eitaa logo
گام دوم انقلاب
1.2هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
10.3هزار ویدیو
196 فایل
اهداف کانال ◀️ انتشار ✅رهنمودهای امام خمینی ره و مقام معظم رهبری ✅ زنده نگهداشتن یاد شهدا ✅ اخبار جبهه مقاومت ✅ موفقیتهای جوانان نسل انقلاب 🌤 @emamezaman_aj 🕌 https://eitaa.com/joinchat/2577530938C6cbb0fe272 .
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴شهیده‌ی در راه تهران 🔅پیکر پاک ، فرمانده پایگاه بسیج خواهران مسجد آرمانی در منطقه ۲۱ تهران، که روز گذشته در مراسم سالگرد سردار سلیمانی در کرمان به شهادت رسید، ساعتی دیگر از طریق فرودگاه مهرآباد به تهران خواهد آمد.
⚫️ پیکر شهید تهرانی انفجار تروریستی کرمان تا ساعتی دیگر وارد فرودگاه مهرآباد خواهد شد 🔹جمعی از مردم و دانشجویان برای استقبال از پیکر فائزه رحیمی دانشجوی دانشگاه فرهنگیان که روز گذشته در مسیر زیارت سردار مقاومت به شهادت رسید در فرودگاه مهرآباد تجمع کرده اند
وزیر کشور: در مرز افغانستان و پاکستان با کشورمان دیوارکشی خواهیم کرد و جلوی عبور بی رویه مهاجران را خواهیم گرفت
💢این راه ادامه دارد...
هدایت شده از استیکر گل زیبا
شبتون بخیر دوستان در پناه خدا 🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وداع با پیکر شهیده «فائزه رحیمی» در معراج شهدا 🔹پس از انتقال پیکر مطهر شهیده فائزه رحیمی از کرمان به تهران بامداد امروز مراسم وداع خانواده این شهیده در معراج شهدای تهران برگزار شد. 🔹شهیده فائزه رحیمی، دانشجو معلم رشته امور تربیتی دانشگاه فرهنگیان بود که در حمله تروریستی روز چهارشنبه کرمان به درجه رفیع شهادت نائل شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 مراسم تشییع بانوی شهیده فائزه_رحیمی زمان: جمعه ۱۴۰۲/۱۰/۱۵ ساعت ۱۴ مکان: منطقه ۱۸، بلوار شهیدان طارمی، نبش چهارراه اول، مسجد حضرت قائم زائران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رئیسی وارد شد 🔹رئیس‌جمهور پس از ورود به کرمان به گلزار شهدای کرمان رفت و بر سر مزار شهید سلیمانی حاضر شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روایت از کرمان؛ روایت از یک شهر مقاوم؛ زن از ماشین پیاده شد. جمعیت را کنار زدو هراسان به سمت نگهبانی بیمارستان دوید. چادرش روی شانه‌هایش افتاده بود. تارهای نامرتب و پریشان موهایش از لابه‌لای روسری روی گونه‌اش ریخته بود. لب‌هایش از ترس سفید شده بود. به نگهبان که رسید پاهایش دیگر جان نداشت. دستش را روی شیشه نگهبانی تکیه داد و هراسان گفت محسن ابراهیمی "گفتن آوردنش اینجا، زنده‌ست؟" و بعد طوری که انگار خودش تحمل شنیدن جواب همچین سوالی را ندارد، سرش را گذاشت روی شیشه و به زور بدن بی‌جانش را نگه داشت. نگهبان همان‌طورکه سریع داشت دفتر اسامی را نگاه می‌کرد گفت: "پسرته خواهر؟" و زن بدون اینکه صدایش نای بیرون آمدن داشته باشد جواب داد: "تو رو امام زمان نگو مُرده" نگهبان صفحه را ورق زد و گفت: "خواهرم آروم باش توکلت به خدا باشه، اسمش تو لیست من نیست، برو توی اورژانس و بگرد، ببین پیداش می‌کنی؟" زن بعد از کلی التماس از گیت نگهبانی رد شد و به اورژانس رسید. ناله و فریاد بابوی خون درهم آمیخته شده بود راهروی اورژانس پر بود از مجروحان و مصدومان که بعضی‌هاشان از هوش رفته بودند. اولی محسن نبود، دومی هم که پرستار داشت سرش را باندپیچی میکرد جوانی سی و چند ساله بود انگار، نه محسن شانزده ساله‌ی او. سومی هم بدن بی‌جانی بود که بر پارچه‌ی رویش نوشته بودند: سردخانه! چشمش که به این کلمه افتاد، ناگهان پایش از یاری کردن ایستاد.کف زمین اورژانس نشست و به پایین روپوش پرستاری که به‌سرعت داشت از کنارش می‌گذشت چنگ انداخت و گفت: "خانوم محسن ابراهیمی یه جوون شونزده ساله با موهای فرفری سیاه این‌جا نیاوردن؟" پرستار به سِرُم توی دستش اشاره کرد و گفت: "من کار دارم، خانم جون پاشو این‌جا آلوده‌ست، پاشو بشین روی صندلی باید از پذیرش بپرسی یا خودت یکی‌یکی اتاق ها رو نگاه کنی." زن هر چه توان داشت روی هم گذاشت برای ایستادن. شروع کرد به گشتن تمام اتاق‌ها، اتاق اول، اتاق دوم، اتاق سوم ... چپ، راست و هر چه بیشتر به انتهای سالن نزدیک می‌شد دلش بیشتر راضی می‌شد که محسن را هر قدر مجروح و زخمی در همین اتاق‌ها بیابد. آخرین اتاق، آخرین امیدِ او بود و بعد از آن دیگر باید برای شناساییِ محسن به سردخانه می‌رفت. زیر لب زمزمه کرد یا فاطمه زهرا تو را به آبروی حاج قاسم قَسَم و بعد به سراغ تختِ آخرِ اتاقِ آخر رفت. زنی سال‌خورده و زخمی روی آن خوابیده بود و ناله می‌کرد. جهان روی سرش آوار شد. یادش آمد که صبح محسن را بخاطر به هم ریختگی اتاقش کلی دعوا کرده بود. صورت زیبای محسن جلوی چشمش آمد که با خنده گفته بود: "مراسم حاج قاسم که تموم شه، سرمون خلوت میشه میام خونه، کامل اتاقمو تروتمیز می‌کنم" در دلش تمام دعاهایی که برای عاقبت به خیری محسن کرده بود، مرور کرد. سرش گیج رفت، چشم‌هایش تار شد: "خدایا من تحمل این غم و دوری بزرگ رو ندارم." بی‌رمق با لب‌هایی لرزان از زنی پرسید: "سردخانه کجاست؟" و قبل از آن‌که جمله‌اش تمام شود پرستاری که داشت از اتاق CPR بیرون می‌آمد بلند فریاد زد: "پسر نوجوونه برگشت. دکتر میگه منتقل شه ICU" از لابه‌لای درِ باز شده‌ی اتاق و رفت‌وآمد دکترها و پرستاران موهایِ مشکیِ محسن را دید و فرفری گیسویی را که تمام حالاتش را حفظ بود. جلوتر رفت دلِ از دست رفته‌اش را لای آن موها دوباره یافت و با صدای بوق مانیتوری که داشت حیات محسن را نشان می‌داد آرام گرفت ... روایت از فاطمه مهرابی
دادگاه فرانسه یوسف آتال بازیکن الجزایری لیگ فرانسه رو به دلیل حمایت از فلسطین به 8 ماه حبس تعلیقی و 45 هزار یورو جریمه محکوم کرد.
🔴 غربال آخرالزمانی این شکلیه!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیروز؛ مردی شعار می‌داد حسین حسین شعار ماست شهادت افتخار ماست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄━•●❥ ﷽ ❥●•━┄      آخرین روضه شهید عادل رضایی و التماس برای شهادت 💔😭 ▪️آقا جان یه مرگی رقم بزن بفهمن نوکر تو بودیم او مداح گلزار شهدای دیروز مزار بود که ساعاتی بعد از مداحی به شهادت رسید 💔 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏+ مگه نمی‌گی "کار خودشونه"؟ - خب، آره. + پس چرا بین شهدا، پلیس و آخوند هم بوده؟! - عر عر : )