آقای حاج حسین اسکندری🌷: 🌴 سلام علیکم و رحمة الله و برکاته 🍀 بسم الله الرحمن الرحیم 🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ☀️ صبح روز دوشنبه هشتم آبان و چهاردهم ربیع الثانی و نیز عاقبت شما و منتسبین محترم به خیر ، روزگارتان منور به نور هدایت و رحمت الهی و متبرک به برکات آل الله صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین باشد ان‌شاءالله. 📿 ذکر روز دوشنبه : یکصد مرتبه: 💐 یا قاضی الحاجات💐 ☘️🌴☘️🌴☘️🌴☘️ کسی که غرق خدا شد به یم نیاز ندارد رواق و صحن و چراغ و خَدَم نیاز ندارد سخای بیشتر از حد مجتبی‌ است دلیلش نیازمند اگر که به کم نیاز ندارد زبانزد است دل مهربان و پاک و رئوفش به معجزات زبان و قلم نیاز ندارد و یطعمون الطعامش هنوز در جریان است گدا برای گرفتن قسم نیاز ندارد نفس بهانه‌ی از او سرودن است همیشه دمی که گفت حسن، بازدم نیاز ندارد زمین کرب‌وبلا طرحی از بهشت بقیعش حرم برای خودش که حرم نیاز ندارد کتیبه‌های محرم کبود غربت او شد بیان درد دلش محتشم نیاز ندارد نوشت با خط خون تیر روی چوبه تابوت شهید آتش کوچه که سَم نیاز ندارد نوكرنوشت: حـسـن جانــم یک شب، دو شب نه، بلکه چهل سالِ آزگار کابوس کوچه از سرِ تو دست برنداشت... صلي الله عليک يا سيدنا المظلوم يا اباعبدالله الحسين 🌸🌷🌺🌹 *اللهم اجعَلنیٖ وَ المُتَلَقّیٖ هٰذِهِ الرِّسٰالةِ و جَمیٖعِ المؤمنینِ وَ المؤمِناتِ و المسلِمینِ و المُسلماتِ وَ مَنْ لَهُ حَقٌّ عَلَیَّ وَ مَنْ قَلَّدَنیٖ الدُّعاءَ فی دِرعِکَ الحَصینَةَ الَتیٖ تَجعَلُ فیهٰا مَن تَشاءُ و أَنزِلْ عَلَینا مِنَ السَماءَ ماءََ غَدَقأََ طَهوُرأََ وَ مِدْرارأ وَ صَلِّی اللهُمَ عَلیٰ مُحَمَّدٍ و عَلیٰ آلِهِ الطَّیبین الطّاهِرین .* 🌸🌷🌺🌹

❣شــاد باشی يا غصه بخوری راضی باشی از زندگيت يا نه لحظه ها ميگذرن پس تصميم بگير از امـــروز برای هرچيز بيخودی خـودتو داغون نکنی. یه روز خوب رو با فکر کردن به دیروز بد ، خراب نکنیم @gahe_ashegi

ای بسیجی عاشق قهرمان جنگ آور✨ بانفیر آتشبار لرزه بر ستم آور✨ فرارسیدن سالروز شهادت شهید فهمیده روز بسیج دانش آموزی و روز نوجوان گرامی باد @gahe_ashegi

سلام دوست خوبم صبحتون عاشقانه

ﺑﺮﺍﯼ "ﺁﺩﻣــﻬﺎ" ﺧــﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ "ﺧـــﻮﺏ" ﺑﺴﺎﺯ ﺁﻧﻘـــــــﺪﺭ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ "ﺧﻮﺏ" ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻮﺩ "ﮔﺬﺍﺷﺘـــﯽ" ﻭ "ﺭﻓـــﺘﯽ" ....!!🍃 ﺩﺭ "ﮐﻨﺞ ﻗﻠﺒﺸـــﺎﻥ" ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﺷﺪ .. ﺗﺎ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ: "ﮐــــﺎﺵ ﺑـــﻮﺩ" ..!🌷 ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﻨﻨــﺪ ﻭ ﺑﺨــﻮﺍﻫﻨﺪ "ﺑــﺎﺷﯽ" !🍃 ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ "ﺩﻟﺘﻨـــﮓ" ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺷﻮﻧﺪ .. ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ "ﺳﺨـــــﺖ" ﺍﺳﺖ ... ﻭﻟـــــــﯽ ...ﺗﻮ "ﺧــــــــــﻮﺏ ﺑﺎﺵ @gahe_ashegi

خاطرات آزادگی قسمت صد و بیست و هفتم

#قصه_خاطرات_آزادگی بسم الله الرحمن الرحیم بنام خدا یی که حیات و مماتمان بدست اوست خاطرات اسارت آزاده ی عزیز آقای حاج حسین اسکندری قسمت یکصد و بیست و هفتم شاید اسرا او را خواب پنداشته بودند و یا شاید خروج فرارگونه‌ی آنان از ساختمان مجال پرداختن به آن عزیز را از آنان گرفته بود ! در هر صورت مترجمین خمیس را در جریان گذاشتند و به دستور خمیس پس از به صف کردن بقیه‌ی مجروحین پیکر مطهر آن شهید عزیز را هم به دو شهید دیگری که در سایه‌ی درختِ واقع در غرب محوطه آرمیده بودند منتقل کرده و بسرعت برگشتند ، در فاصله‌ی رفت و برگشت مترجمین ، خمیس به اتفاق صباح به روش چند روز گذشته با ضربات کابل آمار مجروحین را گرفته و برای گرفتن آمار سایر اسرا از ساختمان خارج شد در حالی که ما همچنان در وسط راهرو به انتظار تعیین تکلیف بودیم. گرفتن آمار اسرا زیاد طول نکشید و عراقیها به عمد یا سهو بدون اینکه ما را از سر راه اسرا بردارند آنان را به داخل ساختمان روانه کرده و احتمال تصادم اسرا با مجروحین نشسته در راهرو را رقم زدند ، اسرا چون میدانستند تا لحظاتی دیگر آب ساختمان قطع شده و تا صبح فردا نیز به آب دسترسی نخواهند داشت بعضأ با شتاب و به قصد زودتر رسیدن به توالتها وارد ساختمان شدند ، هرچند با دیدن خیل اسرا سعی کردیم از مسیر آنان خارج شویم اما فرصت کافی برای این کار نبود و ناگزیر هر مجروح در محلی که نشسته بود تا حد ممکن خود را جمع و جور کرده و چمباتمه زد! تا راه برای عبور اسرا باز شود با این حال باز هم  شاهد چند مورد برخورد و سقوط اسرا بر روی مجروحین بودیم ، به دنبال آن فریاد درد‌آلود مجروحین و خنده‌های بلند و مستانه‌ی عراقیها بود که فضا را از درد و نفرت همزمان پر می‌کرد! پس از ورود همه‌ی اسرا به داخل ساختمان خمیس بدون بستن درب سلولها در اصلی ساختمان را قفل کرده و به همراه صباح ، سربازان و مترجمین محل را ترک کرد پس از بسته شدن درب ساختمان و رفتن عراقیها و مترجمین ، هر کدام از مجروحین بتدریج و با کمک گرفتن از سایرین ، خود را به محل قبلی رساندند ، اسرای سالم هم کم‌کم آبی نوشیده و به مجروحین هم نوشاندند ،  سطلها و آفتابه‌ها را هم به عنوان ذخیره‌ی شبانگاهی آبگیری کردند و اوضاع کم‌کم آرام شده و هیاهوی اسرا رو به سکوت و خاموشی رفت! من نیز همچون روزها و شبها گذشته به محل خود در راهرو و در نزدیکی درب ساختمان برگشته بودم ، غروب روزهای جمعه همیشه برایم دلگیر و غم‌انگیز بود و حال اولین غروب جمعه‌ای بود که در اسارت تجربه میکردم! گویی همه‌ی غمهای عالم بر قلبم تلنبار شده بود ، تا جای ممکن و در حالی که رو به دیوار نشسته بودم به آن نزدیک شدم ....  ادامه دارد...

#السلام_علیک_یااباصالح_المهدی_عج 🌟 بیا مهدی که من چشم انتظارم 🌟 چه درمانی به دردم ،ای تو یارم 💥 بیا مهدی که دنیا نیست جایم 💥 گلو در استخوان و خار پایم 🌟 بیا مهدی نظر ،بر شیعیان کن 🌟 ظهور حتمی خود را عیان کن 🤍الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🤍 #صبحتـون_مهـدوے 🌞 #التماس_دعای‌فـرج 🤲 #منتظران_ظهور 💚 #سه_شنبه_های_مهدوی💕 @gahe_ashegi