eitaa logo
گاه نوشته‌هایم
207 دنبال‌کننده
421 عکس
74 ویدیو
3 فایل
یک دوست یک پسر یک برادر یک همسر یک پدر یک صاحبدل از نوع محمدرجاء اینجا می‌شنوم: @MRAJAS اینجا از دیده‌ها و شنیده‌ها و فکرهایم می‌نویسم: https://eitaa.com/gahnevis
مشاهده در ایتا
دانلود
تو می‌دانی که از مرگ نمی‌ترسم فقط حیف است هزار سال بخوابم و خواب تو را نبینم. ص۲۳ @gahnevis
یک وقت اشتباهی مرا پاک نکنی! هر وقت پاک‌کن دستت بود بگو از روی کاغذت بروم کنار. ص۲۶ @gahnevis
الحمدالله که سومین کتاب هزاروچهارصدودو تمام شد. اثر ، کتابی تلخ و پرخطا اما خواندنی و جذاب است. کتاب را بر اساس توصیه یک اهل مطالعه کاربلد‌ در روزهای آخر اسفند دست گرفتم و امروز ششم فروردین ۱۴۰۲ تمام شد. کتاب قبل از انقلاب بدلیل مواضع سیاسی چاپ نشد و بعد از انقلاب بدلیل ناهنجاری اخلاقی. در این اثر همه‌ سر جای خودشان هستند و یک پانصد صفحۀ پرکشش خلق می‌کنند. در بیش از نیمی از کتاب روابط یکسری آدم را در یک خانه به تصویر می‌کشد و در مابقی کتاب با گنجاندن یک همسایه هم‌بند و ملاقات‌های همان همسایه‌ها ادامۀ همان روابط را به تصویر می‌کشد. نمی‌دانم اگر قرار بود نام دیگری برای این کتاب انتخاب کند چه نامی را برمی‌گزید اما بی‌شک بهترین نام برای این کتاب است. در سال قبل بر آثار متمرکز بودم و امسال حتما یکی از نویسنده‌های مورد توجهم خواهد بود. ان‌شاءالله و کلام آخر در هر مبارزه و ستیهندگی، نداشتن پشتوانه مابعدالطبیعی و فراخلقی، مبارز را زود پوچ و تهی می‌کند. یا حق
بدون تو چیزی که احتیاج ندارم خودم هستم. ص۴۸ @gahnevis
گفته بودم؟ همه رنگی به تو می‌آید و وقتی می‌روی دنیای من سراسر بی‌رنگ می‌شود! ص۱۰ @gahnevis
این سه نقطه را برای تو گذاشته‌ام عشق من! همیشه اینها نشانۀ سانسور نیست، هزار حرف و تصویر و خاطره در آن خوابیده مثل من که وقتی نگاهت کنم سه نقطه بیشتر نمی‌بینم تو من و خدا ص۱۸
وقتی نیستی بهانه می‌گیرد دلم تلخ می‌شود. سر راه یک چیز شیرین هم بخر ص۲۴
هدایت شده از [ هُرنو ]
(که خدا رحمتش کند)، در کتاب اش، می‌گوید: «تاریخ مثل یک صفحهٔ کاغذ است که ما روی پهنه‌اش زندگی می‌کنیم و درد می‌کشیم، دردی به پهنای کاغذ. وقتی گذشتیم در پروندهٔ تاریخ به شکل خطی دیده می‌شویم، همان خط لبهٔ کاغذ. گاهی هم اصلا دیده نمی‌شویم.» همین :) یاد این غزل می‌افتم که مطلعش این بود: اگر کسی شب سرما به ابرها زد و گم شد، مرا به یاد بیارید... آقاچاوشی هم صوتی‌اش کرده است. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
مثل خورشید از پشت تاریکی‌های من درآمد و خندید بی‌دریغ. مثل یک کشتی در دریای اشک‌های من فرونشست و غرق شد بی‌دلیل. این، همۀ داستان بود. @gahnevis
می‌دانی؟ وقتی برات نامه می‌نویسم یک دور آن را می‌خوانم تا ببینم همۀ جمله‌ها با «تو» نوشته شده یا «شما» و چقدر از این غوطه خوردن بین «تو» و «شما» لذت می‌برم. ص۱۴۵ @gahnevis
وقتی به تو فکر می‌کنم سال من نو می‌شود توی قلبم توپ در می‌کنند و ماهی قرمز تُنگ بلور پشتک می‌زند برای خنده‌هات ص۹۶ @gahnevis
و تو انگار کن که هرگز نبوده‌ایم و من هرگز به نبودن تو بودن را چنین حقیر نینگاشته‌ام ص۴۵ @gahnevis