی الاعم مربوط است؛ 🔸باید توجه داشت اگر کسی یک متن دینی را به خوبی ادامه دهد، لوازم بی نهایت خواهد داشت؛ هم از نظر مبانی جلو می رود و هم از آن سو بی نهایت است. 🔹نقص بشر این است که وقتی سخن می گوید، نمی داند لوازم سخنش تا کجا پیش می رود. معمولاً تا چند لازمه را پیش می رویم؛ ولی اگر جدی ادامه دهیم، به میلیاردها لازمه می رسیم که این در عمل از توان بشر خارج است؛ ولی اگر به آن نتایج برسد، به یقین درمی یابد که با کجاهای متن دینی مخالف است؛ اما در حال حاضر، برخی از لوازم یا مبانی وجود دارد که ما می توانیم به آن دست بیابیم. _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤 مصاحبه مجله رهنامه پژوهش با استاد یزدانپناه 1️⃣2️⃣ 🔰موضوع مصاحبه: رابطه فلسفه و دین ❇️فلسفه اسلامی با فلسفه های دیگر چه نسبتی باید برقرار کند؟ 🔺به باور من فلسفه اسلامی باید تمام فلسفه های موجود را در خود هضم کند؛ 🔸نه اینکه آن ها را قبول کند. باید این فلسفه ها برای او مایه پرسش شود. حتی باید فلسفه های اگزیستانسیالیستی را بخوانیم و آن ها را به معنای واقعی هضم کنیم؛ یعنی باید جزو فلسفه ما بشود و بفهمیم در کجا از آن فاصله داریم. باید فلسفه کانت را بخوانیم و ببینیم در کجاها از آن فاصله داریم؛ برای نمونه بحث های کانت در عقل شهودی، در کار فیلسوفان مسلمان می آید. 🔹سهروردی تمام فلسفه هایی را که در دوره خودش می شناخت، وارد فلسفه اش کرد و آن ها را در فلسفه خود هضم کرد. برخی از آقایان، نوع هضم کردن او را قبول ندارند؛ ولی وی در بازسازی فلسفه ها این کار را کرده است. 🔸مشکل هایدگر در کجا است؟ مشکل بحث های هرمنوتیک و نظریه هایی مثل نظریه گادامر در کجا است؟ عصر موجود، عصر مشعشعی است. اگر ما همین سنت فلسفی و همین فهم متون دینی و همین راه پیموده شده را داشته باشیم و تمام این فلسفه ها را بیاوریم، بی گمان این مسائل از دو هزار تا به ده هزار تا می رسد و گسترش می یابد. 👈فیلسوف مسلمان باید راه را ادامه دهد و تعارض ها را پیدا کند و با بررسی مجدد و چینش صحیح مقدمات، به تدریج به آنچه می خواهد برسد. 🔹همین امروز در فلسفه ما جوانه هایی وجود دارد که شگفت آور است. امروزه بحث های فلسفه سیاسی و فلسفه اخلاق ما جوانه زده است. عالمان گذشته ما در باب اخلاق، یک بار سودگروی را توضیح می دهند و بار دیگر، وظیفه گروی را و هر بار به گونه ای سخن گفته اند؛ زیرا به طور فنی نظریه های مختلف به صورت یک علم خاص مد نظر نبوده است. طبیعت مباحث به صورت خام مطرح بوده است. _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤 مصاحبه مجله رهنامه پژوهش با استاد یزدانپناه 1️⃣3️⃣ 🔰موضوع مصاحبه: رابطه فلسفه و دین ❇️علامه طباطبایی: «تا این فلسفه خوانده نشود، بسیاری از آیات و روایات فهمیده نمی شود». نظر شما در این باره چیست؟ آیا فهم فلاسفه، به هستی شناسی دینی تعیّن می بخشد؟ 🔺این به معنای تعیّن نیست. 🔸ما تعبیر می کنیم تا کسی فقه و اصول نخواند، منظور روایات استصحاب را به خوبی نمی فهمد. این بدان معنا است که کسانی که این پختگی را پیدا می کنند، وقتی به روایات استصحاب می رسند، معنایش را می فهمند. ظهورگیری آن هم، همان روال را دارد. 🌸آیت الله حسن زاده آملی فرموده اند: «اگر می خواهید معارف دین را خوب بفهمید، باید فلسفه و عرفان بخوانید»؛ 🔹زیرا ما را به فضایی هستی شناختی می برد که در آن، ملائکه، خدا، معاد و… مطرح است؛ به تعبیر دیگر فلسفه و عرفان نوعی پختگی برای انسان می آورد. ⚠️متن دینی برای ما راهنما است، نه اینکه چون من این گونه فهمیدم، آن را تعیّن می دهم. 🔸با خواندن فلسفه و عرفان اسلامی که آهسته آهسته خود را به آموزه های دینی نزدیک کرده است، وزانتی پیدا می کنیم که اگر این کارها را نمی کردیم، آن قوت را نداشتیم؛ همچنان که فقیه باید کار فقهی و اصولی کند تا آن پختگی لازم حاصل شود. به وقتش ظهورگیری هم می کند؛ یعنی نمی گوید من این متن دینی را تعیّن می دهم، بلکه می گوید من به جایی رسیده ام که متن دینی را خوب می فهمم؛ یعنی متن دینی منفعل نیست، بلکه فاعل و راهنما است، نه اینکه توده مبهمی باشد که من آن را تعیّن دهم. 🔹این را من قبول دارم، با این شرط که دین را از فاعل و راهنما بودن نیندازید. مگر ممکن است دین که ادعای اصلی آن معارف است، بگوید من حرف هایی می زنم و شما هر گونه خواستید آن را بفهمید. ما فهمِ معارف دین را به برکت عرفان و فلسفه به جایی رسانده ایم که بسیار غنی است. ✅فیلسوف مسلمان با فهمیدن آموزه های دینی و معارف دین به اسلامی کردن فلسفه می پردازد؛ 🔸ولی اینکه بگوییم عنصر یونانی بودن مانده است، باید گفت اصل عنصر یونانیت، یعنی روش آن باقی مانده است. عنصر اصلی و شاکله تفکر یونان، عقلانی بودن آن است. آیا دین بر این صحه می گذارد؟ اگر دین راه عقل را ببندد و خودش هم از این راه نرود و توصیه هم نکند، آن گاه باید بگوییم هر کس به روش عقلی زحمت بکشد، هرگز در راه شریعت نیست؛ ❇️مانند کسانی که برای اثبات بی فایده بودن فلسفه و اصل بودن شریعت، از بحث شکاکیت غربی استفاده می کنند و می گویند: همه چیز بی ارزش است. پس فلسفه را کنار بگذارید و دنبال شریعت بروید؛ اما باید از اینان پرسید شما چگونه شریعت را قبول کرده اید؟ وقتی راه معرفت را می بندید، شریعت هم جزو آن است. اگر به فرض بگویید متن دینی با شکاکیت می سازد، پیامدهای این امر بسیار ناگوار و ناصواب خواهد بود. ✔️بنابراین اصل عنصر یونانی بسته به عقلانیت آن است و اگر آن عنصر عقلانی را دین پذیرفته است، چرا ما نپذیریم؟ شواهد فراوانی از آیات و روایات وجود دارد و تأکیدهای عارفان ما در این زمینه بسیار است. 🔺در سنت اسلامی، عقل، دل و قرآن به هم گره خورده و اصلش هم به شریعت برمی گردد. 🔸شریعت این د رهم تنیدگی را ایجاد کرده است و این سبب شد که فیلسوف مسلمان به تدریج به این سو کشیده شود. 🔹متن دینی حس و عقل و شهود را می پذیرد؛ پس موارد توجیه پذیری را باید گسترش داد. 🔸قرار نیست هر آنچه از یونان آمده است، با شریعت نسازد. 👈این دستگاه از اسلامی بودن نمی افتد، به شرط آنکه فضای عقلانی و مفاهیمی که داریم با واقع و شریعت بسازد که اگر این شرط محقق شود، برای ما کافی است. _ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین استاد امینی نژاد 🔰موضوع مصاحبه: امتداد حکمت 💢بخش 2️⃣1️⃣ 🔺ارتباط فلسفه و فقه 🔹 اینکه مقام معظم رهبری در صحبت های اخیرشان فرمودند فلسفه خوب است، بلکه لازم است، منتها الان آن که سر صحنه مشکلات ما را حل می کند بحث فقه است، وقتی به اجزای مختلف این بحث توجه کنیم، این بیان خیلی بیان حکیمانه و عمیقی بوده است. 🔹 من یک بحثی را از یکی از اقتصاددانان برجسته ی کشورمان شنیدم که اتفاقاً اعتقاد جدی به اقتصاد اسلامی داشتند، هم اقتصاددانی هستند که در فضاهای آکادمیک و دانشگاهی ما مطرح هستند و هم معتقد به فضای اقتصاد اسلامی هستند که ما باید به اقتصاد اسلامی برسیم، برخی از دانشجویان آن بزرگوار مطرح می کردند که ما وقتی اخیراً خدمتشان رسیدیم، ایشان فرمودند الان ما کارهای روی زمین مانده ی وسیعی داریم که نمی توانیم منتظر بمانیم تا اقتصاد اسلامی به معنای حقیقی و وسیع و دقیق کلمه شکل بگیرد و بعد آنها را حل بکنیم، الان سر میدان ما مشکل داریم. فرمایش مقام معظم رهبری این است که الان ما در میدان عمل نیازمند به نظر هستیم، نیازمند به ارائه ی یک سری گزاره ها هستیم، این گزاره ها را الان اگر بتواند دانشی برای ما برآورده بکند، دانش فقه است که دارد انجام می دهد. اما اگر بخواهیم فقه به معنای حقیقی و عمیق کلمه، آن طوری که تمدن عظیم بزرگ اسلامی را بسازد، آن طوری که تمام نیازهایی که جوامع اسلامی ما به دانش های متعدد غربی اعم از دانش های مرتبط با فرد و خانواده و اجتماع، در خودشان احساس می کنند، همه را برطرف بکند، اگر فقه بخواهد همه ی این ساحت های نیازمندی های ما را برطرف بکند، ما باید کار را از ریشه شروع کنیم. 🔹 یعنی معنای این سخن این است که دائماً باید در ارتباط با فلسفه ی اسلامی، امتدادهای فلسفه ی اسلامی و مسائلی که مطرح کردیم، فکر بشود تا ما به یک سری نتایج برسیم، آن وقتی که ما به این نتیجه رسیدیم، خودش را در عرصه ی عمل، نمود و ظهور خواهد داد. چنانچه بخش هایی را جواب داده و بخش هایی را همچنان مسئله هست؛ آن کیفیت ترابط فقه و فلسفه که عرض کردم که می تواند بسیار مبارک و عالی باشد، آنها را هم که به آن توجه کنیم. 🔹ما الان نیازهایمان را باید چکار کنیم؟ ما در عرصه ی بین الملل ده ها پرسش داریم، ما در عرصه ی حکومت ده ها پرسش داریم، ما در عرصه ی مسائل اجتماعی اسلام، ده ها پرسش داریم، در مسئله ی حجاب پرسش داریم، در مسائل اقتصاد پرسش داریم، الان کی می تواند اینها را جواب بدهد؟ فقه است که سر صحنه است، لذا دائماً فقه پژوهان ما باید کار بکنند. 🔹ولی همیشه یک تلاش جدی و پیگیر باید صورت بگیرد، همان که خود مقام معظم رهبری هم شروع اصلی آن را مطرح فرموده، آن هم اینکه باید فلسفه امتدادهای خودش را در عرصه ی عینیت به نحو تمام عیار نشان بدهد، آنجاست که رابطه ی عمیق حکمت و فلسفه با فقه کاملاً روشن خواهد شد. حالا ببینید این مسئله ای که عرض کردیم چقدر در اصول فقه اثرگذار خواهد بود، چقدر در قواعد فقهی اثرگذار خواهد بود، چقدر در باز شدن فضاهای متعدد اثرگذار خواهد بود. 🔘 مرتب پرسیده می شود که فلسفه چه تأثیری در فقه دارد؟ اگر تنظیمات حکمت عملی این طور ضعیف نمی شد، [این مشکلات را نداشتیم]. حکمت عملی یعنی مجموعه دانش هایی را که همه ی ساحت های حیات بشری را پوشش می دهد یعنی ما به نحو فلسفی فکر کردیم به این نتیجه رسیدیم که حکمت عملی یا اخلاق است یا تدبیر منزل است یا سیاست مدن، اگر هم قرار باشد ساحت های دیگر مطرح بشود، این باز با مطالعه ی فلسفی و حکمی در ارتباط با انسان فضایش باز خواهد شد. به عبارتی وقتی شما راجع به انسان تأمل می کنید متوجه می شوید این شئون را دارد، فلسفه است که این کار را می کند، وقتی فلسفه این کار را کرد، زاویه دیدهای جدیدی برای فقه باز می شود و فقه استنباط های خودش را با همان روش های مجربی که دارد، انجام می دهد و آن ساحت ها را پر می کند. 🔹اگر حکمت عملی جدی بود، تبویب ابواب فقهی ما به سبک خاصی شکل می گرفت، اگر حکمت عملی ما جدی بود، آن وقت مسئله ی اخلاق در دنیای اسلام تا به این حد مغفول نمی ماند و استنباط حوزه ی اخلاق و گزاره های اخلاقی از دین تا بدین حد ضعیف نمی شد. اگر بحث حکمت عملی ما جدی بود، الان ما مشکلی در فقه حکومتی نمی داشتیم چون می دانستیم بخش وسیعی از شأن انسانی، سیاست مدن است، چون ما به آن ساحت توجه نکردیم، ذهن ما در ابعاد حکومتی در مسائل فقهی چندان تیز نشده، پس بنابراین به این بحث باید ما توجه داشته باشیم. ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین استاد امینی نژاد 🔰موضوع مصاحبه: امتداد حکمت 💢بخش 3️⃣1️⃣ 🔘تقاضای امتدادهای فلسفی، سبب عرضه ی آن 🔺سوال: با این بیاناتی که حضرتعالی داشتید، اولاً ما نسبت به حرکتی که حوزه ی علمیه در کار فلسفی و حکمی که الان دارد رقم می خورد و انجام شده، چه ارزیابی ای می توانیم داشته باشیم؟ ثانیاً اینکه علت بعضی عدم توفیق ها برای امتداد می تواند چه چیزی باشد و همچنین امیدها و چشم اندازهایی که جلوی ما وجود دارد در حوزه ی علمیه برای امتداد حکمت چه چیزهایی می تواند باشد؟ 🔹 پاسخ: مطلبی که حضرتعالی فرمودید که الان ما در چه وضعیتی هستیم؟ و چه چشم اندازی در آینده داریم؟ و پرسش هایی در این ساختار. من چند تا نکته را یادداشت کردم، ببینید این قاعده هست که 🔺هر جا تقاضا افزایش پیدا بکند، عرضه افزایش پیدا میکند، ممکن است عکس آن نباشد، یعنی ممکن است عرضه زیاد بشود ولی تقاضا زیاد نشود ولی قطعاً اگر تقاضا زیاد بشود، عرضه زیاد می شود. چطور فقهای ما وقتی تا کنون مورد پرسش و سوال از خیلی از مسائل نبودند، آن بخش های از فقه همچنان لاغر مانده یا اصلاً شکل نگرفته، همین بحث هم در مباحث حکمی و فلسفی هست. وقتی تا کنون از حکمت و فلسفه در عرصه ی امتدادها پرسش نشده و تقاضا نشده، ذهن فیلسوف و فلسفه پژوه تحریک نمی شود به سمت اینکه این امتدادها را استخراج کند، مگر اینکه خودش دغدغه هایی داشته باشد. مگر اینکه خودش صاحب شئون متعدد باشد، افزون بر اینکه فیلسوف هست، در ساحت های دیگر هم حضور داشته باشد. 🔺یکی از چیزهایی که خیلی کمک می کند تقاضا است؛ چنانچه همین الان وقتی شما می بینید مقام معظم رهبری مسئله ی امتدادها را دارد مرتب مطرح می کند، یک جنب و جوشی در فضاهای فلسفی راه می افتد، ما این را باید وسیع کنیم، باید تبدیل به گفتمان بکنیم، به نحوی که جوری بشود که هر بحث فلسفی ای که در هر کلاس فلسفه‌ای، خصوصاً کلاس های بالاتر فلسفی مطرح می شود، حتماً یک پیوست امتدادی داشته باشد، یعنی آن فیلسوف، آن استاد فلسفه، آن فلسفه پژوه ذهنش دست کم درگیر با این بشود که این مسئله ی بنیادین فلسفی چه تأثیرهای امتدادی می تواند در شئون متعدد داشته باشد. ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین استاد امینی نژاد 🔰موضوع مصاحبه: امتداد حکمت 💢بخش 4️⃣1️⃣ 🔘گام های خوبی در حوزه برداشته شده و ظرفیت های خوبی ایجاد شده 🔺سوال: با این بیاناتی که حضرتعالی داشتید، اولاً ما نسبت به حرکتی که حوزه ی علمیه در کار فلسفی و حکمی که الان دارد رقم می خورد و انجام شده، چه ارزیابی ای می توانیم داشته باشیم؟ ثانیاً اینکه علت بعضی عدم توفیق ها برای امتداد می تواند چه چیزی باشد و همچنین امیدها و چشم اندازهایی که جلوی ما وجود دارد در حوزه ی علمیه برای امتداد حکمت چه چیزهایی می تواند باشد؟ 🔹 پاسخ: یکی از چیزهایی که باید توجه بکنیم این است که ما به بسیاری از عرصه ها و علوم جدید تا پیش از انقلاب، چندان آشنایی وسیعی نداشتیم، یکی از خدمات جدی ای که بعد از انقلاب در حوزه ها صورت گرفت همین آشنایی با علوم جدید است. در این زمینه حتی مؤسسات حوزوی ایجاد شده است، مثلاً فرض کنید موسسه ی آموزشی پژوهشی امام خمینی که توسط حضرت آیت الله استاد مصباح وقتی شکل گرفت، هدفش این بود که به علوم انسانی اسلامی برسد. اینها گام های اولیه ی خیلی جدی ای در این مسیر برداشته شده اند. 🔺 الان حوزه در یک ظرفیت خوبی است که دست کم به فضاهای بسیار وسیع و گسترده ای از علوم انسانی امروزین آشنایی بسیار خوب دارد، این چیز کمی نیست، یعنی اگر ما بخواهیم فرض کنید امتدادهای فلسفه ی اسلامی را در حوزه ی روان شناسی یا در حوزه ی اقتصاد بسط بدهیم، آیا لازم نیست که اول اقتصاد را، مسائل اقتصادی را، پرسش های اقتصادی را عمیق تر بشناسیم تا امتداد را درست بتوانیم معنا پیدا بکند، پس از یک جهت، تمام این تلاش هایی که صورت گرفته، مثلاً مدیریت، ما می خواهیم بگوییم مدیریت اسلامی، خب اولاً باید بفهمیم این چه جنس کاری است. 🔺بنابراین گام هایی که برداشته شده، نمی گوییم گام های نهایی است ولی الان ظرفیت های خیلی خوبی در حوزه شکل گرفته و ما می توانیم این فضا را پیش ببریم. الان ذهن فلسفه پژوهان ما بهتر می تواند با مسئله امتداد حکمت درگیر بشود که مثلاً امتداد حکمت در ساحت اقتصاد چه معنایی می تواند داشته باشد. 🔺پس هم کارهای خیلی خوبی شده، و هم ظرفیت هایی به وجود آمده، کاری که الان ما باید بکنیم، یکی از آنها تحریک ذهن فیلسوفان است، تقاضا را زیاد کنیم، تقاضای زیاد موجب عرضه می شود. حالا این زیاد کردن تقاضا به چه مدلی است؟ مثلاً ما در سطوح متعدد می توانیم این کار را بکنیم، از بزرگان فلسفی روز این دست تقاضاها را جدی مطرح کنیم، دائماً آنها را مورد این پرسش ها قرار بدهیم، میزگردها، نشست ها، ارائه ها، مقالات، نوشته جات فراوان یا پایان نامه هایی که شکل می گیرد را در این مسیر سوق بدهیم. 🔺نکته ی دیگر تقویت حکمت عملی است یعنی باید تراث تاریخی ما در فضای حکمت عملی دوباره احیا بشود، روزآمد بشود، تلاش های را که در عصر جدید توسط بزرگان فلسفی ما در حوزه ی امتدادهای فلسفه انجام گرفته، آنها منسجم تر ارائه بشود، آرام آرام در حوزه های درس فلسفه راه پیدا بکند، اینها موجب می شود که آرام آرام این فضاها جدی بشود. شکل گیری امتداد فلسفه ی اسلامی آن هم با توجه به دقایقی که در قسمت های پیشین عرض کردم، بسیار کاری دقیق تر و عمیق تر است از امتدادیابی فلسفه ی غرب در دنیای غرب، که برخی از نکته هایش را به عرض رساندم، اینجا کار عمیق تر و دقیق تر است و ثمراتش هم مبارک تر خواهد بود. در فلسفه اسلامی در واقع تعامل عقل و دین است که ما را به نتایج خیلی عالی می رساند، تعامل فلسفه و دین است در فضای فقه که ما را به نتایج عالی می رساند. 🔺پس ما باید دوباره تراث حکمت عملی را احیا کنیم، بحث هایی را که جدیدتر مطرح شده، اینها را مطرح بکنیم، مطالعات را در حوزه ی فلسفه های مضاف، فلسفه های مضاف که عرض می کنم برداشتی که در فضای خودمان داریم منظور است، یعنی فلسفه ای را که در ارتباط با دانش ها، در ارتباط با موضوعات مطرح می شود یعنی فلسفه های مضاف به دانش ها، مجموعه ای از مباحثی که بخش جدی ای از آنها سرریز کردن فلسفه ی عام و کلی در حوزه ی آن دانش است که ما باید آن را نشان بدهیم، مثلاً جنس موضوع آن کار را مشخص کنیم، روش های کارآمد در آن مسئله را ما مشخص بکنیم، دیدگاه های بنیادین اثرگذار را در حوزه ی انسان شناسی، هستی شناسی، معرفت شناسی و امثال آنها را در آنجا مشخص بکنیم. اگر این کارها را ما انجام دادیم و این فضاها را پی بگیریم که به نحو طبیعی بعد از انقلاب و در سنوات اخیر به ویژه با توصیه های مقام معظم رهبری تا حدودی این معنا جدی شده ولی می شود این را پررنگ تر و عمیق تر مطرح کرد و با جدیت پی گرفت. ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین استاد امینی نژاد 🔰موضوع مصاحبه: امتداد حکمت 💢بخش 5️⃣1️⃣ 🔘 حضور فلسفه در عرصه ی عینیت با عنوان فقه 🔺سوال: با این بیاناتی که حضرتعالی داشتید، اولاً ما نسبت به حرکتی که حوزه ی علمیه در کار فلسفی و حکمی که الان دارد رقم می خورد و انجام شده، چه ارزیابی ای می توانیم داشته باشیم؟ ثانیاً اینکه علت بعضی عدم توفیق ها برای امتداد می تواند چه چیزی باشد و همچنین امیدها و چشم اندازهایی که جلوی ما وجود دارد در حوزه ی علمیه برای امتداد حکمت چه چیزهایی می تواند باشد؟ 🔹 پاسخ: اگر ما در پی احیای تمدن بزرگ اسلامی هستیم باید مسئله ی فلسفه و حکمت اسلامی و بحث امتدادها و فلسفه های مضاف برخاسته ی از آن، فلسفه ی عمیق و بنیادین و کیفیت ارتباط آنها را با دانش های در صحنه ی عینیت جدی بکنیم. اگر ما می خواهیم رسیدن به این هدف بزرگ انقلاب اسلامی جدی تر و با سرعت بیشتری طی بشود، این را باید جدی بکنیم. 🔺این را مواظب باشید بعضی تصوراتی نادرستی دارند، اگر فلسفه بخواهد در عرصه ی عینیت بروز پیدا بکند، با عنوان مسائل فلسفه حضور پیدا نمی کند، با عنوان فقه عرضه می شود. 🔺فقه نتیجه ی نهایی ارتباط سطح اندیشگی با فضای عینیت هست، اصلاً غیر از این نیست، الان در دنیای غرب هم همین است، یعنی وقتی فلسفه ی غرب خودش را در عینیت عرضه می کند، در عینیت تبدیل به قانون می شود، تبدیل به راهکار می شود، همان چیزی است که ما به عنوان فقه می شناسیم. 🔺بعضی فکر می کنند که مثلاً اگر ما می گوییم فلسفه در امتدادها باید بیاید و در صحنه ی اقدام باید بیاید، یعنی مثلاً فقه باید برود کنار! اصلاً بحث این نیست، حتی اگر شما فضای فلسفه ی اسلامی را کنار بگذارید، در فلسفه ی غرب هم باشید، فلسفه ی غرب با فقه با مسائل برخورد می کند، یعنی فقه متناسب با خودش، فقه یعنی حوزه ی عمل، ما اگر با فلسفه هم می گوییم در عرصه ی عمل شرکت می کنیم، نه اینکه فلسفه خودش می آید یعنی ما مسائل اقدام و اجرای ما می شود مسائل فلسفی، این نیست، فلسفه از علوم بنیادینی است که به تدریج خودش را در صحنه ی استنباط در حوزه ی عمل حاضر می کند، یعنی ما فقهی پربار از فلسفه خواهیم داشت، فقهی که دقیقاً بنیادهای فلسفی آن برای ما روشن است خواهیم داشت. 🔺بله الان ما ناچاریم، همچنان که مقام معظم رهبری فرمودند برای رفع نیازهای خودمان دائماً به فقه توجه بکنیم و همین هم هست ولی همیشه اگر بخواهیم آن تمدن بزرگ اسلامی شکل بگیرد باید آن فضا که به عرض رساندیم و توضیح دادیم جدی گرفته بشود. ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین استاد امینی نژاد 🔰موضوع مصاحبه: امتداد حکمت 💢بخش 6️⃣1️⃣ 🔘عدم توانایی فقه در تأمین این سنخ از امتدادها 🔺سوال: همان طور که در بیاناتتان فرمودید و به بیانات اخیر مقام معظم رهبری در دیدار مدرسه ی عالی فقه اشاره کردید، این بیانات برای برخی در فضای حوزه یک تلقی ای ایجاد کرده که گویا نگاه رهبری به فضای فلسفه عوض شده و رهبری از آن امیدی که داشتند به این که فلسفه بیاید و امتدادهایی پیدا بکند و به کمک حکومت داری، به کمک بسط تمدن اسلامی بیاید، دست برداشتند. این تلقی ایجاد شده که ایشان ناامید شدند و رو آوردند به فقها و می گویند این امتدادها را شما تأمین بکنید و دیگر انگار امیدی به این که فلسفه ی اسلامی این را بیاید تأمین بکند، ندارند. 🔹پاسخ: ببینید اساساً این که این سنخ از امتدادها را دانش فقه، یک دانش زیرمجموعه و اندیشمندان فقهی بخواهند انجام بدهند، اصلاً ذاتاً بی معناست، یعنی مسئله ی امتداد را آنها نمی توانند تأمین بکنند، اصلاً سنخ آن دانش این گونه نیست، چون امتداد یعنی امتداد اندیشه ی بنیادین، سر صحنه ی عینیت، این که اصلاً کار فقه نیست. فقه الان به واسطه ی داشته های ما به لحاظ منابع اجتهاد باید به ما پاسخ بدهد، بگوید الان من باید چکار بکنم. پس اساساً این که فقه بخواهد این امتدادها را انجام بدهد که بالکل به لحاظ منطقی و دانشی منتفی است، پس مسئله برمی گردد به همان نکته هایی که من در صحبت هایم به عرض رساندم. اولاً مجموعه صحبت های مقام معظم رهبری اگر کنار همدیگر گذاشته بشود، هم صحبت هایی که اخیراً فرمودند و هم صحبت هایی که قبلاً مطرح فرمودند این است که احیای تمدن بزرگ اسلامی منوط به دانش است، و در رأس این دانش‌ها علوم انسانی وجود دارد، سایر دانش ها مثل علوم تجربی و دانش های مرتبط با فناوری و تکنولوژی، زیرمجموعه ی علوم انسانی است چنانچه در غرب هم همین طوری است، و اساساً طبیعت دانش ها این طوری است و همه ی دانش ها در ذیل فلسفه، راه ها و شعب خودش را هم معنا پیدا می کند و هم راه ها و شعبش را پیدا میکند و گزاره هایش شکل می گیرد و به جلو می رود، این اندیشه ی بنیادین مقام معظم رهبری است، کاملاً هم فنی است و کاملاً استدلالی است. 🔘 عدم نفی فلسفه در بیانات اخیر رهبری 🔺در فرمایشات اخیر هم اصلاً آن فرمایشات را نقض نکردند، هم روی فلسفه تأکید فرمودند، نفرمودند خوب است، فرمودند لازم است، حتماً باید باشد، و راجع به امتدادها هم فرمودند فلسفه ذاتاً امتداد دارد منتها به دلیل اینکه این امتدادهایش یا آن ساحت هایی که تا کنون حاصل نشده و ما الان به آن نیاز داریم، این امتدادها فعلیت پیدا نکرده، مثل همان اندیشمند اقتصاددانی که گفته الان برای اینکه مشکلات وسط میدان ما حل و فصل بشود، آنها سر جای خودش است، نه اینکه مثلاً ما بگوییم اقتصاد اسلامی نداریم یا نمی شود، نه آن باید انجام بشود، باید نیروهایی در آن باشند و طی بکنند. این مسیر است که حقیقت تمدن اسلامی را شکل می دهد. ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
🎤مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین استاد امینی نژاد 🔰موضوع مصاحبه: امتداد حکمت 💢بخش 7️⃣1️⃣ (بخش پایانی) 🔘
علوم انسانی اسلامی
، یک کار بین رشته ای 🔺الان ما نیاز داریم به پژوهش های فقهی ای که مستند به منابع عصمت باشد و بتواند پرسش های ما را به نحوی جواب بدهد که مشکلات امروز ما تا حدودی فی الجمله حل و فصل بشود و ما به نحو منسجم تر کار را پیش ببریم ولی اگر ما دوباره بخواهیم به بحث امتدادهای اندیشه ی بنیادین و حضور اندیشه ی بنیادین، سر صحنه برگردیم که آن اساس کار است، دوباره همان مسیر باید طی بشود. 🔺طبیعتاً من احساس می کنم که مقام معظم رهبری جمع بین فرمایشاتشان این خواهد شد که دائماً آن مسیر دست یابی به امتدادهای فلسفه ی اسلامی از سوی فلسفه پژوهان باید طی بشود. تازه صرفا فقط فلسفه پژوه هم نباید باشند، یعنی فقط کسی که فلسفی فکر می کند نمی تواند امتداد را مطرح بکند، این یک کار بین رشته ای است، بله آن عمق اصلی کار فلسفه ی اسلامی است. 🔺افزون بر اینکه آن کار باید مرتب و دائماً انجام بگیرد تا به تولید علوم انسانی برسد، این را مطمئن باشید، این را که عرض می کنم تقاضایم این است که برداشت نادرست از این صورت نگیرد، ما بر پایه ی فقه نمی توانیم علوم انسانی اسلامی بریزیم، این را مطمئن باشیم، حالا این پشتوانه ها و بحث هایی دارد که در جای خودش باید بحث بشود، یعنی اگر بخواهد یک دانش به عنوان علم انسانی شکل بگیرد، این خودش یک مولفه هایی دارد، تمام بخش ها و مولفاتش را فقه نمی تواند تأمین بکند. اصلاً ذاتاً دانش فقه برای این نیست، نه اینکه این ضعف دانش فقه باشد، یعنی فقه در اوج قدرت خودش هم باشد، ارتباطی با این فضا ندارد، 🔺 اگر بخواهد
علوم انسانی اسلامی
شکل بگیرد، این یک کار بین رشته ای است که بخش بسیار وسیع و اصلی و جدی اش مرهون توجه به مباحث فلسفی و سرریز کردن مباحث فلسفی در حوزه ی امتدادهاست. بخش دیگری از آنها توجه به دانش هایی مثل فقه و امثال آن است که در جای خودش باید توجه کرد. 🔺این روال در دنیای غرب به یک سبک طی شده، در دنیای اسلام به خاطر اقتضائات ویژه ی خودش یک سبک خاص و ویژه ای دارد. اصل این فرآیند یک مسئله ی اصول فقهی است که در بحث های علم دینی و دانش های دین بنیان مبسوط تر به عرض رساندم، اصول فقه باید تعیین تکلیف بکند که اینجا چه طوری باید این ترابط ها و ارتباط ها شکل بگیرد. 🔺 بنابراین جمع بندی فرمایشات مقام معظم رهبری به نظر من به این معناست که الان بالعجاله ما مشکلاتمان را باید با فقه موجود، فقهی که داریم و ثروت عظیمی که داریم حل و فصل بکنیم، در عین حال ما باید دوباره به امتدادهای فلسفه¬ ی اسلامی و سرریز کردن آن به حوزه های متعدد بیندیشیم تا در نهایت به یک فقه بارور به معنای نهایی خودش که می تواند از تمدن بزرگ اسلامی پشتیبانی بکند؛ برسیم. تا دیگر ما محتاج نباشیم در آموزش و پرورش، در علوم سیاسی و اجتماعی به گزاره هایی که در علوم غربی وجود دارد؛ تمسک بکنیم. ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac