eitaa logo
گاه نوشت | مجید تقی زاده
135 دنبال‌کننده
627 عکس
580 ویدیو
3 فایل
💥گاهی جرقه هایی درذهنت زده می شود که دوست داری آنهارابادیگران شریک شوی 👌یامطلبی می بینی که باخودت می گویی کاش بقیه هم این را می دیدند #گاه_نوشت جای اینجور چيزهاست! اما ایام اربعین، کانال می شود #اربعین_نوشت! ارتباط با ادمین: @Majid_Taghizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
👌طبق عهد سالهای اخیر، کانال در ایام ، تبدیل می شود به ... 😥 امسال که ظاهراً همگی از توفیق سفر محرومیم، سعی می کنیم را -که انصافا یک سفر خاص و به یاد ماندنی بود- بصورت روزنگار و در تاریخ قمری متناظرش در این کانال منتشر کنیم... ‼️سال گذشته اینترنت در عراق به خاطر اعتراضات داخلی، شدیداً ضعیف بود و نشد مثل سالهای قبلش از همانجا مطالب را منتشر کنیم... بعد از برگشت هم فرصتی پیش نیامد و عمده تصاویر در این کانال منتشر می شود... 📸 تصاویر نابی وجود دارد که به مرور منتشر خواهم کرد... بعون الله تعالی... 💥باما در همسفرباشید👇 @arbaeen_nevesht
چند سالی بود توفیق داشتیم در موکب احباب الامام الرضای خدمت کنیم که اصلا ماجرای کانال در تلگرام از همانجا شروع شد👇 T.me/Arbaeen_Nevesht اما پارسال به دلایلی قرار نشد با بچه های موکب بریم. فلذا نمایشگاه ها و کتاب هایی که توی قرارگاه اربعین برای موکب آماده کرده بودیم، بردم دم اتوبوس بچه های موکب تحویل دادم و برگشتم... واقعا هم پارسال دم اربعین -تقریبا مثل همه وقتهای دیگه(!)- هیچی پول نداشتم... از طرفی حاجی و بچه ها هم داشتند تصمیم می گرفتند که با هم برن و فرصتی بود که به این راحتی نمی شد از دست داد... چند سالی هست به همت دوتا از دوستانی که توی عکس بالایی هستند، پدیده ای در هیأت راه افتاده به نام ! به این صورت که به هرکس از بچه های هیأت که می خواست بره اربعین وام می دادند. بدین صورت بود که در چند سال اخیر در همه سال داریم قسط اربعین میدیم! (به تاریخ قسط آخر اربعین امسال بنده که معوق هم شده بوده، توجه کنید!) خلاصه به برکت وام ما هم اغفال شدیم(!) که چون دیر هم شده بود، هوایی بریم و زمینی برگردیم... که عکس زمان حرکت از فرودگاه امام خمینی رو در عکس قبل دیدید... 💥باما در همسفرباشید👇 @Arbaeen_Nevesht
برنامه سفر این بود که پرواز رو مستقیم به فرودگاه بغداد گرفته بودیم که اول کاظمین و سامرا رو بریم، بعد برگردیم نجف و مسیر پیاده روی و کربلا... یعنی ما ۲۰ مهر ۹۸ در فرودگاه بغداد نشستیم، غافل از اینکه کمتر از سه ماه دیگه، قراره دقیقا در همین مکان چه مصیبتی سرمون بیاد... کاش مرده بودیم و اون روز رو نمی دیدیم... الان هم که اینها رو می نویسم، سحر جمعه ست و حدود ساعت‌ پرواز ابدی و متفاوت از فرودگاه بغداد به سمت ملکوت اعلی... اصلا نمی دونستیم که داریم آخرین اربعین با حاج قاسم رو تجربه می کنیم... 💥باما در همسفرباشید👇 @Arbaeen_Nevesht
با یک ون از فرودگاه بغداد آمدیم کاظمین. طبق هماهنگی که از ایران کرده بودیم، قرار بود در حسینیه که نزدیک حرم بود اسکان پیدا کنیم... 💥باما در همسفرباشید👇 @Arbaeen_Nevesht
گاه نوشت | مجید تقی زاده
چیزی که دوستان یادآوری کردند، بود! اول صبح، اولین موکب، منزل حاج احمدآقا بصرف صبحانه و حرکت...! 💥باما در همسفرباشید👇 @Arbaeen_Nevesht
از صبح زود که از ، منزل حاج آقا در قم راه افتادیم، چند ساعت معطلی در فرودگاه، پرواز به سمت عراق، حرکت با ون به سمت کاظمین، پیاده روی تا رسیدن به حسینیه مؤمن علی... خلاصه حدود مغرب بود که تازه رسیدیم و همه خسته توی یک اتاق حدود ۱۵ متری جاگیر شدیم! حاج آقا مصلح که نسل اندر نسل از پدربزرگش این حسینیه بهش رسیده بود، خیلی تحویل گرفت، اما اصرار پشت اصرار که حاج آقا باید بعد از نماز منبر برن... هرچی گفتیم تازه از راه رسیدیم و حاج آقا خسته اند، فایده ای نداشت! ولی جای شما خالی، مجلس اون شب، از اون مجلس های خاص شد... حاج آقا در جمع اون همه زائر خسته که منتظر بودند فقط نماز تموم بشه و استراحت کنند... از اون صبغه انقلابی خودشون ذره ای کوتاه نیومدند... اتفاقا جالب اینجا بود که مردم همه میخکوب شده بودند و پلک نمی زدند! بعدشم خودشون یه سینه زنی مفصل را انداختند و... خلاصه مردم همه حال کرده بودند! چند نفر هم بعد از منبر اومدند، تشکر پشت تشکر... خلاصه مجلس خاصی شد اون شب، ان شاءالله دوباره خدا توفیق بده سفر ، به اتفاق همه بچه های هیأت، همونجا مجلس بگیریم... 💥باما در همسفرباشید👇 @Arbaeen_Nevesht