eitaa logo
آگاهی نامه|مقدمات ظهور🌍
384 دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
26.5هزار ویدیو
587 فایل
آگاهی نامه مقالات کوتاهی است از استاد رسولی در ضرورتهای جامعه (علمی ،سیاسی، اجتماعی ، دینی ) بدانیم...! ملکوت اسمان...ظهور بسیار نزدیک است... غالب مقالات صرفا جهت اطلاع میباشد نه تایید! و نقش اگاهی دادن و تلنگر خواهد داشت انشاالله! gahinameh
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اسلام راستین
خمینی‌نامه ح‌سین ق‌دیانی: شهید که تشییع می‌کردیم زبان دراز می‌کردند؛ «۴ تکه استخوان» حالا از ضرورت احترام به یک جسد حرف می‌زنند! اما درود بر خمینی که گوش پالانی‌های بی‌سواد نگهبان طویله را گرفت و از ایران پرت‌شان کرد بیرون میرپنج پالانی آری! سلطنت‌طلب‌ها همه پالانی هستند و همه میرپنج‌اند و هنوز هم نگهبان طویله‌اند طویله‌ی توهمات‌شان حتی کروموزوم‌های ربع پالانی هم بوی کودتا می‌دهند! پسر پسر کودتاچی این روزها دم از مردم می‌زند! والله خلاف ادب نیست اگر بنویسم؛ زارت! اصلا دم خلخالی گرم! آن مقبره باید هم خراب می‌شد فقط به جرم کشف حجاب فقط همین یک قلم نه! پالانی مسلمان نبود بی‌بی می‌گوید؛ «اصلا انسان نبود و الا کتک نمی‌زد زن ایرانی را به جرم حجاب» هان ای آخوندهای زائر بی‌غیرتی! هان ای منورالفکرهای مروش! هان ای اسگلان قرن! آن‌چه اجباری بود بی‌حجابی بود زمان همین پالانی اول و الا حجاب قانون من‌درآوردی جمهوری اسلامی نیست امر خداست که حتی در کتیبه‌های تخت جمشید هم عیان است زنده‌باد عفت منیژه زنده‌باد حیای زن ایرانی پالانی زر می‌زد؛ «۲۵۰۰ سال پادشاهی» لطفا خفه! اشرف بی‌ریخت هوس‌باز را چه به دخت افراسیاب؟! که برهنه ندیده رخش آفتاب؟! خاک بر سر جوجه‌آخوندی که آموزش غسل میت می‌دهد آن‌هم به نظام خمینی اما درود بر خمینی ما هیچ شاهی به نام «پهلوی» نداریم برگردید به همان فامیلی اول‌تان پالانی نگهبانی از طویله‌ی اسب‌ها رضاخان؛ کدام رضا؟! کدام خان؟! محمدرضا پهلوی؛ ۳ دروغ در یک اسم فامیلی این قبیله‌ی بدوی هم کودتایی است! خخخخخ «پهلوی» فامیلی یکی دیگر بود بی‌بی قشنگ می‌گوید؛ «بی‌بی‌سی دروغ می‌گوید!» «رضا» نام آن «خان» بود که اجازه نداد اروند شط‌العرب شود به هزینه‌ی شهادت و پیکرش اما ۳۰ سال بعد برگشت و باز آغاز شد کنایه‌ها؛ «۴ تکه استخوان»! گیرم این گوربه‌گوری همان پالانی اول باشد احسنت بر شما! حالا بگویید؛ «۴ تکه استخوان!» که استخوان‌های غواص شهیدی به نام رضا مظهر شرف ایرانی است فرق می‌کند با جسد فرعون پس درود بر خمینی و یادگارانش یعنی شهدا فاش می‌گویم؛ خمینی تنها یک پدر نبود که وراثش بچه‌هایش باشند خمینی «امام» بود و شهدا امام‌زاده‌ها خمینی ثلث و ربع و خمس ندارد جگر شیر دارد و ما دیدیم شیربچه‌هایش را دیروز در شلمچه و امروز در شام و فردا هم خواهیم دید باز پرواز جگرگوشه‌های امام را بر فراز بیت‌المقدس ما را باکی نیست از حضور یک جوجه‌اردک زشت در طویله‌ی امروز پالانی‌ها هیهات! زن ایرانی به باحجاب و بی‌حجاب تقسیم نمی‌شود و مرد ایرانی به باریش و بی‌ریش با ما حرف از شرف بزنید! @eslame_rastin
هدایت شده از جبهه‌ێ‌انقلاب
همان سید ۸۸ ح‌سین ق‌دیانی: الحمدلله که در «عیدالله اکبر» پای این متن نشسته‌ام! چرا ما ولایت فقیه را قبول داریم؟! بالاتر! چرا امام معتقد بود؛ «ولایت فقیه امتداد ولایت رسول‌الله است»؟! یا الله! جوری رهبر انقلاب پای این دولت ایستاده، کأنه رئیس قوه‌ی مجریه، نه منتخب اکثریت ملت، که منصوب خودشان هستند! همین دیروز دیدیم که باز هم حضرت آقا در مواجهه‌ی با حضرات، از در محبت و اندرز و پند و پدرانگی وارد شدند! پس ایستادگی رهبر انقلاب پای رأی مردم، تنها محدود به ۸۸ نمی‌شود! آقا آن سال، جوری و این سالیان، جوری دیگر، ایستاده‌اند پای آرای ملت! چه وقتی جماعتی بخواهند با دروغ و فتنه، زیر میز مردمسالاری دینی بزنند و چه وقتی خود دولت، کار و کارنامه‌ی مناسبی نداشته باشد؛ این ولی فقیه است که پای رئیس‌جمهور و دولت برآمده از رأی جمهور می‌ایستد! شاید... تأکید می‌کنم؛ شاید اگر شیخ‌حسن منصوب خود آقا بودند تا الان طی حکمی جای خود را به دیگری داده بود، لیکن احترام ولی فقیه به انتخاب مردم، نه تنها احترام ویژه‌ای است، بلکه از بالاترین مظاهر مردمسالاری دینی در نظام جمهوری اسلامی است! قدرمسلم حضرت آقا از همه بهتر واقف بر مشکلات هستند و از قضا اگر بنا به بیان «دیدید گفتیم» باشد، هیچ کس شایسته‌تر از رهبر حکیم ما نیست که بگویند؛ «دیدید گفتیم دود رأی بد شما مردم، قبل از هر چشمی وارد چشم خودتان می‌شود!» یا «دیدید گفتیم خیری حتی خیر دنیوی در مذاکره با آمریکا نیست!» طرفه حکایت اینجاست؛ چنان دولت متکی به حمایت رهبر انقلاب است که تو گویی کابینه‌ی حسن روحانی را از صدر تا ذیل، حضرت آقا چیده‌اند! شگفتا! حتی در نقد برجام هم، عوض طعنه‌های مرسوم اهل سیاست، در اوج معرفت، سخن از اشتباه خود می‌رانند! اگر تا کنون در خوانش تاریخ، متوجه فرق علی علیه‌السلام و معاویه‌ی ملعون نشده‌ای، بیا تا همین امروز برایت قصه‌ی سیدعلی را تعریف کنم! آری! سیدعلی پیش و بیش از آنکه یک «رهبر سیاسی» باشد، یک «رهبر اخلاقی» و یک «رهبر دینی» و یک «رهبر انسانی» است! و چنین رهبری، موج‌سواری نمی‌کند! و کار پوپولیستی نمی‌کند! عجیب است! در شرایطی که حتی هم‌کاسه‌های دولت هم مدام علیه روحانی سخن می‌گویند، برخورد ولی فقیه با قوه‌ی مجریه، کاملا لیّن و مهربانانه است! پس خامنه‌ای، نه «تَکرار سیاست» که «تِکرار ولایت» است! این روزها من و ما هم‌ تعجب می‌کنیم از این همه رواداری، اما تا «الله» هست، ولی فقیه حتی درگیر امت حزب‌الله هم نیست! عنصر انقلابی شاید خواهان برکناری روحانی هم باشد! و‌ مگر عناصر دیگر نیستند؟! این اما «همان سید ۸۸» است! نه امروز، سید و سالار انقلاب، عاشق چشم و ابروی روحانی هستند و نه دیروز، عاشق رئیس‌جمهور سابق بودند! بحث بر سر «رأی مردم» است و حرمت خاص آن در نظام جمهوری اسلامی! در این منظومه، برای حضرت آقا هیچ اهمیتی ندارد که رئیس‌جمهور مستقر، رأی خودشان هم بوده یا نه؛ در هر حال، حمایت می‌کنند از دولت! قطعا این حمایت، مشروط است اما هست! تحریر حکمی ۲ خطی که «من ناظر بر معضلات موجود و انباشته‌شدن آنها، دیگر ادامه‌ی این دولت را به صلاح نمی‌دانم» برای رهبری که تنها از خدا حساب می‌برد، از آب خوردن هم راحت‌تر است و چه این عزل، از راه‌های پیش‌بینی‌شده محقق شود و چه از ذات حکم حکومتی- بنا به جو موجود- حتما و قطعا با حمایت آحاد ملت روبرو خواهد شد اما ۳ نکته برای رهبر عظیم‌الشأن انقلاب، بسی حائز اهمیت است؛ اولا نگه‌داشته‌شدن حرمت انتخابات و نتیجه‌ی آن! گیرم همه‌ی رأی‌دهندگان به یک رئیس‌جمهور، نادم از رأی خود شوند؛ باز هم آن رأی حرمت دارد! و مادام که بشود و جا داشته باشد، رهبر نظام تن به تعویض آنرمال هیچ دولتی نخواهند داد! ثانیا و در ادامه‌ی بند قبل، اتمام دوره‌ی ۴ و یا ۸ ساله‌ی هر دولت- الا با شرایطی کاملا ویژه- خواست فطری رهبر انقلاب است! ثالثا و در ادامه‌ی ۲ بند قبل، دولت، از نظر حضرت آقا باید تا آخرین ساعت استقرار خود، مسئول کرده‌ها و نکرده‌هایش باقی بماند! لذا علاوه بر مباحث اخلاقی، دینی و انسانی، جمهوری اسلامی ذاتا نظامی نیست که به این راحتی‌ها از نتیجه‌ی یک انتخابات قانونی، چشم‌پوشی کند! 👇👇👇👇
🔴 ، کار پیمان یا پیمان‌کار؟‼️ 🖌 نوشت: 🔻 سخنان مدیران شهر درباره حذف شهید از پلاک برخی معابر تهران آنقدر متناقض بود که هرگز نمی‌توان از کنار ماجرا ساده گذشت! نه اینکه حرف شهردار، حرف رئیس شورای شهر را رد کند؛ نه! این ساعت، حناچی یک چیز می‌گفت و ساعتی بعد چیزی دیگر! 🔹 این ساعت، هاشمی یک چیز می‌گفت و ساعتی بعد چیزی دیگر! گاه اصل موضوع را منکر می‌شدند و ذیل آنچه "استفاده ابزاری" می‌خواندند، حتی پای فتوشاپ را هم به میان کشیدند؛ گاه زیر فشار افکار عمومی، ضمن تکذیب یا اصلاح گفته‌های قبلی، سخن از توبیخ پیمان‌کار متخلف می‌گفتند! حرفهای عناصر رده‌پایین‌تر که جالب‌تر هم بود؛ اینکه پلاک‌ها گنجایش نام شهید را ندارد! و یا اینکه شهید را چون قرمز می‌نویسند، پایداری کمی جلوی آفتاب دارد! اول قصه هم این‌گونه دلیل آوردند؛ "علت حذف شهید، مسیریابی روان‌تر بود!" الساعه مثلی یادم آمد؛ "با بچه طرف نیستی!" وقتی قبل بعضی از اسامی موجود در شهر، اشاره به آیت‌الله یا استاد می‌شود و هیچ هم خللی در مسیریابی پیش نمی‌آید، لاجرم باید یاد هشدار چند سال پیش رهبر انقلاب افتاد مبنی بر خطر شهیدزدایی! 🔹بگذار رک بگویم؛ اگر عوض استدلال‌های سست و بیانات متضاد، یک جواب واحد از حضرات می‌شنیدیم مبنی بر عذرخواهی و نیز توبیخ واقعی متخلفان، اصلا درست نمی‌دانستم کش‌دادن قضیه را! ولی از قرار باید این‌چنین تحلیل کنیم که گویا آقایان، یک تستی زدند که بینند افکار عمومی آیا هنوز روی نام شهید، حساسیت سابق را دارد یا نه! و صدالبته معلوم شد که شهید، محبوب‌ترین و مقدس‌ترین نام و عنوان برای هر ایرانی آزاده‌ای است که در موضوع اخیر، دل همه ملت شکست، ولو آن آقا و خانمی که ظاهری دیگر دارند! 🔹 تحلیل دیگر این است که شاید زعمای قوم مقابل، فکر می‌کردند اینجا هم یک دوقطبی باب میل‌شان پیش می‌آید که می‌توان آن را تا انتخابات آخر سال کش داد، بلکه ملت کمتر یاد قصور و تقصیر وکیل‌الدوله‌های مجلس کنونی بیفتند اما امواج رنگارنگ انتقاد از شهرداری نشان داد که شهید برای آن زن بدحجاب هم مظهر شرف است! و از قضا معلوم شد هیچ بحث استفاده ابزاری و این حرفها نیست! نهادی دانسته یا ندانسته، قدم‌هایی برای شهیدزدایی برداشته که این به ذائقه ملت خوش نیامده! می‌توان همین جا گله‌مند از روزنامه‌نگاران جناح مخالف شد؛ مگر همیشه مدعی نبودید که شهید برای همگان است؟! 🔹 پس چرا اینجا نقدتان به دست‌اندرکاران را؛ گیرم با دُزی کمتر از متون ما مرقوم نفرمودید؟! بله! اگر کسی به در تنور تیتر بالا بدمد، چه جوابش را بدهیم که را خوش بیاید؟! ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ 🇮🇷 @gharar_a
🔴همه‌ی مفاسد قالیباف 🔹🔸از آن‌جا که مخالفان باقر در چند دوره دقیقا چند اتهام تکراری را علیه ایشان تکرار می‌کنند، در ادامه برای کمک به این دسته، لیستی از مفاسد حاج‌باقر را فهرست می‌کنم؛ ♦️حضور جوانانه در جبهه همه می‌دانیم قالیباف در کنار حاج‌قاسم‌ها در حالی به دفاع از کشور در برابر تجاوز صدام پرداخت که جوانی بیش نبود! فساد از این بالاتر که ایشان عوض جوانی‌کردن، جانش را کف دست گرفت؟! ♦️ساکت برادر شهید گفته شده قالیباف هنگام مواجهه با پیکر غرق در خون برادر شهیدش، برای آن‌که دل خانواده‌های شهدای دیگر نشکند، حاضر نشد شهید حسن قالیباف را در آغوش بگیرد! گفتنی است؛ قالیباف حتی در شب عملیات برای آن‌که دیگر رزمنده‌ها مبادا دچار حس غربت شوند، راضی به خداحافظی با برادرش نشد! سئوال این‌جاست؛ وقتی کسی به برادر کوچک‌تر خود رحم نمی‌کند، آیا می‌خواستی به بیت‌المال رحم کند؟! ♦️دزدی در «الی بیت‌المقدس» اخیرا متوجه شده‌ام که روز ۱۰ اردیبهشت ۶۱ بند پوتین پای چپ یکی از بسیجیان گردان مقداد ربوده شده! این اختلاس، کار قالیباف نبوده، کار کی بوده پس؟! خداوکیلی بحث بی‌خود می‌کنیدها! ♦️پلیس ۱۱۰ اغلب این پلیس را از خدمات باقر در نیروی انتظامی می‌خوانند ولی راه‌اندازی چنین پلیسی به باور نگارنده، تنها از کسی ساخته است که خودش اهل خلاف و پایه‌ی فساد بوده است! ♦️فساد موشکی بارها سردار حاجی‌زاده گفته که «صرف‌نظر از شهید طهرانی‌مقدم، نقش قالیباف در پیشرفت صنعت موشکی از همه پررنگ‌تر بوده و این در حالی است که باقر اصلا هم‌چین افتخاری را بروز نمی‌داده!» آیا این خودش فساد هست یا نیست؟! ♦️فساد اوکراینی کسی که طیاره‌ی اوکراینی را زد، از کجا معلوم حاج‌باقر نبود؟! ♦️فساد ویروسی با توجه به این ۲ نکته که اولا کرونا از شرق عالم آمده و ثانیا قالیباف در شرق ابوالخصیب بوده، آیا چه نتایجی می‌توان گرفت؟! وانگهی! کسی هست سندی داشته باشد دال بر بی‌گناهی باقر در شیوع این ویروس کشنده؟! ♦️اتوبان امام علی در فاسد بودن قالیباف همین بس که با اتوبان امام علی، شاه عبدالعظیم را وصل کرد به نیاوران! خبطی که حتی اشعث هم نکرد! خود عمرسعد با آن بدی، هرگز اتوبانی نزد که کینگ عبدالگریت را متصل کند به دارآباد! ♦️فساد پروازی خوب می‌دانیم قالیباف، خلبان هم هست! این نشان می‌دهد باقر می‌تواند در فساد، اوج بگیرد! ♦️سرقت از سلیمانی اشک‌های قاسم در آغوش باقر در فراغ شهید کاظمی را ببینید! آن صحنه‌ای که قالیباف دستش را دور گردن سلیمانی می‌اندازد، بعد می‌کند داخل جیب حاج‌قاسم! سانسور کردند این قسمت را ذلیل‌مرده‌ها! ✍
آگاهانه آقای تحلیلگر ♦️ حسین قدیانی، کاراکتری که باید داستانش را مرور کرد. 🔸 چه بر سر قدیانی آمد و چرا دشمنان دیروز قدیانی، امروز برایش هورا می‌کشند؟ 🔸 بازی کثیف مسعود بهنود که یک سرباز را از جبهه انقلاب گرفت..../شاید قسمت اول ۱۴۰۱/۱۰/۲۶ 🔺سال 88 ایران در برابر جبهه‌ای از فعالان رسانه‌ای وطن فروش و غول‌های بی شاخ و دمی که به میدان مجازی آمده و خاکریزی منسجم و متحد داشتند؛ چشم امیدش به چند وبلاگ که در بلاگفا و میهن بلاگ و پرشین بلاگ و.. بود، که پاسخی باشند به این حملات بی‌رحمانه ی ضد ملی در آن زمان و در چنین فضایی نام یک نفر مثل بمب صدا کرد! حسین قدیانی نام جوانی بود که با آن قلم عجیب و غریبش به یک قهرمانِ سایبری تبدیل شد. به شکلی که سایت اختصاصی وی (قطعه 26) در یک بازه زمانی بسیار کوتاه به بازدیدی میلیونی رسید و بازدید روزانه‌ی مطالبش کاری کرد که همه با حیرت بنشینند و او را تماشا کنند. 🔺قلم قدیانی به شیوه ای بود که وقتی نوکش را به سمت رئیس جمهور وقت (احمدی نژاد) می‌گرفت یا اگر تصمیم میگرفت با آن به خاتمی اشاره کند یا مثلا جمله ای درباره هاشمی یا رئیس قوه قضائیه بنویسد؛ آنها محکوم می‌شدند به اینکه در افکار عمومی زیر سوال بروند. آن سال‌ها و در محافل مختلف جایی نبود که اسم حسین قدیانی آورده نشود اگر کتابی می‌نوشت پر فروش میشد. اگر انقلابی‌ها همایش یا چیزی از این دست برگزار می‌کردند حتما باید دعوت میشد و یکی دو تا از آن مقاله های آتشین می‌خواند و خلاصه بازار برای افرادی چون او داغِ داغ بود. قدیانی در آن سال‌ها به شکلی می‌نوشت که برخی می‌گفتند اگر او یک ضد انقلاب بود قطعاً و یقیناً تندیسش را از طلا می ساختند. جمله ای که مرور زمان اثبات کرد غلط نبوده است 🔺امروز که پیج اینستاگرام تاجزاده به جای نگارش مطلبی جدید، یادداشتی از حسین قدیانی را بازنشر می‌کند می‌توان آن جمله را اثبات کرد. بله، پیکرتراشان ضدانقلاب اگر یقین پیدا کنند که حسین قدیانی همینی ست که می‌بینند از مجسه ی طلایش رونمایی خواهند کرد. سال‌ها از این ماجرا گذشت. در این سال‌ها اتفاقاتی رخ داد که از بیانش در متن امشب می‌گذرم تا جایی مفصل مرورش کنیم پس از گذشت سال‌ها رسیدیم به اوایل 98، درست جایی که رگه هایی از یک "مُشوَش بودنِ ذهن" به خوبی در نوشته های حسین خودش را نشان میداد آشفتگی که او تا اواخر 99 موفق شد پنهانش کند؛ اما از تیر 1400 به بعد رسماً سر باز کرده و خیلی ها که از دور درگیر این ماجرا بودند را شوکه کرد 🔺ماجرا اما از کجا شروع شد؟ برگردیم به تیر ماه 1398 من از تیر ماه 1398 یک متن و یک خبر را به خاطر دارم. یکی در سایت شخصی حسین قدیانی منتشر شد؛ متنی که در آن از باطبی و تاجزاده به بدی یاد میشد. همان تاجزاده ها و باطبی هایی که امروز برایش هورا می‌کشند. متنی که البته نشان میداد او از چیزی ناراحت است. همزمان با این متن بی بی سی هم برنامه ای منتشر کرد که آغاز در هم شکستن حسین قدیانی را با سناریو هوشمندانه ی مسعود بهنود رقم زد... اگر کمی درباره روش های سرویس اطلاعاتی انگلیس درباره زمین زدن افراد و همراه کردن آنها و یا وادار کردنشان به "شمشیر کشیدن علیه جبهه خودی" خوانده باشید؛ به کلمه ی " MICE" می‌رسید که مخفف چهار کلمه است که آخرین آنها یعنی حرف E ابتدای کلمه ی Egocentricity می باشد. 🔺خلاصه اش میکنم: وقتی می بینی فردی تنها شده یا به دنبال دوست می‌گردد یا حس میکند جایگاهش و موقعیتش را از دست داده یا تصور می‌کند جایگاهش در جبهه خودی بیشتر از اینها بوده و در حقش ظلم شده، حالا تو فرصت داری پیامی برایش بفرستی تا در هم شکستنش، آغاز شود. بی بی سی در برنامه ای که در تیرماه 98 منتشر شد، مستقیماً حسین قدیانی (ستاره ای که بی اندازه مورد بی مهری و بی توجهی خودی ها قرار گرفته بود) را هدف قرار می‌داد. بهنود آنجا روی آنتن زنده میگوید: حسین قدیانی قصه نویسی جادویی ست. قدیانی جوشش درونی شیرینی دارد و من تمام مطالبش را می‌خوانم! 🔺برگردیم به روش ام آی سیکس برای جذب مهره ها! وقتی به لحاظ روحی و روانی یک "سرباز" وضعیت خوبی ندارد و به حاشیه رفته، چند جمله ی هوشمندانه از این دست کافی ست تا او به حالت انفجار و بیزاری از جبهه خودی برسد حسین قدیانی که در آن سال‌ها میدید آنهایی که در سال 1388 از او عقب تر بودند چطور با بودجه جنگِ نرمِ ارگان های انقلابی، موسسه‌های فرهنگی زده و عددهای میلیاردی برای پروژه هایشان می‌گیرند به شکلی غیر عادی از این جمله‌ی مسعود بهنود اثر گرفت. بطوری که از سال 1398 تا کنون بارها و بارها همین ویدئو از مسعود بهنود در کانال تلگرامی حسین قدیانی منتشر شده و او مستقیماً در متن هایش به این اسم اشاره میکند بگذارید امشب داستان همینجا در این نقطه متوقف شود. مفصل در خصوص این پروژه خواهیم نوشت. شاید فردا شب/ شاید قسمت دوم ..🌈🌷🌴🌹💐🍀🌳
ق ✍آگاهانه آقای تحلیلگر ♦️➰🔺 ♦️ چرخش عجیب یک "سوپر انقلابی" چه شد که هشتادوهشتی هایی که دشمن حسین بودند عاشقش شدند؟ 🔺سرنوشت تکان دهنده "سربازی" که این روزها به قطار و هم قطارانش سنگ میزند.../بخش دوم ۱۴۰۱/۱۰/۲۷ 🔺 یک ماه است میخواهم این متن را بنویسم. هر بار سکوت کردم. من نه آنجایی که به مصباح حمله کرد و نه آنجا که درباره ی سلیمانی با لحنی شرم آور "زشت گویی" کرد، ناراحت نشدم. من آنجایی که دیدم او دارد شخصیتِ فرزند شهید اکبر قدیانی را در هم می‌شکند در آتش سوختم. خدایا تو شاهد باش که یک ماه صبر کردم، اما لازم بود که این متن نوشته شود.... پس بسم الله الرحمن الرحیم... 🔹 شب گذشته توضیح دادیم که چطور در اوج کم توجهی ها به حسین قدیانی و در اوجِ مورد توجه قرار گرفتنِ کسانی که در سال 88 در برابر او عددی نبودند، او سرخورده شد و به حاشیه رفت. با در اولویت قرار گرفتن شبکه های اجتماعی اینستاگرام (عکس محور) و توئیتر (خلاصه محور) و بسترهای مشابه، مخاطب به دنبال چیزهایی می‌رفت که در یک عکس یا یک خط تمام داستان را بیان کند. همین باعث شد تمام کسانی که نتوانسته بودند خودشان را با این فضاهای جدید هماهنگ کنند از سوی مخاطب مورد بی مهری قرار بگیرند. جامعه ی ایران با ظهور این بسترهای جدید از خواندن مقاله هایی که ریشه ای مسئله ای را باز کرده و کتاب هایی که اساسی ماجرایی را مرور میکنند؛ عبور کرده و رسماً ذائقه اش فست فودی شده بود. حسین چندین بار در گزارش ها و یادداشت‌هایی که می‌نوشت به نکاتی اشاره کرد که نشان می‌داد "فست فودی شدنِ ذائقه یِ رسانه ای ایرانیان" دارد شکنجه اش می‌کند. 🔹 این اما همه ی ماجرا نبود. چیزی که بیشتر حسین را کلافه می‌کرد جماعتی بودند که در سال 88 و در اوج دیده شدن های او، عددی به حساب نمی آمدند و اما امروز هر کدامشان با بودجه‌های سازمان‌ها و ارگان‌ها و نهادهای انقلابی، عماری شده بودند برای خودشان، "کیف کِش"هایی داشتند، تولید محتوا میکردند و بودجه اش را می‌گرفتند. درون حسین جنگی به پا بود... او بخشی از ماجرا را (به هزار و یک دلیل) از چشم آنهایی می‌دید که روزنامه هایشان را وقف حسین کردند و در بسترشان رشد کرده بود. بخشی را از چشم حزب اللهی هایی می‌دید که بر تلاش هایش در 88 چشم بسته و همزمانی که دولت حسن روحانی از او شکایت کرده بود، بی رحمانه حتی او را هم زیر تیغ انتقاد برده بودند. و این وسط تا جایی جلو رفته بود که نگاهش به برخی شخصیت‌های سیاسی که رسماً این سال‌ها در مسیر خیانت به وطن بازی کرده بودند نیز دست خوش تغییر شده بود. 🔹 اهمیت صحبت های 120 ثانیه ای بهنود در 25 تیرماه 1398 اینجا خودش را نشان میدهد. دقیقا مانند تمام پروژه های ام آی سیکس که می‌کوشد از کسی که دچار تردید شده، در هم شکسته، طرد شده، تکفیر شده و کلافه است یک شخصیت جدید بسازد؛ آن ویدئو هم همین کار را کرد! حسین قدیانی حتی همین حالا که این متن را مینویسم تحت تاثیر آن برنامه ی مسعود بهنود است. تصور میکند او دارد متن هایش را میخواند و نمیتواند به اوج هوشمندی "جرثومه ی ام آی سیکس" در برنامه 25 تیر 1398 بی بی سی پی ببرد... اما این روند او را حالا در نقطه ای قرار داده که باعث شده افکار عمومی با یک حسین قدیانی پر تناقض رو به رو شود. حسین قدیانی که برخی میگویند اختلال روانی دارد. برخی دیگر با استناد به متنی که برای امام موسی صدر نوشت و در آن به مصرف "سیگار و چیزهای دیگر" اشاره کرد؛ او را در یک حال و هوای دیگر می‌بینند و برخی هم بر این باورند که فارغ از تمام اینها به جریانی که با آن شناخته شد پشت پایی اساسی زده است. 🔹 روزی حسین قدیانی در اوج نقد به احمدی‌نژاد به پیشنهاد رئیس جمهور برای حضور در سفرِ سازمان ملل لبیک گفته و با وجود انتقاد تمام مخاطبینش به سفر نیویورک می‌رفت، اما حالا همان حسین قدیانی مسخره می‌کند که چرا برخی فعالان رسانه ای ارزشی به قطر رفته‌اند! روزی حسین قدیانی تاجزاده را می‌شست و پهن می‌کرد روی بند؛ حالا اما پیج اینستاگرام تاجزاده با مطلب حسین به روز می‌شود و اتفاقا خود حسین هم لایک میزند و به آن افتخار میکند!! روزی حسین متنی می‌نوشت که فردایش همه می‌گفتند او در آشوب‌های 88 ترک موتور نشسته و باتوم به دست گرفته، اما حالا همان آدم برخورد پلیس با توحشگرانی که رگ سربازش را زدند را طور دیگری تحلیل میکند!!! حسین قدیانی روزی بر هاشمی رفسنجانی بی‌رحمانه می تاخت و امروز او را قهرمانی روایت می‌کند که حکومت به آن نیاز دارد! بله؛ قدیانی این روزها مانند بعضی های دیگر چون نوری زاد که روزی در کیهان می‌نوشتند و غوغا می‌کردند و رهبر را سید و مولا خطاب می‌کردند، دست خوشِ تناقض شده است. حسین قدیانی ماجرای فردی ست که باید ساعت‌ها به این روزهایش فکر کرد. داستان فرزند شهیدی که از ما گرفتند.../ (پایان قسمت دوم) 🌈🌷🌴🌹💐🍀🌳🍀💐🌹🌴
✍آگاهانه آقای تحلیلگر ♦️➰🔺➰🔻➰🔷➰🔻➰🔻➰♦️ ♦️ پاسخ به یادداشت حسین قدیانی درباره ی "آقای تحلیلگر" سوال خوبی پرسیدی: چه کسی چپ کرده؟ شاید همسر تاجزاده پاسخی برای این سوال داشته باشد... نوشته بودی باید از مظلومیت آشوبگران کشته شده هم گفت! من از شما می‌پرسم این تیتر یادداشت چه کسی است: "شما پدر یک مجرم هستید نه یک شهید" بخش سوم ۱۴۰۱/۱۰/۲۸ 🔹 امشب متنی توسط حسین قدیانی خطاب به بنده نوشته شد، بخشی از متن را امشب پاسخ خواهم داد. حسین قدیانی چند شب پیش نوشته بود: حکومت به یک هاشمی نیاز دارد! حسین آقا! واقعا به این اعتقاد داری؟ امیدوارم "ح ق" بفهمد که به یک "آقای تحلیلگر" نیاز دارد ... پس؛ «بسم الله الرحمن الرحیم» 🔺 در پاسخ به متن بنده با این تیتر شروع کرده بودی: "کی چپ کرده؟ من یا شما" ؟ راستش برادر پاسخ به این سوال خیلی پیچیده نیست. امروز پدر شما و خیل عظیم شهدای این سرزمین اگر زنده بودند مغضوب چه کسانی می‌شدند؟ جز این است که "منافقین انقلاب" که انصافاً در این سال‌ها حسابی علیه و در دفاع از داعش نوشتند، اگر می‌توانستند بر پدر شما و امثال او می تاختند؟ آنها امروز برای چه کسی هورا می‌کشند؟ اگر می‌خواهی پاسخ را بدانی به پیج اینستاگرام مصطفی تاجزاده سری بزن! خانم فخرالسادات این روزها متن‌های شما را پر مغز تر و بُرَنده تر از متن‌های هر اصلاح‌طلب و غربگرا و ضدِ انقلابی می بیند. به طوری که جای مطالب آنها، نوشته های شما را بازنشر می‌کند 🔺 حسین آقا! کی چپ کرده ؟ من یا شما؟ نگاه کن ببین برای چه کسی هورا می‌کشند... نوشته بودی: چه شد که از بهشتی رسیدیم به علم الهدی و احمد خاتمی ! مفروضاتت درباره ی علم الهدی و احمد خاتمی را ضرب در ده کن؛ حالا بیا برگردیم به دهه شصت. در همان هوایی که بهشتی و مطهری در دهه شصت نفس میکشیدند، خلخالی هم در همان فضا نفس می‌کشیده است... دعوای اصلی ما با سلطنت طلب‌ها همین است؛ که در ذهن خود بهشتی‌ای از دوران پهلوی ساختید، و با همین را به دروغ در ذهن مخاطب گسترش دادید در صورتی که مبتنی بر حقیقت نبوده است. حالا آیا ما اجازه داریم بهشتی و مطهری دهه شصت را ببینیم و خلخالیِ گل درشتِ آن سال‌ها را نه؟! 🔺 حسین آقا! نوشته بودی "حسین ‌قدیانی حرف حق می‌زند و از مظلومیت اسعدزاده‌ها و آدینه‌زاده‌ها هم دم می‌زند" یادم هست در سال ۸۹ درست یک سال بعد از آنکه جناب روح الامینی پدرِ محسن روح الامینی (یکی از کشته شده‌ها) حسابی حال کروبی و دیگران را با راه ندادنشان به مراسم ختم پسرش گرفت، حرفی زد ! بعد از آن، تو نگفتی که این پدرِ داغ دیده با کروبی و دیگر عوامل آشوب چنین و چنان کرده! بلکه تیتر زدی: جناب روح الامینی! شما پدر یک مجرم هستید نه یک شهید!! من متنِ آن یادداشت را برایت بازخوانی نمیکنم، ولی پیشنهاد میکنم خودت بازخوانی کنی و بعد به این سوال که خطاب به من نوشتی فکر کنی: کی چپ کرده؟ من یا شما؟ گفته بودی: شما از این ناراحتید که چرا از مظلومیت ها و ها نمی‌گویم، اما در عوض از مظلومیت کشته‌های آشوب‌های اخیر می‌گویم. این متن را به خاطر داری: " تمام فتنه ۸۸ ، قفل فرمان ماشینم، همان کار باتوم را می‌کرد. این قفل، شب درگیری ۲۵ خرداد بعد از اصابت سنگ به سرم، از دستم افتاد و گم شد. بلوار کاوه یا به عبارتی جنبش سبز، یک قفل فرمان به من بدهکار است. از حلقوم مهندس، روزی این قفل فرمان را بیرون خواهم کشید. " 🔺 حسین قدیانی در ۸۸ نه تنها از کشته‌های آشوب نمیگفت، بلکه به قفل فرمانی که در معرکه از دستش افتاد و برایش کار را می‌کرد، افتخار هم میکرد. حسین قدیانی، سربازِ ۸۸ اصلا با ح سین ق دیانی 1401 قابل مقایسه نیست. این را من نمی‌گویم. این را بازنشرمطالبت در صفحه ی مصطفی_تاجزاده توسط فخرالسادات محتشمی پور که روزی دوست داشت سر به تنت نباشد، میگوید. برادر عزیز! نوشته بودی: درد اصلی دوستان این است که چرا این صد روز به روزی مانند ۹ دی ختم نشد. حسین آقا! ما نهم دیِ ۱۴۰۱ را در مهر ماه برگزار کردیم! فیلم ها و تصاویرش به شما نرسید؟ همان مراسمی را می‌گویم که دختران کم‌حجاب در آن حاضر بودند و چند ساعت بعد از بی بی سی تا "عمارهای گردنِ کلفتِ شکم سیرِ بودجه بگیر" تصاویرشان را پخش کرده و حضورشان را قضاوت کرده و تهش هم تیتر زدند: "اگر در روز عادی با این سر و وضع می‌آمدید گشت ارشادِ همین مملکت شما را میگرفت" "فرزندِ قهرمانِ وطن" یادت باشد، ۹ دی ۸۸ حدود ۸ ماه بعد از " گفتنِ جناب علمدار" برگزار شد. دمِ ایرانِ ۱۴۰۱ گرم که ۹ دی خود را یک هفته بعد از آشوب برگزار کرد و نگذاشت رهبرِ ایران لنگِ عمارها بماند .......... خیلی حرف ها دارم، شاید فرداشب درباره "سرباز"ی که _بهنود از ما گرفت... 🌈🌷🌴🌹💐🍀🌳🍀💐🌹🌴
♦️ پاسخ "آقای تحلیلگر" به صوت سی دقیقه ای "ح سین ق دیانی" ♦️➰🔺➰🔻➰🔷➰🔺➰🔻➰♦️ 🔸اتفاقا سوال خوبی است. بهشتی امروز بود چه می کرد؟ 🔸 حسین آقا! اگر در دهه شصت با زندان و محاکمه جوانان رو به رو میشدی واکنشت چه بود؟ (بخش چهارم) ۱۴۰۱/۱۰/۳۰ 🔺چند شب قبل یادداشتی برای یک "سرباز" نوشتم. سربازی که حال امروزش چیزی شبیه یک جنگ داخلی اساسی است. آنطور که شنیده ام چنین چیزی فقط برای برخی افرادِ خاص که در زندگی خود سابقه مبارزاتی داشته اند پیش آمده و نتایج متفاوتی هم داشته... نمیدانم کدام حسین در این جنگ که درون قدیانی در جریان است پیروز خواهد شد و پایان این نبرد چه میشود. ولی به هر جهت او نکاتی را در قالب یک صوت سی دقیقه ای گفته که لازم است مرور شود. نه برای آنکه به او پاسخ دهم. او که صاحب قلم است و در حوزه ی تخصصی‌اش، شاگرد چیزی برای عرضه به استاد ندارد، من بیشتر تلاشم این است به این بهانه با مخاطبینم درباره چیزهایی که ارزش فکر کردن و درس گرفتن دارد بلند بلند فکر کنیم... حسین قدیانی در فایل صوتی سی دقیقه ای خود چند نکته میگوید که بخشی جدید اما بخشی قبلا توسط خودش بارها به بهانه های مختلف تکرار شده (احتمالا به این دلیل که تصور میکرده مخاطبش باید روی آنها بماند.) نکاتی که یک به یک مرور خواهیم کرد. 🔺 "ح ق" در بخشی از این صوت میگوید: شما (منظورش امثال بنده هستیم) عادت کرده‌اید هرچه می‌شود یک سناریوی در نظر بگیرید و درباره من هم با همین عینک نقشی برای تصور کرده اید و ... حسین آقا ! هرچند توضیحات بنده خیلی دقیق بود اما مثالی میزنم تا جا بیفتد. بیا به سال 1390 سفر کنیم. اصلاح طلبان و اصوگرایان و انقلابی‌ها و ضدانقلاب و همه صبح تا شب احمدی نژاد را فحش میدهند. از طرفی او ساعت قابل توجهی را (به اعتراف دوست و دشمن) در نهاد ریاست جمهوری میگذراند و زندگی را تعطیل کرده است. حالا این وسط، لا به لای تمام فحش‌ها یک مشایی پیدا می‌شود. یک جمله میگوید: آقا سلام علیکم ! تلاش های شما که دیگران نمی بینند شایسته ی تقدیر است...!! بیا خودمان را جای بگذاریم. همه دارند فحشمان میدهند اما خداقوت میگوید. آیا محکوم به اثر پذیری از او هستیم؟ بدیهی است که اثر خود را میگذارد... من نمیدانم مشایی شیوه رفتاری که عرض کردم را به دلیل تجربیاتش در شغل امنیتی که داشته روی احمدی نژاد پیاده کرده یا نه !! اما رفتار او نشان میدهد که او در این حوزه به خوبی فهمیده باید از اصلِ "E" (Egocentricity) که سرویس ها به شدت بر آن برای نفوذ تسلط دارند، غافل نشود. حالا تو خودت را نه جای احمدی نژاد بلکه جای حسین قدیانی بگذار (با تمام حاشیه های موجود و تمام مشغولیت های ذهنی) بعد متن بنده درباره بهنود را دوباره بخوان و کلاه خودت را قاضی کن، آیا نباید اثر او را در یک رخداد قابل تأمل بی تاثیر ندانست؟ 🔺بگذریم... گفته بودی: این بابا (آقای تحلیلگر) خوب یاد گرفته همه چیز را به هم ربط دهد. نمیدانم ویدئوی مربوط به مسعود بهنود که از شما تعریف کرده (همان ویدئویی که 6 بار بازنشر و به آن استناد کردی) را به خاطر داری یا نه؟ دقیقا در ثانیه 180 آنچه در مدح شما میگویند همین است که: حسین قدیانی خوب بلد است همه چیز را به هم ربط دهد ! پس "برادرِ بزرگتر" آنچه را شما برای تمسخر به بنده فرمودید نقطه ضعف نمی‌تواند باشد. از این هم بگذریم. شما جایی فرمودید اگر بود مانند ابتدای انقلاب اعتراض میکرد. تسلیم این جمله ایم و در حُریتِ بهشتی شکی نداریم. اما شما بفرمایید بهشتی در کشورِ جنگ زده ای که دو سال از انقلابش گذشته کدام دستاورد را می‌توانسته ببیند که ما از اساس انتظاری جز نقد از او داشته باشیم؟ حالا چهل سال گذشته، دستاورد هایی وجود دارد و ضعف هایی هم راه درست این است که به این سوال فکر کنیم: اگر بهشتی با سیستمی رو به رو بود که دستاورد ها و ضعف هایی دارد، در قبال ضعف ها چه میکرد؟ و واکنشش به دستاوردها چه بود؟ و آیا چشم بر دستاوردها می‌بست و از غشِ در معامله حرف میزد؟ 🔺 راستی یک سوال! گفته بودی باید از آشوبگرانِ کشته شده در معرکه ای که آنقدر شلوغ شد، تا و با آن مظلومیت در آن کشته شوند هم حرف زد. به نظر شما در دهه شصت که گروهک منافقین با چند هزار نیروی جوان و جمع کثیری سمپات با تیغِ موکت بری به خیابان آمد و با مدافعان امنیت درگیر بود، مسئله را چطور میدید؟ ما که در این معرکه ی صد روزه این چنین بی تمرکز شدیم، اگر در دهه شصت بودیم و آن فضا را میدیدم، همچون شهید اکبر قدیانی و دیگران درست تحلیل میکردیم یا می‌گفتیم و ندارد، همه عین هم‌اند و برای همه یک حکم صادر می‌کردیم؟ حرف هایی هست! نکاتی دارم ، عرض خواهم کرد... 🌹🌹🌈🌷🌴🌹💐🍀🌳💐🍀🌴 🌹🌹