🍃🍃🌷🌷🍃🍃🌷🌷🍃🍃 #خدا #دلم #دلنوشته #به_قلم_خودم 🌹دلم تنگ خدا ییست،که من غافل زاویم 🌹نمیدانم که اخر،چرا غافل زاویم 🌹دل دیوانه ی من عجب حال وهواییست 🌹زِ رَب خود به دور واسیر دار فانیست 🌹خدایا کن نگاهی،که رو آرم به سویت 🌹منه رانده زهرجا بیاسایم به کویت 🌹خدایا من ندارم دگر تاب وتحمل 🌹دلم پرشدز غصه،ندارم من تحمل 🌹خدایا دست من گیر،کنم بر تو توکل 🌹مکن ردم زکویت ندارم من تحمل 🌹خطاهایم فراوان ،تو غفارالذنوبی 🌹بپوشان هرچه دارم ،تو ستار العیوبی 🌹زجایم کن بلندو،دمی برمن نظر کن 🌹نما آرام دلم را،کمی برآن گذر کن 🌹خدایا دل سپردم به الطاف الهی 🌹منم عبد فقیرت،نما بر من نگاهی #سروده_خودم 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 @gadamgadamtabandegi

🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 #تلنگر #دلنوشته دست هایم را تا امتداد بی کرانگی آسمانت بالا می برم، تا بار دیگر، با تمام وجود فریاد برآورم: «یا غیاث المستغیثین». اکنون که چون گم کرده راهی، در بی راهه های سخت زندگی، سر در گمِ لحظه های هدایت و گمراهیم، اکنون که بال پروازم در اولین مرحله پرواز، در آتش غفلتم سوخته و اکنون که هاله ای از تردید، روحم را احاطه کرده است، تو را فریاد می زنم، تا بی کرانگی لحظه های مناجات ... تا شکوه جاودانه عشق. ای معبود من! أَنَا فَقِیرٌ مِسْکینٌ چگونه نگویم، حقیرم که معبود تویی و عبد ضعیف منم. «فارْحَم الهی یا کریم» که جز تو امیدی ندارم. الهی! تو را به کلام اسم اعظمت سوگند دهم که ... پس ای بی نهایتِ مستعان! «حَرّم شیبتی علی النّار». خدایا! پشیمانم، در حالی که طناب های نادانی، دست های دعا را بسته و تاریکی گناه و نیستی، چشم های بصیرتم را کور کرده اند. ای سرانجام هر آغازم و ای آغاز هر سرانجامم! تو را آغاز می کنم در هر طلوعم و سپاس می گویم در هر غروبم و نجوا می کنم در هر نیمه شبم. الهی! فریادهای مرده روحم را زنده کن و زبان لال دلم را برای مناجات آماده. قلبم را در سرچشمه های روشن دعا شست و شو بده و دعایم را اجابت کن که: «أَنْتَ مُسْتَجابُ الْمُسْتَجِیبینَ». 🍃👇🍃👇🍃👇🍃👇🍃👇 پروردگارا! بالی دوباره برای پریدن بده، که هنوز این پرنده ضعیف، هفت مرحله از پرواز را پیش رو دارد و بی کمک و یاری تو، او را یارای این آغاز سخت نیست. @gadamgadamtabandegi

#دلنوشته #امام_زمان یک نیمه‌ی شعبان دیگر گذشت! یا صاحب‌الزّمان! یک نیمه‌ی شعبان دیگرگذشت! بی شما و با شما! بی شما گذشت! چرا که آرزو داشتیم چهار زانو در مقابلتان بنشینیم، گرمی حضورتان از نزدیک در جانمان می‌دوید و روحمان را با حضور شما تازه می‌کردیم! آرزو داشتیم چشمانمان از دیدار رویتان فروغ می‌گرفت و از شما می‌شنیدیم سخنان آسمانی را! ♻️امّا چه سود! چه سود که دعاهایمان کارگر نیفتاد و البته نبودیم آن که باید باشیم و نشد آن چه باید بشود! و امّا یک سال با شما بودیم، گرچه شما را ندیدیم، گرچه چشمان غفلت‌زده‌مان، شما را درک نکرد، امّا حضورتان را باور داشتیم! دل‌گرمی‌مان بودید ... انگیزه‌مان می‌دادید ... پنا‌ه‌مان بودید و در ناملایمات، همه‌ی دلخوشی‌مان بودید! ◀️یک سال دیگر گذشت و هرچند در جوش و خروش بودیم، امّا شکیبایی کردیم! نا آرام بودیم و در تکاپو، زیرا گرگ‌های گرسنه بیش از گذشته به رمه‌ی شیعیانت زدند و ما بر عهدی که داشتیم، در صف نگاهبانان این معرکه بودیم. جِد و جهد کردیم تا دزدان غافله را مهلت ندهیم و صحنه را برای دشمنانتان تنگ کنیم. پرجنب و جوش بودیم و با انگیزه، تا بتوانیم سنگی را از پیش پای شما برداریم. و البته شکیبا هم بودیم! و در ناملایمات زمانه صبوری پیشه کردیم، زیرا باور داشتیم تکاپو و چشم انتظاریمان را شما شاهدی و همین ما را بس که لبخندی در این وانفسا بر لبانتان بنشانیم! ◀️سالی دیگر بر ما گذشت! و چه افسوس‌ها که خوردیم! عده‌ایی در این میانه از نفس افتادند! عده‌ایی گرد پیری بر سر و رویشان نشست! عده‌ایی بیماری، گریبانشان را گرفت و خانه‌نشین شدند! و اتفاق پشت اتفاق و اندوه پشت اندوه! ♻️امّا این همه‌ی ماجرا نبود؛ عده‌ایی هم آمدند! و چه خوب آمدند! با شور و اشتیاق! تازه نفس، سخت‌کوش، پرتلاش، هنرمند، غیور و دانش‌مدار، تا آیین شما را پاسداری کنند و مرهمی باشند بر زخم نبودن پیر غلامانت. و امّا 💢یک سال دیگر بر شما گذشت! و چه سخت گذشت! و خداوند می‌داند بر شما چه گذشت! شما که از سویی دردمند شیعیانتان بودید و از سویی غصّه‌های سالی دیگر بر غم روزگارانتان افزون شد! 💢یک سال دیگر بر ما و بر شما گذشت و صد افسوس که نیامدی و هزار امید که خواهی آمد! و هزاران سلام بر شما ای مولای شکیبا! ای فرزند صبوران! 💢ای نازنین غصّه‌دار! ای سترگ! ای پایمرد روزگاران! ای استقامت پیشه! ای غریب دوران! ای نجیب! و ای یکتای زمانه در بندگی! مولای ما! ما را دعا کن که با گذشت زمان بر عهد و پیمانی که با شما داشتیم، استوار باشیم و لحظه‌ایی از تلاش و کوشش دور نباشیم ... و ما شما را دعا می‌کنیم تا زودتر از زود، ظهورتان را شاهد باشیم @gadamgadamtabandegi

#دلنوشته آقا جان !! در این دنیای وانفسا ، دور و برمان پر است از امان نامه های شیطان ! امان نامه هایی دلفریب که هرکدام به ترفندی میخواهند ما را از دامن شما جدا کنند ! آقاجانم ما نه عباسیم که ریشه ی ایمانمان قوی باشد ، نه زهیریم ، نه حبیب ابن مظاهر ، نه ..... !! ما تمام دلخوشی مان به دستان دعاگوی شماست ، تو اگر بخواهی تو اگر دعا کنی تقدیرمان به حریت میرسد ، حر شدن دل دریایی میخواهد و دعای مولایی... العجل یابن الزهرا..... « اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج https://eitaa.com/joinchat/100728839C53d3f8b669

#دلتنگی #دلنوشته #با_خدا_باش_پادشاهی_کن ✅دلم تنگ است ...😭😔 دلتنگ چشمه ای جوشان از قلبی پرسوز که دیدگانم را بشوید و آتش جگرم را فرو بنشاند ... دلتنگ دو جرعه دل گویه با کسی که شنوای کلامم باشد ... شانه ای می جویم که آسوده بر آن سر بگذارم و بغض های فرو خورده ام را سیر ببارم ... آغوشی امن می خواهم که در برم گیرد و پناهم شود و دست نوازشگری که به نوازش مهربانانه اش، دل بی قرارم آرام شود ... ✅و تو ... مهربان پروردگارم .... ماه بارش رحمت های بی انتهایت را پیش رویم نهادی و ملک داعی را امر فرمودی که ندا سر دهد ... أنَا جَلیٖسُ مَنْ جٰالَسَنِیٖ ... فَمَنْ دَعٰانِیٖ فِیٖ هٰذَا ٱلشَّهْرِ أجِبْتُهُ ... آی آنکه شیوه ات إِحْسانُ اِلَى الْمُسیئینَ است ... يا مَن يَمْلِكُ حَوآئِجَ السَّآئِلينَ و يَعْلَمُ ضَميرَ الصَّامِتينَ ... يا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ ... ای آنکه خَابَ الْوَافِدُونَ عَلَى غَيْرِكَ وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ إِلاَّ لَكَ‏ ... 💢دیگر بار ... در چشمه سار زلال ماه رحمت ات، روح و جانم را از هر چه غیر توست تطهیر می کنم و بیش از پیش خود را به تو نزدیک می دانم ... اینک ...امیدوار، با گردنی افراشته... و نه سرافکنده و سر به زیر، تو را اینگونه می خوانم ... أَعْطِنِي بِمَسْأَلَتِي إِيَّاكَ جَمِيعَ خَيْرِ الدُّنْيَا وَ جَمِيعَ خَيْرِ الْآخِرَةِ ... و مگر خیر دنیا و آخرت جز نفس کشیدن در هوای معطر به عطر گل نرگس فاطمی است؟؟؟ خیر دنیا و عقبایم، چه وقت رخ می نمایی؟؟؟ ✅کاش یک روز بیایی تو در این ماه عزیز ... أَعْطِنِي بِمَسْأَلَتِي إِيَّاكَ جَمِيعَ خَيْرِ الدُّنْيَا وَ جَمِيعَ خَيْرِ الْآخِرَةِ...🤲🤲 ┏━━━ 🍃 💐 🍃 ━━━┓ @gadamgadamtabandegi ┗━━━ 💐 ━

#دلنوشته #امام_زمانم ✅آقا جان ، مولای من آن قدر نداشتنت درد دارد ، که جای همه شادمانی‌ های عالم را در قلبمان تنگ میکند. نمیدانم تا کی به استمرار شکستن دلت عادت خواهیم کرد. نمیدانم تا کی؛ بدون تو هنوز نفس هایمان ، بالا می‌ آیند ...😭 💔نمی دانم چقدر طول می کشد ؛ تا ما بفهمیم بدون تو ؛ زندگیمان، فقط یک بازی کودکانه است. آقا جان: روز به روز ولحظه به لحظه دلتنگ آمدنت هستیم. گـویی بی قراری دل هـای ما از شوق #دیدار شمـاست. آقا ، بگو كه آمدنت نزدیك است آقا جـان دیگر از انتظار نگو از وصال بگـو. از پایان جمعه هـای بی تـو بگو! آقا جان بگو كـه به زودی هـدهد صبا خبر از آمدنتان را نـوید می دهد. بگو كـه می آیی و مرهم دل های شكسته و خسته ی ما می شوی. بگو كه دیگر غریب نیستیم. أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج ┏━━━ 🍃 💐 🍃 ━━━┓ @gadamgadamtabandegi ┗━━━ 💐 ━

🍃🍃🌷🌷🍃🍃🌷🌷🍃🍃 #خدا #دلم #دلنوشته #به_قلم_خودم 🌹دلم تنگ خدا ییست،که من غافل زاویم 🌹نمیدانم که اخر،چرا غافل زاویم 🌹دل دیوانه ی من عجب حال وهواییست 🌹زِ رَب خود به دور واسیر دار فانیست 🌹خدایا کن نگاهی،که رو آرم به سویت 🌹منه رانده زهرجا بیاسایم به کویت 🌹خدایا من ندارم دگر تاب وتحمل 🌹دلم پرشدز غصه،ندارم من تحمل 🌹خدایا دست من گیر،کنم بر تو توکل 🌹مکن ردم زکویت ندارم من تحمل 🌹خطاهایم فراوان ،تو غفارالذنوبی 🌹بپوشان هرچه دارم ،تو ستار العیوبی 🌹زجایم کن بلندو،دمی برمن نظر کن 🌹نما آرام دلم را،کمی برآن گذر کن 🌹خدایا دل سپردم به الطاف الهی 🌹منم عبد فقیرت،نما بر من نگاهی #سروده_خودم 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 @gadamgadamtabandegi

#دلنوشته آقا جان !! در این دنیای وانفسا ، دور و برمان پر است از امان نامه های شیطان ! امان نامه هایی دلفریب که هرکدام به ترفندی میخواهند ما را از دامن شما جدا کنند ! آقاجانم ما نه عباسیم که ریشه ی ایمانمان قوی باشد ، نه زهیریم ، نه حبیب ابن مظاهر ، نه ..... !! ما تمام دلخوشی مان به دستان دعاگوی شماست ، تو اگر بخواهی تو اگر دعا کنی تقدیرمان به حریت میرسد ، حر شدن دل دریایی میخواهد و دعای مولایی... العجل یابن الزهرا..... « اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّٖكَ الْفَرَج ┏━━━ 🍃 💐 🍃 ━━━┓ @gadamgadamtabandegi ┗━━━ 💐 ━

#مناسبتی #دلنوشته #امام_رضا 💢 #امام_رضا ؛ آقاجان، این روزها شده‌ام مثل کسی که راه نفسش را بسته‌اند. #مشهد شما، حکم هوا دارد برایم. 💢 آقا جانم مشهد شما کربلای منه. نجف و کاظمین و سامرای منه. مدینه‌ی منه اصلا دنیای منه آقا.😭 😔 دلم لک زده برای گم شدن در شلوغی رواق‌ها. لک زده برای یک سوال از خادمانت که «بست شیخ طوسی کدام طرف است؟»😔 ◼️برای دانه خریدن و نذر برای کبوترهایت.🕊 دلم پر می‌زند برای خنکی لیوان‌های سقاخانه‌ها. زل زدن به پنجره فولاد و زمزمه‌ی: «پنجره فولاد رضا برات #کربلا می‌ده» 💢آقا جانم من هرچند سالم هم باشد از شنیدن صدای نقاره‌خانه‌ات ذوق می‌کنم! 👈هروقت از کنار حوض‌های پر از آب رد می‌شوم هوس می‌کنم دستم را در آب فرو کنم. من هر چه‌قدر هم بزرگ شوم، بچه‌ی شمایم… 💢 به حکم آن که علیک الرَّفیق، ثُم الطَّریق / دلم بدون رضا #چیزی نمی‌خواهد… ✅ امام رضایم👈 امروز اما کبوتر دل راهی #مشهد کرده‌ام؛ تا به دور گنبد طلا بچرخد و روی بام خانه‌تان بنشیند. از آب و دانه حضرتی بخورد و بر سنگ‌های کف صحن‌ها قدم بگذارد. مثل همیشه آغوشت باز است ایهاالرئوف… 💢مندر شهر خودم هستم؛ اما گوش‌هایم مدام نوایی را می‌شنود: 🌹 ای صفای قلب زارم هرچه دارم از تو دارم..😔😭 ┏━━━ 🍃 💐 🍃 ━━━┓ @gadamgadamtabandegi ┗━━━ 💐 ━

#مسابقه #دلنوشته #منتخب #ارسالی_اعضا #کاربر_خانم_معرفت به نام خداوند هستی بخش سلام امسال سال آخر درسی من هست.یادمه استادمون تو بدو ورود به کلاس های اول میگفت:نفس هامون قدم هامون و حتی درس خواندن هامون برای امام زمان (عج) باشه.از قدیم گفتن نیت کجا باشه مقصد هم همون جا هست. ✅من دانشگاه نرفتم.خب تعجبی هم نداره قرار نیست همه تحصیل کرده دانشگاه باشند من با افتخار حوزوی ام.شاید اگه دانشگاه میرفتم آنقدر هااز مولایمان دور میشدم که وجودش را در زندگی ام حس نمیکردم از وقتی هم که وارد حوزه شدم لحظه به لحظه زندگی ام چنان تغییر کرد که هیچ وقت این سخن مدیر حوزه مون یادم نمیره وقتی وارد خانه ی امام زمان(عج) شدی همه ی هم و غم هاتون رو فراموش میکنین و واقعا هم اینطور شد. قطعا همه ی ما توی زندگی مون خیلی مشکلات مادی زیادی داریم که اگه به صاحب الزمان (عج)بسپاریم حل میشه. همین چند روز پیش به یک مشکل مالی برخوردیم منم به نیت امام زمان(عج)نذر کردم ۴۰ روز سوره انشقاق بخونم.واقعا معجزه رو به چشمم دیدم.توروز ۱۰ مشکلمون حل شد. 💢از زمان بچگی عصر جمعه بغض عجیبی دلمون رو میگرفت قطعا حسش کردیم ولی الان نه تنها جمعه ها بلکه هرروز و هر ساعت و ثانیه بغضی در دل داریم. هر چی هم بیشتر میگذره همه رو افسرده تر میبینیم معلومه انسان ها انقدر به زمانه و مادیات دل بستن ولی خوش به حال کسانی که به صاحب زمانه دلببندند. واقعا برای ظهورش دعا کنیم که هر چی مشکله به دست مولاصاحب الزمان (عج)حل میشه ان شاالله. ┏━━━ 🍃 💐 🍃 ━━━┓ @gadamgadamtabandegi ┗━━━ 💐 ━

#مسابقه #دلنوشته #منتخب #ارسالی_اعضا #کاربر_خانم_آقابابایی به نام خدا ✅سال چهارم ابتدایی در مدرسه انعام، روزی نبود که منتظر لبخند گرم خانم کرملو بمانم. هر وقت یکی از ما تمرین‌هایمان را درست حل می‌کردیم یا حتی تلاش کوچکی برای بهتر شدن داشتیم، با همان دست‌های همیشه مهربانش، کارت‌های رنگارنگ "صدآفرین" و "هزارآفرین" را به ما هدیه می‌داد. من یکی از مشتری‌های پر و پا قرص این کارت‌ها بودم!  💢یک روز، بعد از اینکه در امتحان ریاضی نمره‌ام از ۱۴ به ۱۸ رسید، خانم کرملو مرا کنار پنجره کلاس صدا زد. به جای یک کارت معمولی، یک برگه طلایی به من داد که رویش با خط خوشش نوشته بود: "تو استعدادهای پنهانی داری، مثل گنج‌های آسمانِ امام رضا (ع)! این هزارآفرین مخصوص توست." آن روز، دستمال‌کاغذی را دور کارت پیچیدم و تا خانه مثل گنج از آن مراقبت کردم.  ✅دهه کرامت که می‌شد، خانم کرملو برایمان از مهربانی‌های امام رضا (ع) می‌گفت؛ از اینکه چگونه به کودکان توجه می‌کردند، چگونه به سوالات ساده با حوصله جواب می‌دادند... و من در دلم فکر می‌کردم: "خانم کرملو هم برای ما مثل یک فرشته کریم است!"  👈حالا که سال‌ها گذشته، هنوز آن کارت طلایی را در کشوی یادگاری‌هایم نگه داشته‌ام. هر وقت به آن نگاه می‌کنم، یاد جمله‌ای از خانم معلم می‌افتم که همیشه تکرار می‌کرد:  *"مهربانی یعنی همین صدآفرین‌های کوچک... خدا هم به تلاش‌های ما هزارآفرین می‌دهد، حتی وقتی خودمان را باور نداریم."*  ✅پیام خاطره: معلمانی مثل خانم کرملو، کرامت را به ما یاد می‌دهند؛ نه با حرف، بلکه با همان کارت‌های کوچکی که تبدیل به بزرگ‌ترین انگیزه‌های زندگی‌مان می‌شوند.  با تشکر ┏━━━ 🍃 💐 🍃 ━━━┓ @gadamgadamtabandegi ┗━━━ 💐 ━

#دلنوشته #برای_امام_زمانم ✅خدایا... چه سخت است وقتی تو را می‌خوانی و برای خاطر او خدمت می‌کنی، اما تیغ تهمت از پشت می‌خورد. از همان جایی که فکر می‌کردی قلعه‌ای است از ایمان و معرفت. 👈👈گفتم: "فدای سرت، ای مولای من. فقط می‌خواهم فرشی باشم زیر پای رهگذران تا خاکِ پای عاشقانت را به چشمانم بکشم." اما آنها آمدند و گفتند: "او می‌خواهد بر مسند قدرت بنشیند! او می‌خواهد تاجی برای خود بسازد!" دلم لرزید...😭😭 نه از ترس تهمت، که از این وحشت که مبادا ذره‌ای از "منیّتم" ناخواسته در این نیت خالصانه رخنه کرده باشد و دیگران آن را دیده باشند. 😭 👈تمام وجودم را وارسی کردم. به گذشته‌ام رفتم. آیا غباری از خودبینی روی این قلم موی خدمت نشسته بود؟! ✅ای آقای من، ای امام زمان! تو که نیت‌های پنهان را می‌دانی، تو که از رگ گردن به من نزدیک‌تری، شاهد باش که من هیچ نبودم، هیچ می‌خواستم باشم و هیچ می‌خواهم بمانم. نامی نیست، نشانى نیست، مقامى در کار نیست. فقط خدمت است و عشق و انتظار. آنها مرا متهم به "سلطنت" کردند، در حالی که آرزوی دلم "عبودیت" بود. 😭متهم به "ریاست" کردند، در حالی که سرورم... من نوکریم را هم بلد نبودم، فقط یاد می‌گرفتم.😭 اما ای کاش! ای کاش این تهمت فقط به من می‌خورد. اما می‌ترسم آبروی خدمت به ساحت تو را هم ببرد. می‌ترسم دلسردی بیاورد در دل دیگر خادمان. 👈پس ای پزشک دردهای پنهان، دلم را محکم بدار تا در این طوفان نلغزد. نگاهم را از حرف مردم بردار و به رضایت خودت معطوف کن. به من بیاموز که چگونه این تهمت را هم بخشی از خدمتم بدانم؛ چرا که شاید آزمونی است برای پاکتر شدن نیت، برای ذوب شدن بیشتر در اراده‌ات. ✅فدایت شوم ای آقای من. اگر خادمیِ من باعث آزار اسم تو شده، مرا از این خدمت عزل کن، ولی هرگز مرا از حریم عشق خودت مران. و اگر این تهمت، بلا و آزمونی برای پاکسازی من بود، پس شکرت... و صبری مرحمت فرما. ✅یا مهدی، ادرکنی.😭 ┏━━━ 🍃 💐 🍃 ━━━┓ @gadamgadamtabandegi ┗━━━ 💐 ━