Only live can hurt like this:) #نجوای_روح

برای دختر کوچولوی من:) قندکم؟شیرین ترین و خوش خنده ترین دختر قلب من:) میترسی؟ چه کنم که این جادوگر وادارم میکند تورا زندانی کنم:) تازیانه هایی که به صورتت میزد دردش زیاد است؟ خون هایی که از بدنت مثل بارون های تیر میبارد چی؟ آنها را با چه پاک میکنی؟ رویا هایت را کجا مخفی کرده ای جان این دل آواره؟ دختر ریزه میزه ی من:) گناهت میدانی چه بود؟ میدانی چرا نمیشود آرام گیری؟ تو در وجود منی :) و من زورم به اون جادوگر شب و روز نمیرسه:) فقط میتوانم رویاهایت را آهسته دنبال کنم به امید تحقق یافتنشان:) به هنگام اشک در آغوشت بگیرم و موهای مجعدت را نوازش کنم و چتری موهایت را درست کنم:) راستی میخوای عروسک مورد علاقه ات(پریا) را برات از توی خاطراتتم بردارم و بذارم کنارت؟ پرنیا کوچولوی قبلم، همه همه اینا نوشتن های مکرر و باشگاه... و کار.. همش برای اینه که به سمت رویا تو حرکت کنم :) و حالا؟ میای تو آغوش کسی که بخاطرش در زندان قلبش داری درد میکشی؟ #بایگانی_های_قلبم نویسنده؟ پرنیا طهماسبی

کوهیم و تماشا گر رقصیدن رودیم... #احوالات_دل

یادم رفت بگم صبح بخیر:)

صبح است و دل هایمان از غم دیشب پر، اما همچنان لبخند میزنیم:) صبحتون بخیر 💚🌿

دلخوشیم اینه که شاید دوباره سحر رو ببینیم:) #نجوای_روح

بیشترین عشقِ جهان را به سوی تو می‌آورم از معبرِ فریاد‌ها و حماسه‌ها. چرا که هیچ چیز در کنارِ من از تو عظیم‌تر نبوده است که قلبت چون پروانه‌ای ظریف و کوچک و عاشق است . #لیلی_و_مجنونِ_معاصر

از عشق دلتنگی هایش می ماند!❤️‍🩹 #کمی_آرامش

ز احوالات 1403/4/7 روزی که واقعا با حال بدی شروع شد:) بد بود و بد و بدتر و اما شبش؟ حال خوب حال خوب و حال خوببب بازی با اون پسر>>> صدای خنده های عزیزام:) ‌>>> و بوی چمن و تاب و دوییدن>>>

شب است و ابر ها به دور معشوقشان میگردند:) شبتون اکنده با رویا🌚💚