☑️ #كاركردهاي علمي معنوي فرهنگي #فلسفه_خواني
💠گفتوگو با #استاد_یزدان_پناه
🔻 بخش 1️⃣
📝سوال: فلسفه خوانی چه نقشی در حیات علمی، معنوی و فرهنگی طلبه دارد؟ آیا خواندن فلسفه، فقط به عنوان یک حسن است یا اینکه برای طلبه یک ضرورت است و برای هر تخصصی هم که میخواهد در حوزه کسب کند، باید نسبتی با فلسفه برقرار کند؟
✅ پاسخ: [بخش اول]
🔹 طلبه برای بسیاری از کارها باید به معقول تن دهد. کسی که امروز در وادی معارف دینی میآید، در کنار بحث احکام، به رشتهی معقول نیز احتیاج دارد. همان گونه که ما برای دانستن احکام شریعت، باید یک سری علوم مختلف، مانند فقه و اصول و حدیث بخوانیم، برای کارهای معارف و عقاید دینی به طور اعم که شامل بحث توحید و معاد و امامت و نبوت و ملائکه و ... که در کتب دینی بسیار زیاد هم هست، به این سنت فلسفی نیاز داریم.
🔹سنت فلسفی ما، اشاره به یک تلاش هزار و چند ساله دارد و ما بر سر یک سفرهی آماده نشسته ایم. من نمیگویم اینجا پایان راه است، ولی این سفرهای است که راه فهم معارف را باز کرده است.
🔹ما در برابر این سنت معقول فیلسوفان و عارفان، دو راه دیگر هم داشتیم: یکی راه حدیث و نگاه به ظاهر متون بود که صرفاً تبدیل به «ظاهرگرایی» شد؛ راه دیگر همان حرکت متکلمان در طول تاریخ به ویژه آن سدههای نخست است که میخواستند تلاشهای زیادی در دفاع از معارف دینی، ولی با یک سبک خاص کنند. حرکت ظاهرگرایی، عملاً با مشکلات زیادی مواجه شد و بیشترین مشکل، در بحث تشبیه و تجسیم آن بود. ظاهرگرایی این حرکت را به سمتی سوق داد که تقریباً از عمل معارف دینی تهی شد و عملاً این روش جواب نداد و بسیاری از آن حذر کردند.
🔹حرکت و جنبش دیگر، سبک کلامی بود که در دورههای گذشته طی شد. در روش کلامی، بنا بر این بود که از دین دفاع کنند و چون محور، فقط دفاع از دین در نظر گرفته شد نه یافت حقایق دینی آن گونه که هست، مجدداً با مشکلاتی رو به رو شد و باز هم این روش جوابگو نشد؛ چون فهم معارف آن گونه که بایسته و شایسته و عمقی باشد، حاصل نشد و تقریبا سعی شد فقط یک خِرَد سطح پایین را به کار بگیرند که از آن به «خرد جدلی» تعبیر میشود.
🔹چون بنای این خرد جدلی بر اقناع بود، با دو مشکل جدی برخورد کرد: یکی از ناحیه فهم متون دینی؛ چرا که متون دینی ناظر به تبیین واقع، آن گونه که هست، بودند؛ ولی اینها با روشی که در پیش گرفتند عملا در فهم متون دینی موفق نبودند؛ مشکل دیگر هم در حل و فصل واقع آن گونه که هست، به لحاظ مستقل عقلانی بود که موفق نبودن و راه آ«نها هویت برهانی نداشت.
🔹ولی سنت فلسفی که در نهایت با عرفان نظری گره خورد، عملاً جواب داد و خیلی خوب توانست به بسیاری از اسرار دین دست پیدا کند و بسیاری از متون و روایاتی که در ظاهر اولیه با یکدیگر تفاوت داشتند را جمع کرده و به حقیقت مطابق همهی این آیات و روایات برسد از فارابی تاکنون، آهسته آهسته تلاشی صورت گرفت که بتواند هم واقع را آن گونه که هست و هم متون دینی را بفهمد. بسیاری از مسائل باب توحید با تمام ریزه کارهای ها، مانند قرب وریدی حضرت حق، توحید افعالی، توحید صفاتی، باب معاد و ... در این روش بررسی شد. اگر کسی به بحث معاد متکلمین نگاه کند و در کنار معاد صدرا در جلد 9 اسفار قرار دهد، آن وقت میتواند بفهمد که اینها چقدر با هم فاصله دارند؛ حتی در کمیت پرداختن به مسائل.
🔹آنقدر مسائل ریز معارفی وجود دارد که اگر بگوییم بیش از ده هزار گزاره میشود، اغراق نیست که آن دو، عملاً به اینها نپرداخته اند؛ اما در این سنت فلسفی که بُعد عرفان نظری هم از قرن هفتم در آن جا باز کرد و بعد در سنت صدرایی که عرفان نظری با حکمت متعالیه آمیخته شد، به اینها پرداخته شده است. آنها در عین اینکه سر سفرهی فارابی و بوعلی و شیخ اشراق نشستند، بسیاری از اسرار متون دینی را هم با روش فلسفی فهمیدند.
📖منبع: مصاحبه نشریه خط با استاد یزدانپناه
#كاركردهاي_فلسفه_خوانی
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
#کلام_استاد
☑️ #كاركردهاي علمي معنوي فرهنگي #فلسفه_خواني
💠گفتوگو با #استاد_یزدان_پناه
💢بخش 1️⃣
https://eitaa.com/fvtt_ir/1828
💢بخش 2️⃣
https://eitaa.com/fvtt_ir/1862
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
☑️ #كاركردهاي علمي معنوي فرهنگي #فلسفه_خواني
💠گفتوگو با #استاد_یزدان_پناه
🔻 بخش 2️⃣
📝سوال: فلسفه خوانی چه نقشی در حیات علمی، معنوی و فرهنگی طلبه دارد؟
✅ پاسخ: [بخش دوم]
🔹حضرت استاد حسن زاده میفرمودند همان گونه که ما برای اجتهاد در احکام شرعی، نیاز به خواندن فقه و اصول با همین روال معلوم حوزوی داریم، برای اجتهاد در باب معارف هم به کتابهای بوعلی، فارابی، شیخ اشراق و بهتر از همه ملاصدرا و ابن عربی احتیاج داریم که واقعاً هم مسائل را حل میکنند. بدون اغراق، گاهی در جلساتی از بحث فصوص، باید سیصد روایت در کنار هم چیده میشد تا میتوانستیم یک نتیجه گیری کنیم.
🔹لذا اگر طلبهای میخواهد در باب معارف مجتهد شود، حتماً نیاز به بحثهای فلسفی – عرفانی در این سنتی که تا کنون شکل گرفته دارد. باید تمام این کتابها خوب خوانده شود.
بسیاری از بزرگان ما که در وادی معقول نیامده اند، وقتی که از معارف حرف میزنند، در حدّ سطح و فهم عادی است و این خوب نیست و همین باعث میشود که مثلا راحت جبر را میپذیرند. بعضی از بزرگان راحت تصریح میکنند: «اینجا که رسید قلم بشکست»؛ چرا باید اینطور باشد؟! چرا وقتی به بحث توحید میرسند، بعضی از اقوال خیلی ضعیف میتواند راحت در دل آنها بنشیند و «خلق و ایجاد» را به ضعیفترین طرح قبول کنند ولو اینکه با بسیاری از متون دینی دیگر جور در نیاید.
🔹شخصی خیلی راحت میگفت: «خلق، یعنی خدا گفت باش و شیء ایجاد شد»! و در ادامه نیز، قرب وریدی حضرت حق را نمیتوانست تبیین کند؛ اینکه در عین خلق، خداوند در تار و پود مخلوق حاضر باشد؛ «نحن اقرب الیه من حبل الورید» یعنی از رگ گردن به شما نزدیک تریم. نباید اینطور بگوییم که نسبت خداوند با مخلوقات، مثل نسبت من با این صندلی است که بعد از خلق، ربطی به من ندارد. میگفت «ما طبق روایات، قائل به بینونت عزلی نیستیم» ولی در توضیح مسئله مجددا همان بینونت عزلی را میگفت و فاصلهای بین خالق و مخلوق درست میکرد!
🔹وقتی به معارف میرسند، یک مقدار تأمل کم میشود. چطور در باب احکام شرعی که با طوائف مختلف روایات رو به رو میشویم؛ نکات هر طائفه را نام برده و وجه جمع آنها را بررسی میکنیم تا یک نتیجه بگیریم و میگوییم این کار از غیر مجتهد بر نمیآید، که کار بسیار خوبی هم است؛ همین را در باب معارف هم باید انجام داد، که به کمک فلسفه انجام میگیرد.
🔹الان بزرگانی داریم که تقریرها و تحلیل هایشان عمیق است. علامه طباطبایی که المیزان را نوشته، فقط ظهورگیری قوی داشته؟ من به ظهورگیری قائل ام، اما قوتها و قدرتهای زیادی جمع شد که این کتاب نوشته شد. چرا المیزان اینقدر قوت دارد؟ دلیلش این است که سر این سفره نشسته است. ایشان با این سنت و با شیوهی ظهورگیری درست و روش فهم درست متن آشناست. به نظرم در روش فهم معارف، فلاسفه از همه جلوترند. متأسفانه ما در جاهای دیگر با چنین روش فهمی رو به رو نیستیم؛ این آقایان هستند که روش فهم درست را میدانند. در روش فهم و روش تحلیل مسائل و قوتی که در فهم هست، همه از سفرهی فلسفه بلند میشود.
🔹طلبهای که میخواهد مجتهد شود، باید این راه را طی کند، حال گاه فهم دینی در باب احکام میشود و گاه فهم دینی در باب معارف. معارف، کمتر از احکام نیست؛ بلکه بیشتر هم است و فقه اکبر است. اگر اصول و عقاید را با عمق آن، در حوزه نخوانند، پس در کجا باید بخوانند؟
📖منبع: مصاحبه نشریه خط با استاد یزدانپناه
#كاركردهاي_فلسفه_خوانی
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac