eitaa logo
🇮🇷یادشهداباذکرصلوات🇮🇷
64 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1هزار ویدیو
4 فایل
 وَلاتَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاًبَلْ أَحْياءٌعِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ‌ ✨ارتباط با ادمین کانال: @shohada_zene_hastnd ✨کپی باذکرصلوات✨
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃سعید چندانی متولد ۱۳۶۰، در استان سیستان و بلوچستان، منطقه سنی نشین، که مذهب او نیز سنّی حنفی بود. 🍃او در سن حدود ۱۲ – ۱۳ سالگی، چند ماهی در حوزه اهل سنت، طلبه بود. و در کنار طلبگی در یک کارواش مشغول به کار بود. یک روز در کارواش برای او اتفاقی می افتد، و لگن او آسیب شدیدی می بیند. بعد از مدتی او را به بیمارستان می برند برای عمل جراحی. ولی متوجه میشوند که یک غدّه ی بدخیمی در بدن او وجود دارد. سپس او را به تهران اعزام میکنند. ⭕️ولی دکترهای تهران هم او را جواب کردند. و هیچ امیدی به زنده بودن او نبود. 🤲🏻مادر بزرگوارش با حالتی مادرانه و متضرّعانه رو به درگاه خداوند متعال می آورند؛ و خواستار شفا یافتن فرزندشان میشوند. 🍃مادرش بعد از پرس و جو میگوید که آیا زیارتگاهی در قم داریم؟ میگویند: بله. حرم حضرت معصومه 🍃مادر بزرگوار سعید، وارد نمازخانه می شود. مشغول عبادت بود که خانمی از پشت سر تشریف می آورند و فقط می فرمایند: ✅ «جمکران» و سپس می روند. مادرش متوجه میشود که جمکران دوای درد سعید است. --✨--------💚--------✨-- @entezaralemaneh --✨--------💚--------✨-- 🇮🇷@gahramane_man🇮🇷
🍃🌹به سرعت می رود بالا و به دکتر می گوید:"آقای دکتر؛ اگه جمکران قرصه، به من بده. اگه شربته، به من بده. اگه دارویی، پوشیدنی ای، نوشیدنی ای هست، به من بده " ✅به هر حال ایشان را راهنمایی میکنند به مسجد مقدّس جمکران. وقتی به قم رسیدند، مادر سعید، رو به حضرت معصومه (سلام الله علیها ) میکند و می گوید که: « خانم جان؛ سعید جان مریضه. بی حاله. من میرم و شفای سعید جان رو میگیرم و میام. » وقتی به مسجد میرسند، در اتاقی ساکن میشوند. شب شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها ) بود. 💚💚دو نفر وارد اتاق می شوند و در کنار سعید قرار می گیرند. 🌷سعید خودش تعریف میکرد: «خوابیدم. بین خواب و بیداری دو نفر اومدن توی اتاقم. یه خانوم و یه آقا. با هم عربی حرف میزدن. من به اونا اعتنایی نکردم. آقا کنارم نشست و سلام کرد. 🍂 پتو رو از روی سرم ورداشتم و از روی اجبار جواب دادم. آقا به نظرم آشنا اومد. 💚خانومه، روبند و چادر سیاه داشت. چند دقیقه ای با هم صحبت کردیم راجع به یه موضوعی و با زبان عربی در صورتی که من عربی اصلا بلد نیستم ولی زبانشان را می فهمیدم. 💚اون خانومه خودشو معرفی کرد و گفت: فاطمه زهراست (سلام الله علیها). و گفت که چون مادرت خیلی گریه و التماس میکنه، من سفارش شما رو به فرزندم مهدی کردم» --✨--------💚--------✨-- @entezaralemaneh --✨--------💚--------✨-- 🇮🇷@gahramane_man🇮🇷
🍃🌹مادرش در بدو ورود به مسجد، یک عهدی بسته بود:« اگه سعید شفا پیدا کنه، من پیرو شما میشم.» 👌✅آنها به عهد خود وفا کردند و شدند از شیعیان و پیروان راستین مولا علی علیه السّلام و ائمه ی بعد از ایشان. ✅بعد از بررسی های پزشکان، به سیستان و بلوچستان بر می گردند. جریان شفا یافتن سعید و شیعه شدنش، باعث شد موجی در آن منطقه پدید بیاید. موجی از شیعه گری. ❤️🍃🌹 خیلی ها بواسطه ی این اتفاق شیعه شده بودند. ❌❌❌و همین باعث شد که این اتفاق، به مذاق وهابیت ملعون خوش نیاید. ❌یک روز به طرف او تیراندازی کردند که تیر، به گوشش اصابت می کند و گوشش آسیب می بیند. خانواده ی چندانی که جان سعید را در خطر میبینند، برای ادامه تحصیل او را به مشهد می فرستند. 🌷سعید به خانواده گفته بود که من مدت کمی میهمان شما هستم و باید بروم. --✨--------💚--------✨-- @entezaralemaneh --✨--------💚--------✨-- 🇮🇷@gahramane_man🇮🇷