📚 شبههٔ «مرجعیت سیاسی» امام خمینی (١)
👈 بهمناسبت آغاز دههٔ فجر 🇮🇷
1️⃣ آیا آیتالله خمینی (ره)، در زمان فوت آیتالله بروجردی (۱۰ فروردین ۱۳۴۰)، در جایگاه #مرجعیت نبود و اقبال پسینِ مردم و مرجعیت ایشان رویکردی «سیاسی» بود نه «فقهی»؟!!
2️⃣ این شبهه را پیش از انقلاب هیچگاه نشنیدم. در فضای استان فارس و شهر شیراز اواخر سالهای چهل شمسی، که فعال سیاسی- مذهبی بودم، افراد متدینی که میشناختم عموماً یا مقلّد آیتالله خمینی بودند یا آیتالله حکیم. مقلدین آیتالله خویی و سایر مراجع را بسیار اندک دیدم. بخشی از بازاریان ثروتمند شیراز از آیتالله شیخ بهاءالدین محلاتی تقلید میکردند که در مسجد مولیٰ، چسبیده به بازار وکیل، نماز میخواند. ولی در بازار شیراز نیز، در میان کسبه و بازاریان متوسط، مقلّدین آیتالله خمینی کم نبودند.
3️⃣ بسیاری از این مقلّدین مردم غیرسیاسی بودند ولی خطر تهیهٔ رسالهٔ آیتالله خمینی را، بیشتر بدون درج نام صاحب رساله بر روی کتاب، میپذیرفتند. آن زمان رسالهٔ آیتالله خمینی در فهرست #ساواک جزو «کتب ضالّه» تلقّی میشد و داشتن این کتاب میتوانست به آزار سیاسی، و حتی زندان و شکنجه برای کشف منشأ تکثیر آن، منتهی شود ولی این امر کاهش مقلدین ایشان را در میان مردم عادی سبب نشد.
4️⃣ آیتالله سیدمحسن حکیم، که بهسان آیتالله خمینی بیشترین مقلدین را در شیراز داشت، در ۲۷ ربیعالاول ۱۳۹۰/ ۱۲ خرداد ۱۳۴۹ فوت کرد. روحانیون برجستهٔ شیراز، و در رأس آنان آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب، در حیاط مسجد نو شیراز مجلس ختمی برای ایشان برگزار کردند. مسجد نو (مسجد جامع نو یا مسجد اتابک) با ۲۰هزار مترمربع (دو هکتار) مساحت، بزرگترین مسجد ایران است و بنایی است تاریخی که در سال ۵۹۰ ق. به فرمان اتابک سعد بن زنگی احداث شد. در خرداد ۱۳۴۹ این مسجد هنوز حال و هوای قدیمی داشت و در محوطه و بنای اطراف آن دستکاریهای زشت کنونی انجام نگرفته بود.
5️⃣ حیاط عظیم مسجد نو انباشته از جمعیت بود. سخنران مراسم سیداحمد پیشوا بود و در کنار منبر علمای سرشناس شیراز، و در رأس آنان آقایان طاهری و دستغیب، نشسته بودند. گروهی متشکل از چند جوان و نوجوان متنی کوتاه نوشته و با ماشین تایپ تکثیر کرده بودیم دال بر رجوع مقلّدین آقای حکیم به آقای خمینی، و با امضای «جامعه روحانیت شیراز». وظیفهٔ من رسانیدن این متن به آقای پیشوا بود که بر سر منبر بخواند. از منبر بالا رفتم و متن را به دست ایشان دادم ولی منوط کرد به تأیید علمای حاضر در مجلس. سرانجام، در دقایق پایانی مجلس، آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب متن را از دستم گرفت و تأیید کرد و آقای سیدعلیمحمد دستغیب، که آن زمان معمّمی جوان بود، در پلهٔ اول منبر ایستاد و خواند. جمعیت عظیم حاضر در حیاط مسجد نو با شنیدن نام آیتالله خمینی با صدای بلند سهبار صلوات فرستاد و با هجوم نیروهای ساواک و شهربانی مجلس بهم ریخت. این ماجرا به بازداشت و زندانی شدن من و بازداشت و تبعید آقای سیدعلیمحمد دستغیب انجامید. خاطرهٔ فوق را نوشتم تا میزان محبوبیّت مردمی آیتالله خمینی را در زمان فوت آیتالله حکیم نشان دهم.
6️⃣ سالها بعد به سندی دست یافتم با امضای سرهنگ قُلقُسِه، رئیس دایرهٔ ایلات و مذاهب سازمان تازه تأسیسشدهٔ ساواک، بهتاریخ ۲۲ اسفند ۱۳۳۵. این سند جایگاه رفیع آیتالله خمینی را در میان اساتید و مدرسین و فضلای حوزهٔ علمیهٔ قم نشان میدهد در اوج مرجعیت آیتالله بروجردی.
7️⃣ طبق گزارش فوق، حوزهٔ درس خارج آیتالله خمینی با ۵۰۰ طلبه «حائز اهمیت است» و از نظر تعداد طلاب درس خارج دومین حوزهٔ بزرگ پس از آیتالله بروجردی (با حدود ۱۳۰۰ طلبه) بهشمار میرفت. در آن زمان، در درس خارج آقایان گلپایگانی و شریعتمداری حدود ۳۰۰ نفر و در حوزه درس خارج آقای مرعشی نجفی حدود ۱۰۰ نفر حضور مییافتند. این سند را با عنوان «حوزهٔ علمیهٔ قم در سال ۱۳۳۵: نخستین سند تحلیلی ساواک» در جلد دوم مجموعه مقالاتم با عنوان «مطالعات سیاسی» (پائیز ۱۳۷۲، صص ۳۹۳- ۴۰۰) منتشر کردم.
✍️ عبدالله شهبازی