💠 #کلام_استاد
💠 #استاد_یزدان_پناه
☑️ بریده هایی از کلاس #خارج_نهایه
💢بخش 1️⃣ نقطه شروع فلسفه
https://eitaa.com/fvtt_ir/1935
💢بخش 2️⃣ بداهت واقعیت بیرون از خود (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2003
💢بخش 3️⃣ بداهت واقعیت بیرون از خود (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2051
💢بخش 4️⃣ شهود عقلی (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2104
💢بخش 5️⃣ شهود عقلی (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2155
💢بخش 6️⃣ نگاه پیشینی به فلسفه (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2185
💢بخش 7️⃣ نگاه پیشینی به فلسفه (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2203
💢بخش 8️⃣ واقع بما هو واقع (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2243
💢بخش 9️⃣ واقع بما هو واقع (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2333
💢بخش 🔟 واقع بما هو واقع (3)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2404
💢بخش 1️⃣1️⃣ واقع بما هو واقع (4)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2456
💢بخش 2️⃣1️⃣ واقع بما هو واقع (5)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2487
⏳ ادامه دارد ...
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 #کلام_استاد
💠 #استاد_یزدان_پناه
☑️ بریده هایی از کلاس #خارج_نهایه
💢بخش 5️⃣
🌐 سه تحلیل برای تثبیت بداهت واقعیت بیرون از خود (4)
3️⃣ حضوري بودن علم به واقعيت
❇️ تحلیل عمیقتر حضوری بودن علم به واقعیت با استفاده از #شهود_عقلي
(در پست قبل توضیحاتی در مورد مبنای شهود عقلی داده شد، اینک توضیحات تکمیلی تر)
🔘 تبدیل این شهود به گزارههای حصولی توسط عقل
🔺عقل تحليلي مفاهيمي را از شهود انتزاع ميكند و عقل توصيفي بر پاية آنچه شهود شده است، اين مفاهيم را به هم ميپيوندد و گزارة حصولي ميسازد. براي نمونه، عقل تحليلي مفاهيم «من» و «هستي من» را از شهود انتزاع ميكند و عقل توصيفي، گزارة
«من هستم»را ميسازد. اما مبرر همة اين فعاليتهاي عقلاني، شهود است. هم عقل تحليلي از شهود ميگيرد و هم عقل توصيفي بر مبناي شهود، گزاره ميسازد. مبرر و مستند اين گزاره، شهود است و ديگر نيازي به استدلال ندارد؛ و ازهمينرو، بديهي است. 🔘 تأمین کننده مطابقت با واقع گزارههای حصولی 🔺 حال اگر فرایندی تصویر کردید که از این علم حضوری، گزارههای حصولی برداشت شد، مطابقت با واقع بودن این گزارههای حصولی به چه نحو تأمین میشود؟ 🔺به اين نكته هم بايد توجه كرد كه نفس در ساحتهاي متعدد خود حاضر است، يعني هم در مرحلة شهود (شهود عقلي و شهود حسي) و هم در ساحت حصول. بنابراين هم در ساحت عقل شهودي حاضر است و هم در ساحت عقل تحليلي و عقل توصيفي. بنابراين همان نفس، كه در ساحت شهود، با عقل شهودي حقيقتي را مييابد، در ساحت فعاليت عقل تحليلي و عقل توصيفي هم حاضر است و مييابد اينهماني محصولات اين ساحتها را. بنابراين مطابق با واقع بودن گزارة حصولي فراهم آمده را هم خود مييابد. 🔘 بحثی معرفت شناسی یا هستی شناسی 🔺
علامه در پي هستيشناسي است و اصلا معرفتشناسي مورد بحث ايشان نيست.نبايد گمان كرد كه اين بحثها از سنخ معرفتشناسي است و بنابراين معرفتشناسي مقدم بر هستيشناسي است. بايد توجه داشت كه بديهيات شهودي و بديهيات عقلي، چارچوبهاي اولية عقل را ميسازند و در تمام حيطهها حاضرند. عقل اولي ميگويد اصل اينهماني و اصل امتناع تناقض پابرجاست و براي تصديق آنها، تنها تصور طرفين لازم است و نيازي به استدلال ندارد. اينها اصول اولي عقل هستند.
ما معتقديم اصول اوليه، فقط عقلي نيستند و اصول اولية شهودي هم داريم. اين اصول قبل از شكلگيري معرفتشناسي هم حاضرند و معرفتشناسي هم با همينها كار خود را آغاز ميكند.اساسا وقتي در تعريف معرفت ميگويند «باور صادق موجه»، و منظور از صادق، مطابق با واقع است، بايد قبل از تعريف معرفت و آغاز معرفتشناسي، «واقع» پذيرفته و تثبيت شده باشد. 🔺اين نكته در مورد منطق هم مطرح است. برخي اصول اولية عقل، پاية آغاز منطق است. براي نمونه، تمام اشكال استنتاج به شكل اول باز ميگردد و شكل اول بديهي دانسته ميشود. ميتوان شكل اول را تحليل فلسفي كرد:
«شاملُ الشاملِ شاملٌ»يا
«المندرجُ في المندرجِ مندرجٌ»؛ اما اينها استدلال بر شكل اول نيست، و بايد گفت شكل اول، بديهيالانتاج است. 🔺 اينها چارچوبهاي اولية عقل است و عقل از آنها گريز و گزيري ندارد. پايههاي عقل، دانش همگاني ضروري را شكل ميدهند، 📚 منبع: درس خارج نهایه - سال اول - 1393-1392 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 #کلام_استاد
💠 #استاد_یزدان_پناه
☑️ بریده هایی از کلاس #خارج_نهایه
💢بخش 1️⃣ نقطه شروع فلسفه
https://eitaa.com/fvtt_ir/1935
💢بخش 2️⃣ بداهت واقعیت بیرون از خود (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2003
💢بخش 3️⃣ بداهت واقعیت بیرون از خود (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2051
💢بخش 4️⃣ شهود عقلی (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2104
💢بخش 5️⃣ شهود عقلی (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2155
💢بخش 6️⃣ نگاه پیشینی به فلسفه (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2185
💢بخش 7️⃣ نگاه پیشینی به فلسفه (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2203
💢بخش 8️⃣ واقع بما هو واقع (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2243
💢بخش 9️⃣ واقع بما هو واقع (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2333
💢بخش 🔟 واقع بما هو واقع (3)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2404
💢بخش 1️⃣1️⃣ واقع بما هو واقع (4)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2456
💢بخش 2️⃣1️⃣ واقع بما هو واقع (5)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2487
💢بخش 3️⃣1️⃣ علی وجهٍ کلی (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2536
⏳ ادامه دارد ...
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 #کلام_استاد
💠 #استاد_یزدان_پناه
☑️ بریده هایی از کلاس #خارج_نهایه
💢بخش 6️⃣
🌐 نگاه پیشینی به فلسفه (1)
[در مجموع در بیان استاد یزدانپناه 4 وجه برای سر نیاز به فلسفه به نحو پیشینی ذکر شده است؛ 2 بیان از علامه و 2 بیان از خود استاد]
1️⃣ بیان اول علامه (نهایه): فلسفه علمی برای جلوگیری از خطا و غلط
2️⃣ بیان دوم علامه (اصول فلسفه): علمی برای اثبات موضوع علوم دیگر
3️⃣ بیان اول استاد یزدانپناه: فلسفه علمی برای حل مسائل کلان در مورد حقیقت
4️⃣ بیان دوم استاد یزدانپناه: فلسفه علمی برای ارضای غریزه حقیقت جویی انسان
1️⃣ بیان اول علامه (نهایه)
🔺 متن نهایه: أنا كما لا نشك في ذلك لا نرتاب أيضا نخطىء فنحسب ما ليس بموجود موجودا أو بالعكس كما أن الإنسان الأولي كان يثبت أشياء و يرى آراء ننكرها نحن اليوم و نرى ما يناقضها و أحد النظرين خطأ لا محالة و هناك أغلاط نبتلي بها كل يوم فنثبت الوجود لما ليس بموجود و ننفيه عما هو موجود حقا ثم ينكشف لنا أنا أخطأنا في ما قضينا به فمست الحاجة إلى البحث عن الأشياء الموجودة و تمييزها بخواص الموجودية المحصلة مما ليس بموجود بحثا نافيا للشك منتجا لليقين.
🔹 به نظر ميرسد منظور علامه بيان اين نكته است كه حتي اگر اكنون علمي بهنام فلسفه وجود نداشت، ما به دليل پيشگفته، بايد چنين علمي را ميجستيم و در آن وارد ميشديم. به ديگر بيان، بحث ايشان پيشيني است، نه پسيني.
رهاورد اين شيوه از بحث در مورد علم فلسفة موجود، اين است كه درمييابيم علت اصلي پديد آمدن آن چه بوده و چه چيزي عدهاي را از زمانهاي بسيار دور بر آن داشته است كه چنين علمي را بجويند.
2️⃣ بیان دوم علامه (اصول فلسفه)
🔺ايشان در اصول فلسفه و روش رئاليسم بياني ديگر نيز دربارة وجه نياز به فلسفه دارند. ما علوم گوناگوني داريم كه هيچيك از موضوع خود بحث نميكنند. اساسا هر علمي موضوع خود را مسلم و موجود ميگيرد و به بحث از عوارض موضوع ميپردازد. بنابراين علمي لازم است كه متفكل اثبات موضوعات ديگر علوم بشود و آن علم، فلسفه است.
🏷 «در جهان هستى كه داراى موجودات بسيار و پديده هاى بيشمار بوده و ما نيز جزئى از مجموعه آنها مى باشيم بسيار مىشود كه چيزى را راست و پا برجا پنداشته و موجود انگاريم و سپس بفهميم كه دروغ و بى پايه بوده است، و بسيار مىشود كه چيزى را نابود و دروغ انديشيده و پس از چندى به ما روشن شود كه راست بوده و آثار و خواص بسيارى در جهان داشته است. از اين رو ما كه خواه نا خواه غريزه بحث و كاوش از هر چيز كه در دسترس ما قرار بگيرد و از علل وجود وى داريم بايد موجودات حقيقى و واقعى (حقايق به اصطلاح فلسفه) را از موجودات پندارى (اعتباريّات و وهميّات) تميز دهيم. و گذشته از اين كاوش غريزى براى رفع حوائج زندگى، دست به هر رشته از رشته هاى گوناگون علوم بزنيم اثبات هر خاصه از خواص موجودات به موضوع خود محتاج به ثبوت قبلى آن موضوع مى باشد. يك سلسله بحثهاى برهانى كه غرض و آرمان نامبرده را تأمين نمايد و نتيجه آنها اثبات وجود حقيقى اشياء و تشخيص علل و اسباب وجود آنها و چگونگى و مرتبه وجود آنها مى باشد «فلسفه» ناميده مى شود. علوم ديگرروش بحث و نتيجه كاوش آنها اين گونه نيست و در هر يك از آنها كه تأمل كنيم خواهيم ديد كه يك يا چند موضوع را مفروض الوجود گرفته و آنگاه به جستجوى خواص و آثار وى پرداخته و روشن مى كند. هيچ يك از اين علوم نمىگويد فلان موضوع موجود است يا وجودش چگونه وجودى است، بلكه خواص و احكام موضوع مفروض الوجودى را بيان كرده و وجود و چگونگى وجود آن را به جاى ديگر (حس يا برهان فلسفى) احاله مى نمايد.»
➖اصول فلسفه و روش رئاليسم، در: مجموعه آثار استاد شهيد مطهري، ج 6، ص 57-61
📚 منبع: درس خارج نهایه - سال اول - 1393-1392
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 #کلام_استاد
💠 #استاد_یزدان_پناه
☑️ بریده هایی از کلاس #خارج_نهایه
💢بخش 1️⃣ نقطه شروع فلسفه
https://eitaa.com/fvtt_ir/1935
💢بخش 2️⃣ بداهت واقعیت بیرون از خود (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2003
💢بخش 3️⃣ بداهت واقعیت بیرون از خود (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2051
💢بخش 4️⃣ شهود عقلی (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2104
💢بخش 5️⃣ شهود عقلی (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2155
💢بخش 6️⃣ نگاه پیشینی به فلسفه (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2185
💢بخش 7️⃣ نگاه پیشینی به فلسفه (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2203
💢بخش 8️⃣ واقع بما هو واقع (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2243
💢بخش 9️⃣ واقع بما هو واقع (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2333
💢بخش 🔟 واقع بما هو واقع (3)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2404
💢بخش 1️⃣1️⃣ واقع بما هو واقع (4)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2456
💢بخش 2️⃣1️⃣ واقع بما هو واقع (5)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2487
💢بخش 3️⃣1️⃣ علی وجهٍ کلی (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2536
⏳ ادامه دارد ...
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 #کلام_استاد
💠 #استاد_یزدان_پناه
☑️ بریده هایی از کلاس #خارج_نهایه
💢بخش 7️⃣
🌐 نگاهی پیشینی به فلسفه (2)
[در مجموع در بیان استاد یزدانپناه 4 وجه برای سر نیاز به فلسفه به نحو پیشینی ذکر شده است؛ 2 بیان از علامه و 2 بیان از خود استاد]
1️⃣ بیان اول علامه (نهایه): فلسفه علمی برای جلوگیری از خطا و غلط
2️⃣ بیان دوم علامه (اصول فلسفه): علمی برای اثبات موضوع علوم دیگر
3️⃣ بیان اول استاد یزدانپناه: فلسفه علمی برای حل مسائل کلان در مورد حقیقت
4️⃣ بیان دوم استاد یزدانپناه: فلسفه علمی برای ارضای غریزه حقیقت جویی انسان
3️⃣ بیان اول استاد یزدانپناه
🔺 ميتوان وجه نياز به فلسفه را چنين تبيين كرد: ما با دستهاي از مسائل كلان روبهروييم، مانند اينكه مبدأ عالم چيست حقيقت انسان و جهان چيست براي پاسخگويي به چنين مسائلي به فلسفه نيازمنديم.
🔺مطابق بحثهايي که مطرح شد، بهيقين ميدانيم که واقعياتي هست. به هر واقعيتي که مينگريم، ميبينيم جهات متعددي دارد. حال ميپرسيم، آيا همة اين جهات، متن واقعاند، يا تنها يکي از آنها چنين است (پرسش از اصالت)
🔺پرسش ديگري که بعد از تثبيت واقعيات سر بر ميآورد، دربارة نسبت اين واقعيات با يکديگر است. [ازآنجاکه ما در آغاز بحث، واقعيت خود، واقعيات بيرون از خود و واقعيةما را تثبيت کرديم، در اينجا مشکلي نداريم و بهراحتي به پيش ميرويم. اما اگر تنها واقعيةما تثبيت شده باشد، بايد گامهاي ديگري را نيز برداشت و سپس به اينگونه از بحثها رسيد.] آيا اين واقعيات از هم جدا و متبايناند، و يا داراي گونهاي از اشتراکاند (پرسش از تشکیک)
بسياري ديگر از بحثهاي فلسفي را نيز بههمينگونه ميتوان تحليل کرد.
🔺نمونهاي ديگر از اين دست پرسشها، اين است: آيا اين واقعيات، خودبهخود موجودند، يا مبدئي آنها را پديد آورده است (پرسش از وجوب و امکان) از بطن اين پرسش، بحث عليت و معلوليت نيز بدست ميآيد.
🔺پرسش ديگر اين است که آيا اين واقعيات، آغاز دارند يا بيآغازند از اينجا بحث حدوث و قدم پيش ميآيد. نيز آيا اين واقعيات، همه از لحاظ وقوع، در يک مرتبهاند يا برخي از آنها مقدم بر برخي ديگرند از اينجا بحث سبق و لحوق و معيت مطرح ميشود.
🔺ما ميبينيم که برخي از واقعيات، داراي نحوهاي صيرورت در واقعاند، يعني از حالتي به حالت ديگري تبديل ميشوند. آيا در اين صيرورت، واقعيتي به واقعيت ديگر تبديل شده است به ديگر سخن، آيا چنين است که واقعيتي از بين رفته و واقعيتي ايجاد شده است و يا اينگونه است که واقعيتي واحد امتداد يافته است از اين تأملات، بحث کون و فساد و حرکت زاييده ميشود.
🔺پرسش ديگري اين است: از واقعيات خارجي، مفاهيمي هم داريم. حال نسبت اين مفاهيم با واقعيات خارجي چيست اين همان بحث وجود ذهني است.
🔺برخي از مباحث در فلسفهاي که امروز در دست است، مطرح شده است، مانند: وجود يا علت است يا معلول. اما با همان نگاه به واقعيت بما هو واقعيت، ميتوانيم بحثهايي را مطرح کنيم که در فلسفة موجود، مطرح نشده است. براي نمونه، ما واقعيات محدودي را يافتهايم. ميتوان پرسيد که آيا واقعيت يا واقعيتهاي نامحدودي هم وجود دارد در اين صورت بايد از واقعيت نامتناهي نيز بحث کنيم و اگر وجود آن را تثبيت کرديم، يکي از بحثهاي فلسفه اين خواهد بود: وجود يا متناهي است يا نامتناهي، و سپس بايد به احکام وجود نامتناهي نيز پرداخت.
🔺پرسشي ديگر از اين دست، اين است: ميدانيم که موجوداتي داراي تقدّر، وجود دارند. حال، آيا هر وجودي بايد متقدّر باشد آيا نميشود چيزي موجود باشد، اما داراي تقدّر نباشد موجود متقدّر، صورت است و موجود نامتقدّر، معنا. اگر وجود نامتقدّر تثبيت شود، يکي از بحثهاي فلسفي، که اکنون بهتفصيل مطرح نشده و تنها فيالجمله وجود دارد، اين خواهد بود که: وجود يا صورت است و يا معنا.
🔺تا اينجا مواردي از پرسشها و بحثهاي کلان را مطرح کرديم. ميتوان نمونههايي از بحثها و پرسشهاي خُرد را هم مطرح کرد. نحوة وجود اشياي خارجي، که با حس آنها را مييابيم، چيست نحوة وجود نفس خود، که به علم حضوري آن را يافتهايم، چگونه است
. نيز اينکه اعتبارياتي وجود دارد، امري وجداني است. براي نمونه، ميدانيم که ملکيتي هست. اما اعتباريات چگونه موجوديتي دارند
🔹ميبينيم که پس از يافت انواع واقعيات، که گفتهايم بهنحو بديهي آنها را مييابيم، ميتوانيم پرسش از نحوة وجود آنها را مطرح کنيم، که پرسشي فلسفي است.
اکنون روشن است که اينگونه از پرسشها تنها دربارة حيثيت وقوع مطرح است و واقعيت بيرنگ را به پرسش گرفته است، نه اينکه مربوط به واقعيت مقيد باشد.
4️⃣ بیان دوم استاد یزدانپناه: فلسفه علمی برای ارضای غریزه حقیقت جویی انسان
[این بیان فقط اشاره وار توسط استاد بیان شده است و توضیح بیشتری داده نشد.]
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 #کلام_استاد
💠 #استاد_یزدان_پناه
☑️ بریده هایی از کلاس #خارج_نهایه
💢بخش 1️⃣ نقطه شروع فلسفه
https://eitaa.com/fvtt_ir/1935
💢بخش 2️⃣ بداهت واقعیت بیرون از خود (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2003
💢بخش 3️⃣ بداهت واقعیت بیرون از خود (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2051
💢بخش 4️⃣ شهود عقلی (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2104
💢بخش 5️⃣ شهود عقلی (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2155
💢بخش 6️⃣ نگاه پیشینی به فلسفه (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2185
💢بخش 7️⃣ نگاه پیشینی به فلسفه (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2203
💢بخش 8️⃣ واقع بما هو واقع (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2243
💢بخش 9️⃣ واقع بما هو واقع (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2333
💢بخش 🔟 واقع بما هو واقع (3)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2404
💢بخش 1️⃣1️⃣ واقع بما هو واقع (4)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2456
💢بخش 2️⃣1️⃣ واقع بما هو واقع (5)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2487
💢بخش 3️⃣1️⃣ علی وجهٍ کلی (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2536
⏳ ادامه دارد ...
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 #کلام_استاد
💠 #استاد_یزدان_پناه
☑️ بریده هایی از کلاس #خارج_نهایه
💢بخش 8️⃣
🌐 واقع بما هو واقع (1)
🔺 يك برگ درخت را در نظر بگيريد. به اين برگ ميتوان از منظرهاي مختلف و با عينكهاي متفاوت نگريست. هر منظري، علم جداگانهاي را ميطلبد. اگر از اين زاويه بدان بنگريم كه ميشود آن را به عناصر سازندهاش تجزيه كرد، اين شيء موضوع علم شيمي است. در علم شيمي اشيا را از حيث تجزيه وتر كيب بررسي ميكنند. اگر از حيث حركت و سكون به اين برگ بنگريم، موضوع بررسي علم فيزيك خواهد بود. در علم زيستشناسي اين برگ را ازآنرو كه موجودي زنده و داراي فعاليتهاي حياتي است، مورد بررسي قرار ميدهند. در علم طب، بررسي ميكنند كه آيا اين برگ خواص دارويي دارد يا خير، بنابراين از آن منظر كه ميتواند در درمان بيماريها و داروسازي به كار آيد، بدان مينگرند. نيز از برخي منظرها اين شيء موضوع برخي علوم اعتباري، مانند فقه قرار ميگيرد. در فقه بررسي ميشود كه آيا بر اين برگ ميتوان سجده كرد آيا خوردنش مباح است آيا ميشود آن را خريدوفروش كرد و ... .
🔺اما گاه اصل وجود اين برگ را مورد بررسي قرار ميدهيم و ازآنحيث كه واقعيت دارد بدان مينگريم. اگر با عينك وجودي بدان نگاه كنيم، برگ را ازآنجهت كه موجود است، مينگريم و اينگونه از مسائل در دايرة بررسيهاي ما قرار خواهد گرفت: آيا اين شيء واحد است يا كثير جوهر است يا عرض ذاتش متحرك است يا ثابت مادي است يا مجرد اگر مادي است، ذاتا مادي است يا فعلا اگر ذاتا مجرد است، داراي كدام مرتبة تجردي است آيا تجرد مثالي دارد يا عقلي يا فوق عقلي
🔺اين زاوية نگاه، زاوية نگاه فيلسوف است. فيلسوف به حيثيت وقوع يك شيء ميپردازد. در فلسفه شيء را از منظرهاي خاص، كه موضوع علوم خاص است، نمينگرند، بل با اصل حقيقت و هستي شيء سروكار دارند. در نگاه فلسفي، شيء را از خصوصيات تجريد ميكنند و به هستياش نظر ميدوزند. فيلسوف وقتي به برگ مينگرد، درحقيقت وجود ميبيند، نه يك شيء سبز رنگ داراي اندازه و بو و مزة خاص.
🔺فيلسوفان معمولا چنين ميگويند كه در فلسفه، شيء را نه از حيث تعين رياضي و نه از جهت تعين طبيعي، بلكه ازآنجهت كه موجود است، مورد مطالعه قرار ميدهند.
🔺 علامه در اصول فلسفه و روش رئاليسم به تفاوت منظر علوم و فلسفه اشاره كرده است:
🏷
در هر يك از آنها [علوم ديگر غير از فلسفه] كه تأمل كنيم خواهيم ديد كه يك يا چند موضوع را مفروض الوجود گرفته و آنگاه به جستجوى خواص و آثار وى پرداخته و روشن مىكند. هيچيك از اين علوم نمىگويد فلان موضوع موجود است يا وجودش چگونه وجودى است، بلكه خواصو احكام موضوع مفروض الوجودى را بيان كرده و وجود و چگونگى وجود آن را به جاى ديگر (حس يا برهان فلسفى) احاله مىنمايد... چنانكه ما در خواص و احكام اشياء گاهى دچار خطا يا ترديد مىشويم، مثلا مىگوييم فلان تركيب فلان طعم را ندارد (با جزم يا ترديد) در صورتى كه داشته يا بالعكس، همچنان گاهى در اصل بود و نبود اشياء مبتلا به خطا يا جهل مىشويم. مثلًا مىگوييم روح در خارج نيست يا بخت و شانس هست. پس روشن است كه سبك بحث در دو مثال گذشته يكسان نيست، بلكه نخست بايد وجود شئ را اثبات كرد يا او را مفروض الوجود گرفت و سپس به خواص و احكامش پرداخت ... سنخ بحث فلسفى با سنخ بحثهاى علمى دو سنخ صد در صد مختلف مىباشد هيچگاه يك مسأله علمى از هيچ علم، جزء بحث فلسفى نبوده و متن بحث فلسفى قرار نخواهد گرفت، بلكه هر گونه بحث و كاوش فلسفى (الهى يا مادى) از بحثهاى علمى كنار مىباشد و به روش خاصى كه از بود و نبود سخن گويد، بحث خواهد نمود.➖علامه طباطبايي، اصول فلسفه و روش رئاليسم، در: مجموعه آثار استاد شهيد مطهري، ج 6، ص 59-67. ✅ بنابراين در فلسفه سخن از بود و نبود، و احكام هستي مطلق (مطلق از قيود جزئي) است، نه هستي مقيد. به تعبيري، موضوع فلسفه، هستي بيرنگ است، اما موضوع علوم ديگر، هستيهاي رنگارنگ. 📚 منبع: درس خارج نهایه - سال اول - 1393-1392 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 #کلام_استاد
💠 #استاد_یزدان_پناه
☑️ بریده هایی از کلاس #خارج_نهایه
💢بخش 1️⃣ نقطه شروع فلسفه
https://eitaa.com/fvtt_ir/1935
💢بخش 2️⃣ بداهت واقعیت بیرون از خود (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2003
💢بخش 3️⃣ بداهت واقعیت بیرون از خود (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2051
💢بخش 4️⃣ شهود عقلی (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2104
💢بخش 5️⃣ شهود عقلی (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2155
💢بخش 6️⃣ نگاه پیشینی به فلسفه (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2185
💢بخش 7️⃣ نگاه پیشینی به فلسفه (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2203
💢بخش 8️⃣ واقع بما هو واقع (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2243
💢بخش 9️⃣ واقع بما هو واقع (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2333
💢بخش 🔟 واقع بما هو واقع (3)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2404
💢بخش 1️⃣1️⃣ واقع بما هو واقع (4)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2456
💢بخش 2️⃣1️⃣ واقع بما هو واقع (5)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2487
💢بخش 3️⃣1️⃣ علی وجهٍ کلی (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2536
⏳ ادامه دارد ...
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 #کلام_استاد
💠 #استاد_یزدان_پناه
☑️ بریده هایی از کلاس #خارج_نهایه
💢بخش 9️⃣
🌐 واقع بما هو واقع (2)
🔺اگر حيثيت بحث فلسفي و كيفيت موضوع فلسفه روشن شود، بسياري از نكات ديگر را ميتوان دريافت و در بحثهاي فلسفي با بصيرت فراوان پيش رفت. نيز ميتوان اشكالاتي را كه دربارة موضوع و مسائل فلسفه مطرح است بهآساني پاسخ گفت. براي نمونه، اين اشكال مطرح شده است كه اگر يك دسته از مسائل فلسفي، مسائل تقسيمي است، تقسيم در جايي نميايستند و در اين صورت بسياري از مسائلي كه غير فلسفياند، بايد داخل در فلسفه شمرده شوند. پاسخ اين است كه همواره بايد حيثيت بحث فلسفي مراعات شود. تقسيمات موضوع فلسفه تا جايي پيش ميرود كه حيث وقوع در نظر باشد. براي نمونه، تقسيم سنگ به رسوبي، آذرين و دگرگوني، تقسيمي در دايرة علم فلسفه نيست؛ زيرا اين تقسيم از حيث وقوع صورت نگرفته است. سنگ ازآنجهت كه موجود است، اين اقسام را ندارد، بلكه از جهت نحوة شكلگيري در زمين به اين اقسام تقسيم ميشود. اين تقسيم، در علم سنگشناسي مطرح است، كه خود، شاخهاي از علم زمينشناسي است.
🔺بنابراين در فلسفه به بسياري از بحثهاي جزئي مربوط به قيود جزئي پرداخته نميشود. كار فيلسوف ضابطهمند است و او به هر جايي سفر نميكند. اما تا هر جا كه حيثيت نگاه فلسفي اجازه دهد، بحث فلسفي ميتواند به پيش برود، هر چند در فلسفة موجود، اين پيشروي انجام نشده باشد. با اعمال اين نگاه، هم ميتوان دايرة بحث فلسفي را درك كرد و هم افقهايي تازه در فلسفه گشود. اينكه در فلسفه از شيء، ازآنجهت كه واقع است، بحث ميشود، لوازم فراواني دارد. در جاي خود خواهيم گفت كه اينگونه نگاه، ابزارهاي مفهومي ويژهاي (معقولات ثاني فلسفي) و نيز روش خاصي را ميطلبد.
🔺در فلسفه بهشكل كلان به اشياء مينگرند؛ يعني نگاه فلسفي، نگاهي نامقيد به قيود جزئي است. ازهمينروست كه گفتهاند فلسفه علم كلي است. فيلسوف به يك برگ هم كه مينگرد، به اصل هستي آن نظر ميدوزد، و نگاهش را معطوف به لايههاي سطحي آن واقعيت نميكند.
🔺واقع، داراي ساحتي است كه بيرنگ و بدون قيد است و در آن ساحت، احكام و عوارضي دارد كه اگر مقيد شود، ديگر آن احكام و عوارض را ندارد.
🔺فيلسوفان در اينجا مفاد اثباتي را بهشكل سلبي بيان كردهاند. موضوع فلسفه، واقع است، بدون اينكه تخصص پيدا كند؛ يعني ساحت مطلق و بدونقيدِ واقعيت، موضوع فلسفه است. از اين منظر، تمام موجودات، اعم از مجرد و مادي، ازآنجهت كه موجودند، در حيطة بررسيهاي علم فلسفه قرار ميگيرند. وقتي به جهت وجودي مينگريم، ميبينيم كه تمام موجودات در آن مشتركند. وجود، امري همگاني و كلان است. از اين منظر، همة موجودات را ميتوان نگاه كرد و همة آنها را با اين عينك ميتوان ديد. همة موجودات در موجوديت شريكند، اما نحوة وجود آنها متفاوت است. نحوة وجود واجبالوجود، غير از نحوة وجود ممكنالوجود است. بنابراين در فلسفه نگاه عامي به همة موجودات انداخته ميشود و درنتيجه، علمي عام پديد ميآيد. وقتي نگاه عام، مطلق و بيرنگ شد، همهجا را ميگيرد و ازهمينرو فلسفه را علم عام ميگويند، و ديگر علوم را علم خاص و جزئي.
📚 منبع: درس خارج نهایه - سال اول - 1393-1392
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 #کلام_استاد
💠 #استاد_یزدان_پناه
☑️ بریده هایی از کلاس #خارج_نهایه
💢بخش 1️⃣ نقطه شروع فلسفه
https://eitaa.com/fvtt_ir/1935
💢بخش 2️⃣ بداهت واقعیت بیرون از خود (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2003
💢بخش 3️⃣ بداهت واقعیت بیرون از خود (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2051
💢بخش 4️⃣ شهود عقلی (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2104
💢بخش 5️⃣ شهود عقلی (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2155
💢بخش 6️⃣ نگاه پیشینی به فلسفه (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2185
💢بخش 7️⃣ نگاه پیشینی به فلسفه (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2203
💢بخش 8️⃣ واقع بما هو واقع (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2243
💢بخش 9️⃣ واقع بما هو واقع (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2333
💢بخش 🔟 واقع بما هو واقع (3)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2404
💢بخش 1️⃣1️⃣ واقع بما هو واقع (4)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2456
💢بخش 2️⃣1️⃣ واقع بما هو واقع (5)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2487
💢بخش 3️⃣1️⃣ علی وجهٍ کلی (1)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2536
💢بخش 4️⃣1️⃣ علی وجهٍ کلی (2)
https://eitaa.com/fvtt_ir/2576
⏳ ادامه دارد ...
—---—
🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 #کلام_استاد
💠 #استاد_یزدان_پناه
☑️ بریده هایی از کلاس #خارج_نهایه
💢بخش 0️⃣1️⃣
🌐 واقع بما هو واقع (3)
🏷 آيا چنين نيست كه «بما هو واقع»، قيد موضوع فلسفه قرار گرفته و آن را خاص كرده و بدان رنگي ويژه بخشيده است؟
✅ پاسخ اين است كه
حیثیت در اينجا قيد نيست، بلكه بيان اطلاق و بيرنگي است. منظور اين است كه در ساحت خود واقع بمان و به ساحت واقعيتها خاص قدم مگذار.
موضوع فلسفه، حتي مقيد به اطلاق نيست،ازهمينرو، جزئيترين موجودات را هم شامل است و فلسفه ميتواند دربارة جزئيترين موجودات نيز بحث كند، البته از منظر واقعيت. بنابراين حيثيت و قيد مذكور، قيد تأسيسي نيست، بلكه توضيحي است. اين ادبيات فقط اين نكته را بيان ميكند كه در فلسفه به واقع، ازآنجهت كه واقع است، نگريسته ميشود. 🔺از نحوة وجود محكيهاي معقولات ثاني فلسفي، مانند وحدت و فعليت و ... بايد در فلسفه بحث كرد. همچنين است نحوة وجود معقولات ثاني منطقي، نحوة وجود ماهيات (بر اساس اصالت وجود)، نحوة وجود كثرت، قوه، جسم، نفس، عقل، علم، مفهوم، حركت، زمان، مكان، عدم مضاف، عدم مطلق، معلول، واجبالوجود و ... . نيز ميتوان در فلسفه از نحوة وجود حقايقي بحث كرد كه تا كنون فيلسوفان بدان نپرداختهاند؛ مانند نحوة وجود جامعه. آيا اصلا غير از افراد، حقيقتي با عنوان جامعه وجود دارد و يا اينكه جامعه يك امر اعتباري است، مانند لشكر، و غير از افراد، در خارج چيزي وجود ندارد. علامه طباطبايي از نحوة وجود اعتباريات، در برابر امور حقيقي، بحث كرده است. بحث دربارة نحوة وجود اشيا، شأن فيلسوف است. تا هرجا كه واقع بما هو واقع پيش برود، فيلسوف ميتواند با نگاه وجودي دربارة آن بحث كند. در فلسفة هنر، بايد از نحوة وجود زيبايي سخن گفت و در هرمنوتيك (فلسفة فهم) بايد از نحوة وجود فهم بحث كرد. 📚 منبع: درس خارج نهایه - سال اول - 1393-1392 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac