#یادداشت
🏴 تاسوعای عاشورائیان در #گلهدار را ببین...
▪️ امروز صبح در گلهدار شاید دمای هوا به بالای ۵۰ درجه میرسید. این گرما به دل برخی تردید وارد ساخت؛ آیا مردم میآیند؟ آیا هیئات حضور پیدا میکنند؟ آیا میشود زنجیر زد و بیش از یکساعت در این آفتاب و شرجی نفسگیر ماند؟
▫️ از ساعت ۶ صبح، مردم کمکم به #میدان_امام میآمدند. هوا کمی خوب بود. یکساعتی گذشت و جمعیت زیادی هنوز نیامده بود. ساعت از ۷ صبح گذر کرد و دستههایی پراکنده در اطراف میدان میدیدی! آن تردید و نگرانی کمی باعث رنجش شد و مثل وسوسهی خنّاسی به جان و فکر حاضرین در صحنه افتاد. آفتاب سر از شهر بلند کرده بود، گرما هم خود را به اوج نزدیک میکرد؛ شرجی هم امان را بریده بود و برخی را به پچپچ کردن انداخت. آیا عزاداران میآیند؟ تحمل این گرما خیلی زحمت است...
◾️ ربع ساعتی از هفت گذشت، ناگهان صدای طبل و #عزا از خیابان بسیج به گوش رسید؛ آه، جانا که آمدند؛ از میدان که به خیابان نگاه میکردی نوآبادیهای پرشور را میدیدی که طبق رسم همیشگیشان از همان مسیر به نقطهی وصل میرسیدند. صدا از خیابان معلم و امام، گوش و گردن را کج کرد؛ انگار همه دارند میآیند.
▫️ به میدان امام که میرفتی و از یک گوشه در مرکز شهر گلهدار میایستادی تا شاهد حضور و حماسهی دیگر #عاشورائیان در روز #تاسوعا باشی، فوج فوج آدم به این میدان میآمد. دستههای عزاداری، زن و مرد، کوچک و بزرگ، همه به یکباره آمدند و گرمای امروز را خجل کردند. کارونیها و چاهدرواییها با گرما و صفای وجودشان به همراه هیئات گلهدار به ابتدای خیابان کوثر رسیدند. سر را که به پشت میچرخاندی میدیدی که عزاداران دارالشهداء هم پای به این میعادگاه عاشقان گذاشته بودند؛ اسیریها که جوان و نوجوانانش غالب آن جمعیت عزادار بودند به همراه شیدایان بهرستانی، همراه با هم به میعادگاه تاسوعا رسیدند. دقایقی گذشت و گرما ایستادن را پر زحمت ساخته بود تا چه رسد که زنجیر بزنی، حدود نیم ساعت از زنجیرزنی میگذشت که گهوارهی سبزی با خردسالانی پیش روی یک هیئت از پایین به سمت عزاداران میآمدند؛ شهرکیها بودند، آنانکه با آن عشق حسینی از راه بسیار دورتری خود را رسانده بودند و از کنارشان چاهشورکیها با شور و شعف خاصی، جانب دیگر میدان را پر کردند.
◾️ میدان غلغله شده بود، #مردم یا زنجیر میزدند و یا سینه میزدند و هر کسی هم میخواست به یک شکلی ارادت خودش را نشان دهد. یکی بر صورت گرم عزاداران #آب میپاشید، دیگری به جان تشنهی آنان آب مینوشانید، کسی امنیت این #ضیافت_عشق را میپایید و دیگری ماشین و علم هیئت را میرانید و کسانی هم به دنبال ضبط و ثبت تصاویر این حماسه در تاریخ بودند.
▫️ خوب که عمیق میشدی، از خود میپرسیدی که واقعاً این #حسین کیست که پس از ۱۴۰۰ سال اینگونه مردم در راهش #ارادت و #محبت و #عشق به وجود مقدسش تقدیم میکنند؟ آن روایت پیغمبر در ذهن تداعی میشد که حسین حرارتی در دلها ایجاد میکند که تا ابد سرد نخواهد شد. همهی آن تردیدها و نگرانیها سرد و خاموش شد و حرارت عشق حسین حاکم شد؛ این تردیدها از ایمان ضعیف ماست که نمیدانیم چه کسی پشت ماجراست. حسین که خود را آنگونه خرج #خدا کرد، خدای حسین همهی عالم را تا ابد خرج حسین میکند؛ حسین بر این قلوب نفوذ کرده و اوست که همه را به #صراط_عاشقی هدایت میکند. به قول آن عالم بزرگوار، حسین خیلی زحمت ما را کشیده است، او که در گودال قتلگاه و در لحظات سخت آخر عمر مبارکش، به فکر شیعیانش بود، مگر میشود با ادبان و فهیمان و عاشقان، چنین برایش #مشق_عشق نکنند؟ او به فکر شیعیانش باشد و آنوقت شیعیان نه؟! کَلّا؛ هرگز چنین نخواهد شد؛ آخر نام عزیز فاطمه در میان است؛ او که عباس و علیاکبر و علیاصغر و قاسم فدایش شدند؛ مگر میشود ما فدایش نشویم؟!...
(یادداشت رسیده)
📡 گـلهدار فـردا
https://eitaa.com/galehdar_farda
#یادداشت
🖤 راه دور نرویم! همین #جوانان منطقهی #گلهدار را ببینیم تا بدانیم #عشق یعنی چه...
▪️ الحمدلله #محرم دیگری به همراه معجزههای همیشگیاش دیدیم. پس از محرم و صفر سال گذشته بود که تحرکات جنبش فواحش با بمباران رسانهای دشمنان ایران اسلامی آغاز شد و در #ایران عزیزمان کسانی فریب خوردند و ناآگاهانه همراه شدند و حتی به شهر و منطقهی ما هم سرایت کرد و کسانی که تعداد انگشتشماری هم بودند، در جبههی درستی قرار نگرفتند. آن ایام، حال و احوال هر انسانی را ناخوش میکرد تا اینکه محرم دیگری آمد و رحمت واسعهی الٰهی یعنی وجود مقدس امام حسین علیهالسّلام، چهرهی وطن و شهرمان را #تطهیر کرد. آدم در محرم میفهمد که قلبها به جایی دیگر وصل است. در همین محرم امسال گلهدار، در دستههای عزاداری سینهزنی و زنجیرزنی، جوانانی را میدیدی که شاید در ظاهر #مذهبی نبودند اما چقدر #عاشقانه عزاداری میکردند. در هوای گرم امسال، حضور جوانان پرشورتر و عاشقانهتر بود.
▫️ دیشب در مراسم #شام_غریبان گلهدار وقتی که اقدام ابتکاری چند جوان در ظاهر غیرمذهبی را میدیدی و از آنها میپرسیدی که چرا اینکار را میکنید و پاسخ عاشقانهی آنها را میشنیدی، فقط خجالت بر وجودت حاکم میشد. میگفتند «خواستیم برای #حسین کاری کرده باشیم و همین در توانمان بود» . از مدتها قبل، با دست خالیشان قصد داشتند #خیابان_شهدا را که منتهی به #حسینیه میشود در شام غریبان #عاشورا را چراغگذاری کنند و فضای ماتمی را ایجاد کنند. آیا اینها زیبا نیست؟ اینها پدیده نیست؟
▪️ چشمهای مریض مغرضین و جاهلان با دیدن چند لیوان افتاده در جاده، عزاداری عزاداران را زیر سؤال میبرند که ای وای این عزاداران آشغال میریزند و از این هوارهای کینهتوزانه! اما چشم آنان، زیباییهای دیگر را ندید. وقتی که کسی را میدیدی سه پلاستیک زباله به خودش بسته بود و زبالههای مسیر عزاداری را جمع میکرد؛ صحنههایی که پیر و جوان، زبالهها را جمع میکردند؛ آنجا که جوانی را میدیدی با #خالکوبی و تیپ و قیافهی عجیبش در گرمای شدید، با عشق عزاداری میکند و هیچ چیز به جز حسین برایش مهم نیست؛ صحنههایی از جوانانی میدیدی که به قول معروف، سال به دوزاده ماه آنها را در #مسجد و محافل مذهبی نمیدیدی اما وقتی ماه حسین، نام حسین و یاد حسین بیاید، آنها هم میآیند. جوانی را میدیدی که شاید در طول چند ماه اخیر با چند #استوری و مطلبی که در #فضای_مجازی گذاشته بود، چنین پنداری به ذهن میآمد که دیگر او به مجلس حسین نمیآید؛ اما حسین با مُحرّمش باز #اعجاز کرد و همانها دست به سینه آمدند.
▫️ آری! این حسین است که #آزادی و #رهایی را به همه یاد داده و #جوانان پاک ما، این آزادی و رهایی را در راه خدا میخواهند نه آن لئامت و بندگی ابلیس را. پس تو ببین که همین جوانان شهر و منطقهی خودمان یعنی گلهدار، چقدر پاک و عاشقند...
اصلاً #حسین، جنس عشق و غمش فرق میکند؛ و همه برای او میآیند و باید گفت «ما رأیت إلّا جمیلاً»...
📡 گـلهدار فـردا | تحریریه
https://eitaa.com/galehdar_farda