#رفیقِآسمونـےمَن
🌷شهیدمحمدهادی ذوالفقاری🌷
#زندگینامه
🌷درروزگاری که جامعه ی بی هویت غرب، از نبود اسطورهای واقعی رنج می برد، و برای مخاطبین خود آرنولد و بت من و مردعنکبوتی و صدها قهرمان های پوشالی می سازد، ما قهرمانان واقعی داریم که می توانند برای تمام جوامع انسانی الگوی واقعی باشند.
🌷در روزگاری که آمریکا و اسرائیل به کلاهک های هسته ای خود می نازند، محور مقاومت با سیلی محکمی که بر صورت استکبار زده است ، کلاهک های هسته ای غرب را بی تاثیر ترین سلاح نظامی دنیا کرده.
رخدادهای سال های اخیر و واکنش های جوانان نسل سوم انقلاب و جان فشانی های این نسل به همگان ثابت کرد که این جوانان جنگ ندیده و انقلاب نچشیده، از جوانان پرشور ۵۷ انقلابی ترند.
وقتی بر چهره نورانی مقام معظم رهبری(حفظه الله) بنگری و امام خمینی(ره) را تصور کنی، همین می شود که پر شورتر از نسل اول انقلاب؛ آماده ای بالاترین دارایی خود را فدای اسلام و انقلاب نمایی …
💗 آری، نسل سوم انقلاب ما اگر چه ابراهیم هادی ندارد، اما جوانانی دارد که کپی برابر اصل شهدای جنگ تحمیلی هستند، کپی برابر اصل ابراهیم هادی …
🥀 اما حکایت این مجموعه به جوانی اختصاص دارد که علاقه عجیبی به شهید ابراهیم هادی داشت. همیشه سعی می کرد مانند ابراهیم باشد، تصویری از شهید هادی را جلوی موتورش و در اتاق خودش زده بود که بسیار بزرگ بود.
با اینکه بعد از جنگ به دنیا آمده بود و چیزی از آن دوران را ندیده بود، ولی شهدا را خوب می شناخت. کتاب سلام بر ابراهیم را بارها خوانده بود و مانند بسیاری از جوانان این سرزمین، می خواست ابراهیم را الگوی خود قرار دهد.
نوع لباس پوشیدن و برخورد و گفتار و رفتار او همه ی دوستان را به یاد شهید ابراهیم می انداخت. #او ابراهیم هادی از نسل سوم انقلاب بود.
اجازه بدهید کمتر حاشیه برویم. برخی دوستان به ما می گفتند ابراهیم هادی برای دوران جنگ بود. در آن زمان، همه مردم انقلابی و … بودند. اما حالا دیگر دوران این حرفها تمام شده، اصلاً نمی شود آنگونه زندگی کرد.
اما جواب ما برای آنان که این تفکر را دارند، زندگی آقا هادی ذوالفقاری است. جوانی که زندگی اش، رفتار و اخلاقش برای ما درس شد و نشان داد که خلق و خوی ابراهیم هادی را خوب فرا گرفته.
پس با هم این اوراق را ورق می زنیم تا هادی نسل سوم را بهتر بشناسیم.
سال ۱۳۶۷ بود که محمدهادی یا همان هادی به دنیا آمد.او در شب جمعه و چند روز بعد از ایام #فاطمیه به دنیا آمد.
وقتی تقویم را که می بینند درست مصادف است با #شهادت_امام_هادی (ع) بر همین اساس نام او را محمدهادی می گذارند. عجیب است که او عاشق و دلداده امام هادی (ع) شد و در این راه و در #شهرامام_هادی(ع) یعنی #سامراء به #شهادت رسید.
خانواده هادی می گویند : هادی اذیتی برای ما نداشت. آنچه می خواست را خودش به دست می آورد. از همان کودکی روی پای خودش بود. مستقل بار آمد و این، در آینده زندگی او خیلی تأثیر داشت. هادی از اول یک جور دیگری بود. حال و هوا و خواستههایش مثل جوانان هم سن و سالش نبود. دغدغهمندتر و جهادیتر از جوانان دیگر بود. او ویژگی های خاصی داشت :
همیشه #دائم_الوضو بود.
مداحی می کرد. اکثراوقات ذکر سینه زنی هیئت را می گفت.
اخلاص او زبانزدرفقا بود. اگر کسی از او تعریف می کرد، خیلی بدش می آمد.
وقتی که شخصی از زحمات او تشکرمی کرد، می گفت: خرمشهر راخدا آزاد کرد، یعنی ما کاری نکرده ایم. همه کاره خداست و همه کارها برای خداست.
هادی علاقه ی زیادی به #شهیدابراهیم_هادی داشت و همیشه جلوی موتورش یک عکس بزرگ از شهید ابراهیم هادی نصب داشت.ودر خصلت ها خود را خیلی به ابراهیم نزدیک کرده بود.
از خصوصیات بارز هادی کمک پنهانی به نیازمندان چه در ایران و چه در عراق بوده است که این از اظهارات بعضی نیازمندان بعد از شهادتش روشن شد.
انرژیاش را وقف بسیج و کار فرهنگی و هیئت کرده بود و بیشتر وقتش در مسجد محله و پایگاه در کنار دوست صمیمی و استادش زنده یاد همسفر شهدا سید علیرضا مصطفوی و انجام کارهای فرهنگی می گذشت. پس از پرواز ناگهانی سید علیرضا در تابستان سال ۸۸ هادی آرام و قرار نداشت و بسیار غمگین بود. زیرا نزدیکترین دوست خود را در مسجد از دست داده بود. سال بعد از عروج آقا سید علیرضا همه ی دوستان را جمع کرد و تلاش نمود تا کتاب خاطرات #سید_علیرضا_مصطفوی چاپ شود. او همه ی کارها را انجام می داد اما می گفت: راضی نیستم اسمی از من به میان آید و #کتاب #همسفرشهدا منتشرشد.
هادی بعدازپایان خدمت،چندین کارمختلف را تجربه کرد و بعد از آن،راهی حوزه علمیه شدزیراراهی جزطلبگی درنجف پاسخگوی غوغای درون هادی نبود ودرنهایت #شهادت چه زیبا او را برگزید. وهادی فدای امام هادی (ع) شد.
#یادشهداباذکرصلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🇮🇷@gahramane_man🇮🇷